بررسی یک مسیر؛ مارک ویلموتس از بلژیک تا ایران
یادداشت ویژه: دوره جدید تیم ملی چگونه خواهد بود؟
مارک ویلموتس به عنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شده اما هنوز دلایل منطقی برای انتخاب او از سوی فدراسیون فوتبال به فوتبالدوستان ارائه نشده است.
به گزارش ورزش سه ، تنها دلیلی که رئیس فدراسیون فوتبال به آن اشاره کرده ، سن مناسب ویلموتس است. اما آیا تنها این مسئله میتواند ضامنی برای موفقیت مربی بلژیکی باشد؟ هر مربیای که سن بین 45 تا 55 داشته، میتوانسته گزینهای برای فدراسیون بوده باشد؟ هنوز معیارها و فاکتورهایی که منجر به انتخاب ویلموتس شدهاند بر ما پوشیده است. کمیته فنی فدراسیون هم به نظر میرسد بیش از اینکه یک نهاد فنی و مشورتی قوی باشد، یک محفل دوستانه و دورهمی است. حالا به نظر میرسد نیاز است که نگاهی دوباره و البته متفاوت به دوران گذار تیم ملی و انتخاب سرمربی جدید آن بیاندازیم.
سبک و آینده تیم ملی با ویلموتس
*از فوتبال شروع کنیم. از موضوعات فنی که جذابترین و مهمترین قسمت بحث است. در دنیای بیرونی هم اگر شما بخواهید از یک نقطه به نقطه دیگری بروید، به 4 مورد نیاز دارید. اول باید بدانید در چه منطقهای هستید.دوم اینکه باید بدانیدکه کجا میخواهید بروید. به عبارتی، مقصد هم مشخص باشد. علاوه بر این دو، مسیر را باید در ذهن داشته باشید و در مرحله آخر به دنبال وسیلهای برای حرکت بین این دو نقطه باشید. پس ما در دوران گذار تیم ملی، در اولین اقدام، باید مشخص میکردیم که کجا قرار داریم؟ تیم ملی ما چه کیفیتی دارد؟ تیم ملی از نظر فنی چه دارد و چه ندارد؟ اصلا چرا از مربی پیشین گذر کردهایم؟ در مرحله بعد، باید هدف ما مشخص میشد. قرار است در سال 2022 یا 2026 شاهد چه کیفیتی از تیم ملی باشیم؟ و بعد به دنبال ترسیم مسیر و بعد هم مدیری برای این پروژه میگشتیم. پس بیایید به دور از افکار مدیران فدراسیون، خودمان دست یه یک بررسی بزنیم و در نهایت هم گزینه انتخابی را زیر ذره بین ببریم.
در اولین نقطه به بررسی دینامیک یک تیم در فوتبال بپردازیم. حرکتها در فوتبال به چه شکل و چرا انجام میگیرند؟ اگر فوتبال را به دو بخش هجومی و تدافعی تقسیم کنیم. به دینامیک هجومی و دینامیک دفاعی تیمها میرسیم.
دینامیک هجومی
- ایجاد فضا
- نفوذ در فضا
- حفظ توپ
- حفظ فشردگی (افقی و عمودی)
- حفظ یکپارچگی (پوشش و حمایت)
دینامیک دفاعی
- بازپسگیری توپ
- محدود کردن فضا
- محافظت از فضا
- حفظ فشردگی
- حفظ یکپارچگی
آیا مشخص شده است که مربی بلژیکی قرار است دینامیک تیم ملی را به چه سمتی ببرد؟ اصلا میدانیم که تیم ملی کنونی ما چه خصوصیات حرکتی دارد؟ و نکته مهمتر که در حقیقت خروجی شکل حرکتی اجزاء است، شکل کلی بازی تیم ملی است که میتوان آن را به اسم سبک بازی شناخت. سبک بازی تیم ملی چگونه است و قرار است چگونه شود؟ اگر قرار است تیم ملی سبک بازی هجومی یا تدافعی داشته باشد، چه روشی از این سبک را اجرا خواهد کرد؟ در یک دسته بندی کلی به کدام یک از روشهای زیر بازی خواهیم کرد؟
- بازی با حملات مستقیم
- بازی پاس و حرکت
- بازی با توپ بلند
- بازی موضعی
- بازی با فشار بالا
- بازی با حملات محتاطانه
- بازی دفاعی پر شدت
- بازی انفجاری
یا هر شکلی از بازی که به ذهن شما میرسد و یا ترکیبی از انواع این شکل از بازیها. سوال مهمتر البته این است که چه شکلی از بازی فوتبال، متناسب با فیزیک، فن فوتبال و ذهنیت بازیکنهای ایرانی است؟
