حس غربت و ناراحتی زیادی از این جدایی دارم
حامد لک: پرسپولیسی هستم اما اذیتشان میکنم!
دروازهبان مس رفسنجان توانست تندیس بهترین سیو نیم فصل اول لیگ برتر را تصاحب کند.
به گزارش "ورزش سه"، در سالیان اخیر دروازهبانهای زیادی به فوتبال ایران معرفی شدند اما کمتر کسی در بین آنها حضور داشت که بتواند به تیمهای بزرگ راه پیدا کند و هر کجا که باشد بهترین عملکرد ممکن خود را نشان دهد. اگر چاشنی غیرت و تعصب به تیم محبوبش را هم به این مقدمه ضمیمه کنیم زودتر متوجه میشوید که صحبت از حامد لک است. دروازهبانی که در ظاهر سعی کرد با پوشیدن پیراهن و دستکش قرمز پرسپولیسی بودنش را نشان دهد و با درخشش همیشگی مقابل این تیم تلاش کرد تا علاقه باطنی خود به قرمزها را به رخ همه بکشد. آخرین درخشش او مقابل پرسپولیس به لحظات پایانی مصاف هفته سیزدهم فصل جاری برمیگردد. جایی که پرسپولیس سراپا حمله برای جبران یک گل عقب افتاده تلاش میکرد و تا یک قدمی گلزنی هم رفت اما یک سیو تماشایی از حامد لک نه تنها آن فرصت را گرفت بلکه زمینهساز سومین گل مس به پرسپولیس هم شد تا اینگونه شکستی سنگین به قرمزها تحمیل شود.
با او که توانست جایزه بهترین سیو نیم فصل اول را از آن خود کند گفتوگوی مفصلی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* شاید به خاطر برخی رفتارهای تندت در زمین فوتبال برای همه این ذهنیت به وجود بیاید که حامد لک تند اخلاق است، در حالی که واقعا اینطور نیست. علت پرخاشهایت درون زمین چیست؟
یکسری اتفاقات در فوتبال طبیعی و متعلق به همان بازی است و اینطور نیست که با کسی مشکل داشته باشم. یعنی ممکن است من در فوتبال با بهترین دوستم که روبروی هم بازی میکنیم، درگیر شوم و دعوا کنم چون نتیجه گرفتن تیمم برایم مهم است ولی بعد بازی همه چیز را فراموش کنیم و برویم با هم قهوه بخوریم. چنین چیزی واقعا پیش آمده و من در بازی با ذوب آهن با بهترین رفیق چندین ساله خودم دعوایمان شد.
* کدام بازیکن؟
با وحید محمدزاده که در یک صحنه دعوایمان گرفت و هر دو نفرمان هم اخراج شدیم. همان داخل ورزشگاه به او پیام دادم و نوشتم "داداش سوءتفاهم شد، چون من بهت فحش دادم ولی همچین فحشی که فکر میکنی ندادم." به خاطر همین بین ما سوءتفاهم شده بود که به او گفتم ما 17 سال است رفاقت داریم و از قبل حضورمان در لیگ برتر با هم دوست هستیم و هرگز خطاب به تو بیادبی نمیکنم. منظورم این است که در آن لحظه برای تیمم تلاش میکردم و مهمترین چیز برای من گرفتن نتیجه بود. آنجا بازیکن فولاد بودم و آن بازی را یک هیچ جلو بودیم. دقیقه 90 جفتمان اخراج شدیم اما در نهایت ما توانستیم بازی را ببریم.
* انگار تو دو شخصیت مستقل داری که یکی را در زمین فوتبال داری و یک شخصیت متفاوت هم بیرون زمین فوتبال داری.
آن چیزی که حین بازی از من میبینید فقط مخصوص همان داخل زمین است. اینکه بخواهیم فوتبال را به جنگ تشبیه کنیم اشتباه است. فوتبال ورزشی است که مزد زحماتت را میگیری و در اصطلاح باید برایش بجنگی. ممکن است من با مربی حریف دچار بحث و دعوا بشوم اما هر چه هست برای همان نود دقیقه است و شاید سال بعد همان مربی مرا بخواهد که با هم کار کنیم. معمولا هم اینطور است که وقتی با من بیرون از فضای مسابقه برخورد دارند و نوع برخوردم را میبینند، طرز فکر و قضاوتشان نسبت به من عوض میشود. خیلیها در این فوتبال هستند که اسمشان آنطور در رفته که حاشیه دارند و پرخاشگرند در حالی که آنها از خیلی کسانی که ادای آدمهای مثبت و موجه را درمیآورند خیلی بهترند.
