دنبال مقصر بودند و آن مقصر بهروز عطایی بود!
بهروز عطایی: روزی کارم را در تیم ملی والیبال تمام میکنم
با بهروز عطایی از موفقیت تاریخی با فولاد تا جزئیات اتفاقات جنجالی تیم ملی!
به گزارش "ورزش سه"، شاید هیچکس فکرش را هم نمیکرد که بعد از اتفاقات تلخ سال گذشته که در تیم ملی برای بهروز عطایی رخ داد او بتواند چنین بازگشتی را به دنیای مربیگری رقم بزند و در عرض چند ماه قهرمان ایران و آسیا و سوم جهان شود.
چند روز بعد از بزگشت تیم فولاد سیرجان به ایران گفتگویی متفاوت با بهروز عطایی ترتیب دادیم و با او درباره مسائل مختلف صحبت کردیم که اینجا میتوانید مشروح صحبتهای سرمربی سابق تیم ملی و فعلی فولاد سیرجان با ورزش سه را بخوانید.
*محمد موسوی میگفت قرار نبوده شما در جام باشگاههای جهان شرکت کنید.
واقعیت این است که باشگاه فولاد سیرجان نگاه خاص خودش را به مسابقات دارد و نگاه آنها ایدهآلگرا است. ترجیح باشگاه این است که اگر قرار است در تورنمتی شرکت کند بتواند در آن حفظ اعتبار و آبرو کند. بازیکنانی که به دنبال آنها بودیم به ما ملحق نشدند و باشگاههای دیگر نیز همکاری نکردند که البته این را حق آنها میدانم و بابت این موضوع هیچ گلایهای وجود ندارد. از طرف دیگر چون در نیم فصل اول پنج مسابقه را شکست خورده بودیم این احساس وجود داشت که باشگاه ویژگیهای حضور در مسابقاتی مثل جام باشگاههای جهان را ندارد.
*خودتان هم این موضوع را قبول داشتید؟
ببینید ما تمرینات خودمان را به خوبی انجام میدادیم و استراتژیمان این بود که در دور رفت مسابقات لیگ برتر تا شروع جام باشگاههای جهان بتوانیم به آمادگی کامل برسیم. دور برگشت را بهترین زمان برای خودمان میدانستیم که بتوانیم امتیازات از دست رفته دور رفت را جبران کنیم. در نهایت باشگاه اعلام کرد که قرار نیست به جام باشگاههای جهان برویم اما صحبتهایی انجام شد و رایزنی کردیم تا نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که در رقابتها شرکت کنیم.
*اما با شروع مسابقات انگار همه چیز برایتان عوض شد.
وقتی به برزیل رسیدیم یک بحث خیلی جدی اتفاق افتاد. به بچهها گفتیم که قرار نبود ما در مسابقات شرکت کنیم اما حالا حضور پیدا کردیم و این رقابتهایی است که شاید حضور دوباره در آن برای ما امکان پذیر نباشد پس همه اینها میتواند یک فرصت باشد که از آن استفاده کنیم. هیچ چیز هم برای از دست دادن نداشتیم و به نوعی میتوان گفت که بچهها برای موفقیت همفکر و همسو شدند. فکر میکنم در بازی اول نیز این موضوع به چشم آمد که تیم کاملاً با چنگ و دندان بازی میکند. من از بچهها و کادر فنی خودم تشکر میکنم که این ذهنیت خوب را داشتند و آن را با خود حمل کردند. نوع نتیجهگیری ما به گونهای بود که میتوان باور داشت که بچهها تمام توان خود را گذاشتند.
*شما دو بار لوبه قدرتمند را شکست دادید.
بله پیروزی مقابل این تیم که در رتبه سوم با کیفیتترین لیگ دنیا حضور دارد و تیمی چند ملیتی است اصلاً کار آسانی نیست. دو بار این اتفاق رقم خورد که هر دو بار هم با جنگندگی زیاد اتفاق افتاد. باز هم از بچهها تشکر میکنم و به کار کردن با آنها افتخار میکنم.
*یک سری از بازیکنان شما سطح بسیار بالایی ارائه دادند و همه را سورپرایز کردند. شاید بیشتر از همه علی حاجی پور و علیرضا عبدالحمیدی.
