شاهزادهای که نخواست پادشاه شود
نیمار: وقایعنگاری یک سوپراستعداد هدر رفته
نیمار از الهلال جدا شده و در 32 سالگی در حال بازگشت به سانتوس است. اما این استعداد ناب فوتبال برزیل میتوانست سرنوشتی بسیار متفاوت داشته باشد.
به گزارش "ورزش سه"، نیمار زمانی نماد امید باورمندان نوستالژی در فوتبال بود. در فوتبالی که روز به روز رباتیک و عاری از جادو میشد نیمار یکی از معدود فوتبالیستهایی بود که هواداران این ورزش را به این نتیجه میرساند که هنوز وقت آن نرسیده که از فوتبال جادویی کاملا قطع امید کنند.
نیمار از برزیل در حالی به فوتبال اروپا رفت که خیلی زود او را مثل یک شاهزاده ستایش کردند. دوستداران فوتبال جادویی برزیل آماده بودند تا تاج پادشاهی را روی سر نیمار بگذارند، ولی او خودش نخواست پادشاه باشد. نیمار بود که با تصمیمهای شخصی در کورهراههایی قدم گذاشت که مشخص بود پایان آنها افتخار نیست.
نیمار جونیور امروز دارد به خانه برمیگردد. او حالا دیگر هیچ جاهطلبیای ندارد و به برزیل برمیگردد تا آرامش داشته باشد. با وجود همه انتقادها، با وجود اینکه همه میدانیم او میتوانست خیلی بزرگتر از این باشد، ولی واقعیت را نباید نادیده گرفت: نیمار به معنای واقعی کلمه یکی از اسطورههای فوتبال است.
داستان نیمار دا سیلوا سانتوس جونیور دقیقا از جایی آغاز شد که به زودی به پایان خواهد رسید: در باشگاه سانتوس برزیل. او با رقصهای چشمنوازش با توپ در حالیکه پیراهن سانتوس را به تن داشت برای اولین بار دنیا را متوجه خودش کرد.
*از سانتوس تا عاشق بارسا شدن
نیمار که با سانتوس قهرمان کوپا لیبرتادورس شده بود، با اینکه هنوز در آمریکای جنوبی بازی میکرد ولی از طرف خیلیها در گوشه و کنار دنیا به عنوان یکی از بهترین فوتبالیستهای جهان شناخته میشد. خیلیها به خاطر دارند که در جام باشگاههای جهان 2011 نیمار و سانتوس به فینال رسیدند تا مقابل بهترین تیم تاریخ بازی کنند. بارسلونایی که به معنای واقعی کلمه رویایی بود. آن مسابقه کلید آینده نیمار شد. او شیفته سبک بازی زیبای بارسا شده بود و تصمیش برای پیوستن به باشگاه کاتالان را گرفت.
حتی اصرار رئال مادرید و بودجههای بالاتر باشگاههای لیگ برتر انگلیس نتوانست نیمار را از تصمیمش منصرف کند. او در تابستان 2013 به نوکمپ رفت و گفت تصمیمش برای پیوستن به بارسا را با قلبش گرفته و نه با مغزش.
نیمار در بدو ورود به اروپا به تیمی پیوسته بود که لیونل مسی را داشت. برزیلی جوان خیلی زود فهمید که از بارسا انتظار میرود هر فصل همه جامها را به دست بیاورد. سر و صدای پیوستن نیمار به بارسا آنقدر زیاد بود که باعث شد این جوان تکنیکی برزیلی بیش از همه تحت فشار قرار بگیرد. بارساییها از هیچکس به اندازه نیمار انتظار نداشتند، حتی از لئو مسی.
اما از همان آغاز نیمار در بارسا یک رفیق پیدا کرد، رفیقی که به مهمترین چهره دوران فوتبالیاش تبدیل شد: مسی. لئو بود که این برزیلی خجالتی را در رختکن حمایت کرد و همه فشارها را از روی شانههای لاغرش برداشت. بعد از حمایتهای مسی بود که شماره 10 بارسا در زمین نشان داد که وضعیت ذهنی چقدر در فوتبال او تاثیر دارد. نیمار حالا با خیال راحت با پیراهن بارسا در میدان میرقصید.
*سایه مسی: نیمار میخواهد از زیر سایه غول خارج شود
وقتی لوئیس انریکه به بارسا رفت شاهد تولد بهترین نسخه نیمار بودیم. جامهای پشت سر هم با درخششهای نِی که باعث شد او هر فصل از نامزدهای اصلی توپ طلا باشد. تمام دنیا از مثلث MSN حرف میزد و نیمار یکی از اضلاع مهم این مثلث بود: N. او در کنار رفقایش مسی و سوارز یکی از خطرناکترین خط حملههای تاریخ فوتبال را ساخته بود.
