ملغمه خود کمبینی و بامزگی و کماطلاعی
یادداشت: پیغامی برای هاشم بیکزاده!
نقدی بر یک شوخی نهچندان محترمانه بر پایه شنیده نادرست یک مجری و یک ستاره سابق فوتبال ایران.
به گزارش "ورزش سه"، این روزها بخش قابل توجهی از حاشیههای فوتبال ایران نه از زمین چمن مسابقه بلکه از برنامههای فوتبالی تغذیه میشود.
سناریو: یک بازیکن بازنشسته به یک برنامه دعوت میشود و مجری برنامه با طرح سوالات بعضا نادرست و اغراقآمیز، آن پیشکسوت را به دام رسانهای خود میاندازد تا پاسخی بدهد که در فضای مجازی دیده شود و به اصطلاح وایرال شود. پرمخاطب بودن البته هیچ مغایرتی به اصول اخلاقی ندارد و این مسئله را نمیتوان مورد نقد قرار داد، اما آنچه مورد نکوهش است قطعا بیحرمتی و بیاحترامی به قهرمانان و پیشکسوتهای فوتبال است که سالها با عملکرد درخشان خود شادی را به خانه اهالی فوتبال آوردهاند.
نکته قابل توجه اینکه در این برنامهها یک شوخی با یک پیشکسوت برجسته فوتبال میشود (که معمولا هم در برنامه حضور ندارد)، برنامه تمام میشود، مهمان برنامه و مجری به خانههای خود میروند اما سناریوی اصلی پس از آن شروع میشود که در فضای مجازی به واسطه این شوخی مخاطیان فرصت را برای بامزگی بیشتر غنیمت میشمارند و توهینها آغاز میشود.
بخشی از این فضا معلول این است که در دوران بازی برخی از پیشکسوتان فوتبال، فضای مجازی فراگیر نبوده است و چندان بهمانند فوتبالیستهای امروزی مورد توجه قرار نمیگرفتند و درنتیجه، متاسفانه با احترام به تمامی پیشکسوتان ارزشمند فوتبال ایران، تعداد بسیار اندکی از آنها هستند که هر زمان که جلوی دوربین قرار میگیرند، با کریخوانی و شوخیهای نامرتبط سعی در دیده شدن و جلب نگاه مخاطبین دارند.
اگر سخت پیگیر فوتبال باشید، این روزها میبینید که بخش زیادی از پستهای پرمخاطب فوتبال در فضای مجازی مربوط به همین شوخیهای سطح پایین تعلق دارد که اتفاقا یکی از مجریان بسیار مشهور اغلب در مرکز این اتفاق حضور دارد.
امروز هاشم بیکزاده ستاره سابق تیم ملی در گفتوگو با برنامه صبحگاهی شبکه دو حاضر شد و وارد این ماجرای تکراری شد. این رفتار پرتکرار درحالی از هاشم بیکزاده مشاهده میشود که طبق آنچه که ما از آن مطلع هستیم، برخی از پیشکسوتان از این شوخیهای او و طرح خاطرات گذشته بهشدت دلخور هستند.
اما طبیعتا تمام تقصیرها را نمیتوان بر گردن پیشکسوتی که بهعنوان مهمان برنامه دعوت شده، انداخت و بخش قابل توجهی از این تقصیر متوجه مجریان برنامههای فوتبالی هم میشود. امروز مجری برنامه به مصاحبه اختصاصی خسرو حیدری کاپیتان سابق باشگاه استقلال با آنتن اشاره میکند و به هاشم بیکزاده ، مهمان برنامه، میگوید که "خسرو گفته از سیتی پیشنهاد داشته." و در ادامه پاسخ هاشم بیکزاده باعث میشود که بهنوعی بیاحترامی به خسرو حیدری ستاره سابق تیم ملی و کاپیتان سابق باشگاه استقلال صورت بگیرد و هر دو با لحنی تمسخرآمیز به این اشاره میکنند که صحبتهای حیدری خلاف واقع است.
طبیعی است که بیاحترامی به خسرو حیدری بهعنوان اسطوره باشگاه استقلال و یک فرد موجه با ۹ فصل حضور و ثبت نزدیک به ۶۰ پاس گل و کسب عناوین قهرمانی متعدد، کار جالبی نیست، ضمن اینکه خود سوال هم واقعی نیست.
