درخشش یک پیرمرد در فصل پرحرارت والیبال
مسنترین ورزشکار حرفهای ایران کیست
علیرضا بهبودی در سن ۴۷ سالگی به عنوان بهترین پاسور لیگ برتر والیبال انتخاب شد.

به گزارش "ورزش سه"، علیرضا بهبودی در پایان فصل لیگ برتر والیبال، عنوان بهترین پاسور را به دست آورد؛ افتخاری که در ۴۷ سالگی او را به یکی از چهرههای ویژه مسابقات تبدیل کرد. او در نیمفصل دوم به شهداب یزد پیوست و نقشی مهم در رسیدن این تیم به فینال ایفا کرد.
اگرچه شهداب در نهایت قهرمانی را به فولاد سیرجان واگذار کرد، اما نمایش فنی و تجربه بهبودی، بهویژه در بازیهای حساس، مورد توجه قرار گرفت. حالا او در گفتوگویی با خبرنگار ما درباره فصلی که پشت سر گذاشت، شرایط جسمانیاش، داوری جنجالی فینال و آینده حرفهایاش صحبت کرده است:
* فصل تمام شد و به عنوان بهترین پاسور لیگ ایران انتخاب شدی.
هم بابت این عنوان فردی خوشحالم و هم ناراحتم که قهرمانی را از دست دادیم. اگر قهرمان میشدیم، شب خیلی خوبی رقم میخورد. از همه دوستانی که من را لایق این جایزه دانستند، تشکر میکنم و امیدوارم تا زمانی که بازی میکنم، بتوانم برای تیمم مثمرثمر باشم.
* بدشانس بودید که قهرمانی را از دست دادید.
ما باید در بازی دوم، کار را تمام میکردیم، اما اشتباهات داوری روی بازی تاثیر گذاشت. از طرفی سیرجان هم آخرین شانسش بود که بتواند ادامه بدهد و برای بازی سوم بجنگد و این موضوع کار را برای ما سخت کرد. قسمت این بود که در بازی سوم قهرمانی به تیم سیرجان برسد و به آنها تبریک میگویم.
* درباره اشتباه داوری که باعث شد جای تیم قهرمان و نایب قهرمان تغییر کند، صحبت کن.
آن اتفاق در پوئنی رخ داد که بهترین و شجاعترین داور دنیا هم آن خطا را اعلام نمیکرد. فکر میکنم مقداری جو بازی همانطور که روی بازیکنان تاثیر گذاشته بود و سنگین بود، روی داور هم تاثیر گذاشته بود و این اشتباه بابت همان فشار بود. همانطور که گفتم در امتیازی بود که چنین خطایی نیاز به یک داور فوقالعاده شجاع داشت. البته فکر میکنم اگر ما هم زنگ ویدئوچک را مقداری زودتر میزدیم، میتوانست به ما کمک کند. در کل فکر نمیکنم این اشتباه عمدی بوده باشد و کاملا سهوی و در جریان بازی بوده است.
* فکر میکنی چه عاملی باعث شده که در ۴۷ سالگی همچنان با آمادگی کامل بازی کنی؟
زندگی من از لحاظ ورزشی با خیلی از دوستانی که زود والیبال را کنار گذاشتند، متفاوت است. من خیلی سالم زندگی میکنم و خواب و تغذیه و تمرینم همیشه به موقع بوده و خدا هم کمک کرده که بتوانم در این سن بازی کنم. تا وقتی تواناییاش را داشته باشم و از بازی کردن لذت ببرم، ادامه خواهم داد.
* تو در پستی بازی میکنی که نسبت به سایز بازیکنان نیاز به جست و خیز کمتری دارد. فکر میکنی این موضوع چقدر روی آمادگی تو تاثیر داشته است؟
همه در زمین پرش اسپکرها و اسپک زدنها و دفاع کردنها و بازیکنانی که سرویس پرشی میزنند را میبینند، اما در سه ضربی که در والیبال انجام میشود تا توپ از روی تور رد شود، یک ضربش را حتما باید پاسور انجام بدهد و فقط گاهی اوقات استثنا پیش میآید. آمار و ارقام نشان میدهد که از لحاظ استقامتی به پاسور بیشتر از بقیه پستها فشار میآید. شاید از نظر یک پشت خطزن یا دریافتکننده پرشهای آنچنانی نداشته باشد، اما اینطور نیست که بگوییم چون پاسور است، میتواند تا هر سنی بازی کند. فکر میکنم پاسورهای زیادی نداشتیم که تا سن بالا بازی کنند. از طرفی در پستهای دیگر هم بازیکنانی داشتیم که تا سن بالا بازی کردند. من فکر میکنم همه چیز به تمرین و تغذیه و خواب مربوط میشود.

