به بهانه فرا رسيدن مراسم انتخاب بهترين بازيكن سال؛
10 سرقت بزرگ توپ طلا در تاريخ
اهدای توپ طلا به بهترین بازیکنان در سالهای مختلف هیچوقت بدون حرف و حدیث نبوده اما در 10 دوره بسیار بحثبرانگيز بوده است.
به گزارش "ورزش سه"، توپ طلا هيچ معنای خاصی ندارد. اين يک مسابقه محبوبيت است، اول و مهمتر از همه رایدهندگان دلايل مختلفی برای انتخاب بازيكنان دلخواه خود دارند و هيچكس به اتفاق آرا بر سر يک برنده به شكل مطلق توافق نمیكند. يعنی در واقع هر كس كه برنده شود، هميشه حرف و حديثهايی وجود خواهد داشت.
با اين اوصاف، در سالهای اخير سرقتهای آشكاری در مورد اين توپ زيبا وجود دارد. ضمن اينكه بايد در نظر داشت ما به اين واقعيت اشاره نمیكنيم كه پله و مارادونا هرگز واجد شرايط برای بردن توپ طلا نبودند، چون در زمان بازی آنها توپ طلا به بازيكنان غير اروپايی داده نمیشد. بالون دور فهرست بلندبالايی از برندگان دارد ولی همه آنها منصفانه نبودهاند.
به مناسبت نزديک بودن مراسم توپ طلا در اينجا 10 مورد از بحثبرانگيزترين برندگان تاكنون و استدلالهايی برای اينكه چه كسي بايد روی صحنه میايستاد آورده شده است. شما با چند نفر موافقيد؟
10- 2006: جانلوئيجی بوفون بايد بر فابيو كاناوارو پيروز میشد
سال 2006 سال دشواری برای توپ طلا بود. زيدان به عنوان گيراترين بازيكن جام جهانی در بزرگترين صحنه، سرش را در سينه حريف فرو كرد و آن شب با شرمندگی از تونل المپياستاديون عبور كرد تا ديگر فوتبال بازی نكند.
در همين حال، كابوس كالچوپولي يوونتوس، تعداد ستارههايي را كه ميتوانستند BDO (Ballon d’Or) از تيم پيروز جام جهانی در عين حال تا حدودی كسلكننده ايتاليا كسب كنند، محدود كرد. زيرا صحنه داخلی فوتبال ايتاليا بهرغم شكوه بينالمللی آلوده بود. فابيو كاناوارو خط دفاعی ايتاليا و يووه را رهبری كرد و به رئال مادريد رفت و اين او را به كانديدای اصلی تبديل كرد: اما جيجی بوفون مسلما برای آتزوری بسيار تاثيرگذارتر بود و همچنين با يوونتوس يک عنوان را به دست آورد.
تفاوت؟ دروازهبان با بانوي پير تا پايان سقوط بانوی پير با آنها باقی ماند و براي رایدهندگان انتخاب يک بازيكن كه در سطح درجه دوم بازی میكند، به عنوان بهترين در جهان انتخاب دشواری بود. با اين حال، سطحي كه بوفون در آن سال بازی كرد، اين سوال را مطرح میكند: آيا دروازهبانی در عصر مدرن، عملكرد كاملتری برای باشگاه و كشورش ارائه كرده است؟
9- 1960: فرانس پوشكاش بايد بر لوئيس سوارز پيروز ميشد
از آنجايی كه برخي چيزها هرگز تغيير نمیكنند، بارسلونا قهرمان اسپانيا در فصل 60/1959 شد، در حالی كه در همان سال رقيب سرسختشان رئال مادريد جام اروپا را بالاي سر برد. لوئيس سوارز، نماد بارسا، در پايان آن فصل به خاطر نمايشهايش توپ طلای سال 1960 را دريافت كرد اما ستاره لوس بلانكوس برای اين عنوان بسيار سزاوارتر بود.