من اصولاً وقتی تیمیم را میبندم باورهایم را روی آن میگذارم. مثلاً وقتی که با علیرضا عبدالحمیدی قرارداد بستیم باور داشتم که او میتواند به ما کمک کند. از علی حاجیپور هم شناخت کامل داشتم و میدانستم که میتواند در لیگ برتر یکی از بهترینها باشد و در جام باشگاههای آسیا نیز فوق العاده عمل کرد. همه بچهها در این مسابقات با تمام توان ذهنی حاضر شدند. علیرضا عبدالحمیدی عملکرد فوقالعادهای داشت و در سطح یک بازیکن بسیار خوب ملی بازی کرد. البته همه بچهها اثرگذاری فوق العادهای داشتند و به این موفقیت کمک کردند. در واقع موفقیت در این مسابقات نیاز به ارائه کیفیت خوب در همه پستها دارد.
*برویم سراغ نیمه نهایی و شکست مقابل ساداکروزیرو؛ فکر میکنم شما خودتان را آماده کرده بودید که در نیمه نهایی با شهداب بازی کنید اما شکست غیرمنتظره این تیم مقابل نماینده آرژانتین همه معادلات را به هم زد.
دقیقا؛ وقتی سادا کروزیرو به شهداب باخت استراتژی ما به این سمت رفت که قرار است در نیمه نهایی با شهداب بازی کنیم. از طرف دیگر پیش بینی ما این بود که تیم ساداکروزیرو به ترنتینو خواهد باخت اما تیم ایتالیایی با ترکیب دوم خود بازی کرد و همین شرایط را تغییر داد. به نظرم حیف شد که شهداب از این فرصت استفاده نکرد چرا که در صورت صعود این تیم یک اتفاق فوق العاده رقم میخورد و آن هم این بود که قطعاً ایران در فینال رقابتهای جام باشگاههای جهان یک نماینده داشت.
واقعا حیف شد چرا که فکر میکنم حضور دو تیم از ایران و دو تیم از ایتالیا در نیمه نهایی جام باشگاههای جهان خیلی از نظر اعتباری به والیبال ایران کمک میکرد ولی متاسفانه نشد.
*یک مقدار این مسابقات را به تیم ملی هم ربط دهیم. محمد موسوی در مصاحبه با ما تاکید کرد که فرق فولاد سیرجان با تیم ملی یک سال پیش این بود که بچههای فولاد فعل خواستن را صرف کردند. به نظر شما چرا یک سال پیش این اتفاق در تیم ملی تحت هدایت شما نیفتاد؟ شما نتوانستید این کار را به خوبی انجام دهید یا خود بچهها مشکل داشتند؟
ببینید برای موفق شدن یک نوع وسیله و ابزار کافی نیست. یعنی فقط مدیر، مربی یا بازیکن کفایت نمیکند. من نسبت به گذشته خیلی تغییر کردم و ویژگیهای منفی خودم را کنار گذاشتم و سعی کردم که با یک فلسفه جدید که در کارم اثرگذارتر است پیش بروم ولی من جادوگر نیستم و کار جادوگری را هم هرگز انجام ندادهام. من قطعاً دلیل این ناکامی را به خاطر مدیریت از بالا میدانم. سالهای سال است که در والیبال ما بعد از هر عدم نتیجهگیری به دنبال پیدا کردن مقصر هستیم و اولین کسی هم که مورد خطاب قرار میگیرد سرمربی است، در حالی که هیچ جای دنیا این شکلی نیست. شما از سال 2010 تا الان نوع جابجایی مربیان تیم ملی را نگاه کنید که با هیچ جای دنیا قابل مقایسه نیست. ما مدعی هستیم که تیم ملی جز ۱۰، ۱۵ تیم برتر دنیاست اما شما بروید و تیمهای بزرگ دنیا را ببینید که آیا از سال ۲۰۱۰ تا الان اینقدر مربی عوض کردهاند. ما دائم فقط به حواشی پرداختیم و به دنبال انحراف ذهنها بودیم.
*یعنی فرق فولاد سیرجان و تیم ملی همین بود؟
بله، به نظرم مهمترین دلیلی که توانستیم در جام باشگاههای جهان اینقدر همدل باشیم نوع مدیریت باشگاه فولاد سیرجان بود. باشگاه همیشه بهما نگاه حمایتی داشت و هیچ وقت سعی نکرد که فضا را منحرف کند در حالی که این اتفاق در فدراسیون برای ما نیفتاد. من احترام زیادی برای آقای داورزنی و دوستان قائل هستم اما در آن مقطع ما خیلی سریع فضای کمک را با تغییر عوض کردیم. یک مثال برای شما میزنم. لوران تیلیه ۹ سال سرمربی تیم ملی فرانسه بود. یک سوال از شما دارم، او چند سال در این مدت برای این تیم موفقیت کسب کرد؟ فدراسیون والیبال فرانسه به او اعتماد کرد و نهایتاً نتیجهاش را هم گرفت.
