نتیجه آزمون مدیران پرسپولیس در انتهای فصل
نگاه: انتخاب اوسمار، منطقی در بحران خودساخته
باشگاه پرسپولیس در انتخاب سرمربی به فلسفه این باشگاه توجهی نکرد و به موارد جلوی چشم خود بسنده کرد.
به گزارش "ورزش سه"، فارغ از اینکه غالب فضای رسانهای کشور و شبکههای اجتماعی طی بیست سال اخیر طوری برای هواداران فوتبال خوراک ساختهاند که مربی خارجی خوب است و مربی داخلی بد، بار دیگر باید تأکید کنم صرفاً هر مربی ایرانیای بد نیست و هر مربی خارجیای نمیتواند به فوتبال ایران کمک کند.
پس از استعفای یحیی گلمحمدی باشگاه پرسپولیس به سرعت برق و باد از گزینه داخلی عبور کرد چرا که جرأت و جسارت رویکرد به یک مربی دیگر از فوتبال ایران را نداشت، آن هم وقتی بدانیم یحیی گلمحمدی به عنوان یک مربی شاخص ایرانی هر آنچه نمونه خارجی در این باشگاه به دست آورده بود را به چنگ آورد. واقعیت این است که محمدحسن انصاریفرد با تمام اشتباهات بزرگ و خانمانبراندازش در این باشگاه بعد از تنش مالی با کالدرون و جدایی او خیلی فوری سراغ یحیی گلمحمدی رفت و نتیجه این اعتماد، ساختن یک دوران پرشکوه چهارساله بود که البته مثل غالب اوقات بد و زشت تمام شد.
مطابق انتظار مدیران باشگاه پرسپولیس برای یافتن و به توافق رسیدن با سرمربی خارجی دلخواهشان که هم رزومه قابل قبول داشته باشد هم مبلغ بالایی نخواهد هم دستیار با خودش نیاورد هم اینکه حاضر به کار در فوتبال ایران باشد به مشکل خوردند و همانطور که از ابتدا به نظر میرسید پروسه انتخاب سرمربی دشوارتر از آن چیزی شد که آنها تصور میکردند.
بعد از کش آمدن موضوع انتخاب سرمربی و منتفی شدن تک تک گزینهها با دلایل خاص، معاون ورزشی باشگاه پرسپولیس در گفتوگویی تأکید کرد آنها برای انتخاب سرمربی با وجود محدودیت زمان عجله نخواهند کرد چرا که دنبال مربیای مطابق با فلسفه باشگاه هستند. البته که منظور از این حرف قرار گرفتن تیم در همان مسیر قهرمانی و تداوم موفقیتهای قبلی در هشت سال اخیر بود اما به صورت کلی اگر قرار بود باشگاه با فلسفه پرسپولیس دنبال سرمربی باشد باید یک مربی پرسپولیسی در رأس کار قرار میداد.
واقعیت این است که باشگاه پرسپولیس برای انتخاب سرمربی باید تمام نظرات صفحات اینستاگرمی و کانالهای تلگرامی را کنار بگذارد و از آنها نه خوراک بگیرد نه تحت تأثیر انتقادها یا نصیحتهای این عده - که قطعا خیلیهایشان حتی هوادار پرسپولیس هم نیستند - پشت تصمیم خود بایستد، کما اینکه چنانچه از ابتدا این مورد مهم را رعایت میکرد اینقدر زود و راحت از گزینه ایرانی که در مقطع فعلی با وجود سر باز زدن مربیان خارجی از حضور در ایران و مبالغ بالایی که طلب میکنند، نمیگذشت.
پرسپولیس سرمربیای میخواهد که فلسفه باشگاه را بشناسد، اما غیر از برانکو که او هم حاضر نشد در ایران کار کند، کدام مربی خارجی که حتی در فوتبال آسیا کار کرده چنین شناخت جامعی دارد و فلسفه پرسپولیس و جزئیاتش را میشناسد؟
پرسپولیس مربی آشنا به فلسفه این باشگاه میخواهد؛ مربیای که بداند فوتبال تهاجمی با این تیم از دهههای قبل عجین بوده و همه از این تیم فوتبال زیبا همراه با نتیجه و قهرمانی میخواهند. پرسپولیس مربی پرسپولیسی میخواهد تا با زیر و بم این باشگاه، تاریخچه و افتخاراتش آشنا باشد و بداند کجا قدم میگذارد و در حال حاضر در چه برههای از تاریخ قرار دارد. مربیای که از عقبه و تاریخچه باشگاه خبر داشته باشد، مردان بزرگ و تاریخسازش را بشناسد، به مشکلات و دست اندازهای تاریخی این باشگاه آگاه باشد و دوران نیمه تاریک پرسپولیس در سالهای دوری از جام را لمس کرده باشد.
پرسپولیس مربیای میخواهد که کاستیهای این باشگاه را بشناسد و بداند که بیپولی یک امر رایج و معمول در این باشگاه به شمار میآید و اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد. مربیای که بداند این باشگاه زیرساخت و شاکله درست و درمانی ندارد و هر لحظه میتوان منتظر یک تصمیم خلقالساعه و عجیب بود.
به هر حال باشگاه پرسپولیس با برگزیدن اوسمار به عنوان سرمربی این تیم تا پایان فصل به فلسفه باشگاه وفادار نماند و تنها مسائلی بدیهی مثل آشنایی این مربی برزیلی با تیم فعلی و مسائل مالی را نظر گرفت که البته تا حدودی منطقی هم هست اما واقعیت اینکه در این انتخاب به هیچ وجه بحث فلسفه مطرح نبود کما اینکه اگر منظور از فلسفه ماندن در همان ریل قهرمانیهای اخیر باشد نیز تردیدهایی اساسی وجود دارد، اگرچه ممکن است استراتژی خرید بازیکن بجای هزینه سرمربی در نهایت به جواب لازم منتهی شود.
این انتخابی است که باید در کوره لیگ و حذفی حاصلش را دید.