خواندن این مقاله را از دست ندهید
افسی هالیوود: داستانهایی از عجیبترین باشگاه جهان
اف سی هالیوود چگونه به وجود آمد و چرا توماس توخل بخشی از آن نیست.
به گزارش "ورزش سه"، در طول ۱۸ ماه گذشته، بارها دیدهام که مردم در مورد بازگشت اف سی هالیوود صحبت میکنند و صادقانه بگویم، ابتدا کمی از آن حرفها آزرده شدم، اما بعد متوجه شدم که این اتفاق تقریبا ۳۰ سال پیش رخ داده است و بیشتر افراد اینجا، حتی بسیاری از کسانی که در آن زمان هم بوندسلیگا را دنبال کردهاند، آن را بهخاطر نمیآورند و از آن خبر ندارند.
اول از همه، اجازه بدهید بگویم که این متن یک سواری پر از دستانداز خواهد بود، زیرا انگلیسی زبان اول من نیست و من این مقاله را در پنجمین روزی که در خانه و بهخاطر داروهای تب بیحوصله شدهام، مینویسم.
در دهه ۸۰، بایرن موفقیتهای چشمگیری داشت، اما در آغاز دهه ۹۰ افت شروع شد. در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ آنها بازیکنان مهمی مانند کولر، رویتر، اوگنتالر، لائودروپ و افنبرگ را از دست دادند، در حالی که ورودیهایشان، به ویژه الیور کروتسر و توماس برتهولد، انتظارات را برآورده نکردند. بایرن تنها یک عنوان قهرمانی لیگ را در ۵ سال به دست آورد و بروسیا دورتموند در آن زمان خود را در حد و اندازههای یک رقیب شایسته بالا کشید. آنها عنوان قهرمانی لیگ را پس از اینکه پول زیادی را برای بازیکنانی مانند چاپویسات، زامر، کاله ریدله، آندرئاس مولر، رویتر و کولر خرج کردند، در فصل ۹۵-۱۹۹۴ به دست آوردند.
بایرن وضعیت ناپایداری داشت، حتی براساس استانداردهای خودشان. به همین دلیل شروع به اقداماتی برای بهبود ترکیب تیم کردند. ماتئوس از اینتر بازگشت، شول و کان همراه با نیمی از ترکیب کارلسروهه به تیم پیوستند و در فصل ۹۶-۱۹۹۵ هم آنها بازیکنانی مانند کلینزمن، اشترونز، اسفورتزا و هرتسوگ را جذب کردند، همه بهجز کلینزمن بازیکنانی برجسته از تیمهای بوندسلیگا بودند و بایرن تیمی از بازیکنان سطح بالا داشت، اما باز هم نتوانستند قهرمانی لیگ را به دست آورند، بنابراین بازیکنانی مانند باسلر، البر، لیزارازو، ینس یرمیس و افنبرگ را هم به خدمت گرفتند. البته همه آنها همزمان و با همدیگر بازی نمیکردند، کلینزمن دو سال بعد از امضای قرارداد بایرن را ترک کرد اما آنها همچنین تیمی قدرتمند بودند و به اف سی هالیوود ملقب بودند.
تمامی این بازیکنان اعتمادبهنفس بسیار بالا، زندگیای با کیفیت فوقالعاده و غرور زیادی داشتند و علاوهبر اینها توسط جیووانی تراپاتونی هدایت میشدند.
تراپ برای اولین بار در فصل ۹۵-۱۹۹۴ در بایرن حضور داشت و قبلا تجربه حضور در این باشگاه را با بسیاری از بازیکنان بزرگ کسب کرده بود اما سپس به دلیل مشکلات مربوط به زبان آلمانی مجبور به جدایی شد.
دومین سنگ بنای اف سی هالیوود همان تابستان وارد تیم شد: یورگن کلینزمن. او پس از احیا در لندن امیدوار بود که در مونیخ جامها و افتخارات زیادی کسب کند، اما این خرید فقط یک بمب لحظهای بود که هر زمان میتوانست منفجر شود زیرا او و ماتئوس، دیگر ستاره تیم، با هم اختلافات زیادی داشتند.
در همین زمان بود که بسیاری از مشکلات داخلی تیم در سال ۱۹۹۵ مخفی نگه داشته شد، زیرا رسانهها بیشتر بر روی اتو ریهاگل، مربی جدید تیم، تمرکز کرده بودند. با اینکه او در بایرن فصل بینظیری در رقابتهای داخلی داشت اما آنها موفق شدند اولین جام اروپایی در ۲ دهه اخیر را با مربیگری بکنباوئر کسب کنند.
فصل بعد تراپ برگشت و همه چیز به هم ریخت.
اف سی هالیوود ظاهر میشود
اختلافات داخلی در رسانهها منتشر شدند. بازیکنان تا دیروقت در کافهها و رستورانها در حال سیگار کشیدن و تفریح دیده میشدند. خبرنگار هم در همه جا حضور داشتند و این اتفاقات را منعکس میکردند.
این اتفاقات باعث خراب شدن جو تیم شد. بازیکنان با یکدیگر و رسانهها درگیریهای زیادی داشتند. آنها با صحبتهای نامناسب در مورد یکدیگر در رسانهها به حواشی و اختلافات دامن میزدند.
همه اینها باعث عصبانیت بکنباوئر شد. در حدی که او تیم و بازیکنان آن زمان را در برنامهای تلویزیونی «تحقیری برای بایرن» خطاب کرد.