از پرتغال تا بلژیک
*تیم ملی ایران در زمان کارلوس کیروش، چه شکل هجومی خاصی داشت؟ در زمان حضور مربی پرتغالی تیم ملی ایران از حملات عمودی بهره میبرد. در واقع کارلوس کیروش پرتغالی، به خصوص در این اواخر تیمی سخته بود بر اساس حملات عمودی و البته پرس شدید و خشن که منجر به بازیابی توپ میشد. برای مثال تیم ملی ایران در بازی با یمن، 71 درصد و در بازی با ویتنام 68 درصد مالک توپ بود. اما احتمالا تعداد صحنههایی که تعداد پاس ها از 15 پاس متوالی گذشته باشد، بسیار کم است. تیم کیروش اصراری به کنترل بازی با حفظ توپ نداشت. در تیم ملی ما، داشتن توپ به منزله یک شانس بود. شانس حرکت به سمت دروازه حریف، نه کنترل بازی یا در اختیار نگذاشتن توپ برای رقیب. این کار باید در کمترین زمان ممکن اتفاق میافتاد. یعنی دوری کردن از پاسهای عرضی زیاد، حرکت توپ با سرعتی بالا، در مدلهای هجومی مبتنی بر طول زمین و از پیش تعیین شده که این اتفاق باعث میشد، سرعت تصمیمگیری و سرعت عکس العمل بازیکنها تا حدود زیادی پایین بیاید.
در واقع، تیم ملی ما فوتبالی با سرعت جابهجایی بالا، سرعت حرکت توپ بالا و در نهایت با دورههای زمانی مالکیت توپ کوتاه انجام میداد و با از دست دادن توپ، دوباره به دنبال بازپسگیری و ایجاد حملات سریع بود. فوتبالی که بیم استفاده از توپهای بلند از خط دفاع، پرتاب اوت یا هر چیز دیگری نداشت. زیرا یک فوتبال فیزیکال مبتنی بر حرکات انفجاری بود. اما حالا قرار است، این شکل فوتبال، به دست ویلموتس سپرده شود. ویلموتس چه تفکراتی دارد و کارنامهاش چه میگوید؟ این یک سوال بزرگ پیش روی همه ماست. آیا ما میتوانیم به حرفهای ویلموتس اعتماد کنیم؟ او میگوید به فوتبال تهاجمی علاقه دارد. اما آیا این کافی است که آسوده خاطر باشیم؟
کارنامه ویلی
*بیاییدآرام آرام وارد دنیای مارک ویلموتس شویم. یک دنیای ناشناخته و جذاب.
مارک ویلموتس، بازیکن بزرگ بلژیکی، کشاورززادهای از بخش والون بلژیک که در 19 سالگی عاشق دختر رئیس باشگاه سن ترویدن شد و در نهایت هم منجر به یک ازدواج زودهنگام و پایدار شد. مارک البته پلههای فوتبال را یکی یکی پشت سرگذاشت و حالا سرنوشت، او را به ما پیوند داده است. اگر نخواهیم بیشتر از این وارد حواشی شویم و مستقیم برویم سراغ اصل مطلب، باید به دستیاری او در تیم ملی بلژیک اشاره کنیم و سپس نشستن روی صندلی سرمربیگری یکی از پراستعدادترین تیمهای ملی جهان. اما او در تیم ملی بلژیک چه عملکردی داشت؟ ویلموتس در 51 بازی نشستن روی نیمکت بلژیک، 34 پیروزی، 8 تساوی و 9 شکست در کارنامهاش ثبت کرد. با 101 گل زده و 46 گل خورده که در نهایت میانگین 2.16 امتیاز را برای ویلموتس رقم زد. اولین بازی برابر مونتهنگرو و آخرین بازی او در جام ملتهای اروپا 2016، برابر با ولز بود. بلژیکی ها اعتقاد دارند تیم ویلموتس 4 بازی بسیار خوب داشت. 4 بازی برابر مجارستان، آمریکا، فرانسه و کرواسی.
آنالیز بلژیک ویلموتس
*برای مثال نگاهی بیاندازیم به بازی بلژیک و فرانسه که در نهایت با نتیجه 4 – 3 به نفع بلژیک به پایان رسید. چینش اولیه بلژیک به صورت 3-3-4 بود. سیستمی که با استفاده از ویتسل، به 1-3-2-4 تبدیل میشد و در واقع مثلث وسط زمین، یک مثلث با اضلاع غیرهم اندازه بود. تمایل فلینی به عنوان هافبک راست، به صورت هجومی و تمایل ویتسل به عنوان هافبک چپ به صورت تدافعی بود. مثلثی که در اکثر مواقع این 4 سال، مثلث ثابت وسط زمین برای مارک ویلموتس بودهاند.
