پیشنهاد پرسپولیس، خرافات، سالار عقیلی و یامگا؛
گفتوگوی صریح مربی جنجالی برای پاسخ به تمام شایعات!
سرمربی تیم فوتبال نساجی بعد از کسب تندیس "بهترین مربی آذر ماه فوتبال ایران" گفتوگوی بیپردهای با ما داشت.
به گزارش "ورزش سه"، تیم فوتبال نساجی در لیگ امسال شروعی دلهرهآور برای هوادارانش داشت. امتیازات زیادی که این تیم از دست داد و جایگاهش در انتهای جدول حسابی مردم قائمشهر را نگران کرده بود اما یک استارت انفجاری در واپسین هفتهها اوضاع را برای این تیم دگرگون کرد. نساجی بعد از متوقف کردن سپاهان در آخرین روزهای آبان، نهمین ماه سال را در حالی آغاز کرد که توانست از مرحله یک شانزدهم نهایی جام حذفی صعود کند. پس از آن هم دو برد خارج از خانه مقابل پرسپولیس و هوادار و تساوی با خیبر نتیجهاش آن شد تا نساجی با هدایت ساکت الهامی نیمی از امتیازات نیم فصل اولش را در ماه آذر کسب کند. همین مسئله باعث شد تا سرمربی نساجی از نگاه سرمربیان، کارشناسان، روزنامهنگاران و آرای مردمی به عنوان "برترین مربی ماه آذر فوتبال ایران" انتخاب شود. با او که تا آستانه جدایی از نساجی پیش رفت اما به لطف نتایجش در همین تیم تندیس بهترین مربی را به دست آورد، گفتوگوی مفصلی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
او در این گفتوگو صحبتهای جنجالی متعددی انجام داد:
* احساساتی هستم و زود گریه میکنم!
* با مهرداد رضایی قهر نیستم
* افتخار میکنم که گزینه پرسپولیسم!
* سه جام از استقلال گرفتم و پدرم شاکی است!
* پنالتی زدن سیدحسین بیاحترامی به من بود!
* ماجرای آواز خواندن سالار عقیلی در رختکن نساجی
* برای حفاظت از تیمم عباسزاده را کنار گذاشتم!
* و ...
* اولین چیزی که با بردن اسم شما به یاد آورده میشود، یکسری رفتارهای احساسی است. درباره این روحیه توضیح دهید.
همه میگویند فوتبال یک ورزش حرفهای و بر اساس منطق است ولی من اصلا فوتبال را اینطور نمیبینم. من فوتبال را اصطلاحا دلی مربیگری میکنم. عاشق فوتبال هستم و به همین دلیل با تمام وجودم با بازیکنان صحبت میکنم. آدم زیاد درون گرایی نیستم و تمام احساساتم را بروز میدهم و این را همهی بازیکنانم میدانند. شاید یک جاهایی ناراحت شوم و از کوره در بروم که بارها اتفاق افتاد اما قطعا اولین نفری که پشیمان میشود خودم هستم. نمیدانم این روحیه و اخلاقم خوب است یا عیب است.
* از مهرداد رضایی هم کینه ندارید؟
مهرداد یکی از باغیرتترین و با معرفتترین بازیکنانی است که در تاریخ مربیگری خودم باهاش کار کردهام. من از مهرداد کینهای هم نداشتم و چه بسا همین الان هم از هیچ یک از بازیکنانم چه آنهایی که الان هستند و چه آنها که نیستند، کینه ندارم. به نظرم این اتفاقات در فوتبال خیلی طبیعی است. همانطور که دو بازیکن ممکن است درون زمین حتی با وجود یک داور سرسخت یک جاهایی از کوره در بروند، بازیکن و مربی برخی مواقع روبروی هم قرار میگیرند ولی باید حرمتها حفظ شود و حفظ حرمت سخت است. بازیکن و مربی باید به شناختی برسند که من به عنوان مربی بدانم قلب بازیکن چه میگوید. بازیکنانم نیز همه میدانند که من چجور آدمی هستم. شاید الان در تمرینات خیلی سختگیر باشم و برخیها این را عیب بدانند اما به نظر خودم من با تمام وجودم مربیگری میکنم. سختترین روزهای بازیکنانم، روزهای بازیهای دوستانه و تمریناتمان است.
