کد خبر : 2108754 | 05 اسفند 1403 ساعت 18:51 | 33.6K بازدید | 32 دیدگاه

جذاب‌ترین حرف‌های پپ در مصاحبه با نیل وارناک

پپ از ته دل خندید-سوژه: جوراب‌های خیس‌شده مورینیو!‏

پپ گواردیولا در گفتگویی با نیل وارناک، مربی کارکشته بریتانیایی، ‌‏درباره دوران حضورش در منچسترسیتی و شرایط امسال سیتیزن‌ها ‌‏صحبت کرد.‏

پپ از ته دل خندید-سوژه: جوراب‌های خیس‌شده مورینیو!‏

به گزارش "ورزش سه"، نیل وارناک 76 ساله از مربی‌های کاربلد ‏انگلیسی است که بیشتر دوران مربی‌گری‌اش را در تیم‌های کوچک‌تر ‌‏این کشور سپری کرده و البته در دوران حرفه‌ای خود سه بار تیم‌هایش ‌‏را به لیگ برتر رسانده و سال‌ها در لیگ برتر در تیم‌هایی مثل لیدز، ‌‏کریستال پالاس، میدلزوبورو و شفیلد مربی‌گری کرده است. او برای ‌‏شبکه اسکای در یک گفتگوی مفصل و خودمانی با پپ گواردیولا ‌‏شرکت کرد و از دوران حضور او در انگلیس، شرایط این فصل ‌‏منچسترسیتی و جزئیات دیگر سبک کاری گواردیولا پرسید. ‏

وارناک: به من گفتند می‌خواهی با پپ صحبت کنی؟ گفتم نه، پپ ‌‏می‌خواهد با من صحبت کند (خنده)‏.
پپ: عاشقتم. دفعه دیگه که آمدی به تمرین سر بزن و بعد بیا با هم ‌‏ناهار بخوریم. لطفا. به‌خصوص الان که هفته‌ها طولانی‌تر شدن ‌‏چون دیگر در چمپیونزلیگ نیستیم. ‏

2153010

وارناک: می‌شه اول از شروع کارت بپرسم؟ یوهان کرویف مربی‌ات بود. ‌‏چون می‌گویند که بازیکن‌های خوب مربی‌های خوبی نمی‌شوند و از این ‌‏حرف‌ها. آن موقع کرویف خیلی وارد جزئیات نمی‌شد؟ مثل می‌گفت ‌‏خوب بازی کنید، توپ را بردارید و خوب بازی کنید، نه؟
پپ: نه، اصلا عجیب و غریب بود.‏

وارناک: از نظر جزئیات؟
پپ: بله. مطالعه حریف، شکل بدن و کنترل‌ها. تصمیم‌گیری. اینکه ‌‏وقتی حریف فلان تصمیم را می‌گیرد تو در لحظه چه تصمیمی بگیری. ‌‏واقعا فوق‌العاده بود. می‌دانی که، آن موقع این همه فیلم و ‌‏زاویه‌های عجیب و غریب فیلم‌برداری. همه تاکتیک‌ها روی تخته و به ‌‏شکل سنتی انجام می‌شد. ‏