تیم ویلموتس چگونه پرس میکرد؟ بلژیک به هنگام از دست رفتن توپ، دست به یک پرس کنترل شده میزد و کمتر به دنبال پرس پرشدت و خشن میرفت. درواقع هدف بلژیکیها از پرس اولیه، نه بازپس گیری توپ، بلکه ایجاد سکته در شکلگیری حملات تیم مقابل در فاز انتقال از دفاع به حمله بود. شکل پرسی که در مواقعی هم ناموفق بود. به عنوان مثال در تصویر پایین، شکل دفاعی بنتکه و هازارد، ناینگولان و ویتسل نشان میدهد که هدف بلژیک گرفتن مالیکت توپ و استفاده از حملات سریع نیست.
شکل دفاعی بلژیک در طول بازی به این صورت بوده که در تصویر پایین قابل مشاهده است. جمع شدن وینگرها و ایجاد یک هشت ضلعی به اضافه یک هافبک دفاعی که وظیفه پوشش فضای جلو و بین مدافعین را برعهده دارد. وینگر سمت مقابل کامل باید به جمع مدافعین اضافه شده و وینگر سمت موافق توپ، وظیفه کنترل مدافع کناری تیم حریف و جلوگیری از شکل گیری حرکات ترکیبی را به عهده دارد.
مشکل اصلی شکل دفاعی بلژیک، علاوه بر نامشخص بودن فضاهای حیاتی برای بازیکنها و البته سختگیر نبودن بازیکنها در پوشش فضا و پرس بازیکن نزدیک، بیتفاوتی و شرکت نکردن فعال و پیوسته وینگرهای تیم در پلن دفاعی تیم است. نمونهای از این اتفاق را میشود در تصویر پایین دید.
به طور واضح در تصویر مشخص است که مدافعین کناری فرانسه، از این ضعف استفاده کرده و در این فضاها نفوذ میکنند.
و البته نکته دیگر در مورد بلژیک، آزادی حرکت وینگرهای تیم است که به نظر میرسد بیش از حد است. هرچند اگر این اتفاق در یک پلن بزرگ و مشخص رخ دهد، میتواند در نهایت مفید باشد. در تصویر پایین، مشاهده میکنید که هازارد برای پخش توپ پست خودش را ترک کرده و حتی از همه هافبکهای بلژیک به خط دفاع نزدیکتر میشود.
فوتبال زیبا یا پیروزی؟
*به طور کلی تیم مارک ویلموتس در فاز دفاع، یک تیم معمولی به نظر میرسد و فاقد پلن مشخص برای تک تک بازیکنها. تیم بلژیک در فاز دفاعی، در حفظ فشردگی و حفظ یکپارچگی مشکل دارد. ضمن اینکه مشخص است که بازیکنها هیچ ذهنیت مشخصی ندارند و چیزی که آنها را به هم پیوند میدهد، نه یک نقشه که جزئیات آن بارها و بارها در تمرینات کار شده، بلکه عکس العملهای آنی آنها به خطرات است. تیم مارک ویلموتس در مقدماتی جام جهانی یک تیم موفق نشان داد، اما در بازیهای جام جهانی، بیش از حد یک تیم معمولی به نظر میرسید. تیمی که برتریاش مقابل تیمهایی چون کره، روسیه و الجزایر را هم در دقایق پایانی بازی به دست میآورد.
جالب است که مارک ویلموتس در کنفرانس پیش از بازی برابر سوریه اشاره کرده است که او دنبال فوتبال هجومی است. اما همین مربی، در کنفرانس پیش از بازی با الجزایر بعد از مواجه شدن با سوال خبرنگارها و اشاره آنها به نارضایتی عمومی از کیفیت تیم بلژیک، تاکید میکند که برای او فوتبال زیبا مهم نیست و اینجا و در جام جهانی به دنبال جمع کردن امتیازهاست.
مارک ویلموتس در مصاحبهای در پاسخ به اینکه او چگونه مربیای است، میگوید که « من یک حرفهای هستم، یک کمالگرا و درباره همهچیز جزءنگر هستم. این چیزی است که بعد از 6 سال حضور در آلمان به من اضافه شده است». و در همان مصاحبه در پاسخ به اینکه فلسفه فوتبالی او چگونه است، پاسخی شبیه به حرفهای این روزهایش میدهد. « ما به زبان خودمان میگوییم که Voor verde digen که یعنی« با حمله دفاع کنید». ایده اصلی این فلسفه این است که فضاها و فرصتهای حریف برای گلزنی را بگیریدکه البته این کار، توانایی ذهنی و هدایتی زیادی میخواهد. در زمینه حمله، من فکر میکنم که در هر بازی باید دستکم 5 یا 6 فرصت گلزنی ایجاد کنید. من تیمهایی را که برای گل زدن تلاش میکنند دوست دارم. بلژیک بازیکنانی را که بتوانند این کار را بکنند دارد. این کار و همینطور انجام بازی زیبا برای من بسیار مهم است».