* با این حال به نظر افزایش سن باعث میشود ارتفاع گرفتن بازیکن محدود شود.
انسان از پوست و گوشت و ماهیچه تشکیل شده و ماشین نیست که به او برنامه بدهیم تا همیشه یکنواخت باشد. هر چه سن بالاتر میرود، طبیعی است که این اتفاق بیفتد و از قدرت و استقامت و چابکی ورزشکار کمتر میشود. این موضوع طبیعی است و ممکن است برای هر ورزشکاری پیش بیاید.
* تو در شهداب با ایلشن داوودی رقابت میکردی که ۲۶ سال دارد. درباره این رقابتت با یک بازیکن جوان صحبت کن.
روز اولی که من خواستم وارد تیم شوم، با آقای محمدی راد به نمایندگی از کادرفنی صحبت کردم. در آن مقطع آقای ایلشن داوودی نفر اول پاسورهای ایران از لحاظ آمار بود و من نرفتم که جای ایشان را بگیرم. از من خواستند کنار ایلشن باشم و دو پاسور کنار هم باشیم و مکمل هم باشیم. فکر میکنم تصمیمی که مسئولان شهداب گرفتند، به آنها کمک کرد تا در این پست لطمه نخورند.
* ارتباطت با ایلشن چطور بود؟
همیشه ارتباط دو طرفه و در احترام کامل بوده است. هیچ مشکلی بینمان نبود و قرار هم نبود مشکلی باشد. با هم کار کردیم و همراه همه بازیکنان تیم تلاشمان را انجام دادیم و فکر میکنم چیزی که اتفاق افتاد، سرنوشت بود.

* تو از آقای مهدوی، سرمربی شهداب، بزرگتر هستی اما توسط او انتخاب شدی و به این تیم آمدی. درباره صحبتهایی که انجام دادید و ارتباطتان صحبت کن.
تیم شهداب در نیمفصل اول یک پاسور برزیلی داشت که نمیدانم به چه دلیلی جدا شد. در نیمفصل دوم به دنبال یک پاسور میگشتند و بعد از اینکه من از تیمم جدا شدم، با من تماس گرفتند و منجر به این شد که با هم قرارداد ببندیم. ارتباط خیلی خوبی داشتیم و خیلی خوشحال بودم که در اختیار این مجموعه بودم. در کنارشان لذت بردم و امیدوارم در آینده هم تیم والیبال شهداب بتواند مثل سالهای گذشته موفق عمل کند.
* خودت هم فکر میکنی بهترین پاسور لیگ بودی و اگر خودت میخواستی بازیکنی را که این جایزه را دریافت میکند انتخاب کنی، خودت را انتخاب میکردی؟
من که نمیتوانم بگویم بهترین بودم یا نه اما با آمار و ارقامی که فدراسیون امروز منتشر کرده است، مشخص شده که طبق آمار بوده است. با این حال معمولا جایزه بهترین پاسور را به تیم قهرمان میدهند و آقای رمضانی هم امسال و هم سال قبل خیلی پختهتر و بهتر کار کرده بود. راستش فکرش را نمیکردم به من بدهند و فکر میکردم طبق معمول سالهای قبل به پاسور تیم قهرمان میدهند، اما باز هم از مسئولان که این انتخاب را کردند، تشکر میکنم.

* تو پاسور هستی اما در سالهای اخیر هر زمانی که نام این پست شنیده میشود، هواداران نام سعید معروف را به خاطر میآورند. فکر میکنی دلیل این موضوع چیست؟
سعید دارای مهارتهای فوقالعاده، هوش فوقالعاده و کاریزمای داخل زمین فوقالعادهای بود. از طرفی سعید حدود ۱۳-۱۴ سال به صورت متمادی در تیم ملی بود؛ او با آقای ولاسکو سر زبانها افتاد و پس از آقای ولاسکو هم تیم شروع به گرفتن نتیجههای خیلی خوب کرد. در جام قهرمانان سوم شدند و دو مدال بازیهای آسیایی کسب کردند و در لیگ جهانی چهارم شدند و این باعث شد رسانهها خیلی بیشتر به والیبال بپردازند و نقش سعید معروف هم در موفقیتها چشمگیر بود. این باعث شد صحبتی که راجع به پاسور میشود، ذهنها به سمت او برود.
* خودت هم در مقطعی در تیم ملی حضور داشتی.
من در مقاطع مختلف در تیم ملی بودم؛ زمانی که جدیتر در تیم ملی بودم، با آقای امیر حسینی پاسور تیم ملی بودیم و دو مقطع کوتاه هم با سعید معروف با هم بودیم.
* چرا دوران حضورت در تیم ملی طولانیتر نشد؟
گذشتهها گذشته و خیلی مایل نیستم راجع به این موضوع صحبت کنم.
* قصد داری تا چه زمانی به بازی ادامه بدهی؟
همانطور که گفتم تا وقتی بتوانم ادامه بدهم و برای تیمی که در آن هستم، مثمرثمر باشم، ادامه میدهم. روزی که متوجه شوم دیگر این توان را ندارم، حتما خداحافظی میکنم.