یک هفته تا رأیگیری، کو یک خط برنامه؟
عجیبترین انتخابات فدراسیون: خودتان را نجات بدهید!
انتخابات فدراسیون فوتبال درحالی در روز یازدهم اسفند (دو روز پس از دربی) برگزار خواهد شد که خودبهخود ممکن است آثار بزرگ خبری و تاثیرات آن زیر هیاهوی دربی دفن شود.

به گزارش "ورزش سه"، درحالی یک هفته به انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال مانده است که سکوتی عجیب توام با عدم شفافیت فوتبال ایران را فرا گرفته است. در روزهایی که باید شاهد این باشیم کاندیداهای انتخابات فدراسیون به بیان نظرات، دیدگاهها و از همه مهمتر ارائه برنامههای خود بپردازند اما هیچکدام از این موارد اتفاق نمیافتد و به نوعی سکوت حاکم بر انتخابات گویای مشخص بودن نتیجه انتخابات روز یازدهم اسفند است.
این پدیده ای است که تنها مختص فوتبال ایران میباشد و در هیچ کجای دنیا مسبوق به سابقه نیست. در همین راستا و باتوجه به نزدیکی انتخابات، در ادامه این مقاله به مسائل و شبهات مهمی که در خصوص این انتخابات مطرح است، میپردازیم.
اساسنامه و نکات قابل عرض
یکی از نکات عجیب و غریبی که در خصوص این انتخابات مطرح بود، شرایط مربوط به احراز صلاحیت کاندیداها میباشد. صرف داشتن چهار سال سابقه مدیریت در ورزش و نه آن هم در فوتبال و بدون درنظرگرفتن بازه زمانی از نکات عجیب و ابهام آمیز اساسنامه است که بایستی مورد اصلاح قرار بگیرند. اینکه کاندیدا صرفا چهار سال سابقه مدیریتی داشته باشد، نتیجه اش این میشود که اگر مدیری در دهه ۶۰ یا ۷۰ در فضای فوتبال ایران بوده باشد به خود اجازه میدهد که در انتخابات ثبت نام نماید و به همین علت است که در اصل در اغلب این دورهها شاهد حضور مدیران دهه شصتی در انتخابات پیش رو هستیم. علم مدیریت در فوتبال و فضای فوتبال آنقدر به سرعت در حال پیشرفت و تغییر است که اگر شما تنها شش ماه از آن فاصله بگیرید به سختی شاید بتوانید این عقب افتادگی خود را از فضای فوتبال جبران نمایید، چه برسد به اینکه دههها از آن فاصله گرفته باشید.
از عجایب فوتبال ما این است که شما اگر از سال ۱۴۰۱ (یعنی به مدت بیش از دو سال) به عنوان عضو هیئت مدیره باشگاههایی مثل استقلال یا پرسپولیس فعالیت داشته باشید و قبل از آن هیچ سابقه مدیریتی در فوتبال نداشته باشید، رد صلاحیت خواهید شد اما اگر در دهه ۶۰، ۴ سال سابقه مدیریتی در یک باشگاه ناشناخته را داشته باشید و بعد از آن در فوتبال فعالیت نکرده باشید، به راحتی حائز شرایط کاندیداتوری خواهید بود. یا حتی بدتر از آن، یک نفر با سابقه مدیریت در فدراسیون تنیس با ۵ سال سابقه شرایط شرکت در انتخابات خواهد بود.
البته در اساسنامه ذکر شده که نامزدهای پستهای رئیس، نائب رئیس اول، نائب رئیس دوم، نایب رئیس سوم و سایر اعضای هیئت رئیسه بایستی علاوه بر سابقه فعالیت در فوتبال، حداقل ۴ سال سابقه مدیریت ورزشی داشته باشند که خود این کلمه "سابقه فعالیت در فوتبال" محل منازعه است و تعریف مشخصی ندارد و به راحتی میتوان آن را دور زد. دقیقا به همین دلیل بود که روسای سایر فدراسیونها هم علاقهمند به حضور در انتخابات فوتبال بودند.
البته این نکته در سایر کشورها برطرف شده و معمولا در اساسنامه فدراسیون سایر کشورها و حتی کنفدراسیونها به این صورت است که اگر شخصی در ۴ تا ۵ سال گذشته به مدت ۲ سال در فوتبال (نه سایر ورزشها) Active role یعنی نقش فعال داشته باشد میتواند حائز شرکت در شرایط انتخابات شود. البته اینجا این بحث پیش میآید که Active role چه تفسیری میتواند داشته باشد که پرداختن به تفسیر آن در حوصله این مقاله نیست.

