مشکل بزرگ فوتبال زنان سطح علمی مربیان است
حرفهای داغ خانم گل فوتبال ایران: فقط مربی خارجی
سارا قمى فوتباليست ٣٦ سالهى خمامى و گيلانى كشورمان، دقيقا جايى بين انزلى و رشت به دنيا آمده است، درست وسط كركرىهاى تاريخى و متعصبانهى طرفداران سرسخت و عاشق دو تيم ملوان و سپيدرود.
به گزارش "ورزش سه" كاپيتان سابق تيم ملى، به عنوان ركوردار حضور در هر پانزده دوره برگزار شدهى رقابتهاى ليگ برتر فوتبال بانوان ايران، تا چند روز ديگر يعنى ٢٦ آبان ١٤٠٢ در شانزدهمين دورهى ليگ برتر نيز با تيم تازه وارد پيكان تهران پا به توپ خواهد شد.
خانم گل تمام ادوار ليگ برتر با ٣٢١ گل زده در ٢٤١ بازى، آمارى خيره كننده از خود به جاى گذاشته است، ركورد بيشترين گل زده در بالاترين تعداد بازى اين رقابتها كه ركوردهايش در ليگ شانزدهم هم مىتواند افزايش يابد.
يكى از مهمترين آمار او كه شايد در جهان فوتبال كم سابقه به نظر آيد، به ثمر رساندن بيش از يك گل در پانزده سال رقابتهاى ليگ برتر تا اينجاى كار است.
سارا قمى با ٤٦ بازى رسمى و ٢٤ گل ملى، نوزده سال است كه فوتبال بازى مىكند و در ٣٦ سالگى ميزان دوندگى و سرعت او در زمين مسابقه آنقدر بالاست كه هر دفاعى هنوز هم براى كنترلش با چالش روبرو مىشود.
او به عنوان قديمىترين و گلزنترين بازيكن ليگ برتر فوتبال بانوان ايران، پنج عنوان خانم گلى ايران، خانم گلى ليگ عراق، دو قهرمانى ليگ برتر با ملوان بندرانزلى و شهردارى بم، يك قهرمانى جام حذفى با ملوان و ٩ نائب قهرمانى ليگ برتر را به خود اختصاص داده است.
•سيروس قايقران اسطورهى من است
•خيلى خستهام اما فقط از نظر ذهنى و روحى
•بزرگترين حسرتم بازى در ورزشگاههاى خاليست
•دم پيكانىها گرم درست مثل سپاهان
•مربيان فوتبال زنان هيچ وقت حامى هم نبودند
•بچههاى تيم ملى با قلبشان فوتبال بازى كردند
•براى شگفتى سازى سرمربى خارجى لازم است
•مربيان ايرانى، امروز دلسوز فوتبال نيستند
جالب است ٩ نائب قهرمانى به عنوان بازيكن در ليگ برتر دارى و هميشه هم شماره ٩ را مىپوشى، بين اين ارقام رابطهاى وجود دارد؟!
از روز اول فوتبالم در ملوان هميشه شماره ٩ را پوشيدم چون اسطورهى فوتبالى من سيروس قايقران است، فقط به خاطر سيروس آباى به اين شماره علاقه دارم، تنها دو سالى كه در شهردارى بم بازى كردم شمارهام فرق داشت، البته آنجا هم ٩٩ پوشيدم.
پس به عشق سيروس قايقران فوتباليست شدى؟
سيروس قايقران اسطورهى من است اما خداداد عزيزى با آن گلى كه به استراليا براى صعود به جام جهانى ١٩٩٨ زد، باعث شد فوتباليست شوم. جنون عشق به فوتبال آنجا پاى راديو در مدرسه براى من شكل گرفت.
امسال هم خداحافظى نكردى و در ليگ برتر بازى خواهى كرد، بس نیست؟
مىزند زير خنده، در اين چند سال اخير هر كسى بهم مىگه خدايى امسال هم مىخواهى بازى كنى؟! فقط مىزنم زير خنده.
نه من پيرزن ليگ برتر فوتبال بانوان نيستم، من بازيكن باتجربهى ليگ هستم. هنوز هم از خيلى جوانترها بيشتر مىدوم و ساكن فوتبال بازى نمىكنم. سال قبل كه "مربى بازيكن" بودم مىخواستم خداحافظى كنم اما مربيانم نگذاشتند، امسال ٩٩ درصد آخرين ليگ من است و تمام، البته فقط ٩٩ درصد چون يك درصد امكان دارد باز هم بازى كنم.
وقتى بدن فوتباليست جواب مىدهد، تحرك بالايى در زمين دارد، يك به يكها رو مىتواند رد شود، واقعا چه دليلى دارد خداحافظى كند؟!
خيلى خستهام اما نه از نظر جسمى بلكه از نظر روحى، همش به خودم مىگويم بس است، از نظر بدنى واقعا مشكلى ندارم، آن ٩٩ درصد دليلى كه شايد سال آخرم باشد هم فقط شرايط روحى و ذهنى است، براى همين يك درصد گذاشتهام كه شايد بخواهم همينطورى ادامه دهم.