فرنس پوشكاش نه تنها در فصل 60/59 در 36 بازق 47 گل به ثمر رساند، بلكه در فينال جام ملتهای اروپا نيز 4 گل به ثمر رساند (اين ديوانهكننده است) رئال مادريد در بزرگترين صحنه اينتراخت فرانكفورت را شكست داد. بارسلونا فقط در سال 1960 به صورت رودررو اين عنوان را به دست آورد: پوشكاش در ليگ دوم شد و در رایگيری مقابل رقيب لاليگايی در توپ طلا دوم شد.
8- 2001: اوليور كان يا رائول بايد بر مايكل اوون پيروز میشدند
بياييد منصفانه نگاه كنيم؛ حداقل تا جايی كه میتوانيم. اهدای توپ طلا در سال 2001 به مايكل اوون يكی از مسخرهترين نتايج تاريخ فوتبال به دلايل مختلف است: مهاجم جوان انگليسی در آن فصل حتی در ليگ قهرمانان اروپا بازي نمیكرد، حتي يک عنوان قهرمانی ليگ را به دست نياورد و فقط در تمام مدت ليگ 16 گل به ثمر رساند.
به همين ترتيب، رقابت زيادی برای توپ طلا وجود نداشت. اگر صرفا از روی دستاوردها رای میداديد، اوون تنها يک بازی منحصر به فرد را با ليورپول انجام داد و بهترين بازيكن آنها بود. اين تا حدودی عنوان او را توجيه میكند، اما بحث اينجاست كه برخی میگويند او هرگز توانايی تاجگذاری به عنوان بهترين بازيكن روی زمين را نداشت. رائول و اليور كان هر دو ادعايی در اين مورد داشتند. اولی لاليگا را برد، دومی ليگ قهرمانان را برد. هر دو برای تيمهایشان تاثيرگذار بودند، اما موارد برجستهای برای اين جايزه نبودند. بسته به اينكه چقدر عصبانی هستيد كه اوون توپ طلا را دريافت كرده است، هر كدام میتوانست انتخاب خوبی باشد.
7- 1956: آلفردو دی استفانو بايد بر استنلی متيوز پيروز میشد
پيشنهاد اينكه سر استنلی متيوز، قهرمان محبوب انگليسی، به عنوان برنده افتتاحيه توپ طلا و تنها فوتباليستی كه تا به حال قبل از آويختن كفشهايش لقب شواليه را دريافت كرده است، سزاوار جلال نبوده است كار بيهودهای است.
فصل 1955/56 بلكپول خوب بود اما ديدنی نبود. متيوس در آن زمان فراتر از اوج خود بود و اين جايزه هديهای به سبک جان وين برای قدردانی از حرفه باشكوهی كه قبلا داشت بود. در همين حال، آلفردو دی استفانو در دوران اوج شگفتانگيز خود بود و رئال مادريد را به يكی از چندين جام اروپايی رساند. انتخاب آلفردو دی استفانو به عنوان برنده اولين BDO نيز قابل توجه میبود. البته اين جايزهای بود كه برای هميشه با موفقيت در جام ملتهای اروپا همراه میشد، اما در روزهای اوليه اين جايزه، غيراروپايیها واجد شرايط نبودند.
دی استفانو در اكتبر همان سال يک شهروند اسپانيايي تابعيت شد و میتوانست پلی بين دنيای قديم و جديد باشد. دی استفانو آن سال دوم شد و سال بعد اول.
6- 2018: كريستيانو رونالدو، محمد صلاح يا آنتوان گريزمان بايد بر لوكا مودريچ پيروز میشدند
خيلی ظالمانه به نظر میرسد كه بگوييم پس از سالها تسلط خستهكننده مسی/ رونالدو، در نهايت دادن جايزه به شخص ديگری اشتباه بود. هرگز قرار نبود ديگری مانند آنها وجود داشته باشد و دادن آن به لوكا مودريچ، شخصی كاملا متفاوت، با طراوت بود. اما در عين حال اشتباه هم به نظر میرسيد.
