کد خبر : 2008851 | 24 اسفند 1402 ساعت 16:04 | 39.8K بازدید | 45 دیدگاه

پسری نابینا از گرانادا

داستان شگفت‌انگیز بهترین هوادار فوتبال دنیا

گرانادا خاص‌ترین هوادار دنیا را دارد. کسی که نمی‌تواند فوتبال را ببیند اما آن را احساس می‌کند.

داستان شگفت‌انگیز بهترین هوادار فوتبال دنیا

به گزارش "ورزش سه"، داستان میگو نشان می‌دهد که عشق و علاقه به فوتبال حد و مرزی ندارد و این نابینای هوادار گرانادا هر روز آن را نشان می‌دهد. برادرش په‌په یا پدرش خوان آنتونیو چشمان او و کسانی هستند که بازی‌ها را از روی صندلی‌اش در ورزشگاه لوس کارمنس برای او روایت می‌کنند. 

آنها صدا را برای او فراهم می‌کنند تا با هم، بتوانند با شور و اشتیاق مسابقات را تجربه کنند. نمونه‌ای از پیشرفت یعنی اینکه هیچکس عقب نمی‌ماند، زیرا در لالیگا همه ما یک تیم هستیم.

2001350

در شهر گرانادا داستانی وجود دارد که احساسات را بیدار می‌کند و در هر گوشه از خیابان‌های باریک سنگفرش و خانه‌های سفید که تا آلبایسین بالا می‌روند، طنین‌انداز شده است. میگل و خوزه آنتونیو دو طرفدار پرشور فوتبال و عاشق گرانادا هستند.

این دو هوادار که با نام‌های میگو و په‌په شناخته می‌شوند، یک ترکیب قرمز و سفید عالی را می‌سازند. آنها نمادهایی در ورزشگاه جدید لوس کارمنس هستند. میگو از بدو تولد نابیناست، چیزی که او را از تشویق گرانادای خود با اشتیاق و قدرت باز نداشته است.

میگو با قلبش در فوتبال زندگی می‌کند و عاشق تیم و بازیکنانی است که هرگز ندیده است. این او را خاص‌تر نیز می‌کند. پشت هر فریاد تشویق، پشت هر حسی که در استادیوم پخش می‌شود، یک قهرمان دیگر وجود دارد: برادرش په‌په که همیشه در کنارش است.

میگو گوش می‌دهد و مسابقه را از چشم و صدای په‌په احساس می‌کند. او همراه همیشگی میگو است. راهنما و معتمد او به طور خلاصه، همه چیز او است. 

این نور است که مسیر شما را روشن می‌کند و تضمین می‌کند که هرگز جزئیاتی از همه چیزهایی را که در فضای سبز  لوس کارمنس اتفاق می‌افتد، از دست ندهید و مهمتر از همه با همان شور و شوق از فوتبال لذت ببرید. حالا این پدر میگو است که برای او جریان بازی را روایت می‌کند چون په‌په برای کار به خارج از کشور رفته است. 

میگو می‌گوید: «خانواده من برای من بسیار مهم هستند، زیرا آنها بسیار به من کمک می‌کنند. من خیلی خوش شانس هستم.»

میگو در طول 90 دقیقه به لطف اطلاعاتی که از سیگنال‌های پشت سرش دریافت می‌کند و فریادهای هواداران دست از تشویق برنمی‌دارد. او با ریتم کف زدن، شعارها، هیاهو و گل‌ها با فوتبال می‌لرزد. 

میگو می‌گوید: «من هم مثل یک ورزشکار هستم و وقتی آنها من را تشویق می‌کنند رشد می‌کنم. همین اتفاق در مورد بازیکنان گرانادا می‌افتد. آنها احساس می‌کنند که ما آنها را تشویق می‌کنیم. من فکر می‌کنم اگر کسی بازی یا ورزش می‌کند، باید او را تشویق کنیم.»

2001351

میگو یکی از دلگرم‌کننده‌ترین‌هاست. بودن در کنار او در سکوها چیز باورنکردنی است. او فوتبال را بسیار خوب احساس می‌کند. 

پدر میگو می‌گوید: «میگو نمونه‌ای از پیشرفت و پشتکار است. میراثی به نام برای شناخت و ارزش‌گذاری داستان‌های کسانی که مانند او خوش شانس نبوده‌اند، ولی شجاعت و اراده خود را به اطرافیانشان الهام می‌بخشند. پسرم ارزش‌هایی را منتقل می‌کند که بسیار مهم هستند، زیرا او همیشه سعی می‌کند با تیم باشد. مهم نیست رنگ شما چیست، چون اینجا همه ما یک تیم هستیم.»

میگو در دنیایی بدون رنگ، بدون شکل و بدون نور به دنیا آمد، اما هرگز ناامید نشد. او به عنوان یک تیم به همراه خانواده‌اش جنگید تا یکی از آنهایی باشد که بدون توجه به اختلالات بینایی‌اش زندگی می‌کند. هیچ چیز نتوانست بر جاه‌طلبی و میل او برای زندگی بدون محدودیت غلبه کند. 

مادرش مارگاریتا با تحسین شجاعت و قدرت پسرش می‌گوید: «میگو با مشکل بینایی متولد شد. ما همه امید داشتیم و امروز اینجا هستیم.» 

میگو علی‌ر‌غم نابینایی‌اش، یکی از پرشورترین هوادران فوتبال است و شعار زندگی او «نمی‌بینم، اما تو را احساس می‌کنم» است. 

نمونه‌ای از علاقه به کاری که انجام می‌دهد. 

میگو می‌گوید: «من نمی‌بینم، اما احساس زیادی برای گرانادای خود دارم. رنگ‌ها را درست مانند هر طرفدار دیگری احساس می‌کنم، حتی اگر آنها را نبینم.»

دیدگاه‌ها