وارناک: همیشه گفته‌ام، و نمی‌خواهم الان که جلویم نشستی ‌‏هندوانه زیر بلغت بگذارم، همیشه گفته‌ام که تو بهترین مربی عصر ‌‏من هستی. این نظر من است. چرا که همه فکر می‌کنند پپ در ‌‏بارسلونا و بایرن مونیخ خوب کار کرد چون یک عالمه پول زیر دستش ‌‏بود. اصلا به این سادگی نیست. وقتی به بازیکنانی که ساختی نگاه ‌‏می‌کنم و تیمی که از آنها درست کردی واقعا مشتاقم ببینم که در یک ‌‏سال، یک سال و نیم آینده چه می‌کنی. البته شاید خودت مشتاق ‌‏نباشی چون مدتی است در حال نبرد هستی. می‌گویند یک سال خیلی ‌‏سخت داشتی و الان در لیگ برتر چهارم هستی.‏
پپ: بله. الان وضع سختی داریم. وضع سخت. استاندارد خودمان ‌‏آنقدر بالا بوده که مردم فکر می‌کنند الان در افول هستیم. بله داریم ‌‏سختی می‌کشیم. اینطور شد دیگر. من ته دلم اعتقاد دارم که اگر ‌‏بفهمیم در این فصل چه اتفاقی افتاد که اینطور شد خیلی خوب ‌‏می‌شود چون می‌توانیم در یک دهه بعدی از اتفاقی که افتاد اجتناب ‌‏کنیم و این برای باشگاه درس خوبی است. چه داخل باشگاه و چه ‌‏بیرون از باشگاه می‌گویند کاری ندارد، پپ راه‌حل را پیدا می‌کند، ما ‌‏بی‌نظیریم و فلان و بهمان. ولی نه، ما انسان هستیم. ما تیم فوتبالیم ‌‏و ممکن است ببریم و ببازیم. بعضی‌ها هم می‌گویند چه شد پپ؟ ‌‏این فصل چه اتفاقی افتاد؟ گفته چه اتفاقی افتاد؟ می‌دانید چه شد؟ ‌‏این فصل مشکلات زیادی داشتیم. ما خیلی موفق بودیم و شاید به ‌‏اندازه قبل دیگر عطش نداشتیم. مصدومیت‌های زیادی هم داشتیم. ‌‏خیلی چیزها اتفاق افتاد که البته طبیعی است. ‏

وارناک: ولی تو به خودت سرکوفت نزدی و گاردت را پایین نیاوردی. ‌‏شاید در خانه یا دور از زمین تمرین این کار را کرده باشی ولی ‌‏بچه‌هایت را جلوی گله گرگ‌ها نینداختی و همه چیز را به گردان آنها ‌‏نینداختی. هر کسی گاهی وسوسه می‌شود این کار را بکند. ولی مثلا ‌‏من هم هیچوقت این کار را نکردم. ‏
پپ: گوش کن، من و تو و سَم را واقعا تحسین می‌کنم به‌خاطر حس ‌‏شوخ‌طبعی انگلیسی‌‌تان. که من به عنون یک کاتالان متاسفانه ندارم. ‌‏ولی چیزی که هر روز به‌خاطرش می‌جنگم، از زمانی که مربی‌گری را ‌‏شروع کردم این بود که بازیکنانم را خرج نکنم. روزی که این کار را ‌‏بکنم کارم تمام است. ببین، ممکن است بازیکنم به‌خاطر اینکه روی ‌‏نیمکت نشاندمش از من دلخور بشود و از دستش بدهم، این را درک ‌‏می‌کنم ولی من آدمی نیستم که دیگران را فدای خودم بکنم. خیلی ‌‏زشت است که یک مربی بازیکنش را جلوی رسانه‌ها بیندازد که ‌‏دخلش را بیاورند. تو خودت فوتبالیست بوده‌ای و من هم همینطور، ‌‏به نظر من مربی‌ای که این کار را می‌کند فقط می‌خواهد گندکاری ‌‏خودش را رفع و رجوع کند. این یعنی بی‌مسئولیتی. من می‌دانم چون ‌‏در مادرید همه روی من تمرکز داشتند و می‌خواستند نابودم کنند. ‌‏حالا تصور کن برای فرار از دست آنها بازیکن‌هایم را قربانی کنم. هرگز ‌‏و ابدا. ‏

وارناک: می‌دانم. تیم‌هایی که من در آنها بازی می‌کردم شاید بهترین ‌‏تیم‌ها نبودند ولی ما بهترین رختکن را داشتیم.‏
پپ: می‌دانی این چقدر مهم است؟

