کد خبر : 2110618 | 13 اسفند 1403 ساعت 10:33 | 88K بازدید | 104 دیدگاه

همه دنیا در حال اشک ریختن است

بوایسار سایتیف: خداحافظ مادر!

درگذشت ناگهانی بوایسار سایتیف، کشتی‌گیر بزرگ و قهرمان سه دوره المپیک، دنیای ورزش را تحت تاثیر قرار داده است.

بوایسار سایتیف: خداحافظ مادر!

به گزارش "ورزش سه"، بوایسار سایتیف به عنوان یکی از برجسته‌ترین ورزشکاران عصر ما و قهرمان سه‌ دوره المپیک در رشته کشتی آزاد درگذشت. سایتیف قرار بود ۵۰ سالگی‌اش را در تاریخ ۱۱ مارس جشن بگیرد، هرچند که خودش احتمالاً برخلاف هزاران نفری که او را می‌شناختند برای این کار تمایلی نداشت. او بیش از حد فروتن و خاکی بود.

برای بسیاری، سایتیف به اندازه ایوان یاریگین، الکساندر مدود و الکساندر کارلین نماد کشتی است. باشگاه طلایی کشتی به وضوح در حال خالی شدن است... مدود در سپتامبر سال گذشته درگذشت و اکنون سایتیف هم رفته است.

او با وجود سنش همیشه در فرم خوبی باقی ماند، سبک بود درست مثل دوران جوانی‌اش. چند ماه قبل از مرگش در یکی از رویدادهای ورزشی به راحتی از روی نرده پرید تا وارد قفس شود و به یکی از ورزشکاران جایزه بدهد. هواداران جوانی که در اطراف ایستاده بودند فقط با دهان باز از تعجب نگاه می‌کردند. این مردی بود که سنش را نمی‌شد حدس زد.

2156417

سایتیف در خاساویورت به دنیا آمد و یکی از شش فرزند خانواده (از جمله آدام سایتیف، قهرمان آینده المپیک) بود. پدر سایتیف سه فرزند دیگر برادرش را که به مدت طولانی زندانی بود به سرپرستی گرفت. این پسر پر جنب‌ و جوش از شش سالگی کشتی را آغاز کرد.

اما در ۱۳ سالگی، زندگی سایتیف به طرز چشمگیری تغییر کرد، پدرش در تصادف رانندگی درگذشت. در ۱۴ سالگی به استانداردهای استاد ورزش رسید و به مدرسه شبانه‌ روزی در نووکوزنتسک رفت. پس از اتمام دبیرستان، به کراسنویارسک، قوی‌ترین شهر کشتی آن زمان رفت.

سایتیف طبق خاطرات خودش، هر کاری می‌کرد تا فقط بتواند به اسطوره‌ها مدود و یاریگین نزدیک شود. در دوران تحصیل در مدرسه شبانه‌روزی زیر نظر مربی افسانه‌ای به نام دیمیتری میندیاشویلی تمرین کرد. تحت هدایت میندیاشویلی، مسیر موفقیتش آغاز شد، در ۲۰ سالگی در سال ۱۹۹۵، مدال طلای قهرمانی جهان در آتلانتا (آمریکا) را به دست آورد.

همان قهرمانی جهان در آتلانتا می‌توانست برای سایتیف با موفقیت‌ کمتری همراه باشد او قبل از فینال از ناحیه زانو آسیب دید. به او پیشنهاد شد از مبارزه نهایی انصراف دهد اما تصمیم گرفته شد که به او مسکن تزریق کنند. در نتیجه این تزریق، سایتیف از شوک درد بیهوش شد اما باز هم قدم به بازی فینال گذاشت.

او همیشه به‌خاطر شخصیتش مشهور بود هرگز شکایت نمی‌کرد. در قهرمانی جهان ۲۰۰۳ در نیویورک، سایتیف با سه شکستگی در ناحیه فک صورتش مبارزه کرد. نتیجه چه شد؟ مدال طلا. پس از این مسابقات جمله‌ای معروف شد: «سایتیف با سه شکستگی در فک قهرمان جهان می‌شود و تو هنوز نمی‌خواهی به تمرین بروی؟!»

2156419

داده‌های بدنی سایتیف در ابتدا سوالاتی را در میان بسیاری از کارشناسان برانگیخت. حتی میندیاشویلی زمانی که برای اولین بار او را دید، این کشتی‌گیر را «پسری از هیروشیما» نامید. اما همین داده‌ها به او مزیتی خارق‌العاده و تکنیکی بی‌نظیر بخشید. سایتیف روی هر موقعیتی حمله می‌کرد، سالتوهای باورنکردنی می‌زد دنیای ورزش هنوز هم از ویدیوهای فنون او شگفت‌زده می‌شود.

به لطف همین داده‌ها بود که او تا ۴۹ سالگی در فرم خوبش باقی ماند، با ورزشکاران جوان تمرین می‌کرد و فنونش را نشان می‌داد. همیشه در صحنه حضور داشت.

مادر مهم‌ترین شخص در زندگی سایتیف بود. او پس از مرگ شوهرش تقریباً به تنهایی یک خانواده پر جمعیت را حمایت و بزرگ کرد. به گفته سایتیف، مادرش مجبور بود در دوران اتحاد جماهیر شوروی بافتنی ببافد و در ساختمان‌ سازی کار کند. کسانی که با این ورزشکار افسانه‌ای ارتباط داشتند همیشه می‌دانستند که مادرش همه چیز او است و همیشه از حال او جویا می‌شدند.

سایتیف یک بار به خبرنگار تاس گفت: «مادرم سخت‌گیر است.»

2156418

خبرنگاری پس از قهرمانی در رقابت‌های المپیک از او پرسید: «آیا حالا آدم خوشبختی هستید؟» سایتیف پاسخ داد که وقتی در خانه کنار مادرش باشد خیلی خوشبخت‌تر خواهد بود. این تمام نگرش او نسبت به مادرش بود.

سایتیف مردی بود که در سراسر جهان شناخته شده بود. در تمام کشورها به او ادای احترام می‌کنند و برای او سوگواری می‌کنند. یکی از دوستان نزدیکش به تاس گفت: «از سراسر جهان زنگ می‌زنند و فقط گریه می‌کنند.»

موضوع فقط عظمت نیست، او با وجود افتخارات و مقام‌ها از جمله «جلیقه طلایی کشتی» برای بهترین کشتی‌گیر جهان از فدراسیون جهانی کشتی، نمایندگی مجلس (عضو کمیته دوما در امور فرهنگ بدنی و ورزش) و سمت‌های مدیریتی همیشه ساده ماند. او به راحتی به افراد نزدیک می‌شد، از حال‌شان جویا می‌شد، درباره موفقیت‌هایشان حرف می‌زد و به آنها مشاوره عملی می‌داد.

او برای همه شناخته شده بود. و در عین حال فروتن. اخیراً به شدت بیمار بود اما به کسی چیزی نگفت. فقط می‌دانستیم که گاهی به بیمارستان می‌رود، درمان می‌شود و بهبود پیدا می‌کند. او تا آخرین لحظه روحیه‌ای خوب، فعال و درخشان داشت اما حالا زمانش به پایان رسیده است.

دیدگاه‌ها