كريستيانو رونالدو در راه رسيدن به سومين قهرمانی متوالی در ليگ قهرمانان اروپا در همان بازیها 44 گل به ثمر رساند. در آن رقابت او فوق ستاره غيرقابل انكار تيم بود. هرچند مودريچ در آن تيم تاثيرگذار بود. در همين حال، ممكن است محمد صلاح فينال آن فصل را باخته باشد، اما او موفق شد يک تيم غيرمعمول ليورپول را به نمايش بگذارد و در 36 بازي بیسابقه (در آن زمان) 32 گل ليگ برتر را به ثمر رساند.
هر دوی آنها فرياد میزدند، همانطور كه آنتوان گريزمان، به عنوان تكيه گاه دومين تيم قهرمان جام جهانی فرانسه و قلب قهرمانان ليگ اروپا اتلتيكو مادريد اين كار را میكرد. آنها وقتی به گذشته نگاه میكنند، مسلما قویترين برنده اين رقابتها هستند. البته مودريچ فصل فوقالعادهاي داشت اما آيا اين فصل در تاريخ ثبت شده است؟
5- 2019: ويرجيل فن دايک بايد بر ليونل مسی پيروز میشد
هرگز فرصت بهتری به جز آن سال براي يک مدافع ميانی برای بردن توپ طلا وجود نداشت. از زمانی كه فابيو كاناوارو به عنوان يک مدافع در بالای جهان ايستاده بود تا سال 2019. ويرجيل فن دايک به وضوح بهترين مدافع ميانی جهان در آن مقطع بود.
قهرمانی در ليگ قهرمانان اروپا دستاورد برجسته او بود. اگر اين جايزه برای برجستهترين فوتباليست روی كره زمين در يكسال باشد، به سادگی هيچ بازيكن ديگري در آن سال در سطح تسلط او وجود نداشت. افسوس، رایدهندگان تصميم ديگری گرفتند.
2019 سال خوبی برای مسی بود و يک قهرماني ديگر در ليگ در بارسا به دست آورد. اما خروج از ليگ قهرمانان به دست رم با تيتر «برخاسته از ويرانههای خود» به سختی مسی را شايسته دريافت BDO ميكرد. آيا مسی به اندازه كافی توپ طلا در قفسه خود نداشت!؟
4- 2013: فرانک ريبری بايد بر كريستيانو رونالدو پيروز میشد
سال 2013 به سادگی سال بايرن مونيخ بود و هيچكس در سال 2013 مانند فرانک ريبری بايرن مونيخ نبود. باواريايیها زيرنظر يوپ هاينكس سهگانه را به دست آوردند و در ومبلی به بهای شكست رقيب سرسخت خود بوروسيا دورتموند يک عنوان قهرمانی اروپا را به دست آوردند. اما اين تنها كسری از دستاوردهاي آنها بود و 30 ركورد فوقالعاده در فوتبال آلمان شكسته شد.
ريبری در اين موفقيت نقش اساسی داشت. مطمئنا، او ممكن است كمتر از رونالدو يا مسي گلزنی كند، اما در واقع پاس گلهای بيشتری به ثبت رساند. با اين حال، در حال حاضر، ما كاملا در عصر آمار بوديم: محور GOAT دو تيم بزرگ رئال و بارسا، بازی را با اعدادي كه ديگران نمیتوانستند مطابقت دهند، تغيير داده بودند و شايد ريبری قربانی آن بود. اما در آن كمپين باشكوه، تاثير او را نمیتوان صرفا در اعداد سنجيد.
3- 2010: وسلی اسنايدر بايد بر ليونل مسی پيروز میشد
هنوز هم تا به امروز، وسلی اسنايدر سال 2010 مملو از افسانههاست. اگر يک پای دراز از سوی ايكر كاسياس در فينال جام جهانی مقابل ضربه روبن نبود، شايد اين بازيكن تبديل به كسی میشد كه چهار جام را تكميل میكرد.
