تعویضهایی که شکل را به هم زدند؛
ثانیه به ثانیه از بازی ایران: اشکال کجا بود!
تیم ملی فوتبال ایران توانست با یک نمایش متناقض در دو نیمه، با خوش شانسی از سد کره شمالی بگذرد و صدرنشینی خود را تثبیت کند.
به گزارش "ورزش سه"، تیم ایران که پیش از این نیز کره شمالی را رقیبی مرموز خوانده بود، اگرچه نمایش امیدوار کنندهای را با به ثمر رساندن سه گل در نیمه اول از خود نشان داد، اما در نیمه دوم با عملکرد ضعیف، دردسرهای زیادی را بر خود تحمیل کرد. آنالیز فنی این مسابقه، تغییرات محسوسی از تفکرات قلعهنویی و کادر فنیاش را به ما نشان میدهد.
در نیمه نخست، تیم در بازیسازی از عقب زمین مطابق انتظار عمل میکند. در فاز اول بازیسازی، معمولا یکی از pivot های تیم که اغلب عزتاللهی این نقش را بر عهده دارد، به عقب رفته تا با قرار گیری در کنار دو مدافع دیگر، خط سه نفره تشکیل دهد. این کار معمولا زمانی انجام میشود که تیم ملزم به بازی زمینی کوتاه و شکستن بلاک یا پرس حریف است.
در چنین وضعیتی جابهجاییهای کریمی به عنوان Pivot دوم و تنها بازیکن پست 8 تیم اهمیت ویژهای دارد. عملکرد محمد کریمی در این دیدار علیرغم برخی ناهماهنگی با عزتاللهی، تا حد بسیار زیادی قابل قبول به نظر میرسد، و همچنین پیشبینی و بازیخوانی او در قطع پاسهای حریف نیز با ارائه یک بازی منطقی، وی را به یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان تیم ایران در این بازی بدل کرد.
در این دیدار که تیم ملی از آرایش 1-3-2-4 استفاده مینمود، مهدی طارمی به عنوان یک هافبک تهاجمی پست 10 البته به شکل کاذب (False NO.10) در پشت سردار آزمون حضور دارد و هنگام بازیسازی تیم از عقب زمین به کریمی نزدیک میشود.
در این پترن، کریمی و طارمی به عنوان بازوهای عزتاللهی در بازیسازی نقش دارند. شعاع حرکتی آنها بسته به این است که تیم از کدام سمت میخواهد بازیسازی کند.
برای مثال تصویر زیر، بازیسازی تیم از سمت چپ را نشان میدهد و احتمالا ایدهآلترین فرم قرارگیری بازیکنان به شکل زیر خواهد بود.
تصویر فوق، عینا از یکی از صحنههای بازی استخراج شده است که در آن به وضوح مشخص است که تیم ترجیح میدهد، اغلب از سمت چپ بازیسازیهای کوتاه خود را انجام دهد چرا که احتمالا با حضور طارمی و قایدی ترکیبپذیری خطرناکتری را میتوان به وجود آورد.
یکی دیگر از نکات مهم در خصوص ترکیب سازی از سمت چپ این است که مطابق نکات قبل، باید به این موضوع توجه داشت که فولبک چپ تیم (میلاد محمدی)، به عنوان گزینه پاس روی دست، کمی بالاتر از لاین اولیه بازیسازی قرار میگیرد؛ آریا یوسفی اما بهعنوان یک فولبک تهاجمی، جهت ایجاد overload مناسب از سمت راست یک خط بالاتر قرار میگیرد، که وی نقش مهمی در فاز دوم و سوم بازیسازی خواهد داشت.
در تصویر زیر، جایگاه هر دو بازیکن در عقب زمین به وضوح مشخص است:
از دیگر نکات بارز تاکتیکی تیم در فاز حمله، استفاده از Inside Forward در این دیدار بوده است.
این گونه مهاجمان در حقیقت وینگرهایی هستند، که به هنگام حمله تیم به داخل نفوذ میکنند و تفاوت آنها با وینگرهای کاذب این است که بیشتر در باکس حریف ظاهر میشوند و اغلب در وضعیت تک به تک با دروازهبانان قرار میگیرند.
