دو ماه با طالبلو حرف نزدم اما دو سال میگفتند اختلاف داریم
محمدی: هوادار استقلال میفهمد چهكسی ادا درمیآورد و چهكسی بازی میكند
دروازهبان فصل گذشته استقلال گفت: هوادار استقلال متوجه می شود که چهکسی ادا درمیآورد و چهکسی بازی میکند.
محمد محمدي که در فصل جديد با تيم داماش گيلان قرارداد بسته، با حضور در خبرگزاري فارس درباره مسائلي که در اين سالها با آنها مواجه بود، صحبت کرد.
گفتوگوي تفصيلي فارس با دروازهبان پيشين پرسپوليس و استقلال و کنوني داماش گيلان را در زير ميخوانيد:
* محمدي چه طور وارد فوتبال شد؟
سال 69 هنگامي که پدرم از ماموريت بازگشت به فوتبال روي آوردم. ايشان ديپلمات بود. در زمين اکباتان به همراه برادر و پسرخالهام در مدرسه فوتبال ثبت نام کرده بوديم و اينگونه وارد رشته فوتبال شدم.
* برادرانت فوتباليست نشدند؟
يکي از آنها در دبي در کنسولگري امارات کار ميکند و ديگري مدير يک کارخانه است. در خانواده ما غير از من کسي سراغ ورزش نرفت و همه به دنبال درس خواندن بودند.
* اگر بخواهي از يک نفر که به او مديون هستي اسم ببري، او چه کسي است؟
در آغاز فوتبالم با سن کم در زمان آقاي حميد عليدوستي فعاليت ميکردم و مدير عامل باشگاه سايپا در آن زمان آقاي غزنوي بود. حميد عليدوستي به من ميدان داد و در کنار بهزاد غلامپور به تيم ملي فوتبال دعوت شدم. ضمن آنکه آقاي مايليکهن از نظر فکري به من خيلي کمک کرد و هيچ چيز برايم کم نگذاشت. يکي ديگر از مربياني که بايد از او نام ببرم فرهاد کاظمي است. به جرات ميتوانم بگويم از نظر فني و روحي و رواني يکي از بهترينهاي ايران است و حالا نيز با او ارتباط دارم و خيلي به او مديون هستم. در کل با فرهاد کاظمي از فوتبال لذت ميبرم.
* تو 5 سال در پرسپوليس بودي. چرا در اين تيم نماندي؟
سال 79 رباط پايم پاره شد و در سال 80 به دعوت علي پروين به پرسپوليس آمدم. سال اول با داود فنايي رقابت کردم که کار را از عابدزاده ياد گرفته بود و خيلي سخت بود که بتوانم با او رقابت کنم. در سال دوم بگوويچ حضور داشت که اصلا به دروازهبانان ايراني اعتقاد نداشت. او ميگفت ساشا ايليچ 40 درصد برتر از گلرهاي ايراني است.
فکر ميکنم سال دوم 11 بازي انجام دادم. سال سوم با راينر سوبل 28 بازي کردم. سال چهارم تغييرات زيادي انجام شد و از لحاظ فوتبال افت کردم. در آن زمان در تيم ملي هم بودم. شرايط براي من تغيير کرده بود و سال سختي را پشت سر گذاشتم و پايم را نيز جراحي کردم اما جواب سؤال شما اينجاست. در سال 85 آقايي مدير عامل شد که حتي نميخواهم اسمش را بياورم. او در باشگاه آنقدر مرا اذيت کرد که مجبور به ترک پرسپوليس شدم. به هنگام مدير عاملي آقاي خطيب با پرسپوليس قرارداد بسته بودم ولي وقتي آن آقا آمد گفت که بايد قراردادت را کم کني. اين حرف خيلي سنگين بود.
* بعد چه اتفاقي افتاد؟
مدير جديد در قبال مدير قبلي مسئوليت دارد. هنگامي که در پرسپوليس 15 ميليون گرفتم کسي نگفت چرا اينقدر کم ميگيري اما آن آقا امد و گفت قراردادها بايد کسر شود. من در پرسپوليس حدود 80 ميليون تومان ضرر کردم. اين ضرر را به عشق علي پروين تحمل کردم اما وقتي اين آقا مدير شد ميخواست با زور حرفش را به کرسي بنشاند.