اسنايدر جواهر، نابغه و پسر تيم سهگانه ژوزه مورينيو اينترميلان بود. البته با فرض اينكه خوزه خودش جواهر تيم نبود. در حالی كه بعدها شكست در فينال جام جهانی بیاهميت در نظر گرفته شد و لوكا مودريچ برنده توپ طلاي 2018 شد چرا براي اين هلندی چنين چيزي حساب نشد؟ سكوي آن سال متعلق به لاماسيا بود كه ژاوی، آندرس اينيستا و ليونل مسی سربلند ايستاده بودند و سه بازيكن برتر روی زمين را تاجگذاری كردند.
بله، لئو از نظر آماری 12 ماه باورنكردنی داشت. اما اسنايدر از نگاه كردن به آن سه نفر ناراحت شد. مخصوصا زمانی كه او يک ليگ قهرمانان را به قيمت حذف هر سه آنها فتح كرد و مسی او را در فينال جام جهانی شكست نداده بود. هنوز هم براي برخی از طرفداران اين عملكرد بینظير است.
2- 2004/2003: تيری آنری بايد بر پاول ندود/آندری شوچنكو پيروز میشد
تيری آنری فينال ليگ قهرمانان و جام جهاني را در سال 2006 از دست داد: اگر هر دو را بالا ميیبرد، قطعا عنوان برنده توپ طلاي آن سال را به خود اختصاص میداد. اما صادقانه بگويم، اينكه او زودتر برنده اين عنوان نشد، يكی از بزرگترين جنايات در فوتبال معاصر است.
در سالهای 2003 و 2004، هنري نشان داد چه نابغهای است. در فصل 2002/03، او 20 پاس گل در ليگ برتر ثبت كرد كه همه آنها در جريان بازي بودند، در حالي كه در فصل بعد، او 30 گل در يك دوره شكستناپذير آرسنال به ثمر رساند. با اين حال، در هر دو مورد، BDO به ترتيب به سوپراستارهای عالی سری A، پاول ندود و آندری شوچنكو اهدا شد.
هر دو بازيكن در مسابقات قهرماني اسكودتو ابريشمی و درخشان بودند اما هيچكدام طعم شكوه ليگ قهرمانان را نچشيدند. اينكه آيا شما احساس ميكنيد كه آنها به صورت فردي بهتر از هنری هستند يا خير، يک موضوع است.
1- 2021/2020: رابرت لواندوفسكی!
سال 2021 برای ليونل مسی دقيقا سال پرنعمتی نبود: يك كوپا دل ری براي آخرين فصل خود در بارسلون قبل از انتقال اشكبار به PSG، جايي كه او در اولين فصل خود با مشكل مواجه شد. البته، يک كوپا امريكا در اين بين به عنوان اولين جام بينالمللی او مسي را به يك نامزد براي اين جايزه تبديل كرد (بهرغم اينكه آنخل دی ماريا مسلما نقش مهمی در آن برد داشت).
رابرت لواندوفسكی حق دارد كمی دلخور شود، با توجه به اينكه او در آن فصل 41 گل بوندسليگايی را در يكی ديگر از قهرمانیهای بايرن به ثمر رساند. اما واقعا، حتی در حال حاضر، گلايه واقعی مرد لهستانی اصلا از مسی يا رایدهندگاني نيست كه او را ناديده گرفتند. اين با فرانس فوتبال است كه اهدای جايزه را در آن سالی كه آشكارا متعلق به او و تنها او بود، لغو كرد.
مطمئنا، او بايد در سال 2021 مقابل مسی پيروز میشد. اما در سال 2020 BDO بهطور كامل لغو شد، زمانی كه او به راحتي مسلطترين و كاملا اجتنابناپذيرترين فوتباليست روی كره زمين بود و بايرن را به شش جام رساند! اين ظالمانه بود.
منبع: اعتماد