* سخت نیست که ساعت 7 صبح بیدار میشوی و به تمرین میروی؟
زندگی فوتبالی من به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول از سال 87 تا سال 95 را شامل میشود و از سال 95 تا الان. این بدان معنا نیست که 7 سال اول شرایطم خوب نبوده، ولی آنطور که باید هم نبوده. تمرینات اضافه را از اول فوتبالم هم داشتم ولی در یک بازه زمانی که بیرون تهران بودم نمیشد مربی دروازهبانی داشته باشم. عمو حجت شاهنباتی که به نظرم با اختلاف بهترین مربی گلر کل ادوار فوتبال ایران است خیلی به من کمک کرد. از سال 95 به بعد سبک زندگی خودم را به طور کامل تغییر دادم و هر روز صبح زود به تمرین میرفتم. در بازهای هنوز مهدی رحمتی بازی میکرد و تمرین صبح را همدیگر میرفتیم. فوتبال مهدی که تمام شد من همچنان به آن راه ادامه دادم. هفت صبح میروم و تمریناتی که نیازمند هر دروازهبانی است که برای سرعت انفجار، سرعت پا و جابجایی و تعادل و... را زیر نظر سامان اسکندری انجام میدهم.
* فقط دو سال در پرسپولیس بودی، اما قبل و بعد آن همیشه تعصبت به این تیم را نشان دادی.
همیشه خیلی دوست داشتم به پرسپولیس بیایم و دربارهاش صحبت میکردم. در اکثر بازیها پیراهن قرمز و دستکش قرمز میپوشیدم. این کار را بیشتر وقتی انجام میدادم که مثلا قرار بود سه بازی بعد با پرسپولیس بازی کنیم. البته که هر بار جلوی استقلال هم این کار را میکردم. با این حال به جرئت میتوانم بگویم صددرصد بازیهایم جلوی پرسپولیس را خوب بازی کردم و همیشه آنها را اذیت کردم. درستش هم همین است که وقتی من برای تیمی دیگر بازی میکنم و پیراهنش را پوشیدهام و پولم را از آنجا میگیرم باید صدِ خودم را هم برایش بگذارم.
* هفته سیزدهم که پرسپولیس را بردید، هواداران در قبال تو دو دوسته شدند.
بله، بعد از بازی هواداران پرسپولیس دو بخش بودند. یک گروه بیاحترامی میکردند و یک گروه هم از من تشکر میکردند و میگفتند دمت گرم که در مکتب پرسپولیس رفتار کردی و تمام توانت را در بازی گذاشتی و نشان دادی پرسپولیسی هستی.
* پس در کل همیشه از این زاویه به فوتبال نگاه میکنی؟
فوتبال بالاخره تمام میشود. شما به عنوان فوتبالیست در کنار مردم زندگی میکنی و هر روز با آنها معاشرت داری پس بهتر است که از خودت اسم خوب به جای بگذاری تا اینکه با ذهنیت منفی به یاد آورده شوی. اینکه درباره برخی بازیکنان صحبت تبانی و امثال آن وجود دارد را واقعا قبول ندارم چون بازیکن میخواهد که همیشه خوب باشد تا به تیمهای بزرگ برود و روز به روز بهتر شود تا هم بتواند جایگاه خوبی بین طرفداران پیدا کند و هم قراردادش را بهتر کند و در کارش پیشرفت کند.
* با این کلمات اولین چیزی که به ذهنت میرسد را بگو:
- پرسپولیس
به نظر من هیچ کلمهای نمیتواند آنطور که شایسته است پرسپولیس را توصیف کند. فکر میکنم بازیکنانی که پرسپولیس یا هر تیم دیگری را دوست دارند و به آن میرسند باید خیلی برای ماندن در آن تیم تلاش کنند و بهترینِ خودشان باشند چون وقتی جدا شوند حس غریب و ناراحتی زیادی در وجودشان میماند. امیدوارم همه بازیکنان به عشق فوتبالی خودشان برسند و این خیلی جذاب است.
- حامد لک
نابغه. لقب "هشت پا" را هم دوست دارم. وقتی گزارشگر این کلمه را برایم به کار برد جالب بود و فکر کنم اولین لقبی بود که به من داده شد.
- شماره 81
هشت بار شماره یک. یعنی به اندازه هشت دروازهبان قدرت داری.
* فکر میکنی آنقدر جنجال داری که کسی با بردن اسم تو بخواهد دیده شود؟
من خودم را در جایگاهی نمیبینم که بگویم بقیه میخواهند با بردن اسم من دیده شوند. در رابطه با بیمحابا بودن باید بگویم که فوتبال، ورزشی است که در آن باید بجنگی. از بچگی این را یاد گرفتیم که حق دادنی نیست و گرفتنی است و فوتبال هم دقیقا به همین شکل است.