سهگانه صوری انتخابات
درحالی تنها یک هفته به انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال ایران مانده که هیچ کدام از کاندیداها تا این لحظه به تضارب آرا با یکدیگر نپرداختهاند و فقط دو نفر از آنها (مهدی تاج و امیر عابدینی) به طور جداگانه صحبتهایی را با رسانههای مستقل انجام دادهاند. نکته جالب توجه اینجاست که آقای حیدر بهاروند تا بحال هیچ گونه اظهار نظر عمومی درخصوص فدراسیون نکردهاند و این هم جزء عجایب منحصر به فرد فوتبال ما است که یکی از سه کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال (مهمترین و پربینندهترین ورزش کشور) هیچ گونه صحبتی در خصوص دیدگاهها و برنامههای خود نداشته و شرایط به نوعی است که حتی بسیاری از هواداران فوتبال ایران چهره و صدای ایشان را هم نمیشناسند چه برسد به اینکه از برنامههای ایشان برای ۴ سال آینده فوتبال ایران مطلع باشند. ایشان حتی محض رضای خدا ۴ تا اسلاید هم درخصوص برنامههایشان برای آینده فوتبال ارائه ندادهاند.
کنار هم قرار دادن رفتارهای کاندیداها در فضای پیش از انتخابات کامل نشانگر این است که نتیجه این رقابت از پیش مشخص است و به نوعی با کاندیداهای صوری روبرو هستیم که وظیفه مشروعیت بخشی به نتیجه کاملا مشخص انتخابات پیش رو را دارند(اگرچه عابدینی تلاش کرده این بازی را به هم بزند).
اگر ادعاهای ما خلاف واقع است بایستی هر سه کاندیدا در اسرع وقت به تبیین برنامههای خود در صدا و سیما یا پلتفرمهای مستقل بپردازند.

عدم برنامهریزی (فوتبالی کم اهمیتتر از شورای محله)
فوتبال ایران سالها با بیبرنامگی و یا عدم برخورداری از برنامههای قوی و با پشتوانه توانسته در ردهها و سطوح مختلف نتایج قابل قبولی کسب نماید که این مسئله نوید فراوانی استعداد در کشور ایران است اما نکته سیاه و تلخ این ماجرا اینجاست که روحیه کارآمدی در بدنه فدراسیون فوتبال وجود ندارد. درواقع، در فوتبال ایران استعدادها به همراه مربیان گمنام در نقاط دور افتاده کشور، خود به استعداد ذاتی شان در فوتبال پی میبرند و اقدامات تاثیرگذاری از سوی بدنه فدراسیون جهت بهبود وضعیت فوتبال ایران صورت نمیگیرد. این درحالی است که شما به عنوان فدراسیون فوتبال یک کشور اگر برنامه قوی و باپشتوانه داشته باشید مشخص نیست که در بعد پیادهسازی به موفقیت برسید اما آن چیزی که صد درصد رخ میدهد این است که اگر برنامه نداشته باشید قطعا با شکست مواجه خواهید شد. شما حتی اگر بخواهید برای انتخابات شورای محله هم نامزد شوید، بایستی دو خط برنامه ارائه دهید چه برسد به انتخابات فدراسیون فوتبال که عملکرد آن بر شکوفایی استعدادهای میلیونها ایرانی تاثیرگذار است.
البته نباید از این غافل شد که کمیته فنی فدراسیون در تلاشی قابل احترام اقدام به تدوین برنامه ای ۳۰۰۰ صفحهای برای خروج فوتبال ایران از بحران نموده است اما درباره این برنامه هم قبلتر نوشتهایم که شاید افراد متخصص حوزه برنامهریزی و استراتژی در تدوین آن نقشی نداشتهاند.