* اينها که همهاش خاطره تلخ است. خاطره شيرين از آن زمان چه داري؟
همه بازيهاي آن زمان برايم خاطره بود اما در يک بازي 10 نفره پاس را برديم که من پنالتي نکونام را گرفتم. يک بازي هم با نوژان مازندران داشتيم که شايد باورتان نشود اصلا چمني وجود نداشت و در زمين آسفالت بازي ميکرديم. در آن بازي جام حذفي از 4 پنالتي 3 ضربه را مهار کردم.
* چيزي در پرسپوليس تو را آزار نداد؟
در آن زمان شرايطي داشتم که به دنبال پيشرفت و مطرح کردن خود بودم. به جز سال آخر که آن اتفاقات افتاد و از پرسپوليس رفتم.
* گفتي علي پروين مربي تو بود. از حرفهاي معروف او در رختکن چيزي به ياد داري؟
افتخار ميکنم که شاگرد او بودم و افتخار ميکنم که عليآقا با همان صراحت لهجهاش به من ميگفت "آقا محمدي بچه خوبي است. " 5 يا 6 سال شاگرد ايشان بودم و يک بار من را با نام کوچکم صدا نکرد. فوتباليست از من بهتر هم بود و رفت اما احترام پروين هم هنوز در ذهنم مانده است. فوتبال تمام ميشود و اينها هستند که در ذهن ميماند.
* تفاوت پرسپوليس و استقلال را در چه ميداني؟
اين دو تيم خيلي پرطرفدار هستند اما زماني که من در پرسپوليس بودم 25 سال سن داشتم و خيلي تجربهام کم بود. همهاش به دنبال پيشرفت بودم اما محمدي استقلال پخته بود و تجربه و انرژي زيادي داشت. فکر ميکنم تجربه خيلي بهتر است چون وقتي که وارد 30 سالگي ميشوي تازه ميفهمي دروازهباني چيست. سال گذشته با تجربهتر و راحتتر دروازهباني کردم.
* چه شد سر از پيکان درآوردي؟
سال 85 زماني که با آن آقا در پرسپوليس به اختلاف خوردم گفتند بيا قراردادت را کم ميکنيم يا ميروي. من هم کلي از مبلغ قراردادم را بخشيدم و هفته يازدهم به پيکان رفتم. از هفته سيزدهم براي اين تيم بازي کردم تا آخر سال. پيکان فوقالعاده بود و امکانات خوبي داشت. متاسفم که اين تيم به ليگ يک رفت و شايد اگر بود ميتوانستم خيلي به آنها کمک کنم. مخصوصا براي بار دوم که به اين تيم برگشتم. سالهاي خوبي بود و بيدردسر بازي ميکردم چون روحيات من با حاشيهها سازگار نيست.
* در آن سال که از پرسپوليس به پيکان رفتي، موفق بودي. درست است؟
6 پنالتي در آن فصل گرفتم که دو پنالتي از پرسپوليس بود. همانطور که شما گفتيد آن سالها خيلي خوب کار ميکردم.
* چه طور شد سر از استقلال درآوردي؟
من در آلمان بودم که مدير برنامههايم تماس گرفت که پيشنهاد تمديد قرارداد با پيکان و حضور در استقلال را داد. همسرم زياد دوست نداشت به استقلال بيايم اما پسرم مهران مصرانه ميخواست من اين کار را انجام دهم. او به من ميگفت بابا به خاطر من هم شده به استقلال برو. زماني که در پرسپوليس بودم مهران کوچک بود و از شرايط خبر نداشت اما در 9 سالگي به فوتبال علاقمند بود و دوست داشت من در استقلال باشم. حضورم در استقلال به اصرارهاي پسرم خيلي ارتباط داشت و فکر ميکنم بهترين تصميم را گرفتم و احيا شدم.
