آزمون بزرگ شمسایی در راه است، بله همین نزدیکیها؛
رویای بزرگ بازیکن افسانهای فوتسال ایران و جهان!
نمیتوان فوتبال را بدون شهریارش، علی دایی به یاد آورد. نمیتوان والیبال را بدون اسطورهاش، سعید معروف یاد کرد. نمیتوان بسکتبال را بدون ستارهاش صمد نیکخواه بهرامی، مرور کرد و نمیتوان تاریخ فوتسال را بدون وحید شمسایی ورق زد و دنبال کرد. میتوان؟ خیر، هرگز!
به گزارش "ورزش سه"، او نخستین رکوردهای غبطه برانگیز در فوتسال ایران، آسیا و جهان را بر جای گذاشت. بیشترین تعداد گل ملی در جهان را با 392 گل که بعدها فالکائو به نام خود ثبت کرد، بیش از 400 گل در دوران باشگاهی را، او بود که به جایزه مرد سال فوتسال آسیا معنا بخشید، او بود که نخستین لژیونر اروپایی فوتسال قاره کهن لقب گرفت و پیراهن لاتزیو ایتالیا را بر تن کرد، او بود که هنر فوتسال ایران را در آنسوی مرزها به نمایش در آورد، او بود که اولین بازیکن آسیایی در کلاس جهانی به شمار رفت و با بزرگان فوتسال تنه به تنه شد و با آنها به رقابت پرداخت، او بود که در تیم منتخب جهان به میدان رفت و بعدها با اسطورههای فوتبال دنیا در دوئلی دوستانه در یک جبهه قرار گرفت، او بود که خالق بسیاری از حرکات در فوتسال شد و برای فوتسالیستهای هر نسل الهامبخش و الگوی تمام عیار خوانده میشد. بله، همه اینها به وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال ایران تعلق دارد که رویاپردازی دوران بازیگریاش را اینبار در عرصه مربیگری دنبال میکند.
شمسایی در فضای فوتسال زاده شده است. با روندی انفجاری. هویت فوتسال ایران برتافته از وحید شمسایی شد. روزگاری همه جامها را درو کرد و قاتل بالفطره دروازهها بود. کسی که بیدرنگ توپ را به تور میچسباند و بهترین سنگربانان تاریخ را به تسلیم وا میداشت. فوتسال ایران، بدون او نه احتشام مییافت و نه عظمت فعلی را به رخ میکشید.
شمسایی در شرایطی به دنیای دیگری از ورزش حرفهای ورود نمود و در قامت مربیگری ظاهر شد که همچنان از بازیگری دل نکنده بود. او در تاسیسات دریایی و دبیری تبریز، بهعنوان بازیکن و مربی به قهرمانی در لیگ برتر چنگ زد و با تاسیسات دریایی جام باشگاههای آسیا را هم فتح کرد تا کلکسیون افتخاراتش را مملو از جام و مدال کند. اگرچه دوران ملالآوری را هم پشتسر گذاشته و گاهی اوقات فصول را بدون توفیقی به پایان رسانده. محض نمونه حضورش در گیتی پسند که هیچ قهرمانی را برایشان به همراه نداشت.
سرانجام دوران پُر زرقوبرق و باشکوه شمسایی در میدان نبردها به پایان رسید و اینبار هیبت مربیان را به خود گرفت و روی نیمکت تیم ملی فوتسال نشست. به جایی که همه میدانستند، روزی به او سپرده میشود. برای تبیین عملکرد شمسایی در تیم ملی، باید از آنچه خود او ثبت کرده وام گرفت. تک جملاتش حین ورود به تیم ملی در ذهنها چرخید، «جوانگرایی». او بسیاری از بازیکنان سرحال و آماده نسل طلایی را کنار گذاشت و به چهرههای دیگر روی آورد. به شکوفا شدهها و جوانترها. میتوانستیم تصور کنیم که ستارهها علیه او سنگر میسازند. شمسایی هر چه جلوتر میرفت، جبهه مقابلش قوی و قویتر میشد، او مصطفی نظری بهترین دروازهبان تاریخ ایران را که قرار بود یکی از یارانش در جام ملتهای آسیا باشد را کنار گذاشت و هرگز لب به دلیل این اقدام نگشود.
