صحبتهای مفصل مربی گلرهای فولاد بعد از جنجال بزرگ:
کینهات را به دل گرفتم آقای هاشمینسب!
همانطورکه در این سالها فحاشی هواداران رقیب برای تو کینه شده بود، حالا که آن فحشهای ناموسی را به من دادی، برای من هم کینه شد...
به گزارش "ورزش سه"، در شبی که ستارههای داخل زمین نتوانستند اثری در تغییر نتیجه بازی داشته باشند، مرد اول حواشی این بازی کسی نبود جز مربی دروازهبانهای سابق تیم جواد نکونام - نادر غبیشاوی.
او که حالا در 48 سالگی گلرهای فولاد را تمرین میدهد، در حاشیه این بازی چند بار با مهدی هاشمینسب درگیر شد و در پایان بازی نیز بهشکلی عجیب قصد داشت مربی استقلال را مورد ضرب و شتم قرار بدهد که البته دخالت سایرین اجازه درگیری به این دو را نداد.
خبرنگار ما در یک گفتگوی طولانی تلاش کرده تا علت این درگیری را از غبیشاوی جویا شود و مربی فولاد هم که مدعی است سالها با هاشمینسب دوست و همخانه بوده، بدون پرده تمام ماجرا را شرح داده است.
در ادامه این مصاحبه را میخوانید:
* اول جدا از حواشی، درباره خود بازی صحبت کنید که توانستید یک امتیاز از استقلال صدرنشین بگیرید.
بازی جاندار بود و تماشاگران دو تیم از بازی لذت بردند. درست است که موقعیتهای بازی کم بود؛ اما بازی خوب و درگیرانهای بود و هر دو تیم تاکتیک داشتند و سعی میکردند روی تاکتیکهای خودشان به گل برسند اما خنثی میشد. هم ما موقعیت داشتیم و هم حریف و بازی متعادل بود. برخوردهایی بود که هر دو تیم در صحنههایی نسبت داوری اعتراضهایی داشتند. در مجموع فکر میکنم مساوی عادلانه بود.
* با توجه به شناختی که از جواد نکونام داشتید، قبل از بازی با مارتینز درباره استقلال صحبت کردید؟
من ۶ سال با آقای نکونام کار کردم و شناخت خوبی از تیم ایشان داشتم و میدانستم دنبال چه چیزی هستند. بر اساس وظیفهام این موارد را به کادر فنی انتقال دادم و تلاش کردیم طوری بازی کنیم که کمتر به تیم حریف موقعیت بدهیم.
* از کسب یک امتیاز برابر استقلال راضی هستید؟
یک امتیاز برای ما ایدهآل نیست، چون فولاد تیم بزرگی است و به هر حال با توجه به امکانات، بازیکنان و ... همه انتظار بیشتری دارند. اما در هر صورت گرفتم امتیاز از استقلال هم سخت است و خدا را شکر یک امتیاز را گرفتیم. انشاءلله در ادامه هم با بازیهای خوبی که انجام میدهیم، به شرایط ایدهآل میرسیم.
* در حاشیه مسابقه، درگیری شدیدی با مهدی هاشمینسب داشتید. درباره این موضوع صحبت کنید.
این مسئله ریشه در اختلافاتی داشت که گاهی در کار پیش میآمد. ایشان همیشه یکسری توهمات داشتند که البته من هم میدانم چرا این توهمات به او دست میدهد و اگر لازم باشد بعداً میگویم.
* چه شد که درگیری آغاز شد؟
وقتی ما رقابتی با یکدیگر انجام میدهیم، مطمئناً هر کسی برای منافع تیمی خودش، کارهایی انجام میدهد و هر مربی شگرد خاص خودش دارد و برای اعاده حق خودش حقی انجام میدهد. من انتظار نداشتم زمانی که برای حق تیم خودم اعتراض میکنم، از طرف ایشان بی احترامی ببینم. من چندین بار تحمل کردم اما دیدم ایشان ادامه میدهد و گفتم بیاحترامی نکنید. پس از توهینی به من کرد که دیگر نمیتوانستم سکوت کنم.
* پس درگیریها از همان جریان بازی آغاز شد.
بله، آنموقع علی سامره، محمد نوازی، حمید رجبی، آقای بهزاد غلامپور و کیانوش رحمتی همه دوستان قدیمی من هستند و خواهش کردند و گفتند نادر، ادامه نده. من گفتم چشم، به احترام شما دیگر ادامه نمیدهم. حتی علی سامره را که جدا از اینکه همبازی بودیم، مثل برادرم است، ماچ کردم و گفتم دیگر هیچی نمیگویم. اما وقتی سوت پایان بازی زده شد و من دیدم باز هم به فحاشی خودشان ادامه میدهند و من را تهدید میکنند، با خودم گفتم من که بعد از بازی دیگر کاری به شما نداشتم، چرا فحاشی میکنی؟ اصلاً بیا جلوی خودم بگو، چرا از دور اشاره میکنی؟ یک سری دوستان آمدند جلوی من را گرفتند تا درگیری ایجاد نشود.
* ویدئویی از شما منتشر شده که بهشکل عجیبی قصد دارید به سمت نیمکت استقلال بروید.