* چه طور؟
وقتي که از تيم پرطرفدار ميروي از چشمها دور ميشوي و ديگر کسي سراغت را نميگيرد. در اين سالها که گذشت با فنايي و فرشيد کريمي در پرسپوليس، رودباريان در پيکان، ميرزاپور در استيل آذين و طالبلو در استقلال کار کردم. من عاشق رقابت هستم و هميشه به دنبال اين مسئله بودم. به کار روحي و رواني خيلي اعتقاد دارم و ميتوانيد از غلامپور، ترابپور و اردلان بپرسيد که من چگونه تمرين ميکنم. آنقدر سفت و سخت تمرين ميکنم که همه نگاه ميکنند. در همين فوتبال کارهايي کردهام که شايد از نظر ديگران غيرممکن بود اما براي من اتفاق افتاد.
* مثلا چه کارهايي؟
شايد در زندگي ورزشيام اتفاقاتي افتاد که خيليها از دست من ناراحت شدند. همه ميگفتند به استقلال بروي لطمه ميخوري و از لحاظ روحي آسيب ميبيني و نيمکتنشين ميشوي. شايد براي آنها غيرممکن بود که من بازي کنم ولي ديديد که کارم را انجام دادم.
* محمدي در تيم ملي به حقش رسيد؟
من يکي از نفراتي بودم که از سال 78 در اکثر اردوهاي تيم ملي حضور داشتم اما هيچ وقت به من شانس ندادند. در بازيهاي مقدماتي جام جهاني 2006 و در بازي معروف ايران و بحرين 90 دقيقه پشت دروازه ايران گرم کردم چون ميرزاپور مصدوم بود و اعتقاد دارم در آن بازي ميتوانستم خيلي کمک کنم. در بازي مقابل کويت در همان سال بازي کردم و سابقه کمي ندارم. در زمان افشين قطبي به خاطر عدم علاقهام نامه عذرخواهي دادم و با وجودي که او مرا دعوت کرده بود چون ميدانستم نميتوانم با اين شخص کار کنم عذرخواهي کردم اما در زمان کيروش متعجب شدم.
هنگامي که کيروش مسئوليت تيم ملي را قبول کرد در استقلال فيکس بازي ميکردم و در ليگ قهرمانان آسيا هم حضور داشتم. ايشان اکثر بازيهاي ما را ديد و نميدانم چرا به تيم ملي دعوت نشدم. من به رقبايم کاري ندارم ولي براي خودم سؤال به وجود آمد. اگر قرار بود شانسي بدهند فکر ميکنم حق من هم بود.
مقابل راهآهن جزو خوبهاي تيم بودم و در مقابل السد قطر و پاختاکور در تهران بهترين بازيها را انجام دادم اما باز هم احترام قائلم و اعلام ميکنم که ديگر به تيم ملي فکر نميکنم و ميخواهم در اين چند سال آرام و بيسر و صدا باشم.
* استقلال چه شرايطي داشت؟ از حضور در اين تيم راضي بودي؟
روزي که به اين تيم آمدم. همه گفتند چون طالبلو 8 سال است در آنجا بازي ميکند من نيمکتنشين ميشوم اما گفتم ميتوانم گوشهاي از کار را بگيرم. خيلي اتفاقات در استقلال افتاد اما لام تا کام حرفي نزدم. فقط گوش کردم و با خيلي از مسائل کنار آمدم. از يکسري برخوردها خيلي ناراحت شدم و کوچکترين مصاحبه جنجالي از من نديديد. ميخواستم حرمتها حفظ شود و تيم به حاشيه نرود. خيلي اتفاقات را در خودم ريختم و حرفي نزدم.
* چه اتفاقاتي؟ بيشتر توضيح بده.
اجازه بدهيد به صورت ريز قضيه را باز نکنم. همان مسائل حاشيهاي به روحيات من نميساخت. من در پرسپوليس دنبال مطرح شدن بودم اما در استقلال فقط به دنبال آرامش که متاسفانه کمتر نصيبم شد. اين ذات من است که روحيهام به شلوغي نميخورد.
هميشه گفته بودم وحيد جوان است و بايد مطرحتر شود. اين مسئله براي من که به دنبال فرار از هياهو بودم با طالبلو که به دنبال پيشرفت بود تضاد ايجاد ميکرد. من به وحيد طالبلو حق ميدادم و آن جور که همه ميگفتند کدورتي بين ما نبود.
