فقط چند دقیقه برای پاره کردن پوستر روی دیوار
سریع و خشن: پایان بیرانوند در پرسپولیس!
علی بیرانوند اولین بازیکن یا دروازهبانی نیست که وداعش با هواداران با چنین تلخی عجیبی همراه میشود.
به گزارش "ورزش سه"، نسخه جدیدی از داستان داغ نقل و انتقالاتی تابستان سال گذشته در حال تکرار است. در حالی که به نظر میرسید علیرضا بیرانوند قصد دارد در پرسپولیس باقی بماند و حتی بعد از دیدار تیم ملی مقابل ازبکستان اشاره کرد که قصدی مبنی بر ترک این باشگاه ندارد، ۴۸ ساعت قبل دوباره خبر شوکه کننده فسخ قرارداد او با پرسپولیس در سازمان لیگ منتشر شد.
البته قابل پیشبینی بود که خبر فسخ اینبار با واکنش متفاوتی مواجه شود و حالا بخش قابل توجهی از توده هواداران پرسپولیس در مورد بیرو به جمعبندی کامل رسیده و معتقدند تحت هر شرایطی این بازیکن دیگر جایی در پرسپولیس ندارد. بیدلیل نیست که بازیگری مثل کامبیز دیرباز که پای ثابت ریالیتیشوها و سریالهای پلتفرمهاست به خود این جرئت را میدهد که علیه گلر تیمی که خود را هوادار سفت و سخت آن میداند استوری تند و تیزی منتشر کند و البته مورد تشوق فضای هواداری هم قرار بگیرد.
طیف وسیعی از هواداران پرسپولیس و در مجموع منتقدان بیرانوند، او را به بیاخلاقی و قدرنشناسی متهم کرده و مدعی شدند که او از دروازه پرسپولیس به این همه افتخار، ثروت و موقعیت در جامعه رسیده و بنابراین حق ندارد برای دریافت مطالبات به این شکل اقداماتی را علیه باشگاه انجام بدهد. اما در سمت مقابل هم علیرضا بیرانوند که از لحاظ کارنامه و اعداد دوره فوتبال خود چیزی کم از ناصر حجازی و احمدرضا عابدزاده ندارد و خود را در قامت یکی از بهترین دروازهبانان تاریخ فوتبال ایران میبیند، حق خود میداند که نسبت به آنچه تضییع دستمزد و حقوقش است، موضع سفت و سختی بگیرد، حتی اگر این کار هواداران را برنجاند.
البته کمتر کسی علاقه دارد ماجرا را از نگاه بازیکنان ببیند و به همین علت معمولاً آنها در چنین مجادلاتی مورد حملات شدید گروه هواداران قرار میگیرد. ولو اینکه بعد از حدود ۲۰ سال نیز مهدی هاشمینسب همچنان از گزند تندی و خشم طرفدار پرسپولیس در امان نمانده و هر بار حضور او در ورزشگاه آزادی مصادف با فحاشیهای شدید و غیر قابلکنترل هواداران پرسپولیس نسبت به خانوادهاش است (که البته این مورد خاص دلایل دیگری هم دارد).
برخی بعد از گذشت ۲۰ سال هم هنوز معتقدند هیچ نامی بزرگتر از پرسپولیس نیست و این تیم حتی علیرغم جدایی ستارههای مهم خود میتواند به عنوان قهرمانی دست یابد. اما مرور تاریخ نشان میدهد واقعیت با آنچه این گروه رویاپرداز تصور میکنند احتمالاً متفاوت است. به عنوان مثال نوار قهرمانیهای متوالی پرسپولیس در اواخر دهه ۷۰ بعد از جدایی مهدی هاشمینسب قطع شد و این تیم تا ۸ سال بعد فقط یک بار عنوان قهرمانی را از آن خود کرد. پس وجود ستارههای بزرگ مهمترین عامل برای کسب موفقیت یک تیم محسوب میشود و در مجادله هاشمینسب با پرسپولیس، علاوه بر این بازیکن، خود باشگاه نیز به شدت ضرر کرد. البته از زمان ظهور برانکو در پرسپولیس این ذهنیت که تیم بزرگتر از بازیکن است تقویت شده و آنها در فصل معروف پنجرههای بسته حتی به فینال آسیا نیز صعود کردند.
البته در سوی مقابل نیز پرسپولیس شاید بهترین دروازهبان ایران را از دست میدهد، اتفاقی که رخداد مشابه آن برای استقلال (در مورد عابدزاده) ضربهای غیرقابل جبران به آبیها زد.