من در طول بازی اصلاً سمت نیمکت استقلال نرفتم. ویدئویی که از من منتشر شد، بعد از بازی بود و صرفاً هم بهخاطر یک نفر بود که آن هم مهدی هاشمینسب بود. البته من از آقای نکونام هم ناراحتم.
* چرا؟
من میگویم آقا جواد، ما ۶ سال همکاری داشتیم و من برای سربلندی شما از جانم هم مایه میگذاشتم، شما حداقل باید به خاطر نان و نمکی که با هم خورده بودیم، به مهدی میگفتی به نادر فحش ناموسی نده و هر چیزی میگویی، به خودش بگو. من از آقا جواد به همین دلیل ناراحتم و میگویم ایشان نباید اجازه میداد کار به جایی برسد که مهدی هاشمینسب بخواهد به من فحاشی کند.
* اما مشخص بود که برای درگیری فیزیکی به سمت هاشمینسب میروید که این رفتار اصلا درست نیست.
وقتی من را تهدید میکند و با فحاشی میگوید بیا و ... ، آدم نمیتواند خودش را کنترل کند.
* این درگیریها پس از آن صحنه هم ادامه داشت؟
بعد از آن هیچ اتفاقی نیفتاد و من هم دیگر مهدی را ندیدم. نمیدانم کجا رفت. دیگر وجود خارجی نداشت که من بخواهم با او درگیر شوم.
* انتظار نمیرفت با همکاران سابق خودتان چنین برخوردی داشته باشید.
جواد نکونام و دیگر اعضای کادرفنی استقلال، رفقای من هستند و ما نان و نمک یکدیگر را خوردیم اما کرامت انسانی اجازه نمیداد من از توهین ناموسی که میشود، بگذرم و بخواهم هر توهین و تهدیدی را بشنوم و عکسالعملی نشان ندهم. من از مکتب استاد یاوری، استاد پورحیدری و استاد حجازی هستم؛ این بزرگان همیشه من را بهخاطر اخلاقم دوست داشتند و من هم هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم به کسی بی احترامی کنم اما اینجا بحث ناموسی بود.
* اما مهدی هاشمینسب گفته اصلا شما را نمیشناسد.
ایشان مصاحبه کرده که من نادر را نمیشناسم. درست است، من را نمیشناسد. یادش رفته که ما از سال ۸۵ تا پارسال، همخانه و همخوابگاهی و همتیمی بودیم و سالها را با هم گذراندهایم. ایشان من را نمیشناسد اما من کاملا ایشان را میشناسم. من مهدی هاشمینسب را کاملا میشناسم و میدانم چرا چنین رفتارهایی دارد. من میخواهم بگویم مهدی جان، همانطور که در این سالها فحاشی هواداران رقیب برای تو کینه شده بود، حالا که همان فحاشیها را به من کردی و حتی هواداران تیمتان هم در صفحه شخصی من آن رفتارها را تکرار کردند، برای من هم کینه شد.
* هاشمینسب در کنار شما از هواداران رقیب گلایه میکرد؟
بله، سالها به من میگفت نادر، به من و خانوادهام فحاشی کردند اما حالا من در واقعیت همان فحشها را از دهان خودش شنیدم. به هر حال صبر آدم یک جا لبریز میشود و آدم با خودش میگوید اگر جواب ندهم فکر میکنند من خانواده ندارم یا ترس و واهمهای دارم. خدا را شکر سالم زندگی کردهام و آتویی دست کسی ندارم و اخلاق مدار بودم. همیشه سعی کردم با احترام از مقابل بی احترامیها بگذرم اما در بحث ناموسی میشود، نمیتوانم کوتاه بیایم.
* حالا فکر میکنید خود مهدی هاشمینسب مقصر اتفاقاتی است که در این سالها برایش رخ داده؟
قضاوت با کسانی است که در این چندین سال رفتارها را دیدند. من نمیتوانم بگویم چه کسی حق دارد و چه کسی ندارد. من در این مدت به قدری فحش خوردم که نمیخواهم چیزی بگویم اما دوست دارم کسانی که این جنجالها را میبینند، فکر کنند و ببینند طرفین، چه کسانی هستند و صرفاً بهخاطر طرفداری از یک رنگ خاص، کسی را حق دارد مورد هجوم قرار بدهند. من چرا باید بهخاطر دفاع از ناموس خودم، باز هم فحش ناموسی بخورم؟ چرا باید چشمم را ببندم؟ چرا بهخاطر هواداری از تیمشان، پا روی حق میگذارند؟
* صحبت پایانی؟
برخی تا اتفاقی رخ میدهد، ادای آدمهای خوب را درمیآورند. متأسفانه شرایط واقعاً بد شده و یکسری افراد به خودشان اجازه میدهند فحاشی کنند. مادر، همسر، خواهر و دختر من گناهی نکردهاند؛ اما من بهخاطر دفاع از ناموس خودم فحش میخورم. خواهش میکنم برخی افراد دیگر نسبت به معضلات اجتماعی واکنش نداشته باشند و دادخواهی نکنند. وقتی ما بین خودمان درست نیستیم، حق نداریم در این باره صحبت کنیم.