میگفتند، بازیکن بزرگ قمار کرده و ناکامیاش در حرفه مربیگری، دوران پُر فروغ بازیگریاش را زیر سایه بیحصر خود خواهد بُرد. وقتی تیم ملی فوتسال راهی جام ملتهای 2022 شد. برای خیلیها قویترین تیم جام بود. ایران، همیشه ایران بوده و خوف به جان حریفانش رخنه میکند. شمسایی و شاگردانش، قوی، بلند پرواز و بیترحم همه رقیبان را از پیشروی برداشتند و آنها را کنار زدند. فینال از راه رسید و کابوس را هم با خود آورد و گریبان شمسایی و مردانش را چسبید.
آغاز جام. پیروزیهای پُرگل. به زانو در آوردن آسیاییها و لِه کردن آنها. نتایج مقتدرانه بارقههای نور امید را زنده میکردند. سیزدهمین قهرمانی در آسیا را. (پنج _ صفر اندونزی) _ (ده _ یک چین تایپه) _ (9 _ صفر لبنان). صعود ترسناک از دور گروهی با تمامی امتیازات کامل. با 24 گل زده و تنها یک گلخورده. مرحله حذفی و تکه تکه کردن ویتنام با هشت گل و راهیابی به نیمه نهایی و پیروزی پنج بر صفر برابر تایلند. بیآنکه ایران به دردسر افتاده شود، شمسایی و مردانش از روی همه رد شده بودند.
فینال جام ملتهای آسیا. ایران برابر حریفی که در طول جام بارها لغزنده و آسیبپذیر نشان داده بود. ساموراییها در گروهی نتیجه را به عربستان واگذار کرده بودند و همه را مات و مبهوت کردند. آنها در مرحله حذفی با خوش اقبالی و مرارت از سد اندونزی که توسط ایران به بند کشیده شده بود، با نتیجه سه بر دو گذشتند. در نیمه نهایی، در جدالی پُرمخاطره و هیجانانگیز، ازبکستان را شکست دادند و اینبار هم شانس به روی آنها لبخند زده بود و در فینال مقابل ایران ایستادند، برابر حاکم مطلق. با گذر از نتایج گذشته دو تیم، میتوانستیم پیشبینی کنیم که ملیپوشان به ژاپن رحم نکنند.
اما فینال، پایان با شکوهی نداشت و بر خلاف تصورات اینبار تیم ملی ایران بود که شکننده نشان داد و ژاپن جانانه به میدان رفت. ایران در جایی که نباید بغلزد، لغزید. ایران تا پیش از فینال 2 گل دریافت کرده بود و در نبرد سرنوشتساز سه گل. شانس با شمسایی قهر کرده بود و روی شانههای دروازهبان ژاپن نشسته. شکستی ناباورانه که شبیه به یک سقوط بزرگ بود و طعنهآمیز. نشان داد برای برپایی تیمهایش باید تغییرات فراوانی در فلسفهاش ایجاد کند و فرصت دیگری را هم در اختیار داشته باشد.
آغاز دوباره سفرهای طولانی. جنگیدن تمام نشدنی با جبهه مقابل که بسیار آشنا هستند. برگزاری دیدارهای دوستانه با آسیاییها و آمریکاییها. دو جدال تدارکاتی با تزارها. پیروزیهای التیامبخش و شکستهای پرسشآور. در این میان قهرمانی در چند تورنمنت از جمله تایلند و ناکامی بهطور مثال در ویتنام. آنها در بسیاری از دوئلهای دوستانه مهم پیروز بودند و گاهی اوقات نیز با شکست روبهرو شدند.
روی آوردن به نسل طلایی و شایسته سالاری، نقطه عطف این دو سال محسوب میشد. بازگشت علیاصغر حسنزاده و محمد سنگسفیدی. البته در این برهه چند نام بزرگ دیگر هم به اردوی تیم ملی راه یافتند، اما در لیست نهایی جای نگرفتند. کِشوقوس فراوان پیرامون حضور لژیونرها و مصدومیت آنها. برنامه جام ملتهای آسیا و تقویمی خارج از فیفادی که روزهای تاریکی را برای شمسایی و بازیکنان در پی داشت. سرانجام، حل مشکلات لژیونرها در یکسو و مصدومیت تلخ و آزار دهنده حسین طیبی در سوی دیگر که خبر غیبتش در جام ملتهای آسیا برای اهالی فوتسال بسیار ناراحت کننده بود.
موهای شمسایی رنگ سپیدی به خود گرفته و روزهای طاقت فرسا را پشت سر گذاشته. بازیکن بزرگ دیروز میخواهد به مربی بزرگ امروز بدل شود و هیچ چیزی جز قهرمانی، طرفدارانش را راضی نمیکند. آزمون بزرگ شمسایی در راه است، بله همین نزدیکیها.
ابوالفضل کریمآبادی