* از عملکردتان در این سالها رضایت دارید؟
من از آن دسته مربیانی هستم که اشتباهاتم خیلی بیشتر از کارهای درستم بوده. مثل درختی که وقتی نهال است در همان سال اول میوه بدهد یا میوههایش خوب نیستند یا اینکه اصلا میوه نمیدهد. این درخت به مرور زمان بارور میشود و ریشهاش هم تقویت میشود. به دلیل شرایطی که برایم پیش آمده سعی کردم ایراداتم را کمتر کنم و بیشتر در بعد فنی رشد کنم. این را همه میدانند ولی با این حرف موافقم که اتفاقاتی که برایم افتاده اگر میتوانستم خودم را در برخی مواقع کنترل کنم هم به نفع خودم بود و هم به نفع فوتبال. آنوقت میتوانستم بیشتر کمک کنم.
* پس اگر به عقب برگردید شاید دیگر زود از کوره در نروید؟
این یک بحث ذاتی است. یک روز در کمیته انضباطی به من گفتند باید تعهد بدهی که کنار زمین عصبانی نشوی و یکسری کارها را انجام ندهی. به عنوان مثال در بازی تراکتور و استقلال در فینال اتفاقی افتد که من اخراج شدم و بعد از آن شش ماه محروم شدم و جای من مربی دیگری آمد و من خانهنشین شدم. معمولا بعد از قهرمانی اتفاقاتی برای آدم رقم میخورد که بسیار به نفعش است. اوج کار یک مربی رسیدن به قهرمانی است.
* به دلیل همان محرومیت نتوانستید مربیگری در لیگ قهرمانان را تجربه کنید.
در پنج سال اخیر با سه تیم تجربه آسیایی شدن دارم. اولیناش وقتی با آقای گلمحمدی در تیم پدیده بودیم به دست آمد، بعد از آن تراکتور و بعد هم نساجی ولی از این بابت اصلا ناراحت نیستم. این را صادقانه میگویم و به نظرم لیاقتش را نداشتم. هر وقت خدا لیاقتش را بدهد به آسیا میروم.
* این درست است که فوتبالهای خارجی را زیاد دنبال میکنید؟
همیشه سعی کردم که جلوی بازیکنان سرم بلند باشد. شاید به من نخورد ولی همیشه مطالعه میکنم تا اطلاعات مناسبی داشته باشم. اگر شده ساعت سه صبح هم باشد نمیگذارم یک فوتبال خارجی از دستم در برود. همه بازیها را میبینم. از بچگی طرفدار رئال مادرید بودم. فوتبال رئال بر مبنای خلاقیت و کیفیت بازیکنانش است. بهروز بودن فقط به مطالعه نیست. شما وقتی بازی لیورپول و منچسترسیتی را نگاه میکنی میبینی تیم سیتی امروز با روشی که ارائه داد یک نتیجه خوب گرفت اما دفعه بعد میبینی لیورپول یک روش جدیدتر آورد. وقتی اینها را تطبیق بدهی میشود بهروز بودن. همه مربیان دنیا همین کار را میکنند وگرنه میگفتند در فوتبال 2 بهعلاوه 2 میشود چهار و همه همان را پیروی میکردند. هر کسی که فکر میکند خیلی چیزها را از فوتبال میداند اما یک ماه مطالعه نکند محال است بتواند بهروز فوتبال برگردد. هر کسی جز این بگوید قبول نمیکنم. به نظر من نتایج یک مربی خیلی مهم نیست بلکه آن خروجی و کیفیتی که از بازیکنانش میگیرد اهمیت دارد.
