جذابترین حرفهای پپ در مصاحبه با نیل وارناک
پپ از ته دل خندید-سوژه: جورابهای خیسشده مورینیو!
پپ گواردیولا در گفتگویی با نیل وارناک، مربی کارکشته بریتانیایی، درباره دوران حضورش در منچسترسیتی و شرایط امسال سیتیزنها صحبت کرد.

به گزارش "ورزش سه"، نیل وارناک 76 ساله از مربیهای کاربلد انگلیسی است که بیشتر دوران مربیگریاش را در تیمهای کوچکتر این کشور سپری کرده و البته در دوران حرفهای خود سه بار تیمهایش را به لیگ برتر رسانده و سالها در لیگ برتر در تیمهایی مثل لیدز، کریستال پالاس، میدلزوبورو و شفیلد مربیگری کرده است. او برای شبکه اسکای در یک گفتگوی مفصل و خودمانی با پپ گواردیولا شرکت کرد و از دوران حضور او در انگلیس، شرایط این فصل منچسترسیتی و جزئیات دیگر سبک کاری گواردیولا پرسید.
وارناک: به من گفتند میخواهی با پپ صحبت کنی؟ گفتم نه، پپ میخواهد با من صحبت کند (خنده).
پپ: عاشقتم. دفعه دیگه که آمدی به تمرین سر بزن و بعد بیا با هم ناهار بخوریم. لطفا. بهخصوص الان که هفتهها طولانیتر شدن چون دیگر در چمپیونزلیگ نیستیم.

وارناک: میشه اول از شروع کارت بپرسم؟ یوهان کرویف مربیات بود. چون میگویند که بازیکنهای خوب مربیهای خوبی نمیشوند و از این حرفها. آن موقع کرویف خیلی وارد جزئیات نمیشد؟ مثل میگفت خوب بازی کنید، توپ را بردارید و خوب بازی کنید، نه؟
پپ: نه، اصلا عجیب و غریب بود.
وارناک: از نظر جزئیات؟
پپ: بله. مطالعه حریف، شکل بدن و کنترلها. تصمیمگیری. اینکه وقتی حریف فلان تصمیم را میگیرد تو در لحظه چه تصمیمی بگیری. واقعا فوقالعاده بود. میدانی که، آن موقع این همه فیلم و زاویههای عجیب و غریب فیلمبرداری. همه تاکتیکها روی تخته و به شکل سنتی انجام میشد.
وارناک: همیشه گفتهام، و نمیخواهم الان که جلویم نشستی هندوانه زیر بلغت بگذارم، همیشه گفتهام که تو بهترین مربی عصر من هستی. این نظر من است. چرا که همه فکر میکنند پپ در بارسلونا و بایرن مونیخ خوب کار کرد چون یک عالمه پول زیر دستش بود. اصلا به این سادگی نیست. وقتی به بازیکنانی که ساختی نگاه میکنم و تیمی که از آنها درست کردی واقعا مشتاقم ببینم که در یک سال، یک سال و نیم آینده چه میکنی. البته شاید خودت مشتاق نباشی چون مدتی است در حال نبرد هستی. میگویند یک سال خیلی سخت داشتی و الان در لیگ برتر چهارم هستی.
پپ: بله. الان وضع سختی داریم. وضع سخت. استاندارد خودمان آنقدر بالا بوده که مردم فکر میکنند الان در افول هستیم. بله داریم سختی میکشیم. اینطور شد دیگر. من ته دلم اعتقاد دارم که اگر بفهمیم در این فصل چه اتفاقی افتاد که اینطور شد خیلی خوب میشود چون میتوانیم در یک دهه بعدی از اتفاقی که افتاد اجتناب کنیم و این برای باشگاه درس خوبی است. چه داخل باشگاه و چه بیرون از باشگاه میگویند کاری ندارد، پپ راهحل را پیدا میکند، ما بینظیریم و فلان و بهمان. ولی نه، ما انسان هستیم. ما تیم فوتبالیم و ممکن است ببریم و ببازیم. بعضیها هم میگویند چه شد پپ؟ این فصل چه اتفاقی افتاد؟ گفته چه اتفاقی افتاد؟ میدانید چه شد؟ این فصل مشکلات زیادی داشتیم. ما خیلی موفق بودیم و شاید به اندازه قبل دیگر عطش نداشتیم. مصدومیتهای زیادی هم داشتیم. خیلی چیزها اتفاق افتاد که البته طبیعی است.