تیمی که پیشرفت نکرد
*اما حتی اگر قبول کنیم، ویلموتس چنین تفکراتی دارد، آیا این تفکرات به صورت عملی و در زمین اجرا شدهاند؟ نکته اصلی در مورد ویلموتس این است که تیمش تلاش میکند به میزان بیشتری از حریف، توپ را در اختیار داشته باشد. اما آیا تیمی که توپ را بیشتر در اختیار داشته باشد، یک تیم هجومی به حساب میآید؟ نکته جالب ماجرا ظاهرا در همین مسئله است. مردم و رسانههای بلژیک، بعد از شکست در جام جهانی فشار زیادی به ویلموتس و تیمش وارد نکردند چون امیدوار بودند که شکل بازی تیم ملی پیشرفت کند. اما وقتی بعداز شکست در یک چهارم نهایی جام ملتهای اروپا خواستار برکناری ویلموتس شدند، در فضای شبکههای اجتماعی به این نکته اشاره میکردند که این تیم، دقیقا همان تیمی است که برابر آرژانتین شکست خورد. هیچ پیشرفتی در بلژیک دیده نمیشد و این مسئله به اضافه تلخی شکست برابر ولز، یک تیم با ابزار ضعیفتر اما با روح تیمی و کیفیت فنی بالاتر، بالاخره ویلموتس را به پایان راه رساند. اما قبل از اینکه وارد حواشی حضور ویلموتس در بلژیک شویم، نگاهی به بازی کلیدی برابر ایتالیا بیاندازیم. ایتالیایی آنتونیو کونته که چند ماه قبل از جام ملتها برابر همین بلژیک با سیستم 4 دفاعه قرار گرفته بود و شکست خورده بود. او در بازی اول جام ملتها با سیستم 2-5-3 وارد زمین شد.
تیم کونته سیستم، استراتژی و تاکتیکهای مشخص و از پیش کار شده ای داشت. در تصویر پایین، شکل دفاعی ایتالیا برابر بلژیک پر مهره را مشاهده می کنید.
جایی که همه فضاها پوشش داده شده و فقط یک تله برای بلژیک تعبیه شده است. جایی که لوکاکو باید برای گرفتن توپ، از خط دفاعی بلژیک بیرون بیاید و در آنجا هم تحت فشار ایتالیاییها توپ را از دست خواهد داد. این نظم هندسی ایتالیاییها تا پایان بازی ادامهدار بوده و بلژیک موقعیتهای بسیار کمی در طول بازی ایجاد میکند و بوفون تنها 3 سیو در بازی دارد.
اما در طرف مقابل، شکل دفاعی بلژیکی فاقد یک برنامه مشخص و قابل تعمیر و ترمیم برای مقابله با مدل هجومی ایتالیا بود. ایتالیا چگونه حمله میکرد؟ وینگ بکهای ایتالیا کاملا باز شده و روی خط طولی قرار میگیرند. دو هافبک وسط ایتالیا هم در نیم فضاها جایگیری میکنند. در این حالت، دو هافبک بلژیک همراه با دو هافبک ایتالیا حرکت کرده و در نهایت عمق تیم بلژیک آزاد میشود. حالا دو مهاجم ایتالیا رو به بازیکنهای خودی منتظر رسیدن توپ هستند. به همین راحتی ساختار دفاعی بلژیک فرو میریزد.
در نیمه دوم بلژیک بالاتر آمده و پرس را در زمین ایتالیا شکل می دهد. نتیجه این تلاش هم کمتر شدن مالکیت توپ ایتالیا است که در نیمه اول 49.7 بوده و در نیمه دوم به 39.8 کاهش مییابد. اما همچنان ضعف بلژیک در داشتن برنامه مشخص هجومی مشاهده میشود. حالا دیگر آزادی عمل دادن به وینگرها و حساب کردن روی خلاقیت فردی وینگرها برابر یک حریف پخته و با برنامه جواب نمیدهد و تیم ویلموتس راهی جز قبول شکست ندارد.
آنها از من متنفرند
*روزنامههای صبح روز بعد ایتالیا در مورد هرج و مرج تاکتیکی تیم ویلموتس و ایجاد یک بلوک دفاعی فشرده و هوشمند توسط کونته مینویسند. گاتزتا دلو اسپورت مینویسد: « بلژیک، محتاط و شکننده بود». کوریره دلاسرا می نویسد: « بلژیک از لحاظ فیزیکی و تاکتیکی نیاز به ارتقا دارد» و کوریره دلو اسپورت مینویسد: « بلژیک شبیه یک تیم نبود و بیش از حد به ستارههایش تکیه کرد». رفتار رسانههای بلژیک اما بسیار تندتر و خشن تر بود.