* درباره پیشنهاد علی پروین که شما را گزینه خوبی برای هدایت پرسپولیس معرفی کرد چه نظری دارید؟
اعتبار فوتبال ما وجود بزرگانی مثل آقایان پروین، روشن، مایلیکهن، دایی، قلعهنویی و ... است. حالا هر طور که نسبت به شما نظر بدهد نگاه مردم به شما تغییر میکند. از اینکه علی آقا (پروین) با این صحبتش به من اعتبار داد و اعتماد کرد واقعا از ایشان ممنونم و این افتخار بزرگی برای من است. علاوه بر این تندس، یکی از بهترین جوایز من و انگیزههایی که برای ادامه کار گرفتم همین صحبتهای علی آقا است. این افراد در فوتبال صاحب نطق و اعتبار هستند و اگر حرفی میزنند بر اساس سند است. خدا سایه این عزیزان را بالای سر فوتبال نگه دارد. از همین جا علی آقا را میبوسم و از او یک دنیا ممنونم و انشاالله بتوانم یک روزی برایشان جبران کنم. تنها کاری که میتوانم بکنم آرزوی سلامتی برایشان است.
* پس با وجود به سبقه استقلالی بودن که دارید، اگر پیشنهاد رسمی از پرسپولیس بگیرید آن را قبول میکنید؟
الان همچین چیزی اتفاق نیفتاده و این نظر شخصی علی آقا بوده و نمیتوان در موردش صحبت کرد. من فقط این را به فال نیک میگیرم که صحبت علی آقا آنقدر برایم دلنشین و معتبر بود که صادقانه بگویم خیلی خوشحال شدم و تا صبح با آقای صداقت دربارهاش حرف زدیم. همین برای من افتخار است تا اینکه حالا بحث یک پیشنهاد رسمی باشد. آرزوی هر مربی رسیدن به نیمکت تیم ملی، استقلال، پرسپولیس و سپاهان است. تراکتور هم هست اما آن را نگفتم چون خودم تجربه کردم و با آن قهرمان شدم و امیدوارم امسال در آسیا قهرمان شوند. امیدوارم لیاقت آن را داشته باشیم تا به دیگر تیمهای بزرگ هم برسم. از اینکه الان در نساجی هستم نیز خیلی خوشحالم. چون این تیم برای من جایگاه عظیمی دارد.
* برای استقلالیها که از شما ناراحتند و میگویند سه قهرمانی از این تیم گرفتهاید چه پاسخی دارید؟
پدر خودم بیشتر از استقلالیها ناراحت است چون آبیتر از او وجود ندارد. این نشان میدهد فوتبال برای همه مربیان حرفهای شده و از بحث طرفداری در آمده است. آقا یحیی، آقای تارتار و دیگر مربیان همه به همین شکل رفتار میکنند. مربیان باید در ابتدا پاسخگوی هواداران تیمشان باشند. اگر اینطور باشد که ما همین امسال هم علاوه بر استقلال، جلوی سپاهان و پرسپولیس و تراکتور هم خوب بازی کردیم. این طبیعی است که بازیکنان جلوی تیمهای بزرگ انگیزه کافی را دارند و این نشان میدهد فوتبال سالم و پاک است و برخی صحبتهایی که در این باره میشود دور از حقیقت و انصاف است.
الان هم مردم من را در خیابان میبینند میگویند تو که سبقه استقلالی داری چرا نگذاشتی ما قهرمان شویم و من هم تنها پاسخم این است که آرزوی موفقیت دارم و انشاالله امسال قهرمان شوید. عین همین حرف را به پدرم هم زدم. همین آرزو را برای پرسپولیس و سپاهان و تراکتور و تیم ملی هم دارم. به نظرم امسال با امیر قلعهنویی در جام جهانی خیلی کارها میتوانیم انجام دهیم.
