19 سال بعد از فینال استانبول
مواد لازم برای ساخت معجزه: لیورپول بهعلاوه میلان
میلان و لیورپول امشب به مصاف هم میروند. دیدار این دو تیم برای همیشه یادآور یک بازی خاص است: معجزه استانبول.
به گزارش "ورزش سه"، قرعهکشی کامپیوتری فصل جدید لیگ قهرمانان اروپا کاری کرد در همان دور اول شاهد یک دیدار حالا کلاسیکشده در فوتبال اروپا باشیم. تقابل میلان و لیورپول.
دو تیم قرمزپوش اروپا در روز اول فرمت جدید لیگ قهرمانان در سنسیرو به مصاف هم میروند. هر زمان این دو تیم روبروی هم بایستند همه نگاهها به 19 سال پیش برمیگردد. فینال لیگ قهرمانان در ورزشگاه المپیک آتاتورک در شهر استانبول ترکیه. حتی اگر سنتان به تماشای آن بازی نرسد، اگر فوتبالی باشید حتما با آن بازی تاریخی آشنایید.
مالدینی در دقیقه 1 گلزنی برای روسونری را شروع کرد و هرنان کرسپو در دقایق پایانی نیمه اول دبل کرد تا میلان نیمه اول را با برتری 3-0 به پایان ببرد. حتی خوشبینترین لیورپولیها هم دیگر امیدی به بازگشت نداشتند اما با گل جرارد در دقیقه 54 امید در دل بازیکنان لیورپول روشن شد. لیورپولیها در عرض 7 دقیقه توسط اسمیچر و آلونسو دو گل دیگر زدند تا بازی 3-3 شود و در نهایت به پنالتی کشیده شود. در پنالتیها سرجینیو و پیرلو و شوچنکو برای میلان پنالتی از دست دادند تا لیورپول به عجیبترین و خاصترین شکل ممکن قهرمان اروپا شود.
برای اطلاع از پشت پرده این بازی و آنچه در رختکن دو تیم بین دو نیمه و در ذهن بازیکنان میلان و لیورپول گذشت، بد نیست به دو مصاحبه که اخیرا توسط دو بازیکن معجزه استانبول انجام شده دقت کنیم: جیمی کاراگر از لیورپول و کاکا، ستاره برزیلی آن روز میلان.
جیمی کاراگر: دستور پخت معجزه این بود: بنیتز، شانس و جرارد.
سوال: وقتی داشتی از آن تونل پایین میرفتی صادقانه فکر میکردی که بتوانید برگردید؟
کاراگر: نه. نه. نه.
سوال: پس به چه فکر میکردی؟
کاراگر: به اینکه بازی 6-0 بشود. یا اینکه چطور میتوانیم جلوی 6-0 شدن بازی را بگیریم. وقتی شما 3-0 یک نیمه را ببازید به صورت اتوماتیک از این میترسید که پنج یا شش گل بخورید. چون باختهای پنج شش گله همیشه در ذهن مردم میماند و مثل یک لکه ننگ میشود.
سوال: در رختکن چه اتفاقی افتاد؟ رافا بنیتز چه گفت؟
کاراگر: هیچ چیز. او مربیای که تیمش را تهییج کند نبود. تاکتیسین بود. تغییراتی که رافا داد برای بردن بازی نبود. برای این بود که 5-0 یا 6-0 نبازیم.
سوال: چرا بازی برگشت؟
کاراگر: تعویضهای رافا، کمی شانس و البته استیون جرارد.
سوال: یک گل با ضربه سر زد و بعدش ظرف چند دقیقه 3-3 شدید.
کاراگر: این دقیقا همان شانسی است که در بعضی بازیها اتفاق میافتد. وقتی سریع گل میزنید و ما این شانس را داشتیم. فکر کنم کمکداور پرچم زد ولی داور او را ندید. کمکداور بعد از 30 ثانیه پرچمش را پایین آورد و در همان موقع بود که گل دوم را زدیم. بعد از آن گل بود که شکوه میلان فرو ریخت. حسش میکردی. میدانستیم که قرار است 3-3 بشود.
سوال: چه حسی؟
کاراگر: نمیدانم. ولی وقتی اسمیچر گل دوم را زد هیچکدام از ما خوشحالی نکردیم. همه سریع برگشتیم چرا که یک حسی در درون ما میگفت حتما 3-3 میشود.
کاکا: از باخت ناراحتم، ولی خوش به حالم که تجربهاش کردم.
سوال: نظرت درباره فینال 2005؟
کاکا: خیلی به بالای سر بردن جام چمپیونزلیگ نزدیک بودیم. بردن 3-0 تیمی مثل لیورپول در نیمه اول خیلی شیرین بود. به خصوص با پاس گلی که من به کرسپو دادم برایم شیرینتر شد. یکی از بهترین پاس گلهای دوران فوتبالم بود. اما در عرض 6 دقیقه 3 گل خوردیم. خط دفاع ما به نظرم بهترین خط دفاعی تاریخ بود، ولی با این حال سه گل خوردیم. واقعا باورنکردنی است. آن فینال به معنای واقعی افسانهای و خارقالعاده بود. متاسفم که باختیم ولی خوشحالیام این است که من هم در آن بازی بزرگ و تاریخی حضور داشتم.
سوال: از آن باخت عجیب چه درسی گرفتی؟
کاکا: درسی که گرفتم این بود که نمیتوانم نتیجه را کنترل کنم، ولی کنترل روند دست خودم است. بعد از آن حرفهایتر شدم، چرا که میخواستم بتوانم کنترل روند را در دست داشته باشم. از شانس خوبم ما دو سال بعد دوباره در فینال بودیم و این بار موفق شدم دستم را به جام قهرمانی چمپیونزلیگ برسانم. ولی عجب بازیای، معجزه استانبول یکی از درخشانترین بازیهایی است که در آنها بودهام.