روزنامه Het Laatste nieuws با تیتر:« یک آشپز هم میتوانست این تاکتیکها را طراحی کند» به مارک ویلموتس تاخت. روزنامهای پرتیراژ که در طول زمان حضور ویلموتس در تیم ملی بلژیک با او سر ناسازگاری داشت. بعد از بازی با ایتالیا، سرمقاله این روزنامه که توسط استفان کینگنارت، سردبیر بخش ورزشی روزنامه نوشته شده بود، اختصاص داشت به مارک ویلموتس. استفان نوشته است که « ویلموتس تعداد خیلی زیادی از جملات قصار بلد است و هنوز هم از آنها استفاده میکنند. اما حالا میدانیم که حرفهای او توخالی است. او گفته بود ما دوست داریم به بازی سلطه داشته باشیم و چندین و چند موقعیت گلزنی خلق کنیم. حتی اگر قبول کنیم بلژیک مالک توپ و میدان بوده است (چیزی که به نظر نمیرسید برای ایتالیا مهم باشد)، برای ما مشخص نبود که بلژیک چگونه سعی داشت موقعیت ایجاد کند؟ آیا چیزی از بازی برابر آرژانتین در 2014 تغییر کرده است؟»
نکته جالب در مورد رابطه این روزنامه با مارک ویلموتس به مصاحبه ویلموتس علیه این روزنامه برمیگردد. بعد از یادداشتی از لوک نیلس با این تیتر:« تیم ملی با ترمز دستی بازی میکند!»، ویلموتس مصاحبهای انجام میدهد و اینطور از رابطهاش با این روزنامه میگوید. « من با مطبوعات مشکلی ندارم. اما یک روزنامه ( (Het Laatste nieuws به مدت 4 سال است که دارد به من حمله میکند. البته دلیلش را میدانم. من اطاعات خاص به آنها نمی دهم. من به به این کار وارد نیستم که به بعضی رسانهها اولویت بدهم! هنگامی که یکی از اعضای این روزنامه به من میگوید من قصد دارم شما را بکشم، این دیگر روزنامه نگاری نیست. حتی زمانی که من دستیار لیکنز بودم، همان شخص به من گفت که اگر جورج موفق شود، به لطف او خواهد بود، اما اگر شکست بخورد، تو مقصر هستی! شما سطح نفرت را نگاه کنید».
روزنامههای دیگر هم برخورد بهتری با ویلموتس نداشتند. روزنامه DE STANDAARD با تیتر « شیاطین باید پاسخگو باشند» از این بازی یاد کرد. روزنامه Het Nieuwsbad صفحه اول را با تیتر « وحالا مربی؟» بسته است. در یادداشت اول روزنامه هم اشاره میکند که ویلموتس باید از اشتباهاتش دست بردارد و فکری به حال ضعف خط دفاع و ناتوانی در خط حمله کند. روزنامه De Morgen با تیتر یک « شکست مفتضحانه» بسته شده و در یادداشت مربوط به این بازی، سوالهای متعددی از ویلموتس پرسیده میشود. مهمترین سوال این است: «چرا دفاع شما مطمئن نیست؟». کریستوف لیبرلو شاید بهترین یادداشت را در مورد تیم ملی بلژیک با این تیتر مینویسد: « سرعت خیلی کم، ایدههای خیلی کم، اندک اندک اندک». روزنامه دیگری هم تیتری شبیه به مورد قبلی را روی جلد میبرد.« بدون سرعت، بدون هدف».
کورتووا علیه سرمربی
* نکته جالب اما بعد از این ماجرا است. تیم ملی بلژیک در مرحله یک چهارم برابر ولز قرار میگیرد. ولز هم از همین استراتژی استفاده میکند و با سیستم 3 دفاعه، مقابل بلژیک قرار میگیرد. بلژیک این بازی را با نتیجه 3 بر 1 میبازد و بعد از بازی، تیبو کورتوا مصاحبه تندی علیه ویلموتس انجام میدهد. او میگوید:« من در رختکن به مربی گفتم که ما همان اشتباهات تاکتیکی مقابل ایتالیا را داریم مرتکب میشویم. تیم مقابل از سیستم 2-5-3 استفاده میکرد و ما همان تاکتیکهای بازی برابر ایتالیا را اجرا میکردیم و مشکلات مشابهی داشتیم». بعد از این بازی، موجی از انتقاد و فشار علیه مارک ویلموتس شکل گرفت. در فضای مجازی مردم بلژیک علیه ویلموتس مطلب مینویسند و روزنامهنگارها تیتر و جلد روزنامههای فردا را آتشین میبندند. یک نمونه توئیت در مورد ویلموتس از طرف مردم بلژیک: «برنامههای اکولوژی اروپا، واضحتر از تاکتیکهای ویلموتس است».