* در آن باخت سنگین به استقلال خیلی از پنالتی حسینی ناراحت شده بودید؟
یک جاهایی به آدم فشار میآید. ما در نیمه اول آن بازی خیلی فوقالعاده بودیم و از استقلال بهتر بودیم. دو سه هفته قبل از آن پرسپولیس را در ورزشگاه آزادی برده بودیم. از رختکن که به زمین برمیگشتیم استادیوم منفجر شد. با آقای صداقت بودم و قبل از اینکه ما برسیم داور سوت را زده بودم. تا ورزشگاه منفجر شد به صداقت گفتم که گل خوردیم. یک دقیقه بعد یک گل دیگر خوردیم و تا خواستیم خودمان را جمع کنیم تا دقیقه 57 گل سوم را هم خوردیم. تیمی که جوان است و شاکلهاش شکننده است و هواداران حریف هم در ورزشگاه هستند کارش سخت میشود. آن روزها استقلال فوقالعاده بود. یگ گل که زدیم تا دقیقه 87 سه بر یک بودم اما از آن به بعد سه گل دیگر خوردیم. گل ششم پنالتی شد و دادند به سید بزند. اگر جای ساپینتو بودم قطعا نمیگذاشتم این اتفاق بیفتد چون بر این باورم که حرمت تیم حریف باید حفظ شود. به عنوان مثال فصل پیش ما با استقلال در قائمشهر صفر صفر بودیم و پرسپولیس با استقلال خوزستان سه بر سه بود. داور که سوت پایان بازی ما را زد خواستم سمت جواد نکونام بروم که دست بدهم اما استادیوم منفجر شد و گفتند پرسپولیس گل چهارم را زد و من هم دیگر سمت نکونام نرفتم چون شرایط روحی خوبی نداشت. اما بعد از گل ششم سرمربی استقلال سمت من آمد. آن روز سختترین روز زندگیام بود چون بعد از آن حرف و حدیثهایی در آمد.
* بازی ماقبل پایانی فصل بعد را به حساب انتقام شما از استقلال و پنالتی سیدحسین بگذاریم؟
میگویند دنیا خیلی کوچک است اما دنیای فوتبال کوچکتر است. دوباره ما و استقلال به هم رسیدیم و این بار آنها به امتیاز نیاز داشتند. ما هم مردانه ایستادیم. به نظرم در آن بازی استقلال میتوانست پرفشارتر بازی کند. من جای جواد نیستم. شاید او فکر میکرد پرسپولیس نتواند سه گل را جبران کند. من اگر باشم باخت و مساوی برایم فرقی ندارد. جواد مربی باهوشی است و چیزی از ارزشهایش کم نشد اما اصول میگوید شما حمله کن گل بزن تا کار به اما و اگر نکشد.
* شرایط کوین یامگا چطور است؟
کوین بازی با تراکتور مصدوم شده بود. او آنقدر انسان است که هر چه بگویی کم است. از اینکه کنارمان است لذت میبریم. وضعیت چشم او آنقدر خوب شده که فکر کنم نیم فصل دوم بتواند عینکش را بردارد. روز به روز در حال بهتر شدن است. بازیکن بزرگ همیشه بزرگ است. حتی بازی مس رفسنجان را که باختیم و بچهها به هم ریخته بودند او وارد رختکن شد و گفت اتفاق خاصی نیفتاده و شروع به صحبتهای مثبت کرد. حتی پرسپولیسیها هم کوین را دوست دارند. او با قلبش بازی میکند.
* یکی از حواشی جالب سالهای گذشته تیم نساجی، آواز خواندن سالار عقیلی برای بازیکنان بود و آن فضای احساسی که حاکم شد. درباره آن لحظات صحبت کنید.
سالار عقیلی یکی از کمنظیرترین خوانندههای کشورمان است و وقتی آمد و "ای ایران" را خواند شرایط جالبی رقم خورد. بین ایشان و آقای حدادیان رفاقت خوبی برقرار است. پا قدمش برای ما خیلی خوب بود و اگر به فینال رفتیم حتما به اردو دعوتش میکنیم. گریه ما در آن لحظات از سر شوق بود. هیچوقت ما از سر باخت گریه نمیکنیم.
* گفتید هر مربی دوست دارد در استقلال و پرسپولیس مربیگری کند. پس چرا کریم باقری از این اتفاق ممانعت میکند؟
آقا کریم راه خاصی را انتخاب کرده است. او همانطور که در فوتبال استثنا بود در مربیگری هم استثنا است. دلیلی ندارد همه سرمربی خوبی باشند. الان در فوتبال ایتالیا میبینی که آلبرتینی نایب رئیس فدراسیون است یا مثلا یک بازیکن بزرگ دیگر ایجنت است. کریم برای هر تیمی غنیمت است اما وقتی خودش سرمربی بودن را دوست ندارد دلیلی ندارد که به او اصرار شود. فکر میکنم آقا کریم میتواند سرمربی خوبی باشد. برای او آرزوی موفقیت دارم. فکر میکنم همه طرفداران فوتبال او را دوست دارند چون وجهه ملی پیدا کرده است.