*ولی شما خودتان استعفا دادید و کسی برکنارتان نکرد.
بله، بله
*یعنی از سمت فدراسیون فشار وجود داشته که شما استعفا دهید؟
نه فشاری برای استعفا دادن من وجود نداشته بلکه آنها فشار را از روی من کم نکردند. هر دفعه در جلسات کمیته فنی من را تخریب میکردند. یکی از اعضای کمیته فنی میگفت عطایی نماینده مربیان ایرانی نیست. این حرف یعنی چه؟ پس من نماینده مربیان برزیل بودم؟ شما در صلاحیتی نبودید که بخواهید من را انتخاب کنید ولی من یک ایرانی بودم که به حمایت احتیاج داشتم. من تمام آمار جلسات کمیته فنی را دارم و میدانم که هیچ کدامشان حتی یک راهکار هم ارائه ندادند. دائم کلیگویی کردند و هیچکس نگفت که بازیکنان ما هم اشتباه داشتند.
*لطفاً یک مقدار بیشتر در این مورد توضیح دهید.
ببینید مثلاً میلاد عبادیپور این روزها واقعاً در فرم فوق العادهای است و در تیم ملی نیز عموماً عملکرد خوبی داشت ولی در یک مقطع برای مسابقات قهرمانی آسیا خیلی آماده نبود اما هیچکس نگفت که عطایی تو اشتباه کردی که میلاد را انتخاب کردی. همین الان هم بین من و میلاد کدورت وجود دارد اما او این روزها استثنایی کار میکند و قطعاً به تیم ملی هم کمک خواهد کرد.
*شایعه اختلاف میلاد با محمد موسوی درست بود؟
نه اصلاً هیچ اختلافی وجود نداشت و این زاییده افکار عمومی است. خیلیها این موضوع را به من گفتند که دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند اما من این را نپذیرفتم و گفتم که هم سید باید این را بداند که میلاد به عنوان یک بازیکن با تجربه در کنارش حضور دارد و هم میلاد قبول کند که وظیفه کاپیتانی به عهده سید است. واقعا ما هیچ تنش و چالشی بابت حضور سید و میلاد در کنار هم نداشتیم. شاید من اشتباه کردم که میلاد را برای مسابقات قهرمانی آسیا انتخاب کردم چون او خیلی آماده نبود. شاید بهتر بود در قهرمانی آسیا نباشد تا بتوانیم از او در بازیهای آسیایی و انتخابی المپیک استفاده کنیم.
*کلا دل پری از کمیته فنی دارید.
نه ببینید دوره کلیگویی گذشته است. الان آمار و ارقام وجود دارد و شما نمیتوانید کلی راجع به چیزی حرف بزنید. ما یک دوره خیلی خوب در والیبال داشتیم و بعد از آن دائم به دنبال مقصر بودیم که چرا دچار افت شدیم. ما هیچ دلیلی برای برکناری کواچ و کولاکوویچ نداشتیم و همه آنها در یک مقطع داشتند خوب کار میکردند. باید توجه داشته باشیم که در ورزش ثبات دائمی وجود ندارد. در واقع مشکل این بود که ما هیچ هدف گذاری درستی نداشتیم و هر مربی که جای قبلی آمد نتوانست آنطور که باید و شاید کمک کند.