با اینکه نیمار در آن سالها نمیتوانست از دوست آرژانتینیاش جلو زده و به توپ طلا برسد، ولی همه معتقد بودند که دیر یا زود نوبت نیمار میشود و او هم قرار است مثل لئو بارها و بارها با توپ طلا عکس بگیرد.
ولی در 8 مارس 2017 همه چیز عوض شد. روز کامبک تاریخی مقابل پیاسجی در نوکمپ که نیمار ستاره اصلی آن بود. با وجود اینکه نیمار مهمترین نقش را در آن بازی تاریخی داشت، ولی بعد از بازی همه نگاهها به مسی دوخته شد، به خاطر عکس مشهوری که از او مقابل هواداران بارسا ثبت شده بود. نیمار به این نتیجه رسید که هر چه سعی کند در بارسلونا امکان ندارد از زیر سایه مسی خارج شود. او تصمیم خودش را گرفت: به پیشنهادهای خارجی گوش میدهم.
همان تابستان پیاسجی از راه رسید. آنها به نیمار وعده دادند که علاوه بر پرداخت میلیونها میلیون دلار، او را رهبر اصلی پروژهشان میکنند، پروژهای که با سیل دلارهای نفتی قرار بود دنیای فوتبال را تغییر بدهد. نیمار به رفقایش در بارسا که خیلی تلاش کردند حفظش کننند خیانت کرد و البته نمیدانست این بدترین تصمیمی است که در زندگیاش خواهد گرفت.
*پاریس بارسلونا نیست
نیمار مثل یک بت بزرگ به پاریس رفت، ولی در تصاویر معارفهاش مشخص بود که آن لبخندی که در بارسا همیشه روی صورت او دیده میشد دیگر دیده نمیشود. نیمار در پیاسجی همتیمیهای برزیلی زیادی داشت ولی رفاقتی که او در بارسا با دوستانش داشت در پاریس شکل نگرفت.
نیمار در لیگی بازی میکرد که به مراتب کمتر از لالیگا دیده میشد. او که از زمان حضور در اروپا حاشیههای غیرفوتبالی داشت در پاریس خودش را غرق این حاشیهها کرد. با اینکه از نظر فوتبالی نیمار هنوز عملکردی در سطح دوران اوجش داشت، ولی این حواشی کار خودش را کرد و نیمار روز به روز در دنیای فوتبال کمرنگتر دیده میشد.
با حضور امباپه، نیمار دلیل دیگری برای خندیدن پیدا کرده بود. او حالا خودش را در نقش مرشدی میدید که قرار است یک ستاره جوان را زیر بال و پر بگیر. ولی این بار هم ماجرا آنطور که نیمار تصور میکرد پیش نرفت و او با امباپه دچار تنش شد. تنشهای نیمار حتی زمانی که لئو مسی بارسا را ترک کرد و به پاریس رفت هم برطرف نشد.
*سقوط به اعماق دوزخ و یک فرصت جدید
مصدومیتها که همیشه نیمار را آزار داده بود به مرور زمان شدیدتر و پرتعدادتر میشد. دیگر شکی باقی نمانده بود که نیمار دیر یا زود از پاریس هم خواهد رفت.
نیمار فقط 29 سال سن داشت و راحت میتوانست چندین سال دیگر در سطح بالا بازی کند. اما سقوط عجیب و غریب او در پاریس باعث شده بود آیندهاش در هالهای از ابهام فرو برود. نیمار ناگهان چمدانها را بست و راهی عربستان شد تا پیراهن الهلال را به تن کند.
کابوس در آنجا هم تمام نشد و نیمار وحشتناکترین مصدومیت دوران فوتبالش را در الهلال تجربه کرد. نیمار نزدیک به یک سال با مصدومیت رباط صلیبی دست و پنجه نرم میکرد و نمیتوانست کاری که عاشقش است را انجام بدهد: رقص فوتبال در زمین چمن. با اینکه نیمار در عربستان میلیونها میلیون دلار پول گرفته بود ولی لبخند بر چهره او محوتر و محوتر میشد.
*سانتوس از راه میرسد
درست در زمانی که به نظر میرسید نیمار همه چیز را از دست داده است، فرصتی پیش آمد تا نیمار را بار دیگر با آن لبخند همیشگی ببینیم. سانتوس به سراغ نیمار آمده بود تا او را به کشورش برگرداند.
نیمار آخرین بار زمانی که سانتوس را به مقصد بارسا ترک کرد گفت که با قلبش تصمیم گرفته، او بعد از سالها یک بار دیگر با قلبش تصمیم گرفت، به پولهای عربستان پشت کرد و قبل از اینکه قراردادش تمام بشود دستمزدها را بخشید و راهی سانتوس شد.
تنها چند ساعت باقیمانده تا نیمار را با پیراهن سفید شماره 10 سانتوس مقابل دوربینها ببینیم. شاهزادهای که هرگز نخواست شاه بشود به جایی برمیگردد که او را به دنیا شناساند. این پایانی عالی برای دوران فوتبالی یک اسطوره برزیلی است.