در تصویر زیر نیز همان گونه که مشاهده میشود، آزمون نقش شماره 9 کاذب به خود گرفته و به همراه طارمی در فضای بین خطوط هافبک و دفاع حریف حضور دارند که در این صورت دو اتفاق توسط حریف محتمل است: یکم، این که مدافع، همراه آزمون از موقعیت خود جدا شود که در این صورت سایر بازیکنان خط دفاعی برای پوشش به مشکل خواهند خورد و یا دوم، این که آزمون را یارگیری نکنند که در این صورت آزمون میتواند از گپ ایجاد شده بین این دو خط نهایت استفاده را ببرد.
قایدی و محبی نیز یک خط بالاتر درصدد بهره جستن از پاس نهایی و قرارگیری در موقعیت گل هستند.
در صحنه به ثمر رسیدن گل اول ایران، که توسط مهدی قایدی به ثمر رسید، مشخصا از تاکتیک مذکور استفاده شده است.
همان گونه که مشاهده میشود، طارمی و آزمون در کانال میانی قرار گرفتهاند و به عقب نفوذ کردهاند تا مدافعان حریف را به سمت خود بکشانند. در همین لحظه مهدی قایدی با یک فرار به فضای پشت مدافعان، پاس توی در طارمی را دریافت میکند تا در وضعیت تک به تک قرار گرفته و تیم را به گل برساند.
میتوان باز هم از تاکتیکهای ایران در نیمه اول خصوصا در فاز حمله همچنان نوشت، اما نمیتوان از بازی اسفناک تیم در نیمه دوم خصوصا در فاز دفاع یاد نکرد.
شاگردان قلعهنویی بازی را در نیمه دوم مطابق قبل آغاز کردند، همه چیز طبق روال پیش میرفت تا این که خطای شجاع خلیل زاده منجر به اخراج او از زمین مسابقه شد.
در وهله ابتدایی به ناچار تیم ساختار 1-4-4 به خود گرفت. قایدی جای خود را به کنعانی داد، هرچند او نیز از آمادگی کاملی برخوردار نبود. طارمی هم به عنوان هافبک/ وینگر چپ عقبتر رفت.
صرف نظر از بازی درخشان او در نیمه اول به جهت ارائه سه پاس گل، و دوندگی توامان او پس از ده نفره شدن، در بسیاری از مواقع او با رها کردن پست خود در کنار آزمون قرار میگرفت و از آنجایی که شیفت مناسبی از سایر بازیکنان تیم صورت نمیپذیرفت، در مواقع نفوذ او، فضای زیادی در پشت سر او در اختیار بازیکنان کره شمالی قرار میگرفت.
در ادامه با اضافه شدن علیرضا جهانبخش به عنوان هافبک چپ، وضعیت وخیمتر هم شد. هرچند بلافاصله به سمت راست رفت و محبی به سمت چپ انتقال داده شد.
در صحنه زیر ناتوانی محبی که احتمالا ناشی از خستگی است، موجب شد تا محمدی برای تحت فشار قرار دادن بازیکن حریف جلو بیاید. جا ماندن میلاد محمدی باعث خلق موقعیت از همان جناح برای کره شمالی شد؛ اگرچه که بخت با ایران یار بود که توپ بازیکن کرهای به تیرک برخورد کرد.
سریال دنبالهدار تغییرات عجیب و بیثبات از جابهجایی بازیکنان با تعویض دیگری پیگیری شد.
قلعهنویی به جهت آسیب پذیر بودن جناح چپ تیم، نورافکن را به عنوان فولبک چپ جایگزین محمدی کرد و محمدی را هم یک خط بالاتر به عنوان هافبک چپ به جای محبی قرار داد.
همچنین در ادامه با ورود محمد قربانی، نیم فضای سمت چپ تیم به جهت ناهماهنگی شدید میان او، محمدی و نورافکن به نقطه قوت تیم حریف و پاشنه آشیل ما بدل شد.
در مجموع باید به این موضوع توجه داشت که هرچند اخراج شجاع خلیلزاده از نظر روانی توانست تیم را دچار بحران کرده و از منظر جسمانی به خستگی مفرط برساند، اما اگر منصفانه به بازی نگاه کنیم، تغییرات تاکتیکی خوب کره شمالی در نیمه دوم و نیز ضعف تیم ایران در فاز دفاعی، صرفا نمیتواند به واسطه 10 نفره شدن تیم باشد و از آن جایی که قلعهنویی بر عملکرد نامطلوب شاگردانش دست کم در نیمه دوم واقف بوده و به آن اذعان کرده است، باید منتظر اصلاحات اساسی در ساختار دفاعی تیم باشیم.
امیرحسین شادمان