صد میلیارد هم میتوانستند بدهند اگر...
قربانزاده: روح من از مذاکره با بیرانوند خبر نداشت
من به حجت کریمی پیامک زدم کاری که به صورت شخصی انجام میدهی و اعضای هیئت مدیره اطلاعی ندارند، هیچ اعتباری ندارد اما...
به گزارش "ورزش سه"، حسین قربانزاده، استقلال و جنجال سه کلیدواژهای هستند که بارها و بارها در کناریکدیگر قرار گرفتهاند. قربانزاده در طول دوره ۲۲ ماهه سکان داری سازمان خصوصیسازی چندین مرتبه به دلایل مختلف با مدیران باشگاه استقلال به جدال پرداخت و این مدیران نیز قربانزاده را بخشی از دلایل ناکامی خود در زمینههای مختلف میدانستند.
این جنجالها حتی پس از خروج او از سازمان خصوصی سازی نیز ادامه داشت و دو مدیر پیشنهادی او در استقلال، علی خطیر و علیرضا خانی بارها بایکدیگر درگیر شدند و قربان زاده در این خصوص به سایت آنتن میگوید که اگر من بودم نمی گذاشتم ماجرای آقای خطیر و آقای خانی به اینجا برسد. رئیس سابق سازمان خصوصی سازی در این بین به نقش هیئت نظارتی که برای باشگاه استقلال که حسین قریب مدیرعامل سابق آبیها نیز در آن عضویت داشت اشاره میکند و میگوید که من این هیئت را برای حل معضلات این چنینی تشکیل دادم.
با این حال، اما پررنگترین جدالها میان قربانزاده و مدیران عامل استقلال، بین او و حجت کریمی بر سر مسئله علیرضا بیرانوند اتفاق افتاد انتقالی که قرار بود بواسطه کمکهای موسوی عضو سابق هیئت مدیره استقلال رخ دهد که در نهایت اتفاق نیفتاد و حجت کریمی مدعی شد، رئیس وقت سازمان خصوصیسازی مانع از پیوستن گلر شماره یک تیم ملی به استقلال شده است، اما قربانزاده این ادعا را در گفتوگوی اختصاصی با سایت آنتن به طور کامل رد کرد و گفت:
"اشتباهی که میکنند این است که من آمدم در مورد استقلال گفتم که اینها قراردادهایشان چند برابر است و اسم بردم. یک تلقی این بود که ما نشستیم آنجا و هرکسی که میخواهد قرارداد ببندد باید بیاید سازمان خصوصی سازی تایید کند. اینها دو مسئله جدا از هم هستند. من نسبت به گذشته یک نقدی داشتم که چرا مثلا باید اینگونه قرارداد تنظیم بشود. در دوره ای که خودمان ورود کردیم و منابع آمد که اینها باید کار میکردند. یک فرد یک بازیکن یک عضو کادر فنی یا سرمربی هیچ وقت با من مطرح نمی شد و روح من هم خبر نداشت کی با کی مذاکره میکند. ممکن بود که در یک جلسه نشسته باشیم و بالاخره اینها مدیران فوتبالی هستند حرف میزدند که فلانی را میخواهیم بیاوریم.
اما مثلا من بیرانوند را اصلا نشنیدم، یعنی آقای حجت کریمی یک کلمه درخصوص بیرانوند با من مطرح نکرد، حتی یک کلمه. آن پیامکی که ایشان دربارهاش گفته بود بخاطر این بود که ایشان باید یک جلسه٬ای را میآمد اما نیامد ما در آنجا جلسه باید منتظر میماندیم، من از دو عضو دیگر هیئت مدیره که آنجا نشسته بودند پرسیدم شما خبر دارید که ایشان دارد با کی مذاکره میکند، چجوری مذاکره میکند؟ این دو عضو گفتند که ما اصلا خبر نداریم!!! گفتم پس کی دارد امضا میکند در شرکت؟ ببینید من از زاویه شرکت داری آنجا وارد شدم. من به این دو عضو گفتم مگر شما منصوب نشدید که در جریان امور قرار بگیرید. اصلا بحث بیرانوند مطرح نبود. این دو عضو گفتند که ما اصلا خبر نداریم دارد چه اتفاقی میافتد.
من به ایشان پیامک زدم که آقای کریمی، کاری که شخصی داری انجام میدهی و اعضای هیئت مدیره اطلاعی ندارند، هیچ اعتباری ندارد. چون اینها بی اطلاعند. دو ساعت بعدش ایشان استفعا دادند. معلوم بود ایشان طی پروسهای و صدها موضوعی که پیش آمده بود و بخاطر فشارها استعفا داد. بعد آمد ناجوانمردانه این پیامک ها را کنارهم قرار داد و گفت ما می خواستیم بیرانوند را بیاوریم، قربان زاده گفته بود نه، درحالی که من اصلا روحم خبر نداشت با کی دارد مذاکره می کند و کی را می خواهد بیاورد و حتی اگر می دانستم ورود نمیکردم. تو میتوانی برو سقفت را رعایت کن، صد میلیارد بده یا نده. اعضای هیئت مدیره آنجا هستند.
من تمام نکتهام این بود که عضو هیئت مدیره ای که آنجا گذاشتیم، معاون مالی مطلع هست یا خیر. دو تا امضای مجاز در قرارداد هست یا نیست. این برای من مهم بود. اصلا شما بروید کاسیاس را بیاورید. به من چه ارتباطی دارد."