2153001

وارناک: وقتی آدم به رختکن تیمش نگه می‌کند می‌گوید وای، چقدر ‌‏دلم می‌خواست من هم بازیکن بودم و در این رختکن بودم. تو هم ‌‏اینطوری هستی؟
پپ: نه، من اینطور مربی‌ای نیستم. می‌دانی چرا؟ الان و با نسل ‌‏جدید، الان مربی‌گری بیشتر یعنی تاکتیک و علم فوتبال و این حرف‌ها. ‌‏قبلا اینطور بود که مربی‌گری یعنی با یک نگاه مستقیم بازیکن را ‌‏بفهمی و به او بفهمانی چه می‌خواهی. اینکه با هم شام بیرون بروید ‌‏و جک بگویید و قهقهه بزنی. من دوست داشتم اینطور باشم ولی ‌‏نیستم چون خودم از آن نسل نیستم. دوست دارم که بازیکن من را ‌‏مثل یک پدر ببیند ولی الان داستان کاملا متفاوت شده. ‏

وارناک: ولی من هنوز هم احساس می‌کنم که فارغ از همه تاکتیک‌ها ‌‏هنوز هم مربیانی موفق‌تر هستند که مثل معلم بازیکن‌ها هستند و با ‌‏تک‌تک بازیکن‌ها ارتباط قوی دارند. در تیم‌های من، بازیکنانی بودند که ‌‏حاضر بودند به‌خاطرم با سر به دیوار بکوبند. بازیکنان من اینطور ‌‏بودند. البته شرایط تو به‌خاطر توانایی‌های بازیکنانت فرق دارد ولی ‌‏تیم‌های ما به هر حال بازیکنانی دارند که باید بدوند و به‌خاطر ‌‏مربی‌شان باز هم بدوند. ‏
پپ: و البته من از تو خوش‌شانس‌تر بودم چون مسی را داشتم و تو ‌‏نداشتی. من هم بازیکنانی استثنایی داشتم که برایم با سر به دیوار ‌‏می‌کوبیدند و دیوار را می‌شکستند. پس کار من راحت‌تر از تو بود. ‏

وارناک: در سه سال اول کارت هم مسی را داشتی؟
پپ: آره. از همان اول که کارم را شروع کردم.‏

وارناک: من از ساختن آدم‌ها صحبت می‌کنم. چون وقتی با ناتز کانتی ‌‏از دسته سه به دسته دو صعود کردیم، که الان می‌شود دسته اول، ‌‏یعنی لیگ برترِ الان. در اولین بازی جلوی منچستریونایتد قرار گرفتیم.‏
پپ: یونایتد سر الکس؟

وارناک: بله. من یک دفاع راست داشتم به اسم کریستن شورت که ‌‏بهترین یارگیر بود. گفتم رایان گیگز را بگیر. باورت می‌شود؟ یک بار ‌‏هم پای گیگز به توپ نخورد. اواخر بازی گیگز آمده بود جلوی نیمکت ‌‏ما و داد می‌زد می‌شود بهش بگویی دست از سر کچلم بردارد! البته ‌‏در آن بازی یک پنالتی الکی برای آنها گرفتند و ما 1-0 باختیم. پنالتی ‌‏الکی برای شما تیم‌های بزرگ که زیاد گرفته می‌شود، این را که همه ‌‏می‌دانیم. خلاصه می‌خواهم بگویم ما وقتی مقابل مهاجم‌های بزرگ ‌‏قرار می‌گرفتیم اگر به آنها آزادی عمل می‌دادیم دمار از روزگارمان ‌‏درمی‌آورند. ‏
پپ: امروز هم یارگیری خیلی اذیت‌کننده شده. در ایتالیا می‌بینی که ‌‏گاسپرینی با آتالانتا چطور کار می‌کند. الان خیلی تیم‌ها هستند که ‌‏دارند به آن سبک برمی‌گردند. الان دفاع منطقه‌ای داریم که من ‌‏خوشم نمی‌آید و خیلی سبک‌های دیگر ولی سبک یارگیری نفر به نفر ‌‏هم دوباره دارد جلو می‌آید. ‏

وارناک: چون بعضی از دفاع وسط‌ها خیلی عادت دارند که راحت به ‌‏خط میانی اضافه شوند. سال پیش جان استونز، شاگرد سابق من در ‌‏بارنزلی، خیلی راحت می‌آمد به خط میانی و از آنجا بازی‌سازی می‌کرد. ‌‏مگر نه؟ خلاصه اینکه من یارگیری نفر به نفر را خیلی دوست داشتم.‏
پپ: چرا؟‏