* اگر قرار بود الان یک بازیکن را به نساجی اضافه کنید کدام بازیکن بود؟
تیم ما با یک فرشید باقری و رضا اسدی قدرتمندتر میشود. اگر قرار بود از لژیونرها جذب کنم قطعا علیرضا جهانبخش را میگرفتم. او یک جلسه با تمرین کرد و طوری بود که انگار روز اولش است و آمده بود تست بدهد. به بازیکنان گفتم او را الگو قرار بدهد. از حضورش واقعا لذت بردم.
* بهترین بازیکنی که در این سالها داشتید چه کسی بود؟
شاگرد خوب زیاد داشتم اما چند نفر بهتر بودند. مسعود شجاعی فوقالعاده بود و خوشحال میشوم روزی جانشین من هم بشود. اشکان دژاگه خیلی خوب بود. اکبر صادقی برایم خیلی عزیز بود. فرزاد زامهران که الان کاپیتان تیم است خیلی دوست داشتنی است. یکی از دلایلی که من آرام شدم وجود فرزاد است. او راهی را میرود که مشعود شجاعی رفت. فرزاد قطعا مربی خوبی هم خواهد شد.
* علت کنار گذاشتن عباسزاده چه بود؟
محمد عباسزاده به عنوان اسطوره نساجی، بزرگ فوتبال مازندران شناخته میشود. من دوست داشتم او کنارمان باشد. خودش هم میتواند شهادت بدهد. دوست داشتم او باشد و در آینده نزدیک مربی نساجی شود. با خودش هم در این باره صحبت کرده بودم. منتها شرایطی پیش آمده بود که مجبور بودم از تیمم حفاظت کنم. شاید عجولانه تصمیم گرفتم ولی الان برای او آرزوی موفقیت دارم. به نظرم حتی میتوانند مجسمه او را داخل شهر بسازند اما شرایط تیم من طوری است که مجبورم با این شرایط تیم نساجی را پیش ببرم.
* تاثیر سرمربی در نتایج بیشتر است یا بازیکنان؟
تیم منچسترسیتی را ببینید که 12 هفته نمیبرد. گواردیولا همان گواردیولا است اما دو بازیکنش غایب بودند پس این بازیکنان هستند که بیشترین تاثیر را دارند. مربی کسی که چک را میکشد اما بازیکن باید جای آن چپ را پر کند. خیلی اوقات دستیاران مربی بیشتر از سرمربی زحمت میکشند.
* سوال آخر؛ این درست است که شما خرافاتی هستید؟
همه مربیان نوع لباس پوشیدن و رفتنشان به داخل زمین خاص خودشان را دارند. این یک نوع انرژی گرفتن است. یک روز چلسی با مورینیو در مسیر رفتن به ورزشگاه دچار اشتباه میشود و به یک خیابان بن بست میرود. کل خیابان را اتوبوس بازیکنان دنده عقب میآید و مسیر درست را پیدا میکند. آن بازی را سه بر صفر میبرند. بعد از آن بازی همین رویه را تکرار میکنند و قبل از تمام مسابقاتشان وارد آن کوچه شده و برمیگشتند. همان سال هم قهرمان اروپا شدند. من گرانترین لباسی که خریدم کت و شلوار بازی با استقلال بود که شش گل خوردیم. آن را فقط یکبار پوشیدم و دیگر حاضر نشدم تن کنم چون با آن خاطره بد دارم. ما امسال در نساجی با پیراهن قرمز اصلا نبرده بودیم و بازی با سپاهان سفید پوشیدیم و نتیجه گرفتیم. بازی با همان پیراهن را ادامه دادیم تا خوردیم به هوادار و آنجا مجبور شدیم آبی بپوشیم و بردیم و گفتیم در ادامه لیگ هر بازی که بتوانیم حتما آبی خواهیم پوشید تا خوردیم به تراکتور. مقابل تراکتور قرمز پوشیدیم و نتیجه داد و حالا شرایطمان طوری است که هر سه پیراهن را میتوانیم بپوشیم.