* خودت گفتي در اين دو سال حرفي نزدي؟ اما واقعا اختلافي بين تو و طالبلو نبود، اختلافي که وحيد هيچ وقت به آن اشاره نکرد.
بعد از بازي استقلال اهواز در تهران اتفاقاتي افتاد و بين من و وحيد اختلاف به وجود آمد. يک مدت با هم حرف نزديم و مسئله با لطف آقاي غلامپور حل شد. بعد از آن کدورتي بين ما وجود نداشت و در اين بين دوستان مدام ميگفتند شما با هم اختلاف داريد.
* اما قبول داري که رفتارهايتان به گونهاي بود که به چشم ميآمد؟
بله، گفتم که طالبلو به خاطر سنش دنبال پيشرفت بود و بايد 8 سال ديگر دروازهباني کند و به خاطر اينکه من بازي ميکردم اين حرف و حديثها به وجود ميآمد و باعث ميشد فکر کنند ما اختلاف داريم.
* شايعه شده بود که با وحيد طالبلو در تمرينات هم حرف نميزدي؟
درست است. بعد از بازي با استقلال اهواز در تهران دو ماه با هم حرف نزديم ولي بعد از دو ماه قضيه حل شد. همين مسئله باعث شده بود در اين دو سال مدام بگويند ما با هم اختلاف داريم. معتقدم اختلاف در هر خانوادهاي پيش ميآيد و در هر محيطي اختلاف نظر وجود دارد اما من با وحيد بعد از آن جريان مشکلي نداشتم. با مهرشاد مومني و اميد روانخواه راحت بودم اما اين نشاندهنده اين نبود که با طالبلو قهرم يا مشکل دارم.
* حالا که با او مشکلي نداري؟
از اول هم با او مشکل نداشتم.
* تيم مرفاوي چه طور بود؟
اگر از من ميپرسيد براي شخص من سال خوبي بود. به فوتبالي آمده بودم که هوادار زياد داشت هر چند زمان برد تا راه بيفتيم. غلامپور من را ميشناخت و شاگرد او هم بودهام. 4ماه طول کشيد تا خودم را جا بيندازم و کار سختي را انجام دادم.
* چرا؟
ذهنيت به وجود آمده بود و در بدو ورودم به استقلال همه فکر ميکردند پرسپوليسي هستم. اين شرايط را برايم خيلي سخت کرد. همه اين مسائل را پذيرفتم و با تمام وجودم تمرين ميکردم.
در زمان مرفاوي بدشانس بوديم و در نيم فصل دوم در 17 هفته آخر خودم هم بازي کرده بودم 9 هفته شکست نخوردم. حتي اگر در بازي آخر مقابل پيکان برد ميآورديم دوم ميشديم. فکر ميکنم از نتيجه نگرفتنهاي اواسط فصل به مشکل خورديم.
* شخصيت مرفاوي را چه گونه ديدي؟
فکر ميکنم جواب اطمينان او را دادم. مرفاوي شخصيت خاصي داشت. شايد در معدود بازيهايي که تيم باخت هم از من حمايت کرد. البته غلامپور نيز به من خيلي کمک کرد که به بورس برگردم. او آنقدر کمک فکري کرد که احيا شدم.
در سال دوم حضورم در استقلال کار سختتري داشتم. چون هوادار از محمدي انتظار داشت و تيم ما هم تغييرات زيادي کرد و فکر ميکنم تيم خوب جمع شد و همه ديدند که با يک امتياز اختلاف قهرمان نشد. در مجموع 2 سال رويايي را با استقلال پشت سر گذاشتم. البته جا دارد از کادر فني سال گذشته و امسال و ازحسين ترابپور که رابطهاي عاطفي با من برقرار کرد، تشکر کنم چون من آدمي هستم که زود جوش ميآورم. ايشان خيلي به من کمک کرد.