خلاصه ای از نظرات منفی
*سپس روزنامههای بلژیک این سوال را مطرح می کنند: «آیا او هنوز میتواند تیم را ارتقا دهد؟ هیچکس این احساس را ندارد.»
روزنامه هلندی زبان Het Laatste nieuws با این تیتر به استقبال ویلموتس رفت: «یک مربی واقعی میخواهیم!» این روزنامه نوشته است که ویلموتس دیگر نمیتواند مربی بلژیک باشد. آخر او چگونه میتواند از این رسوایی فرار کند؟ مربی باید تمرینات بهتری ارائه دهد، آموزش مفیدتری داشته باشد و وقتی تیمش را به زمین بازی میفرستد، آنها یک برنامه واضح و روشن در ذهن داشته باشند. در آخر هم برای بیتاثیر نشان دادن حضور ویلموتس، به نقل از کوین دی بروینه نوشته است: « بازیکنها روی پای خود ایستادهاند».
روزنامه Le Soir اینگونه از این شکست یاد می کند: « هوا بارانی شده است و حالا باران از چشم طرفداران تیم ملی میبارد. ده ها هزار نفر در لیل، در ورزشگاه و در خیابان ها و میلیون ها نفر در بلژیک».
روزنامهDERNIERE HEURE-SPORT نوشت: « ما نمیتوانیم با این همه استعداد از رفتن به یک چهارم نهایی خوشحال باشیم. واضح است که بازیکنها خوب بودند، اما مارک ویلموتس باید تیم را از این مرحله بالاتر میبرد. مشخص نیست در آینده چه رخ خواهد داد، اما در این موضوع، بهترین کار این است که ویلموتس تیم را ترک کند. خداحافظ مربی!»
همانطور که مشخص است، رسانههای بلژیکی هم خواستار اخراج ویلموتس میشوند و در نهایت هم این اتفاق با یک توافق متقابل رخ میدهد.
ویلموتس در نقطه مقابل کی روش
*اگر به انتقادات بلژیکی ها دقت کنیم، ضعف دفاعی و سرعت کم در حملات و نبود برنامه مشخص هجومی، از انتقادات اصلی وارد شده به ویلموتس است. مواردی که دقیقا نقاط قوت تیم ملی زمان کارلوس کیروش بود. تیم ملی سازمان دفاعی فوق العاده ای داشته و در حمله با سرعت بالا عمل میکرد.آمار جالب در مورد تیم ملی در زمان کیروش، به ثمر رساندن 125 گل در 58 بازی و ثبت رکورد 2.15 گل در هر بازی و آمار گل خورده تیم ملی فقط 51/. گل در هر بازی ؛ در حالی که این آمار برای بلژیک 1.98 در حمله و در دفاع 94/. گل خورده در هر بازی است.
در یادداشتی به قلم باپتیست لامبرت از نامشخص بودن آینده سخن گفته می شود. « واقعیت این است که مربی ما هرگز موفق به سازگاری با 2-5-3 ایتالیا و ولز نشد. تیمی که در مرحله مقدماتی 4 بار با آن رو به رو شده بود. از نطر تاکتیکی، مارک ویلموتس در سطح مورینیو، سیمئونه یا گواردیولا نیست. او تجربه زیادی ندارد. ضمن اینکه برای مربیان در سطح ملی غیر ممکن است که تاکتیکهایی که نیاز به زمان دارند را در زمین پیاده کنند. اما یک مسئله مشخص است. حتی اگر مارک ویلموتس در بیانیهای اعلام کند که کارش را با بلژیک به پایان رسانده و استعفا بدهد، هنوز در آغاز راه است.آینده ویلی در جای دیگری رقم خواهد خورد. بسیاری از مردم حالا علیه او هستند، اما اگر مشکل واقعا از سمت مربی بوده باشد، در آینده نزدیک مشخص خواهد شد. در عین حال، ما ناراحت هستیم».
در یادداشت دیگری به قلم لوسی میشل به 15 موردی که باعث می شود ویلموتس را دوست داشته باشند اشاره میشود. اینکه او از خانوادهای کشاورز آمده یا اینکه لهجه شیرینی دارد. یا خندهرو بودن ویلموتس از جمله این دلایل است و در موارد پایانی به شهامت بازی دادن به جوانها، قدرت رهبری او در زمین در زمان بازی و در مربیگری اشاره می شود. در ادامه هم به بالا بردن بلژیک تا سطح تیمهای اول اروپا و در رنکینگ فیفا اشاره می شود.