تو ٣٢١ گل در ليگ برتر زدى و ٢٤ گل در تيم ملى، كداميك از گلها در ذهنت مانده و دوستشان دارى؟
يكى گلى كه به زهره سليمانى دروازهبان آينده سازان اصفهان زدم كه در برنامهى نود آقاى فردوسى پور سومين گل برتر سال شد آنهم بين گلهايى كه آقايان به ثمر رسانده بودند،
يك دريبل سرپا و شوت سر ضرب.
و گلى هم كه قيچى برگردان زدم به سنگاپور.
بزرگترين حسرت فوتبالىات شايد اين باشد كه چرا دورهى جوانىات به اين روزهاى فوتبال ملى نخورد، درست است؟
به نوعى اين تعبير شما هم درست است اما بزرگترين حسرت فوتبالى ام بازى كردن در ورزشگاههاى خالى و بدون تماشاگر بود، بازى همين چند وقت پيش ايران و استراليا در مرحله ى دوم مقدماتى المپيك را كه ديدم به بچه ها غبطه خوردم، ورزشگاه پر بود و فوتبال بازى كردن بى نهايت لذت بخش. باورتان مى شود زمان تماشاى مسابقه گريه كردم، هنوز هم وقتى به بازيهايى كه در ورزشگاههاى خالى انجام داديم فكر مى كنم، بغض به شدت گلويم را مى گيرد.
امسال با پيكان مى توانيد قهرمان شويد؟
تيم ما براى قهرمانى بسته نشده، سال اولى و مستقل ليگ برترى پيكان در بخش بانوان است و تيمى كاملا جوان بسته شده، نگاه پيكان به آينده است، اگر اين قانون اعمال شود كه همه باشگاهاى ليگ برترى مردان، موظف اند حتما تيم زنان هم داشته باشند، فوتبال زنان ايران تغيير خواهد كرد و رشد مى كند، فعلا حداقل امسال پيكان اين كار را كرده و دمشان هم گرم، درست مثل سپاهان.
تو سالها كاپيتان تيم ملى بودى و به تازگى از بازيهاى ملى خداحافظى كردى، عملكرد تيم ملى را در مرحله دوم مقدماتى المپيك مقابل استراليا، فيليپين و چين تايپه چطور ديدى؟
وضعيت و عملكرد تيم ملى را خوب ديدم، اما هر مربى فقط مى گويد من خوبم، مربيان فوتبال زنان ايران هيچ وقت كنار هم يا پشت هم قرار نگرفتند، هيچ وقت به هم كمك نكردند و حامى هم نبودند، هيچوقت به هم مشاوره ندادند، هر كسى كه سرمربى تيم ملى شد خود را خداى فوتبال دانست و فكر كرد كه خداست.
اين معضل بزرگى در فوتبال زنان ايران است.
گفتى عملكرد تيم ملى را خوب ديدى، يك مساوى بدون گل با چين تايپه، باخت دو بر صفر به استرالياى ميزبان و يك بر صفر به فيليپن، با اين كه روياى المپيك از دست رفت من هم فكر مىكنم با توجه به فاصله ها از هر لحاظ با اين تيم ها، نتايج آبرومندى بود
خيلى ها فكر مى كردن هفت هشت گل از هر تيم خواهيم خورد، بچه ها از جون و دل مايه گذاشتند و به اصطلاح تركوندند، فاصله حريفان از هر لحاظ خيلى بيشتر از ماست، بچه ها گل كاشتند و با قلب خود بازى كردند، اين بهترين نتيجه ى ما در پنج شش سال اخير است، جدا از اينكه كادر فنى چه كسانى هستند به اين تيم اميدوار شدم.
معتقدم براى شگفتى سازى، فوتبال زنان ايران سرمربى خارجى لازم دارد. در حال حاضر بازيكنان تيم ملى هشتاد درصد اشباع شدهاند.
سرمربى خارجى شوك خوبى براى تغيير فضا خواهد بود.
فكر مى كنى دختران و زنان فوتبال سرزمينمان بتوانند روزى مثل فوتساليست ها، قهرمان آسيا شوند؟
مربى درجه يك خارجى بيايد چرا نتوانيم قهرمان آسيا شويم؟ بازيكنان ما اين پتانسيل را دارند، بچه ها بدون بازيهاى تداركاتى مقابل حريفانى كه خيلى از ما جلوتر هستند اينچنين شجاعانه به ميدان رفتند، حتى ليگ هم تمام شده بود و تعطيل بود، بازيكن وقتى بازى نكند از آمادگى جسمى و ذهنى دور مى شود.