* چه طور سر از داماش درآوردي؟
پس از پايان بازيها با اين تيم مذاکره کردم و قبل از سفرم در چند جلسه با آقاي عابديني حرف زدم و در نهايت دوشنبه گذشته رسما به اين تيم پيوستم. فکر ميکنم احتياج به آرامش داشتم و بهترين تصميم را گرفتم. رشت به تهران نزديک است و ميتوانم راحتتر رفت و آمد کنم و دغدغههاي فکري در اين تيم ندارم.
*چه طور شد با استقلال تمديد نکردي؟
قبل از سفرم به استقلال مذاکره کردم و قرار بود 24 ساعت بعد به من خبر بدهند. ظاهرا آنها پيگير بقيه دروازهبانان بودند و 24 ساعت 25 روز طول کشيد. حتي از پيشنهاد تيم بزرگ پرسپوليس هم گذشتم و در چند سال آخر فوتبالم بيدغدغه کار کنم و در آرامش باشم.
* به عنوان يک هوادار فکر نميکني استقلال با رفتن تو و طالبلو ضربه بخورد؟
يادتان باشد که در قالب هوادار پاسخ اين سؤال شما را ميدهم چون قصه من و استقلال تمام شد. به اعتقاد من هوادار آنقدر درک دارد که همه چيز را ميفهمد. قبلا ميشد با فريبکاري هوادار را گول زد اما حالا نميشود. آنها ميفهمند کي تلاش ميکند و کي ادا در ميآورد چون بازي را خوب نگاه ميکنند. بهترين قاضي در مورد سؤال شما هواداران استقلال هستند. آنها که لطف دارند و احترام ميگذارند. همانهايي که ميدانند وقت کم نگذاشتم و حتي با درد و مصدوميت بازي کردم. بهتر است در اين خصوص من اظهار نظر نکنم.
* و باز هم در قالب هوادار فکر ميکني چرا طالبلو را نخواستند؟
وحيد بعد از من از استقلال جدا شد اما حتما يک تفکري دارد که دو دروازهبان يک مدافع و چند هافبک از استقلال ميرفت. حتما فکري به حال اين مسائل کردهاند.فوتبال حرفهاي همين است. يک روز ميآيي و يک روز ميروي. در مورد طالبلو هم قضيه همين است. شايد بعضي وقتها مجبور باشي نقل مکان کني حتي اگر دلت نخواهد.
* خيليها ميگويند داماش امسال به سرنوشت استيل آذين دچار ميشود.
اصلا اعتقادي به اين حرف ندارم و بر عکس استيل آذين که اسم و ستاره داشت داماش نسبت به مشکلاتش يارگيري کرده است.
* ميگويند قراردادي 900 ميليوني با داماش بستهاي؟
من آدم رکي هستم. در قرارداد من حق اياب و ذهاب و اين مسائل وجود دارد. نسخه قرارداد داخلي من با قراردادي که در هيئت فوتبال است، عينا وجود دارد و حتي ميتوانم آن را در اختيار شما قرار دهم که چاپ کنيد و مسئولان داماش هم اگر خواستند ميتوانند قرارداد من را به رسانهها بدهند.
مهمترين مسئلهاي که باعث شد به اين جا بيايم به خاطر راحتيام است و ميدانم که فکرم آسوده خاطر خواهد بود.
* پسرت ناراحت نشد که از استقلال جدا شدي؟
اتفاقا خود مهران هم ديگر راغب نبود که در استقلال بمانم. چون او بزرگ شده و همه چيز را از نزديک لمس ميکند. او هم دوست دارد به رشت بيايد و اميدوارم که تواناييهايم را براي مردم خوب رشت به نمايش بگذارم.
* با مظلومي رابطه خوبي داري؟
به جز آن آقايي که در ابتداي مصاحبه گفتم، با همه رابطه خوبي دارم اما با غلامپور و ترابپور خيلي صميمي هستم. اميدوارم استقلال امسال هم نتايج خيلي خوبي کسب کند.
* و به عنوان صحبت آخر يک جمله در وصف اين فوتبال ما بگو؟
فوتبال همين است. درست مثل زندگي است که در گذر است. استقلال تجربه خوبي بود و در اين تيم دوستان و هواداران خوبي پيدا کردم.