در یادداشت اول روزنامه Le soir در پاسخ به اینکه چرا از ویلموتس انتقاد میکردند به موارد جالبی اشاره می شود. « هدف ما نیمه نهایی بود. این یک شکست تلخ است. ویلموتس همه چیزش را از دستیارش یاد میگیرد. او قادر نیست در زمانی که شیاطین تحت فشار هستند، تصمیم درستی بگیرد. ما همیشه دچار اشتباهات مشابه هستیم. تیم از زمان بازی با آرژانتین هیچ تغییری نکرده. ما به همان شکل دفاع می کنیم. اجازه بدهید ما از مارک تشکر کنیم. شما بلژیک را به بالاترین سطح هدایت کردهاید. شما همه مردم را به حامی تیم ملی تبدیل کردید. اما حالا ظاهرا به پایان آن چیزی که میتوانستید انجام دهید، رسیده اید. دانش آموزان از استاد بزرگتر شده اند. آن ها نیاز به استاد جدید دارند.»
و در نهایت ویلموتس در توئیترش برای تیم ملی بلژیک آرزوی موفقیت می کند و به کارش در بلژیک پایان می دهد.
انتقاداتی که ادامه دارند
* در ادامه ماجرا، وقتی ویلموتس به عنوان سرمربی ساحل عاج انتخاب میشود، فضای مردمی با او همراه نیست. دو توئیت ناامید کننده. « پس از از بین بردن بلژیک، حالا آمده است تا ساحل عاج را از بین ببرد». « وقتی او دی بروینه، هازارد، مرتنز و دمبله را داشت هیچ کاری نکرد، حالا فکر میکنید با ساحل عاج کاری خواهد کرد؟» به نظر میرسد در این مورد هم حق با هواداران ساحل عاج بود و ویلموتس با شکستی بزرگ این کشور را ترک کرد. اما حالا شاید سوال اصلی این است که او در ایران می تواند مفید باشد یا خیر؟ آیا ما می توانیم با نگاه به کارنامه مربی، آینده او را پیش بینی کنیم؟
نشان بده بلژیکی ها اشتباه کردند
*با نگاهی به بازیهای او می شود گفت ویلموتس در سازماندهی دفاعی تیمش مشکل اساسی دارد در ساختار هجومی هم در برابر تیمهای همسطح به مشکل خورده و کمتر روشهای متنوعی برای رسیدن به گل در تیم ملی بلژیک زیر نظر او دیده شده است. عمده موفقیتهای او در بازیهای نابرابر از نظر ابزار بوده و با توجه به آزادی عمل دادن بیش از حد به چند بازیکن جلوی تیم، به خصوص دو وینگر، بازیکنها از خلاقیتهای فردی به خوبی بهره بردهاند.
نکته دیگر در مورد ویلموتس، توجه به جوانها و فرآیند تولید و ارتقاء بازیکنهاست. ویلموتس همچنین به مباحث بدنسازی و پزشکی تیم حساس است و همواره تیمش در بهترین شرایط پا به مسابقات گذاشته است.
در واقع اگر بخواهیم آینده تیم ملی با ویلموتس را پیش بینی کنیم، باید گفت که احتمالا از سرعت تیمی ما کاسته خواهد شد. سازماندهی دفاعی ما متزلزلتر شده و کمی تیم ملی ریسک پذیرتر بازی خواهد کرد. اما از طرف دیگر، با آزاد شدن بازیکن های خط جلوی تیم ملی از بند تاکتیکی کیروش، شاهد بازیهایی رهاتر و مبتنی بر خلاقیت بازیکنها خواهیم بود. که این مسئله با توجه به نسل با استعداد کنونی تیم ملی می تواند پیروزی ما برابر تیمهای با قدرت کمتر را سرعت ببخشد. اما در برابر تیمهایی همسطح احتمالا شاهد فراز و نشیبهای زیادی خواهیم شد. تیم ملی ما با ویلموتس از سرعتش کاسته خواهد شد و به تعداد پاسهایش افزوده می شود. در بخش دفاعی هم مدافعین ما باید منتظر روزهای سختتری باشند. روزهایی که قطعا قرار گرفتن آن ها در جدال های نفر به نفر با بازیکنهای تیمهای مقابل بیشتر خواهد شد. آیا تیم ملی ما آمادگی وارد شدن به این فاز را خواهد داشت؟
برای مثال دفاع چپ ما در بازی دوستانه با الجزایر، میتواند بدون حمایت همیشگی وینگر چپ ما از پس بازیکنی مثل ریاض ماحرز برآید؟ ضمن اینکه سوال بزرگتر این است که مارک ویلموتس میتواند در ارتقاء ابزار و ارتقاء فن در تیم ملی ما کاری به اندازه کیروش انجام دهد؟ او میتواند تیم ملی را مانند دورانی که از هادی عقیلی و جلال حسینی به مدافعینی با یک درجه نزدیکتر به مدافعین مدرن در فوتبال، یعنی مجید حسینی و مرتضی پورعلی گنجی رسیده، در آینده به مدافعینی مدرنتر برساند. آیا میتواند در ارتقاء همین بازیکن ها موثر باشد و یا میتواند نسل جدیدی در دل لیگ پیدا کند و آنها را برای روزهای بعد پرورش دهد؟ اجازه بدهید که به مارک ویلموتس خوشبین باشیم. ویلی حالا کنار ما در یک پروژه بزرگ قرار داد. پروژهای که از کیروش به او ارث رسیده و بیراه نیست اگر بگوییم ایران برای اثبات تواناییهای او بهترین شانس ممکن بوده است. او حالا اینجاست تا به بلژیکیها اثبات کند که در مورد او اشتباه میکردهاند.