تمام این اتفاقات منجر به ظهور اف سی هالیوود شد. بازیکنان آنقدر در رسانهها حضور داشتند که مانند بازیگران معروف شده بودند و رفتار و اخلاق آنان به سلبریتیها و بازیگران مشهور تشبیه شده بود.
ماجرای اصلی این حواشی داستانهای بین ماتئوس و کلینزمن بود. ماتئوس از کلینزمن بهشدت بیزار بود و از ابتدای کار جزئیات زیادی درباره او را فاش میکرد. این به قدری آشکار و مشخص بود که کلینزمان و همتیمیهایش به او لقب «IM لوتار» دادند، عبارت IM کوتاهشده "Inoffizieller Mitarbeiter" یا همکار غیررسمی بود، یک عبارت استفادهشده توسط بخش اطلاعاتی جمهوری دموکراتیک آلمان برای افرادی که بهطور داوطلبانه اطلاعاتی درباره همکارانشان را فاش میکردند.
در ادامه این اتفاقات، کلینزمن، هلمر و زامر به برتی فوگتس فشار آوردند تا ماتئوس را از تیم ملی برای یورو ۱۹۹۶ حذف کند، زیرا او قصد داشت با صحبتهایش در رسانهها جو تیم را خراب کند.
ماتئوس وقتی از این موضوع مطلع شد، بهشدت عصبانی شد. او حتی با هوآنس شرط بسته بود که کلینزمن نمیتواند در یک فصل ۱۵ گل بزند و وقتی که این بازیکن پانزدهمین گلش را در دقیقه ۹۰ آخرین بازی فصل به ثمر رساند، ماتئوس ۱۰ هزار مارک به هوآنس باخت.
ماتئوس در اواسط فصل زندگینامهاش را هم منتشر کرد و در آن کتاب هم کنایههایی به کلینزمن انداخت و به او حمله کرد. او کلینزمن را یک آدم خودخواه و ترسو معرفی کرد که فقط به دنبال پول است. این اقدام باعث شد برخی از بازیکنان به ماتئوس پشت و از کلینزمن حمایت کنند. وقتی کلینزمن بایرن را ترک کرد، بهطور علنی برای دیگر بازیکنان بایرن به این دلیل که مجبور بودند با ماتئوس در یک تیم باشند، اظهار تأسف کرد.
با این حال جدایی کلینزمن هم پایان اف سی هالیوود نبود. مانند یک نمایش بود که روز به روز جذابتر میشد و حتی با وجود از دست دادن یکی از شخصیتهایش هم، با کاراکترهای مکمل در جریان بود و ادامه مییافت.
لیزا در تمرین به ماتئوس سیلی زد.
افنبرگ پس از سالها دوستی با همسر اشترونتس وارد رابطه شد و با او ازدواج کرد.
باسلر و شوئر پس از جر و بحث با افراد ناشناس، ساعت ۳ صبح در یک فروشگاه دستگیر شدند. در ادامه باسلر که محروم شده بود در پنجره نقل و انتقالاتی بعدی فروخته شد.
جرمیز وضعیت تیم را ناامیدکننده و ضعیف خواند و کان هم با حمایت از او مدعی شد که سرمربی تیم نمیتواند بایرن را از این وضعیت خارج کند.
در یک بازی حساس بین دورتموند و بایرن کان سعی کرد هایکو هرلیچ را گاز بگیرد!
کلینزمن از عصبانیت به یک بشکه ضربه زد و همین باعث شد که پایش دچار مصدومیت شود.
شول و اشترونتس در زمین تمرین و بدون توجه به دستورالعملها در حال بازی پوکر دیده شدند.
تراپاتونی در مورد وضعیت تیم یک سخنرانی فوقالعاده و تأثیرگذار داشت، اما بعدها او اعلام کرد که این صحبتها از قبل برنامهریزی شده بود و او حتی خبرنگاران ایتالیایی را هم برای پوشش صحبتهایش دعوت کرده بود. او دلیل این کار را این موضوع اعلام کرد که از رفتارهای شول، باسلر و اشترونتس خسته شده بود.
باسلر هم ادعا کرده بود که اولی با هزینههای شخصی خودش یک کاراگاه استخدام کرده بود که علیه او اقداماتی انجام دهد.
ریهاگل نسبت به باسلر سختگیر نبود، زیرا قبلا در برمن مربی او بود. همین منجر به این شده بود که باسلر برخی از تمرینات را انجام ندهد و حتی در اواسط تمرین برای نوشیدنی با دوچرخه تمرین را ترک کند.
اینها در واقع تنها مواردی هستند که میتوانم به یاد بیاورم. در اوایل ۲۰۰۰ حواشی کمتر شدند. زیرا کلیزمن، ماتئوس، باسلر و اشترونتس رفته بودند و رفتار شول بالغانهتر شد.
آن روزها، روزهای پرافتخار و درخشان اف سی هالیوود بودند. این تیم به علت داشتن شخصیتهای جذاب و اتفاقات عجیب و قابل توجهی که رخ میداد، اف سی هالیوود نامیده شد. این تیم در تاریخ فوتبال آلمان میماند. با برخی از بازیکنانی که هرگز در فوتبال این کشور دیده نشدند. آنها کارهای احمقانهای انجام دادند اما توانستند افتخارات زیادی به دست بیاورند و به فینال لیگ قهرمانان اروپا برسند. این دلایل نشان میدهد که این تیم فقط بهخاطر حواشی و جنجالها معروف نشد و همه اینها در کنار موفقیتها و افتخارات، آنها را به تیمی خاص تبدیل کرد که آنها را از دیگر تیمها متمایز میکرد.