وارناک: ولی تو به خودت سرکوفت نزدی و گاردت را پایین نیاوردی. شاید در خانه یا دور از زمین تمرین این کار را کرده باشی ولی بچههایت را جلوی گله گرگها نینداختی و همه چیز را به گردان آنها نینداختی. هر کسی گاهی وسوسه میشود این کار را بکند. ولی مثلا من هم هیچوقت این کار را نکردم.
پپ: گوش کن، من و تو و سَم را واقعا تحسین میکنم بهخاطر حس شوخطبعی انگلیسیتان. که من به عنون یک کاتالان متاسفانه ندارم. ولی چیزی که هر روز بهخاطرش میجنگم، از زمانی که مربیگری را شروع کردم این بود که بازیکنانم را خرج نکنم. روزی که این کار را بکنم کارم تمام است. ببین، ممکن است بازیکنم بهخاطر اینکه روی نیمکت نشاندمش از من دلخور بشود و از دستش بدهم، این را درک میکنم ولی من آدمی نیستم که دیگران را فدای خودم بکنم. خیلی زشت است که یک مربی بازیکنش را جلوی رسانهها بیندازد که دخلش را بیاورند. تو خودت فوتبالیست بودهای و من هم همینطور، به نظر من مربیای که این کار را میکند فقط میخواهد گندکاری خودش را رفع و رجوع کند. این یعنی بیمسئولیتی. من میدانم چون در مادرید همه روی من تمرکز داشتند و میخواستند نابودم کنند. حالا تصور کن برای فرار از دست آنها بازیکنهایم را قربانی کنم. هرگز و ابدا.
وارناک: میدانم. تیمهایی که من در آنها بازی میکردم شاید بهترین تیمها نبودند ولی ما بهترین رختکن را داشتیم.
پپ: میدانی این چقدر مهم است؟

وارناک: وقتی آدم به رختکن تیمش نگه میکند میگوید وای، چقدر دلم میخواست من هم بازیکن بودم و در این رختکن بودم. تو هم اینطوری هستی؟
پپ: نه، من اینطور مربیای نیستم. میدانی چرا؟ الان و با نسل جدید، الان مربیگری بیشتر یعنی تاکتیک و علم فوتبال و این حرفها. قبلا اینطور بود که مربیگری یعنی با یک نگاه مستقیم بازیکن را بفهمی و به او بفهمانی چه میخواهی. اینکه با هم شام بیرون بروید و جک بگویید و قهقهه بزنی. من دوست داشتم اینطور باشم ولی نیستم چون خودم از آن نسل نیستم. دوست دارم که بازیکن من را مثل یک پدر ببیند ولی الان داستان کاملا متفاوت شده.
وارناک: ولی من هنوز هم احساس میکنم که فارغ از همه تاکتیکها هنوز هم مربیانی موفقتر هستند که مثل معلم بازیکنها هستند و با تکتک بازیکنها ارتباط قوی دارند. در تیمهای من، بازیکنانی بودند که حاضر بودند بهخاطرم با سر به دیوار بکوبند. بازیکنان من اینطور بودند. البته شرایط تو بهخاطر تواناییهای بازیکنانت فرق دارد ولی تیمهای ما به هر حال بازیکنانی دارند که باید بدوند و بهخاطر مربیشان باز هم بدوند.
پپ: و البته من از تو خوششانستر بودم چون مسی را داشتم و تو نداشتی. من هم بازیکنانی استثنایی داشتم که برایم با سر به دیوار میکوبیدند و دیوار را میشکستند. پس کار من راحتتر از تو بود.
وارناک: در سه سال اول کارت هم مسی را داشتی؟
پپ: آره. از همان اول که کارم را شروع کردم.
وارناک: من از ساختن آدمها صحبت میکنم. چون وقتی با ناتز کانتی از دسته سه به دسته دو صعود کردیم، که الان میشود دسته اول، یعنی لیگ برترِ الان. در اولین بازی جلوی منچستریونایتد قرار گرفتیم.
