سراب پتروشیمی و کنسرسیوم بانکی
زنگ خطر در نقل و انتقالات: توهم گنج قارون
نه کنسرسیوم بانکی پول خارج از قاعده خرج میکند نه هولدینگ پتروشیمی. درآمد فوتبال باید از حق پخش تامین شود.
به گزارش ورزش سه، این روزها هواداران پرسپولیس به شدت کلافه و سردر گماند. ناباورانه ۳ ستاره را قطعی از دست دادند و اگر رای کمیته تعین وضعیت به ضررشان باشد باید بیرانوند را به جمع مهدی ترابی، دانیال اسماعیل فر و عبدالکریم حسن اضافه کرد.
این خود کابوس است که هواداران در وسط بیداری روز تجربهاش میکنند. رقبا بدون ترمز در حال خرید هستند اما هوادار تیم قهرمان، بعد از چند هفته میبیند، فلان بازیکن که رسما چندبار با صدای بلند اعتراف کرد پرسپولیسی است و آرزوی بازی در این تیم را دارد، عوض تهران سر از جای دیگری در میآورد!
در چنین روزهایی باید به جای خالی یک سرمربی تراز به نام یحیی گلمحمدی اشاره کنیم. بیانصافی است اگر اشارهای به نقش خاص یحیی گلمحمدی در جذب بازیکنان نکنیم؛ به شخصه از چند بازیکن شنیدم که صرفا بنا به قولی که یحیی به آنها داده بود، به پرسپولیس پیوستند. در اینکه صفرهای قرارداد تعیین کنندهترین فاکتور در هر انتقالی است، باید پذیرفت ضمانت سرمربی، یک تنه به اندازه چند میلیارد تومان ارزش و اعتبار دارد.
فصل گذشته و حتی فصول قبلتر، یحیی شخصا با بازیکنان مورد نظر باشگاه تماس میگرفت و از برنامههایش در استفاده از آنها میگفت. اگر امروز یحیی در راس کار بود، بدون شک راضی کردن بازیکنانی مثل لیموچی به مراتب سادهتر بود. به پدیده آلومینیوم وقتی میگویند مورایس روی او نظر ویژهای دارد یعنی خیالش از ثابت بودن و مهمتر از آن از نقش کلیدیاش مطمئن میشود.
فصل قبل یحیی بار بسیار سنگینی را از روی دوش باشگاه برداشت و درانتها در کمال تعجب، برچسب دلالی بود که به رویش ماند. امسال او نیست و شاهد ناامیدکنندهترین استارت تاریخ باشگاه پرسپولیس در فصل نقل و انتقالات هستیم. در اینکه دست آخر پرسپولیس مجبور است لیستش را پر کند، تردیدی نیست. در اینکه پرسپولیس بازیکن میخرد، هیچ ابهامی وجود ندارد اما به چه قیمتی و چه بازیکنانی؟
سوالات بیپاسخ فراوانی روی میز مانده و هیچکس پاسخگوی آنان نیست. برای درک شور شدن آش همین بس که پرسپولیس توانایی راضی کردن بازیکنان نیمکت نشینش را هم ندارد. اگر این مصیبت نیست پس چه نام دارد؟ اگر این فاجعه نیست پس چیست؟
فلسفه مدیریت پرسپولیس تکراری و لوث شده. اینکه میگوید آنها مجبورند دست آخر با رقم ما راه بیایند، بهایش از دست دادن بازیکن شاخص لیست اصلی است و در پایان باید پول بیشتری برای بازیکن لیست ثانی داد. همان سناریویی که برای اوسمار رخ داد. در اواسط نیمفصل دوم مشخص بود این مربی شکل و نوع بازی پرسپولیس را دگرگون کرده و حتی اگر قهرمان هم نمیکرد، سزاوار تمدید بود. اما متاسفانه باشگاه آن را مرتب به تعویق انداخت تنها به خاطر ۵۰ هزار دلار شروع به چانهزنی کرد.
مدیر خوب، مدیری است که اجازه ندهد مربی قهرمان بدون امضای پیش قرارداد تهران را بسوی برزیل ترک کند. شوربختانه در پرسپولیس اوسمار ویهرا به خاطر ۱۰۰ هزار دلار ۱۵ هزار کیلومتر از خانه دور شد. چطور انتظار دارید او برای ۲۰۰ هزار دلار بیشتر تهران را به مقصد بانکوک ترک نکند؟ همان ۲۰۰ هزار دلار بیشتر، کلید بقای اوسمار بود نه بیماری همسرش و نه دوری از خانواده. همه میدانستیم این توجیهات یعنی پیچاندن محترمانه.