به نظر مىآيد با كادر فنى و مريم آزمون به عنوان سرمربى مشكل دارى؟
بگذار اول يك نكته را بگويم، كارى كه در فوتبال زنان ايران مريم آزمون با من كرد با كسى نكرد، ايشان بدترين رفتار فوتبالى را با من انجام داد اما نمى توانم چشم روى حقيقت ببندم، حقيقت را بايد گفت.
حقيقت چيست؟
مريم آزمون، كادرفنى اش و بچه ها در استراليا از جان مايه گذاشتند و آبروى فوتبال زنان ايران را خريدند، اين كادر و اين تيم ملى در استراليا فوق العاده بودند.
پس چرا صحبت از سرمربى خارجى درجه يك به ميان مىآورى؟
چون با مربى درجه يك خارجى مى توان علم روز فوتبال جهان را به بازيكنان و حتى مربيان داخلى تزريق كرد، مى توان انگيزه ايجاد كرد براى بازيكنان اشباع شده، يكى از مشكلات بزرگ فوتبال زنان ما سطح علمى مربيان است كه بايد ارتقاء يابد. كاش مربيان داخلى دلشان براى اين نسل و نسل هاى آينده بسوزد، مربيان امروزى دلسوز كل فوتبال و پيشرفت آن نيستند، دلسوز تيم هاى خود هستند.
وقتى در سطح ملى قرار مى گيرند، ترس از دست دادن جايگاه باعث مى شود مطالبه گر نباشند و با هر شرايطى كار كنند.
همه ى اين موارد دقيقا شرح حال ٩٩ درصد از مربيان داخلى است.
حضور تيم خاتون بم در ليگ قهرمانان آسيا را چطور مى بينى بازى اول با شكست سه بر صفر مقابل نماينده ى استراليا چنگى به دل نزد
كار براى خاتون بم خيلى سخت است، مرضيه جعفرى سرمربى اين تيم به نظرم يكى از صبورترين آدمهاى دنياست، خيلى صبورى كرد، بين هفت تا ٩ بازيكن اصلى اش در اختيار تيم ملى بودند و با خستگى كامل به باشگاه برگشتند.
وقت مناسب هم براى استراحت نداشتند و بعد هم بايد وارد ليگ برتر شوند. ته ته همه اين حرفها، غيرت اين بازيكنان در ديدارهاى بين المللى است كه مى چربد به همه ى مشكلات و فاصله هاى سخت افزارى، امكانات و بودجه بين تيمهاى ديگر و فوتبال ما، به نظرم آبرومندانه فوتبال بازى خواهند كرد.
هاجر دباغ هم با پيوستن به باشگاه هندى لژيونر شده، به نظرت درخشش احتمالى او خارج از ايران، سكوى پرتابش به فوتبال اروپا مى شود؟
هاجر هم جوان است و هم پتانسيل بسيار بالايى دارد، بازيكنى با انگيزه، جنگنده و گلزن. وقتى "اى اف سى" او را ستاره ى آينده دار معرفى مى كند نشان دهنده ى سطح فنى اوست، اگر بتواند از لحاظ فرهنگى با فوتبال هند كنار بيايد آنجا موفق خواهد بود، براى راه يابى به فوتبال اروپا از هند بعيد است، فوتبال باشگاهى اين كشور سكوى پرتاب به قاره ى سبز نيست، با درخشش در باشگاه جديد مى تواند به باشگاههاى شرق آسيا راه پيدا كند و آنجا سكوى پرتاب به اروپاست.
به عنوان مبحث آخر نيلوفر اردلان به عنوان سرمربى در سپاهان موفق مى شود، او هم مثل تو كاپيتان سابق تيم ملى بوده است و دو سال پياپى اخير، پيكان را در فوتسال قهرمان ليگ برتر و سوپر ليگ كرد، اما حالا سرمربيگرى در فوتبال
كار براى نيلوفر اردلان خيلى سخت است.
او در اولين سال مربيگرى ليگ برتر، سرمربى سپاهان شده است. باشگاهى كه خيلى زير ذره بين رسانه هاست، خدايى نكرده نتيجه نگيرد انتقادات زيادى را متحمل مى شود، تيم جوان و بومى هم بسته اند، باشگاه سپاهان بايد از او حمايت كند، او هم به عنوان بازيكن و هم مربى از خوبهاى فوتبال است، شك ندارم مربى بزرگى مى شود، مربيگرى در خون اوست، تجربه و شناخت كافى هم از اوضاع و شرايط و سطح فنى دارد، يكى دو سال خاك فوتبال را بخورد به شرايط قدرتش در مربيگرى فوتسال خواهد رسيد، خدا كند سپاهان يكى دو سال پاى نيلوفر اردلان بايستد.
جاى امثال او و كوهستان خسروى به عنوان سرمربى و مربى در فوتبال ملى پايه خاليست.
سپاهان بايد حمايت كند كه او تيمش را يكى دو سالى بسازد، استفاده از ديدگاه و سياست نتيجه گرا براى اين تيم كه شاكله اش نوجوان، جوان و بومى است به هيچ عنوان درست نيست.
✍🏻 پوريا تابان