کد خبر : 2080633 | 09 آبان 1403 ساعت 12:19 | 28.3K بازدید | 88 دیدگاه

استقلال بزرگتر از اسم‌ها اما اسیر آنها

یادداشت: موسیمانه و نیاز به یک حرکت برانکویی!

یکی از مهم‌ترین اهداف سرمربی استقلال، تجمیع هوادارانی است که طی یک دهه اخیر، به‌جای نام استقلال سنگ افراد را به سینه زده‌اند.

یادداشت: موسیمانه و نیاز به یک حرکت برانکویی!

به گزارش "ورزش سه" ایام رمضان سال 1377 بود و بعد از افطار سالن زیبای دوازده‌هزارنفری مجموعه آزادی، میزبان هوادارانی بود که برای تماشای بازی تیم و بازیکنان محبوبشان در فضایی جدید، دور هم جمع می‌شدند و تا خود صبح از کنار هم بودن لذت می‌بردند.

آن دوران هنوز رشته فوتسال به معنای امروزی پا نگرفته بود و تیم‌های تهرانی با ستاره‌های فوتبال چمنی در این رقابت‌ها حاضر می‌شدند و از همین رو شب‌هایی که دو تیم استقلال و پرسپولیس بازی داشتند، جمعیت قابل‌توجهی به سالن می‌آمد و به‌نوعی حتی می‌توان گفت حساسیت‌ها کمتر از بازی‌های لیگ نبود. از بین سرخابی‌ها تیم استقلال به خاطر حضور بازیکنانی مثل محمد نوری، محمدرضا مهران‌پور، صادق ورمزیار، محمدعلی یحیوی و محمدرضا حیدریان، شرایط بهتری داشت که معمولاً تا مراحل پایانی یا فینال صعود می‌کرد.

2102665

به جمع این بازیکنان باید یک نام دیگر هم اضافه کرد که تماشای فوتبالش قند را در دلت آب می‌کرد. او خرید جدید باشگاه استقلال بود و نامش چندان برای اهالی فوتبال آشنا نبود. امان از وقتی‌ که پا به توپ می‌شد، هنوز که هنوز است، پس از گذشت دو دهه از آن روزها پا عوض کردن‌های او را استقلالی‌ها یادشان نرفته است. علیرضا منصوریان از همان جام رمضان وارد قلب هواداران استقلال شد و سال‌های سال برای این تیم درخشید و تبدیل به یک اسطوره شد.

هواداران استقلال ضمن احترام به پیشکسوتانشان از ظهور چنین پدیده‌ای ذوق می‌کردند و برایش کلی شعار و شعر می‌سرودند و روی سکوها یک‌صدا می‌خواندند. آن روزها سبک هواداری در استقلال جور دیگری بود. همان شب‌های ماه رمضان امیر قلعه‌نویی علی‌رغم اینکه خودش بازی نمی‌کرد به سالن می‌آمد و علیرضا را که خودش به استقلال آورده بود تشویق می‌کرد. جواد زرینچه، شاهرخ بیانی و مجید نامجو مطلق و... هم می‌آمدند تا کنار هواداران از تماشای بازی دوستانشان لذت ببرند.

آن زمان هواداران می‌دانستند که باید قبل از تشویق پدیده جوانشان نام چه کسانی را فریاد بزنند، همچنان که ورد زبانشان منصور پورحیدری و ناصر حجازی بود و خبری از واژه‌های سخیف و ویرانگری مثل قلعه فن و فرهاد فن و نکو... نبود. آن روزها روی سکو بین تمام این نام‌های معتبر نمی‌توانستید تبعیضی قائل شوید و هرگونه افراط در طرفداری اشخاص در نطفه مهار می‌شد، چراکه الگوریتم اذهان تماشاگران، اولویت را بر نام استقلال بنا نهاده بود و هر هواداری با هر درجه از عشق و علاقه‌ای که به بازیکن محبوبش داشت می‌دانست که نام استقلال است که به این اشخاص هویت می‌بخشد.

2102664

اما حالا...

کافی است این روزها در هر محفلی (حقیقی، مجازی) پای حرف بسیاری از هواداران نسل جدید استقلال بنشینید، تا متوجه شوید که آن‌ها مسیر درست هواداری را گم‌ کرده‌اند و نام استقلال را فراموش.
هر کسی صرف‌نظر از اسم استقلال، سنگ اسطوره خودش را به سینه می‌زند و منافع او را به هر قیمتی که شده به دیگری ترجیح می‌دهد.

در واقع می‌توان گفت مثل حال‌ و روز وخیم تیم، هیچ‌وقت وضعیت جامعه هواداری در استقلال نیز تا به این حد اسفناک نشده بود و این در حالی است که متأسفانه هیچ اراده‌ای هم برای از بین رفتن این شکل از طرفداری به چشم نمی‌خورد.

بسیاری از آن‌ها معتقدند اگر از بین ناصر حجازی و منصور پورحیدری یک نفر امروز در بین استقلالی‌ها بود، اجازه نمی‌داد تا جامعه هواداری تا به این حد چند شقه شود، اما یادمان نرود در دوران پایانی حضورشان در استقلال چه چیزهایی به این دو اسطوره فقید نسبت داده شد.
اگر امروز تیم رقیب حدود یک دهه است که در فوتبال باشگاهی ایران قدرت‌نمایی می‌کند، به این خاطر است که در برابر چنین ویروس مهلکی خودش را واکسینه کرده است.

پرسپولیسی‌ها نیز در دهه هشتاد به مانند امروز هواداران استقلال هرکدام زیر پرچم یکی از اسطوره‌هایشان سینه می‌زدند و وضعیت تیمشان هم دست‌کمی از این روزهای استقلال نداشت، چراکه این دو موضوع مثل زنجیر به هم مرتبط است. زورآزمایی‌های سه علی همان بلایی را سر تیم پرسپولیس آورده بود که امروز نمونه‌اش را در استقلال می‌بینیم.

این برانکو ایوانکویچ بود که با ورودش به آن‌ها فهماند که نام پرسپولیس به تمام نام‌های دیگر ارجحیت دارد. برانکو با درک درستی که از فضای فوتبال ایران داشت، توانست حمایت تمام هواداران را پشت تیمش گسیل کند و نامش را برای همیشه در تاریخ فوتبال پرسپولیس ماندگار سازد.

بدون شک شناخت پیتسو موسیمانه از فوتبال ایران به‌اندازه برانکو نیست، اما او مربی باتجربه‌ای است و می‌تواند به کمک مشاورانی دلسوز، یک‌بار دیگر ساز ناکوک هواداران استقلال را در زیباترین دستگاه ممکن کوک کند و به آن‌ها یاد بدهد که علاقه‌مندی به یک پیشکسوت یا بازیکنان فعلی دلیل بر نفرت داشتن از پیشکسوت یا بازیکن دیگر نیست.

بدون شک موسیمانه برای رسیدن به موفقیت به حمایت همه جانبه هواداران استقلال احتیاج دارد، اما او باید قبل از هر چیزی به هواداران استقلال بقبولاند که گرایش به اشخاص تا زمانی موضوعیت پیدا می‌کند که به نام استقلال خدشه‌ای وارد نشود.

دیدگاه‌ها