پپ: یونایتد سر الکس؟
وارناک: بله. من یک دفاع راست داشتم به اسم کریستن شورت که بهترین یارگیر بود. گفتم رایان گیگز را بگیر. باورت میشود؟ یک بار هم پای گیگز به توپ نخورد. اواخر بازی گیگز آمده بود جلوی نیمکت ما و داد میزد میشود بهش بگویی دست از سر کچلم بردارد! البته در آن بازی یک پنالتی الکی برای آنها گرفتند و ما 1-0 باختیم. پنالتی الکی برای شما تیمهای بزرگ که زیاد گرفته میشود، این را که همه میدانیم. خلاصه میخواهم بگویم ما وقتی مقابل مهاجمهای بزرگ قرار میگرفتیم اگر به آنها آزادی عمل میدادیم دمار از روزگارمان درمیآورند.
پپ: امروز هم یارگیری خیلی اذیتکننده شده. در ایتالیا میبینی که گاسپرینی با آتالانتا چطور کار میکند. الان خیلی تیمها هستند که دارند به آن سبک برمیگردند. الان دفاع منطقهای داریم که من خوشم نمیآید و خیلی سبکهای دیگر ولی سبک یارگیری نفر به نفر هم دوباره دارد جلو میآید.
وارناک: چون بعضی از دفاع وسطها خیلی عادت دارند که راحت به خط میانی اضافه شوند. سال پیش جان استونز، شاگرد سابق من در بارنزلی، خیلی راحت میآمد به خط میانی و از آنجا بازیسازی میکرد. مگر نه؟ خلاصه اینکه من یارگیری نفر به نفر را خیلی دوست داشتم.
پپ: چرا؟
وارناک: چون تیمهایی که کیفیت بیشتری داشتند اگر ما این طور بازی نمیکردیم دخلمان را میآوردند. مجبور بودیم روشی برای زنده ماندن مقابل آنها پیاده کنیم.
پپ: بازیکنان راضی بودند؟ ازت حمایت میکردند. خوششان میآمد؟
وارناک: بله. مجبور بودند.
پپ: اگر خوششان نمیآمد چی میشد؟
وارناک: وقتی به کیفیت تیمت در گذشته و ناراحتیهایی که الان داری نگاه میکنیم، همانطور که گفتم خیلی مشتاقم ببینم تو در یک سال آینده چه میکنی و با این چالش چطور مقابله میکنی. میدانم به تغییر نیاز داری و این اصلا ساده نیست. چون بازیکنهایی داری که سالها با تو بودند. مثلا کایل واکر که در جوانی بازیکن من بوده و مجبور شد برود. البته به نظرم به او کمک کردی که اجازه دادی جدا بشود. ولی این گاهی ممکن است خیلی به آدم فشار بیاورد. چون یک مربی به بعضی بازیکنهایش خیلی وابسته میشود. سوالم این است که آیا مشتاق مقابله با چالش یک سال آینده هستی؟ وحشت نمیکنی؟

پپ: الان نمیتوانم به این که گفتی فکر کنم. البته که باشگاه فکر میکند. ما صحبت میکنیم ولی سه ماه باقی مانده و ما باید به چمپیونزلیگ صعود کنیم. این مسئله اصلی است. یک چیز هم بگویم که من آدمی نیست که یک سال، یک سال تمدید کنم. دلم میخواهد برای مدت طولانی کنترل دستم باشد. میخواهم اینجا روراست باشم. پس درباره شغلم در باشگاهی که دوستش دارم و تحسینش میکنم و بازیکنانی که 9 سال با آنها بودهام واقعا سخت است. درست میگویی. هیچوقت نمیشود احساسات را نادیده گرفت. آدم به بازیکنها وابسته میشود. بازیکنها هر سال تمام توانشان را برای تو گذاشتهاند. مردم میگوید پپ خیلی خوب بوده که این همه مدت جام گرفته و فلان و بهمان. ولی نه، بازیکنان هستند که این جامها را به ما دادند. آنها هستند که من میتوانم این شغل را داشته باشم. ولی دنیای بیرون از جزئیات و آنچه ما از سر گذراندیم را نمیشناسد.
