رفتار تحسینبرانگیز ادو:
زیباتر از آن دو گل درخشان مقابل استقلال!
احترام یک دستاورد و امری اکتسابی بوده و به خودی خود به کسی تعلق نمیگیرد.
به گزارش "ورزش سه"، در طول چند سال اخیر، ذهنیت افکار عمومی هواداران فوتبال در مورد کلمه "پیشکسوت" از انسان محترم و مهمی که روزگاری در پیشرفت و توسعه یک باشگاه نقش داشته، در بسیاری از موارد به افرادی خاطره جعلکن، زیادهخواه و بداخلاق تقلیل یافته که معمولا به هر طریقی تلاش میکنند برای لحظاتی هم که شده، حواس جامعه فوتبال را به خود پرت کنند. تعاریف اغراقآمیز در مورد گذشته، نقل قولهای دروغ یا مبالغهآمیز در مورد شرایط بغرنج مالی یا کیفیت بازیکنان قدیم و مواردی از این دست، نقش مورد احترام "پیشکسوت" را عموما به دستمایهای برای کریهای سخیف و بیمزه تبدیل کرده است.
اما عصر دیروز بود که چند بازیکن سابق پرسپولیس از جمله ادموند بزیک، حسین ماهینی، رضا جباری، داود محبوب و بهادر عبدی در ورزشگاه آزادی و در بین هواداران این تیم حضور یافتند و بازی مقابل هوادار را از نزدیک تماشا کردند. بهخصوص ادموند بزیک تاکید داشت فقط برای حمایت از باشگاه و سرمربی تیم محبوبش راهی ورزشگاه شده و در همان مصاحبه کوتاه به درستی به تفسیر شرایط فعلی پرسپولیس و مشکل بزرگ نداشتن یک مهاجم هدف کارآمد پرداخت.
در جمعهای خودمانی پیشکسوتان، اصولا توهین و بیاحترامی به قدیمیهای مشهورتر و موفقتر یا نسلهای بعدی حاضر در بطن فوتبال در دستور کار قرار دارد و البته تعاریف اغراقآمیز در مورد گذشته و خاطراتی خیالی و اغلب رخنداده یا حداقل با غلظت بسیار پایینتر، بیشتر از همه چیز مورد توجه قرار میگیرد. اگر یک بار اصرار به پافشاری روی باور احترام به بزرگتر به هر قیمتی نداشته باشیم، باید تاکید کنیم که بود و نبود اغلب این قدیمیها هیچ تفاوتی در شرایط و سرنوشت باشگاه ندارد و به ندرت در طول یک فصل شاهد رفتار یا صحبت تاثیرگذار یا مثبتی از سوی بسیاری از پیشکسوتان باشگاههای بزرگ بودهایم.
سن که بالاتر میرود، انگار پنهان کردن و روتوش حسادتها و ناراحتی از نرسیدن به جایگاه موردنظر، بیشتر خودش را نشان میدهد و اینجاست که برخی قدیمیترها بهتندی و بدون رعایت حتی اصول ادب، هر کسی را مورد خطاب حملات بعضا شنیع خود قرار میدهند. پرسپولیس و استقلال و یا هر باشگاه بزرگ دیگری، بدون نقشآفرینی مکرر و خستهکننده بازیکنان قدیمی خود نیز به حیات ادامه میدهد و این یعنی بود و نبودشان تاثیری در شرایط فعلی باشگاه ندارد.
یکی هم میشود ادموند بزیک که شاید صمیمیترین رفیق فوتبالی یحیی باشد و علیرغم این دوستی سهدههای نه جایی در کادر فنی این باشگاه دارد و نه بهدنبال پست سرپرستی و حضور در صحنه به هر قیمتی بوده. ادموند بزیک بیتردید در دهه 70 یکی از بازیکنان موثر و مهم اسکواد پرسپولیس بود که طلسم هفت سال پیروز نشدن در دربی را با یک گل تماشایی و فن نیستلرویی شکست و یک سال بعد هم بار دیگر به زیبایی دروازه استقلال را باز کرد. یکی از بهترین بازیکنان پرسپولیس از سال 74 تا 77، البته هرگز نه با سبک فوتبال و نه البته مختصات اخلاقی علی پروین سازگار نشد و در نهایت در سال 80 و در کنار چند بازیکن محبوب دیگر این باشگاه را ترک کرد.
انتقال به سپاهان اما تولد دوباره این ستاره خوشاخلاق بود و ادموند بزیک با لباس این تیم دوباره قهرمان لیگ ایران و البته آقای گل لیگ برتر هم شد. در طی دو فصل سه بار دروازه پرسپولیس را باز کرد و حتی یک بار هم جشن شادی برپا نکرد. در طول این حدود نزدیک به دو دهه دوری از فوتبال نیز حتی یک مصاحبه از او چه بابت سهم خواهی و چه جملات تند و احساسی نشنیدیم و زننده 40 گل در تاریخ پرسپولیس، همیشه مثل دیروز آرام و متین کار تیم محبوبش را دنبال کرد.
از ادموند بزیک یک صحنه فراموشنشدنی برای من وجود دارد. 20 تیر 78 و وقتی خودش با تیزهوشی مقابل استقلال و رضا حسنزاده در فینال جام حذفی پنالتی گرفت، بر اساس توافق در تمرینات آماده شد تا برای سومین بار در تاریخ دربی گلزنی کند. اما مهدی هاشمینسب شاید بهزور توپ را از ادو گرفته و خودش برای سومین دربی متوالی موفق به باز کردن دروازه استقلال شد.
نگاه مظلومانه ادموند بزیک به سمت نیمکت، اشاره به اینکه "قرار بود من پنالتی بزنم" و در نهایت پذیرش اهدای این شانس بزرگ به هاشمینسب، شاید یکی از تصاویر خاص و ماندنی تاریخ دربی باشد. بازیکنی نجیب و محترم که دیروز هم یک بار دیگر در سکوت، نشان داد تعریف پیشکسوت، این دروغهای تمسخرآمیز و مضحکی نیست که بعضی از آنهایی که به هر طریقی روزی بازیکن یک باشگاه بودهاند، در مورد گذشته نقل میکنند. این حساب بیش از حد روی ضعف حافظه افکار عمومی هم حقیقتا دیگر تاریخ مصرف دارد.
آریا فاطمیمقدم