وارناک: چون تیم‌هایی که کیفیت بیشتری داشتند اگر ما این طور بازی ‌‏نمی‌کردیم دخل‌مان را می‌آوردند. مجبور بودیم روشی برای زنده ماندن ‌‏مقابل آنها پیاده کنیم.
پپ: بازیکنان راضی بودند؟ ازت حمایت می‌کردند. خوش‌شان می‌آمد؟

وارناک: بله. مجبور بودند.‏
پپ: اگر خوش‌شان نمی‌آمد چی می‌شد؟

وارناک: وقتی به کیفیت تیمت در گذشته و ناراحتی‌هایی که الان داری ‌‏نگاه می‌کنیم، همانطور که گفتم خیلی مشتاقم ببینم تو در یک سال ‌‏آینده چه می‌کنی و با این چالش چطور مقابله می‌کنی. می‌دانم به ‌‏تغییر نیاز داری و این اصلا ساده نیست. چون بازیکن‌هایی داری که ‌‏سال‌ها با تو بودند. مثلا کایل واکر که در جوانی بازیکن من بوده و ‌‏مجبور شد برود. البته به نظرم به او کمک کردی که اجازه دادی جدا ‌‏بشود. ولی این گاهی ممکن است خیلی به آدم فشار بیاورد. چون یک ‌‏مربی به بعضی بازیکن‌هایش خیلی وابسته می‌شود. سوالم این است ‌‏که آیا مشتاق مقابله با چالش یک سال آینده هستی؟ وحشت ‌‏نمی‌کنی؟

2152999

پپ: الان نمی‌توانم به این که گفتی فکر کنم. البته که باشگاه فکر ‌‏می‌کند. ما صحبت می‌کنیم ولی سه ماه باقی مانده و ما باید به ‌‏چمپیونزلیگ صعود کنیم. این مسئله اصلی است. یک چیز هم بگویم ‌‏که من آدمی نیست که یک سال، یک سال تمدید کنم. دلم می‌خواهد ‌‏برای مدت طولانی کنترل دستم باشد. می‌خواهم اینجا روراست باشم. ‌‏پس درباره شغلم در باشگاهی که دوستش دارم و تحسینش می‌کنم ‌‏و بازیکنانی که 9 سال با آنها بوده‌ام واقعا سخت است. درست ‌‏می‌گویی. هیچوقت نمی‌شود احساسات را نادیده گرفت. آدم به ‌‏بازیکن‌ها وابسته می‌شود. بازیکن‌ها هر سال تمام توان‌شان را برای تو ‌‏گذاشته‌اند. مردم می‌گوید پپ خیلی خوب بوده که این همه مدت ‌‏جام گرفته و فلان و بهمان. ولی نه، بازیکنان هستند که این جامها را ‌‏به ما دادند. آنها هستند که من می‌توانم این شغل را داشته باشم. ‌‏ولی دنیای بیرون از جزئیات و آنچه ما از سر گذراندیم را نمی‌شناسد. ‏

وارناک: مثلا صبح برنامه را خیلی مفصل چیده‌ای که یک نفر در ‌‏می‌زند و می‌گوید همسر فلان بازیکن مریض است یا بچه فلان بازیکن ‌‏در بیمارستان است.‏
پپ: دقیقا. دقیقا. مردم متوجه این نیستند. ولی قبلا فقط سرمربی ‌‏بود و یک دستیار. ولی الان در دپارتمان رسیدگی به بازیکن‌ها 20 نفر کار ‌‏می‌کنند. الان گاهی اوقات من متوجه نمی‌شود که بچه فلان بازیکن ‌‏به دنیا آمده و وقتی می‌پرسم می‌گوید چهار ماه است پدر شده‌ام. ‌‏الان ساختار خیلی بزرگتر است. ‏