از عدم شفافیت به عدم شفافیت
شفافیت یکی از ارزشهای کلیدی فیفا، کنفدراسیونها و فدراسیونهای فوتبال شناخته میشود اما در فوتبال ما بسیاری از ذی نفعان از اقدامات، دستورالعملها و اتفاقات مربوط به فدراسیون فوتبال ایران آگاه نمیشوند. البته این عدم شفافیت و اطلاع رسانی صرفا مربوط به اتفاقات ناخوشایند فوتبال ایران نیست و حتی فدراسیون در آگاهی بخشی نسبت به اقدامات ویژهای که در دو سال گذشته برای اولین بار در فوتبال ایران رقم زده نیز ناتوان است. به عنوان مثال، رونمایی از ماکت ساختمان جدید فدراسیون یکی از همین کج سلیقگیها بود که در بدترین حالت ممکن برگزار شد و در نهایت کسی متوجه نشد که این ساختمان جدید چه بخشهایی دارد و چه تاثیرات ویژه ای را در آینده فوتبال ایران خواهد داشت و شروع پروژه ساخت آن و اتمامش در چه تاریخی خواهد بود. درواقع، بیشتر شاهد رونمایی از پیشکسوتان فراموش شده فوتبال ایران بودیم تا ماکت ساختمان فدراسیون فوتبال. چیزی که باعث شد کلیت این اقدام در رسانههای مختلف به سخره گرفته شود.
طبیعتا چنانچه فدراسیون فعلی در دوره آینده هم حضور داشته باشد، میتوان نتیجه گرفت که این عدم شفافیت از این دوره به دوره آینده نیز منتقل میشود.

نگاه منفی مدیران فوتبالی به برنامهریزی
معمولا نگاه مدیران فوتبال به برنامهریزی اینگونه است که دانش برنامهریزی را صرفا برای کشورهای دیگر مفید میدانند و در پاسخ به مطالبهنگری درخصوص نبود یک برنامه کارآمد و مشخص جهت قرارگیری فوتبال ایران بر مدار پیشرفت، میگویند که برنامهریزی به درد شرایط ایران نمیخورد و با جملاتی از قبیل اینکه برنامهریزی صرفا برای یک مدینه فاضله است و یا برای محیط آکادمیک است به شما پاسخ میدهند. درحالی که نمیدانند اتفاقا در چنین شرایطی برنامهریزی جواب میدهد و اصولا برنامهریزی در محیطهای پویا اهمیت پیدا میکند.
اما نکته اصلی اینجاست که برنامهریزی صرفا یک گام اولیه است و اینکه از نظر مدیران فوتبالی، برنامهریزی بدرد نمیخورد شاید دلیلش این است که هم توان برنامهریزی ندارند و هم از شایستگیهای مربوط به پیادهسازی یک برنامه برخوردار نیستند و موانع انجام در ذهن آنها اصالت بیشتری دارد.
لزوم موقعیتیابی درست در فدراسیون جدید
کشورهای درحال توسعه فوتبالی باتوجه به مختصات منحصر به فرد خود، با جایگاه یابی مناسب سعی در پیشرفت در مسیر فوتبالی دارد. به عنوان مثال، در حوزه استعدادهای فوتبالی در قیاس با سه کشور حوزه خلیج فارس یعنی قطر، امارات و عربستان، کشور ایران بسیار غنیتر از آنها میباشد اما در خصوص توسعه و بهرهبرداری از استعدادها، ایران بسیار کمتر از حد انتظار واقع شده است. درواقع، ما در این حوزه ضعف کلیدی داریم و کارشناسان بایستی به سرعت راهکاری برای برطرف کردن این نقطه ضعف مهم ارائه نمایند. اما در خصوص بحثهای زیرساختی، ما طبیعتا باتوجه به سرمایهگذاریهای عجیب و غریب این سه کشور نمیتوانیم خود را به سطح آنها برسانیم اما حداقل میتوانیم با رفع معضلات مربوط به جریانهای درآمدی در فوتبال مثل حق پخش و تبلیغات محیطی و.... به باشگاهها این امکان را بدهیم که در مسیر توسعه خود از نظر زیرساختی گام بردارند. درواقع، فوتبال ایران بایستی بر روی توسعه استعدادهای خود و همچنین رفع موانع جریانهای درآمدی تمرکز نماید.
البته این مسئله نیازمند یک نظام حکمرانی شفاف و قانونمند در سطح فدراسیون و پرهیز از اقدامات گلخانهای است.