جالب اینکه طرفداران پرسپولیس در دهه ۶۰ با جدایی موقت بازیکنانی مانند فرشاد پیوس، ناصر محمدخانی، محمد پنجعلی، حمید درخشان و... مشکلی نداشتند و حتی شاهرخ بیانی نیز که فقط یک فصل در این تیم بازی کرد را در ادامه حتی با لباس استقلال به پرسپولیس گل زد نیز هیچگاه مورد عتاب و سرزنش شدید هواداران قرار نگرفت. اما نگاه خمشگینانهای بر جامعه حاکم است که در همه شئون اثر خود را بجا گذاشته، پس بیجهت نیست که بیرانوند سوژه شدیدترین حملات ممکن است.
جالب این که از نظر آمار و کارنامه، پرسپولیس در یک دهه اخیر بهترین نتایج تاریخ خود را گرفته، هفت بار قهرمان لیگ برتر شده، دوبار به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیده، عقبماندگی همیشگی خود در دربی مقابل استقلال را جبران کرده و با استناد به همین موارد باید اعتراف کرد بهترین روزهای تاریخ خود را سپری کرده است. اما اکثر بازیکنان این نسل طلایی، هنگام جدایی با دلخوری و ناراحتی باشگاه را ترک کرده و مورد حملات شدید هواداران قرار گرفتهاند. مهدی طارمی و رامین رضاییان اولین مغضوبین هواداران پرسپولیس بودند و این روند در ادامه گریبان شجاع خلیلزاده را به شدت گرفت و او نیز فقط به خاطر بوسیدن لوگوی تیم الریان، مورد خشم هواداران قرار گرفت. به جز این سه نفر مهدی ترابی هم به دلیل حضور در تیم الاهلی قطر مدتی مورد خشم جامعه هواداری بود.
احمد نوراللهی هم که تا پایان قرارداد خود با نهایت تعهد و کیفیت بالای فنی در ترکیب پرسپولیس بازی کرده و بهترین بازیکن این تیم در آخرین فصل حضورش در این باشگاه بود. او همچنین تمام فاکتورهای مورد نظر هواداران هنگام جدایی را رعایت کرده و با انتشار یک نامه محترمانه خبر جدایی خود را علنی کرد. اما حتی هنوز هم عباراتی مانند "پیراهن پرسپولیس" و "چمدان" مورد تمسخر برخی هواداران قرار میگیرد. در واقع انگار در تفکر و فلسفه طرفدار پرسپولیس، هیچ مسیر محترمانهای برای جدایی وجود ندارد و هر کسی به هر طریقی باشگاه را ترک میکند، باید شاهد عصبانیت و خشم عمومی و ولو موقت این بخش از هواداران باشد.
البته این رویه شاید فقط مختص به هواداران فوتبال در ایران نیست و به عنوان مثال حتی جان لوییجی دوناروما نیز که تا حد زیادی از مواضع خود برای ماندن در میلان پایین آمد، هنگام انتقال به پاریسنژرمن به شدت مورد غضب هواداران روسونری قرار گرفت و حتی تا همین حالا نیز هنگام حضور درون دروازه تیم ملی ایتالیا در ورزشگاه سنسیرو، با اسکناسهایی از سوی طرفداران میلان مواجه شده و محکوم به تحمل این طعنه های سنگین بابت به زعم هواداران میلان، پولپرستی و بیمعرفتی است.
این روند موید نوعی "خودخواهی" و "رفاقت یکطرفه" در بین هواداران فوتبال است و آنها در حقیقت تنها یک راه حل برای حفظ رابطه خوب خود با بازیکنان پیش روی آنها این گروه میگذارند؛ گذشتن از درآمدزایی و پذیرش افت تدریجی و محو شدن از سطح اول فوتبال و خداحافظی با پیراهن آن باشگاه. که خب چنین اتفاقی برای همه رخ نخواهد داد و بازیکنان فوتبال نیز با مرور سرنوشت ستارههای نسلهای قبل به این جمعبندی رسیدهاند که همیشه در را برای شرایط بهتر باز بگذارند.
این به معنای نفی اشتباهات علیرضا بیرانوند در برخی موارد و ادبیات عجیب و جنجالی او در سالهای اخیر نبوده، اما به هر حال جدایی توام با توهین و بیاحترامی نسبت به تصمیم او ضمن آنکه یادآور بدرقه سرد مهدی رحمتی (یکی دیگر از بهترینهای تاریخ) از استقلال است، به ما یادآوری میکند که همهچیز موقتیتر از آن است که در گذشته بود.
سریع و خشن؛ دو کلمهای که توصیفکننده دقیقتر از چیزهایی است در ذهن ما میگذرد.
آریا فاطمیمقدم