وارناک: در نهایت مربی‌ها هم انسان هستند. یک بار داشتم تعریف ‌‏می‌کردم که در کریستال پالاس که بودم در یک بازی با کدام تیم، یادم ‌‏نیست ولی مطمئنم تیم تو نبود. یکی از بچه‌ها آمد و گفت چه ‌‏می‌خواهی؟ گفتم یک سطل آب یخ بریز کف رختکن‌شان. یادم آمد. ‌‏ژوزه بود. مورینیو.‏
پپ: مورینیو؟ (خنده)‏

وارناک: تصور کن. گفتم یک سطل آب یخ بریزند کف رختکن‌شان. ‌‏می‌توانی تصور کنی وقتی کادر فنی آمدند و رختکن را دیدند چه حالی ‌‏شدند؟ بعدش هم ژوزه یک روز به دفترم در کریستال پالاس آمد که ‌‏چای بخوریم. نه او هیچ حرفی زد و نه من هیچ حرفی. ‏
پپ: هیچی نگفتی، الان تازه داری می‌گی (خنده)‏

2153000

وارناک: تصور می‌کنی آن همه مولتی‌میلیونرها با جوراب‌های خیس و ‌‏سرد داشتند غرغر می‌کردند.
پپ: وسط زمستان.‏

وارناک: برگردیم به زمان حال و بازی یکشنبه شما با لیورپول. این بازی ‌‏را مثل یک بازی معمولی می‌بینی یا برایت خاص است؟
پپ: با یک حریف خیلی سخت بازی داریم. به فکر این هستم که از ‌‏نظر روحی چطور به بازیکنان انگیزه بدهم. این بیشتر از تاکتیک مهم ‌‏است چرا که تازه از یک بازی سخت در مادرید برگشته‌ایم. البته که ‌‏تاکتیک‌ها هم تغییر می‌کند.‏

وارناک: گفتنش خیلی راحت‌تر از انجام دادنش است. شما باید از شر ‌‏اشتباه‌های احمقانه خلاص شوید. ولی همه را هم نمی‌شود برد. بازی ‌‏با نیوکسل را نگاه کردم و همینطور بازی لیورپول و وولوز. ولووز حتما ‌‏می‌توانست برنده شود. ‏
پپ: دوران تو را نمی‌دانم نیل. ولی لیگ برتر از 9 سال پیش که من ‌‏آمدم سطح تیم‌ها در لیگ برتر به شدت بالا رفته. آن موقع درست ‌‏است که هر تیمی می‌توانست حریفانش را ببرد ولی دو سه تیم ‌‏شانس قهرمانی داشتند ولی الان خیلی بیشتر شده. تیم‌های میانه ‌‏جدول مثل بورنوث و برایتون هم استثنایی هستند. مربی‌ها، بازیکن‌ها ‌‏و همه چیزشان. وولوز، آنها داشتند سقوط می‌کردند. مگر نه؟ کل ‌‏فصل اینطور بودند ولی وقتی جلویشان بازی می‌کنی می‌بینی که چقدر ‌‏بردن‌شان سخت است. همه تیم‌ها الان سخت‌تر شده‌اند. برای همین ‌‏است که هیچکس نمی‌تواند در یک فصل 100 امتیاز به دست بیاورد. ‌‏چهار قهرمانی پیاپی؟ عمرا. من هم نمی‌توانم دوباره تکرارش کنم. در ‌‏این زندگی که نه.‏

وارناک: من هم همینطور
پپ: البته که من از تو خیلی جوان‌ترم.

وارناک: آره ولی من از تو بیشتر مو دارم. ببین چقدر مو دارم. خب ‌‏خیلی خوشحال شدم که دیدمت و با هم صحبت کردیم. هر بار که ‌‏خواستی با کمال میل، جدی می‌گویم.‏
پپ: من هم همینطور. زمستان که رفت و بهار که شد هوا خیلی بهتر ‌‏است. یک روز حتما بیا که ناهار بخوریم و موقع قهوه با هم کلی گپ ‌‏بزنیم. ممنون. ‏

دیدگاه‌ها