بازنویسی یک بازی: شلیک آندرس به استمفوردبریج!
هفته گذشته یکی دیگر از ستارههای درخشان جهان فوتبال، برای همیشه کفشهایش را آویخت و با چمن سبز وداع کرد.
به گزارش "ورزش سه"، برای اهالی فوتبال، زمانی فکر کردن به خداحافظی اینیستا از مستطیل سبز، کار بسیار مشکل و تقریباً محالی بود اما بالاخره آن روز فرا رسید و دون آندرس هم مثل سایر ستارگان با فوتبال بدرود گفت.
به مناسبت این خداحافظی، بد نیست نگاهی به یک شب معروف در لیگ قهرمانان اروپا بیندازیم؛ شبی که اینیستا در نقش منجی برای بارساییها در استمفوردبریج ظاهر شد و فرشته نجات تیم لقب گرفت.
برای سفر به دل آن ماجرا و بازی عجیب و غریب، باید به تاریخ 6 می 2009 در تقویم خود رجوع کنیم. دیدار برگشت نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2008/09 میان چلسی و بارسلونا، از اهميت بسیار زیادی برخوردار بود؛ به ویژه برای پپ که میتوانست اولین صعود به فینال در UCL را با آبی اناریها تجربه کند. دیدار رفت در نیوکمپ با تساوی بدون گل به پایان رسید ولی در استمفوردبریج حوادث بسیار عجیب و ویژهای رخ داد.
شاگردان گاس هیدینگ خیلی زود مزد بازی خوب خودشان را گرفتند و دقیقه نه، مایکل اسین با یک شون تماشایی دروازه ویکتور والدز را نشانه گرفت و توپ و تور را به همدیگر دوخت. در ادامه چلسی به بازی مسلطتر شد و به قدری بر بارسلونا احاطه و برتری داشت که کمتر کسی احتمال برگشت بارسلونا در آن شب را پیشبینی میکرد.
از سویی دیگر قضاوت این دیدار به تام هنینگ اوربو نروژی و البته سنگین وزن سپرده شده بود و حداقل سه پنالتی واضح و آشکار را برای شیرهای لندن نگرفت. قضاوت او آنقدری بد بود که به خاطر همین اشتباهات در این بازی و البته چند دیدار دیگر، نتوانست در جام جهانی 2010 سوت بزند.
به هر روی با اینکه داور نروژی، داوری افتضاحی را پشت سر گذاشت اما نبض بازی در اختیار آبیهای لندن بود و هیچ طرفداری از بارسلونا، به ناخودآگاه ذهنش هم خطور نمیکرد که اینطور گرفتار باتلاق استمفوردبریج و بازی چشمگیر شاگردان سرمربی هلندی شوند!
در دقایق پایانی سرنوشت بازی رقم خورد و بالاخره لحظه باشکوه دون آندرس- همان چیزی که او و همتیمیهایش برای آن لحظه شماری میکردند- فرا رسید. نوبت او بود تا اتفاق و خاطره ماندگاری از خود در ذهن هواداران بارسلونا ثبت کند. لو رفتن توپ در محوطه جریمه چلسی به واسطه اسین، رسیدن توپ به مسی و پاس او برای شلیک آندرس! شوت اینیستا به قدری فوقالعاده بود که سه کنج دروازه پیتر چک را هدف گرفت و بعد خوشحالی دیوانهوار او، پپ و سایر رفقایش در گوشهای از استمفوردبریج!
شلیک او نه تنها بلیت فینال 2009 رم را برای بلوگرانا صادر کرد، بلکه هنوز هم در و دیوار استمفوردبریج یادشان نرفته که آن شب، چه بلایی بر سر تیم چلسی آمد و گل اینیستا، دُز تراژدی قصه را به بالاترین حد ممکن رساند!
در شب مرگ فوتبال، دون آندرس در سادگی و زیبایی، صحنه مانایی را همانند یک قهرمان خلق کرد و همین سلسله حوادث، موجب شد شوت بیرون پای استثنایی اینیستا در دقیقه n ام پایانی، تا این حد تماشایی و به یکی از خاطره انگیزترین سکانسهای تاریخ UCL بدل شود!
یاد دون آندرس و روزگاری که او در بارسلونا سپری کرد بخیر. ساده، قابل تحسین، نابغه و به شدت باهوش، با موهایی تراشیده و به دور از هرگونه حاشیه؛ همه آن چیزی که از یک فوق ستاره میخواهید!
دون آندرس به همگان نشان داد که میتوان در عین سادگی محض، توپ را به سلطه خود در آورد و به سادگی، فوتبال را حتی برای رقبا چشم نوازتر کرد. قطعا دون آندرس یک توپ طلا از فوتبال طلب دارد!
معین احمدوند