وارناک: مثلا صبح برنامه را خیلی مفصل چیدهای که یک نفر در میزند و میگوید همسر فلان بازیکن مریض است یا بچه فلان بازیکن در بیمارستان است.
پپ: دقیقا. دقیقا. مردم متوجه این نیستند. ولی قبلا فقط سرمربی بود و یک دستیار. ولی الان در دپارتمان رسیدگی به بازیکنها 20 نفر کار میکنند. الان گاهی اوقات من متوجه نمیشود که بچه فلان بازیکن به دنیا آمده و وقتی میپرسم میگوید چهار ماه است پدر شدهام. الان ساختار خیلی بزرگتر است.
وارناک: در نهایت مربیها هم انسان هستند. یک بار داشتم تعریف میکردم که در کریستال پالاس که بودم در یک بازی با کدام تیم، یادم نیست ولی مطمئنم تیم تو نبود. یکی از بچهها آمد و گفت چه میخواهی؟ گفتم یک سطل آب یخ بریز کف رختکنشان. یادم آمد. ژوزه بود. مورینیو.
پپ: مورینیو؟ (خنده)
وارناک: تصور کن. گفتم یک سطل آب یخ بریزند کف رختکنشان. میتوانی تصور کنی وقتی کادر فنی آمدند و رختکن را دیدند چه حالی شدند؟ بعدش هم ژوزه یک روز به دفترم در کریستال پالاس آمد که چای بخوریم. نه او هیچ حرفی زد و نه من هیچ حرفی.
پپ: هیچی نگفتی، الان تازه داری میگی (خنده)

وارناک: تصور میکنی آن همه مولتیمیلیونرها با جورابهای خیس و سرد داشتند غرغر میکردند.
پپ: وسط زمستان.
وارناک: برگردیم به زمان حال و بازی یکشنبه شما با لیورپول. این بازی را مثل یک بازی معمولی میبینی یا برایت خاص است؟
پپ: با یک حریف خیلی سخت بازی داریم. به فکر این هستم که از نظر روحی چطور به بازیکنان انگیزه بدهم. این بیشتر از تاکتیک مهم است چرا که تازه از یک بازی سخت در مادرید برگشتهایم. البته که تاکتیکها هم تغییر میکند.
وارناک: گفتنش خیلی راحتتر از انجام دادنش است. شما باید از شر اشتباههای احمقانه خلاص شوید. ولی همه را هم نمیشود برد. بازی با نیوکسل را نگاه کردم و همینطور بازی لیورپول و وولوز. ولووز حتما میتوانست برنده شود.
پپ: دوران تو را نمیدانم نیل. ولی لیگ برتر از 9 سال پیش که من آمدم سطح تیمها در لیگ برتر به شدت بالا رفته. آن موقع درست است که هر تیمی میتوانست حریفانش را ببرد ولی دو سه تیم شانس قهرمانی داشتند ولی الان خیلی بیشتر شده. تیمهای میانه جدول مثل بورنوث و برایتون هم استثنایی هستند. مربیها، بازیکنها و همه چیزشان. وولوز، آنها داشتند سقوط میکردند. مگر نه؟ کل فصل اینطور بودند ولی وقتی جلویشان بازی میکنی میبینی که چقدر بردنشان سخت است. همه تیمها الان سختتر شدهاند. برای همین است که هیچکس نمیتواند در یک فصل 100 امتیاز به دست بیاورد. چهار قهرمانی پیاپی؟ عمرا. من هم نمیتوانم دوباره تکرارش کنم. در این زندگی که نه.
وارناک: من هم همینطور
پپ: البته که من از تو خیلی جوانترم.
وارناک: آره ولی من از تو بیشتر مو دارم. ببین چقدر مو دارم. خب خیلی خوشحال شدم که دیدمت و با هم صحبت کردیم. هر بار که خواستی با کمال میل، جدی میگویم.
پپ: من هم همینطور. زمستان که رفت و بهار که شد هوا خیلی بهتر است. یک روز حتما بیا که ناهار بخوریم و موقع قهوه با هم کلی گپ بزنیم. ممنون.