فرضیهای علیه تمام آنچه در این 48 ساعت شنیدید
پرسپولیس هم از نباختن لذت برد!
با وجود تمام نقدهای اخیر اما به نظر میرسد پرسپولیس هم از اینکه در دربی نباخته راضی است.
به گزارش ورزش سه، بعد از پایان دربی 103 پرسپولیسیها حریف خود را به بازی کاملا تدافعی محکوم کردند و این انتقاد به تیم نکونام وارد شد که اجازه فوتبال بازی کردن را از حریفش گرفته است.
برآیند این نقدها تیغ انتقاد را روی استقلال کشید و پرسپولیس را تیم مایل به برنده شدن نشان داد اما یک واقعیت را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه پرسپولیس هم از اینکه دربی را نباخته راضی بود و نمیتوان این رضایت را نادیده گرفت یا منکرش شد.
واقعیت اینکه با در نظر گرفتن آمار و وضعیت ملموس شکل بازی در جریان مسابقه مقابل استقلال مشخص بود که این تیم هم به تبعیت از سبک بازی هم به خاطر سه امتیاز عقب بودن از حریف میل و علاقه بسیار بیشتری برای حمله، گل زدن و بردن داشته باشد اما تساوی حاصل آمده در پایان این مسابقه چندان هم برای این تیم بد نبود.
از یک سو اوسمار لوس ویرا اولین دربیاش را تجربه میکرد و لازم داشت بعد از گرفتن اوکی اولیه و مقبولیت نسبی نزد هواداران و پیشکسوتان پرسپولیس، حداقل در این بازی بزرگ بازنده نباشد و نگاهها را از خود برنگرداند پس طبیعی بود که از سوی نیمکت دستور صریح مبنی بر بازی ریسکی با تمام وجود به بازیکنان صادر نشود و تغییرات در جهت بهبود شرایط فاز حمله و برون رفت از وضعیت تاکتیکی نیمه دوم با کمی احتیاط همراه شود.
در عین حال مدل بازی حریف و اطلاع از توانمندیهای حریف نیز شرایطی ایجاد میکرد که بازیکنان باتجربه پرسپولیس خیلی ریسک نکنند و تساوی با همین بازی نسبتا برتر هم آنها را در موقعیت فرار از انتقاد قرار دهد و جهت انتقادها را به سمت تیم حریف روانه کند بطوری که دیدیم بعد از بازی، هواداران پرسپولیس خیلی کم از تیم خودشان، سبک بازیشان، کیفیت بازیکنان و تصمیمات اوسمار انتقاد کردند و برعکس در جبهه حریف برخی هواداران استقلال با وجود حفظ فاصله در صدر و به خطر نیفتادن موقعیت تیم محبوبشان به مدل بازی در نظر گرفته شده از سوی کادر فنی انتقادهای روشن و تندی داشتند.
این درست که پرسپولیس به لحاظ مالکیت تیم برتر میدان دربی بود و استقلال با مدل واکنشی نشان به مقابله با تیم تهاجمی تر زمین برخاست اما اینگونه نبود که نیم نکونام در این سبک از بازی ضعیف عمل کند و اگر پرسپولیس بازتر میشد احتمال ضدحمله و ضربه خوردن از حریف وجود داشت.
در واقع این به زبان سادهتر اینگونه نبود که مدل بازی استقلال ناشی از ضعف تیمیاش باشد و با در نظر گرفتن این ضعف دنبال مساوی باشد بلکه این تاکتیک آبیها بود تا توپ را به پرسپولیس بدهند، عقب بنشینند، اجازه باز شدن به تیم پرسپولیس بدهند و اجازه بدهند مدافعان کناری و هافبکهای پرسپولیس با چند ضرب جلو بیایند تا از فضاهای پیش آمده در زمین پرسپولیس استفاده کرده و با ضدحملات یا حملات سریع به حریف خود ضربه وارد کند
این پلن استقلال البته تا وقتی که بازی مساوی پیش رفت، جواب داد ولی شاید اگر پرسپولیس در همان نیمه نخست به گل میرسید این استقلال بود که برای فرار از شکست به بن بست تاکتیکی برمیخورد و آن وقت جای اوسمار و نکونام عوض میشد: به عنوان دو مچ اندازی که یکی مچش را محکم گرفته و تکان نمیخورد و آن یکی همه جوره زور میزند تا مچ حریفش را خم کرده یا بخواباند!
با این وجود جریان بازی به سمتی رفت که پرسپولیس از اندک موقعیتهایش استفاده نکرد و گل نزد تا استقلال با اعتماد به نفس بیشتری دفاع کند و در اجرای نقشه خود دقیقتر و متمرکزتر باشد بطوری که هر چه از زمان بازی پیش رفت دفاع استقلال فشردهتر و راههای نفوذ به این دفاع دشوارتر شد و همین شد که کیفیت بازی از نگاه تماشاگر و بیننده تلویزیونی پایین آمد.
پرسپولیس بازیکنان باتجربهای دارد و آنها میدانستند چنانچه در نیمه دوم با ریسک بالا بازی کنند و سه امتیاز دست بدهند هم حس ناامیدی را نزد هوادارانشان ایجاد خواهند کرد و هم فاصله به شش امتیاز میرسد و قهرمانی تا حد زیادی از دست رفته تلقی خواهد شد اما حالا ده هفته دیگر از فصل باقی مانده و امکان جبران اختلاف امتیاز وجود دارد به همین خاطر در دام استقلال نیفتادند.
در واقع به صورت کلی اینطور به نظر میرسید که تاکتیک استقلال همراه با یک تله گذاری هوشمندانه علیه رقیبش در نظر گرفته شده بود تا با دادن اعتماد به نفس زیاد به بازیکنان سرخپوش راه ضربه زدن را در عین ارائه یک نمایش پرانتقاد پیدا کند اما بازیکنان باتجربه پرسپولیس در این دام نیفتادند و شاید با در نظر گرفتن این مهم هنوز چیزی از دست نداده و اینکه آنها نیز بازنده بازی بزرگ نیم فصل دوم نبودند راضی باشند.