*در مورد کمیته فنی صحبت کردیم. یک زمان بحثی جنجالی نیز مطرح شد مبنی بر اینکه در این کمیته شما با بازگشت سعید معروف به تیم ملی مخالفت کردهاید. چقدر این شایعه درست بود؟
این موضوع توسط آقای میرفخرایی مطرح شده بود که من در چند ماه اخیر صحبتهای ایشان را بررسی میکنم که اصلاً ثبات ندارند. شاید ایشان مقداری دچار فراموشی ذهنی شدهاند. ایشان اصولاً عادت دارند که حرفها را به شکل متناقض بزنند و نباید خیلی به آن توجه کرد. اولاً ایشان در جایگاهی نبود که به ما بگوید چه کسی را بیاوریم و چه کسی را نیاوریم. هیچ وقت بحث سعید معروف اتفاق نیفتاد. سعید معروف تکلیف خود را با والیبال مشخص کرده و خداحافظی کرده بود. بعد از اینکه عطایی رفت و پائز آمد هم دوباره به سراغ سعید معروف رفتند و او علناً گفت که من دیگر در تیم ملی بازی نمیکنم. آقای میرفخرایی این موضوع را درک نکرد چون چارچوبهای ورزش را به خوبی نمیشناسد. میرفخرایی یک زمان خیلی به آقای مرادی نزدیک بود اما وقتی ایشان از فدراسیون رفتند شروع کرد به حرف زدن پشت سر آقای مرادی. بهتر است آقای میرفخرایی یک مقدار استراحت کند و نیازی به حرف زدن در مورد همه چیز نیست. نه سعید معروف میآمد و نه من حرف آقای میرفخرایی را گوش میدادم چون اصلاً ایشان را دارای صلاحیت نمیدانستم.
*در مورد امیر غفور نیز ماجرا همین شکلی بود.
بله من خودم شخصاً با امیر غفور صحبت کردم و او گفت که میخواهم خداحافظی کنم. محمد موسوی هم در یک مقطع آمد اما وقتی دید که شرایط برای کمک کردن او مهیا نیست تصمیم گرفت برود. وقتی برای بار دوم آمد خیلی هم خوب کار کرد و در کنار بچهها دل سوزاند.
*شما در لیگ برتر والیبال ایران و جام باشگاههای آسیا قهرمان شدید و در جام باشگاههای جهان نیز به مقام سوم رسیدید. تقریبا به تمام افتخارات ممکن در بخش باشگاهی دست پیدا کردید. یک زمان گفته بودید که روزی به تیم ملی باز خواهید گشت آیا هنوز چنین قصدی دارید؟
این در حیطه اختیارات من نیست. من طوری عمل میکنم که بتوانم یک روز دوباره به والیبال ملی کمک کنم و کار نیمه تمام خودم را تمام کنم. هدف من این است، اگر یک روز محقق شود که خوشحال خواهم شد و اگر هم نشود که قسمت نبوده است اما این زمان حالا حالاها نخواهد بود و فعلاً به آن فکر نمیکنم چون روی بحث باشگاهی تمرکز کردم و هر زمان که تیم ملی کشورم به من به عنوان سرمربی احتیاج داشته باشد کمک خواهم کرد تا کار نیمه تمامم را به اتمام برسانم.
*موضع شما در مورد اینکه به عنوان دستیار و نفر دوم در تیم ملی حضور نخواهید داشت که تغییری نکرده است؟
خیر تغییری نکرده، من این کار را خوب بلد نیستم و نمیتوانم به عنوان نفر دوم کمک کنم. من معتقدم که دستیاران تیم ملی باید ویژگیهای کمک مربیگری را داشته باشند. اینکه ما هر دفعه پنج سرمربی را گزینه دستیاری تیم ملی میکنیم کار درستی نیست. شما به فرانسه یا لهستان نگاه کنید همه کمک مربی میآورند و ایران تنها جایی است که یک سرمربی را کنار یک سرمربی دیگر میگذارد. به نظر من آقای پیاتزا هم باید اینجا از دستیاران خوبی استفاده کند نه از سرمربیان.
*صحبت پایانی.
من همیشه برای والیبال کشور آرزوی موفقیت داشته و دارم. البته معتقدم که همه برای والیبال تلاش کرده و زحمت کشیدند. الان هم برای مدت زمان کوتاهی است که یک فدراسیون جدید آمده است. آقای تقوی یک مدیر توانمند، آگاه و عاقل است. من فکر میکنم که والیبال با ایشان میتواند به سرمنزل مقصود برسد. ایشان هم در حفظ افراد و هم در جابجایی آنها درست عمل کرده و شرایط والیبال برای پیشبرد اهداف کاملاً مناسب است. همه باید دست به دست هم دهیم تا والیبال به موفقیت برسد. دعوا و درگیری بس است. بدگویی و بدخواهی را ول کنید، بیایید کنار هم باشیم و از این موضوع لذت ببریم. در نهایت باز هم امیدوارم که والیبال به اهداف خود برسد.