خسرو حیدری در مصاحبه خبرساز هفته پیش خود با آنتن اصلا اشارهای به این نکرد که از منچستر سیتی پیشنهادی داشته است، بلکه صرفا گفت بهواسطه عملکرد خیلی خوبش در بازی با الجزیره در ورزشگاه آزادی، چون مالکان باشگاه منچسترسیتی و الجزیره مشترک بودند، به او گفته شده که منچسترسیتی او را میخواهد و هیچ صحبتی از پیشنهاد باشگاه منچسترسیتی به استقلال بابت جذب خسرو حیدری به میان نیامد.
هرچند که اگر چنین پیشنهادی هم بهطور رسمی از منچسترسیتی به استقلال داده میشد، چندان دور از ذهن نبود، چون باشگاه منچسترسیتی در آن زمان در ابتدای حرکت رو به رشد خود قرار داشت و کیلومترها با ورژن کنونی منچسترسیتی گواردیولا فاصله داشت و از طرفی، خسرو حیدری هم بیاغراق میتوان گفت که در آن زمان، بهترین دفاع راست و وینگر راست آسیا بود که با پاس گلهای متعددش یکی از ستارههای نسل طلایی استقلال بود و بهعنوان بهترین پاسور تاریخ باشگاه استقلال، بارها عملکرد درخشانی را از خود با پیراهن استقلال و تیم ملی در عرصههای بینالمللی به جای گذاشته بود.
هرچه که هست این روزها دو ضربالمثل در فضای فوتبالی خیلی در ذهنمان مرور میشود، "یک کلاغ چهل کلاغ کردن" و "مرغ همسایه غازه". ضربالمثل اول اشاره به سوالات خلاف واقع و اغراقآمیز مجریان فوتبالی در راستای دیده شدن مصاحبههایی که میکنند، دارد و ضربالمثل دوم نیز به توهین و بیاحترامی است که بعضا به پیشکسوتان برجسته در این برنامههای فوتبالی صورت میگیرد، اشاره میکند. متاسفانه، ما همواره فکر میکنیم که فوتبالیستهای کشورهای دیگر از ما مستعدترند و ما شایسته هیچگونه دستاوردی در سطح بینالمللی نیستیم، این درحالی است که بازی کردن بازیکنان ایرانی در تیمهای معتبر اروپایی مورد جدیدی نیست و بارها در گذشته اتفاق افتاده است و هماکنون نیز چند ستاره از تیم ملی کشورمان در باشگاههای بزرگ خارجی بازی میکنند.
این را باید درنظر بگیریم که اگر مدیریت فوتبالی به روش صحیح و اصولی آن پیادهسازی شود و استعدادیابی درست و به موقع در کشور صورت بگیرد، چندان دور از ذهن نخواهد بود که بین ۱۰ تا ۱۵ بازیکن بهعنوان نماینده ایران در لیگ جزیره بازی کنند. شاید اگر استعدادیابی درست در فوتبال ما صورت میگرفت، خسرو حیدری و مجتبی جباری بهعنوان دو ستون نسل طلایی استقلال در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، در بهترین باشگاههای اروپایی بازی میکردند و یا مهدی طارمی بهجای اینکه گزینه اینترمیلان باشد، بهعنوان گزینه اصلی خط حمله رئال مادرید، سهشنبه شب برابر بایرن مونیخ بازی میکرد.
در پایان بار دیگر باید بگوییم که این شوخیها که از حد سادگی گذشتهاند و بعضا مبتذل نیز شدهاند، متاسفانه جز لاینفک برنامههای فوتبالی شدهاند و درشرایط فعلی، بهنوعی یک فضیلت تلقی میگردند و بایستی که با فرهنگسازی و برخورد مناسب جلوی تکرار این فضاها و بیاحترامیها را گرفت و از طرف دیگر، برنامههای فوتبالی هم سعی کنند که با به اشتراکگذاری مطالب داده محور و تلاش در حل معضلات فوتبال، در راستای توسعه و پیشرفت فوتبال ایران گام بردارند.
سروش سلماسی