در اینکه ترابی و اسماعیلیفر محق اند به واسطه وضعیت غیر قابل پیشبینی اقتصاد جامعه و همچنین سنشان به پیشنهاد بالاتر بله بگویند هیچ حرجی نیست اما مدیر تراز آن فردی است که از ۳ ماه قبل فکرعلاج واقعه باشد. بازیکنانی مثل اسلامی و لیموچی و … بودند که به راحتی میشد قبل از پایان لیگ یا با آنها قرارداد امضا کرد یا با باشگاهشان به یک توافق خوب رسید اما متاسفانه آنقدردیرعمل کردند که آلومینیوم به عدد ۳۰ میلیارد تومان رسید.
مدیریت بحران یعنی همین وگرنه هزینه کردن را هر مدیری بلد است!
از چاله به چاه
خواستم برای هواداران پرسپولیس بنویسم «زنگ خطر» به صدا در آمده اما دیدم دیر زمانی است که آنها در قلب خطر، زیست میکنند. قصد هشدار برای بیدارباششان را داشتیم که دیدیم بیمار را بیهوش کردند به بهانه جراحی بزرگ برای لیگ نخبگان آسیا، اما این نعش نیمهجان اگر به هوش هم بیاید، توانایی راه رفتن معمولی در لیگ «خلیج فارس» را ندارد چه رسد به دویدن و شاخ به شاخ شدن با غولهای آن سوی «خلیج فارس».
هرچه بنویسیم در این مورد حقیقتا، تکرار مکررات است. هر حرفی بزنیم کنار هم قراردادن کلمات تکراری است که پیشتر صدباره قطار شدند کنار هم. «همه» دیگر همه «چیز» را میدانند، نه از چشم «رقیب»دور مانده نه از «دیدگان» دور و وریهای خودی. حرف تازهای نمانده جز همان گله تکراری؛ این حق هواداران پرسپولیس نیست.
خدا پدر بانک شهررا بیامرزد که کنار طبیعت، کمی طبیعی کار کردند و خرده کمکی را ارزانی این تیم کردند آن یکی بانکها انگار نه انگار! شهامت «نه»گفتن به پروژه سازمان خصوصی سازی را نداشتند و قطعا با تغییر دولت و روی کار آمدن کابینه جدید، زبان پنهان شده در کام را بیرون می آورند و میگویند؛ نمیخواهیم مگر زور است. باور ندارید تنها چند ماه صبرکنید. البته وضعیت استقلال کمی بهتر است. دست کم هولدینگ خلیج فارس، مسئولیت را پذیرفته که مالک است. البته چون آنها هم تمام دولتی به حساب میآیند با تغییرات وسیع در مدیران بالادستی مواجه خواهند شد و بعدش مشخص نیست که مدبر بعدی اصلا علاقهای به فوتبال دارد یا نه؟
روزهای بسیار نگران کنندهای برای دو باشگاه بزرگ پایتخت پیش رو است. کاش عوض این واگذاری صوری و تمام خصولتی، یک بار برای همیشه مشکل حق پخش را حل میشد تا سیما مجبور شود برای پخش ۵۸ بازی استقلال و پرسپولیس در طول لیگ، رقم واقعی را به آنها پرداخت کند.
تا روزی که شبکه خصوصی بازیهای این ۲ تیم را پخش نکند، تا زمانی که سیما برای ساخت یک سریال کم بیننده وفلان برنامه بی مخاطب، چند ده میلیارد هزینه کند اما نخواهد یک ریال بابت پخش فوتبال پرمخاطب، به این ۲ تیم بدهد، هرگز سرخابیها روی خوشبختی واقعی و ادامه دار را نخواهند دید. نه کنسرسیوم بانکی پول خارج از قاعده خرج میکند نه هولدینگ پتروشیمی !
میگویید نه به وضعیت این روزهای این ۲ تیم خوب نگاه کنید. همین اول کار، همین چند ماه نخست، اینچنین کار را زمین گذاشتهاند، خدا به بعدش رحم کند.
مهدی طاهرخانی