الگوی من کلوپ
*مارک ویلموتس در جایی هم اشاره کرده است که او شبیه یورگن کلوپ است.« به عنوان مربی، شما نیاز به انتخاب روش مناسب و تصمیمگیری درست در سطح بالا دارید. من کمی شبیه کلوپ هستم. من همیشه صادقانه و با احترام کنار بازیکنانم زندگی می کنم. ما اغلب شنیده ایم"من، من" اما حالا "ما" معنا دارد. ما با هم میتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم. جاه طلبی من ساده است. تیم من باید در هر بازی هفت یا هشت موقعیت ایجاد کند. وقتی مربی اجازه حمله کردن را میدهد، بازیکن ها اعتماد به نفس میگیرند.» در ادامه هم ویلموتس حرفهایی را مطرح میکند که میتواند ما را امیدوار کند. « من یک مرد از دل پروژهها هستم. من یا کاری که انجام میدهم با توجه به آینده و درازمدت است، یا انجامش نمیدهم. من نمیتوانم مسئولیتی را فقط برای پول بپذیرم. علاوه بر این، شما در تیم ملی نمی توانید به اندازه باشگاه اشتباه داشته باشید. چون آنجا هر 3 روز یک بار بازی میکنیدو میتوانید شکست را سریعتر فراموش کنید.آنجا تمام بازیکنها به طور مداوم با هم هستند. در سطح ملی، شما باید از راه دور همه چیز را تحلیل و تجزیه کنیدو بهترین تاکتیکها را برای تیم انتخاب کنید».
می خواهیم امیدوار بمانیم
*شاید نیاز بود تا نگاهی گذرا داشته باشیم بر کارنامه و حواشی اطراف مارک ویلموتس تا شناخت بهتری از او داشته باشیم. در روزهایی که اهالی فدراسیون پاسخ مشخصی برای دلایل انتخاب ویلموتس ندارند، میتوانند همین یادداشت را بخوانند و از فردا در این مورد هم بدون پاسخ نباشند.
نگاهی کوتاه به آنچه بر سرمربی کنونی تیم ملی ایران در سالیان گذشته رفته است. مربیای که در مقطعی به نقل از روزنامهLe Soir رسانه های بلژیکی برای اخراجش و فراهم کردن پولی که باید به عنوان غرامت به او پرداخت میشد، این ایده را مطرح کردند که برای کمک به فدارسیون بلژیک در بازی دوستانه پیش رو مقابل اسپانیا، با افزایش قیمت بلیط و فروختن آن ها به هواداران ناراضی، مقدمات برکناری کامل او را فراهم کنند. بله، ویلموتس از عرش تا فرش بلژیک را اینگونه طی کرده است. او به نظر تنها میرسید. همانطور که بعد از حذف از یورو 2016، روزنامه Het Laatste nieuws تیتر زد: «Seul Contre Tous» : «تنها برابر همه».
و البته آنطرف ماجرا را هم یادمان نرود بعد از اخراج مارک ویلموتس. در نزدیکترین بازی بلژیک که برابر اسپانیا بود، هوادارانی با این بنر درون ورزشگاه بودند و از او تشکر کردند. «سپاس ویلی، بابت همه چیز».
و اینجا هم ویلی داستان ما، با هر دو طیف ماجرا مواجه خواهد شد. امید که روزی همین بنر روی دست همه هواداران تیم ملی بلند شود. تشکر همه ما از ویلی به خاطر همه چیز.
جعفر مومنی