آذربایجانی: امروز وجدانم راحت است؛
اولین حرفهای مدیرعامل سابق سپاهان پس از برکناری
مدیرعامل سابق سپاهان کمتر از 24 ساعت پس از تغییر ناگهانی و شبانه درباره تلاشها و دستاوردهایش در دوران چند ماهه صحبت کرده و ابهاماتی را نیز مطرح کرده است.
به گزارش "ورزش سه"، کمتر از ۲۴ ساعت از برکناری شبانه مهدی آذربایجانی از مدیر عاملی باشگاه سپاهان میگذرد. حالا پس از سکوت کوتاه مدت آذربایجانی، مدیرعامل سابق سپاهان با انتشار پستی در اینستاگرام توضیحاتی درباره دوران کوتاه مدیریتش در سپاهان داد. مهمترین و مبهمترین بخش آن درباره تعویض چمن ورزشگاه نقش جهان است که درباره آن اینطور نوشته است: «چمن نقشجهان که آبروریزی بود جمع شد و اگه چه دوست داشتم هیبریدی شود و همه هماهنگیهایش را کردم ولی خب... بگذریم.»
در ادامه متن کامل صحبتهای آذریایجانی با هواداران سپاهان که درباره نحوه جذب بازیکنان، تلاش برای مهیا کردن زمینه ورود زنان، حفظ دانشگر و موضوعات دیگری هم صحبت کرده را میخوانیم:
قلبم سپاهان است و جانم اصفهان است
سلام بر همه عزیزان تقریبا هشت ماه پیش بود که دوستی تماس گرفت و پیشنهاد باشگاه سپاهان را داد و من گفتم که علاقهمندم ولی باید آقای امینی رضایت بدهد؛ با اصرار فراوان و پادرمیانی بزرگان شهردار اهواز رضایت داد و اواخر اردیبهشت بود که به سپاهان آمدم. اوضاع تیم و باشگاه خوب نبود و وقتی آمدم خدا لطف کرد و شش بازی باقیمانده فصل و حذفی را بردیم و بعد از ده سال جام آوردیم تیم ب مان بعد از هفت سال از لیگ سه رفت لیگ دو چمن نقش جهان که آبروریزی بود جمع شد و اگرچه دوست داشتم هیبریدی شود و همه هماهنگیهایش هم کردم ولی خوب... بگذریم
برای فصل نقل و انتقالات دور ایران تابیدیم و آدم فرستادیم مارسی دنبال بازیکن قهرمان جام جهانی و همه تلاش کردیم تا آنچه از دست رفته جبران شود؛
آمدم و رفتم و نوشتم و بحث کردم و جلسه شرکت کردیم تا بدون فسخ و ضرر کارت بازیکنها صادر شود و علیرغم باخت اول آسیایی تیم برد و برد و برد تا مقتدرانه در صدر بایستد دعوتی از امارات آمد تا مهره کلیدی و باغیرت تیممان را ببرد داشتند ستون خیمه تیم را میکشیدند که حاصلش شد سه بازی در مسیر افت... و قلبم داشت از جا کنده میشد بچهها غیرت کردند و خیمه تیم دوباره برپا شد و دوباره رفتیم صدر و به آسیا هم برگشتیم؛
خانمها بیدردسر و آبرومند آمدند ورزشگاه و رفتند. تمرکزم روی کارم بود و عدهای هم داشتند از روی حسد راست و دروغ را به هم میبافتند و حاشیه میآمد روی حاشیه... نه اینکه ندانم ولی وقت نداشتم که وارد حاشیه شوم و اعتقادم این بود آدم را با عملکردها میسنجند نه حاشیهها.....
و امروز هم وجدانم و هم مردم دارند کارم را قضاوت میکنند و حاشیهها که بسیار هم مسخره هستند گم شده و خدا را هم شاکرم و قلبم هم آرام است. من قضاوتی در مورد رفتاری که با من شد ندارم و بالاخره این رسم روزگار است.
من امروز شرمنده لطف و مهربانی مردم و هوادارها شدم و این اعتماد و محبت باری است به دوش من تا هر چند مسئولیت رسمی ندارم این مسیر را ادامه دهم برای دلخوشیهای مردم به عنوان یک هوادار که بیایم روی سکوها بنشینم و اگر لازم شد بنویسم و مثل قبل پا به پای مردم شهرم بخندم و گریه کنم و بجنگم من تا همیشه هوادارم و پای دلخوشی مردم شهرم هستم...