چگونه قانونی مصوب کنیم که آن را دور بزنیم!
گزارش: فوتبال ایران، قوانین غیرطبیعی و تخلفات آشکار
فوتبال ایران در بخش مدیریت به سختی میتواند راهحلهای مناسبی برای چالشهای این رشته پرطرفدار ورزشی پیدا کند.
به گزارش "ورزش سه"، اگر از بحث تکراری VAR بگذریم که عدم توجه و تاخیر طولانی در انتقال این تکنولوژی به ایران باعث ایجاد مسائل هفتگی و طولانی در فوتبال ایران شده است، مسئله جدید، مباحث مربوط به اجرای قانونی است که در ابتدای این فصل از لیگ برتر فوتبال ایران به صورت ناگهانی و توسط مجموعهای جدیدالخلقه به نام کارگروه نقل و انتقالات فوتبال ایران روی میز باشگاهها قرار گرفت.
این کارگروه که با حضور چهرههایی مثل علی خطیر، مدیرعامل فعلی استقلال (که در آن زمان سمتی در فوتبال ایران نداشت) و همچنین هوشنگ نصیرزاده، مدیرعامل تراکتور، آغاز به کار کرد، قوانینی را برای رقابتهای این فصل فوتبال ایران خلق کرد؛ قوانینی در جهت کاهش قراردادها در آغاز فصل نقل و انتقالات که در جوی هیجانی، منابع مالی محدود باشگاهی را به صورت کامل مصرف میکردند. از این رو این کارگروه با اعلام قوانینی مبنی بر سقف خرید بازیکن و مخارج در طول سال و همچنین کاهش تعداد بازیکنان بزرگسالان سعی کرد قدمی در جهت نرمال کردن شرایط اقتصادی فوتبال دولتی ایران بردارد.
این مسئله در شرایطی به تصویب این کارگروه و سپس فدراسیون فوتبال رسید و امضای مهدی تاج را پای خود داشت که باشگاهها به صورت ناگهانی وارد فضایی تازه شدند، در حالی که همه آنها میراثدار گذشتهای بودند که مدیرانشان بدون این محدودیت به اصطلاح باشگاهداری میکردند. بنابراین مسائل و چالشهای جدیدی پیش پای باشگاههای حاضر در لیگ برتر، به خصوص مدعیان قهرمانی، ایجاد شد؛ باشگاههایی که دو تا از پرهوادارترین آنها (استقلال و پرسپولیس) هنوز موفق نشدهاند به درآمدی در حد سقف قرارداد دست پیدا کنند.
با گذشت ۳-۴ ماه از آغاز لیگ برتر، حالا این مسئله بدل به یک بحران جدی در فوتبال ایران شده و باشگاهها را به جان هم انداخته است. در روزهای گذشته، ثبت قرارداد گوستاوو بلانکو، بازیکن آرژانتینی استقلال، موج تازهای از اعتراضات را از سوی باشگاه رقیب (پرسپولیس) در بر داشته است و آنها استقلال را به انجام تخلف در موضوع سقف قرارداد متهم میکنند.
باشگاه پرسپولیس استقلال را متهم به سندسازی و کاهش غیرواقعی قراردادها برای ثبت قرارداد جدید کرده و عقیده دارد انعقاد قرارداد ۱۶۰ میلیون تومانی با فوتبالیست شاخصی مثل سعید مهری عملا دور زدن قانون و تخلفی آشکار است، چرا که این بازیکن دستمزدی حدود ۲۰۰ برابری در فصل نقل و انتقالات از باشگاه سپاهان داشته و انعقاد این رقم مضحک و سوال برانگیز است. پرسپولیسیها همچنین ادعا میکنند ثبت قرارداد گوستاوو بلانکو، مهاجم آرژانتینی، با عدد ۳۰۰ هزار دلار نیز غیرواقعی است، چرا که این بازیکن که جزء گزینههای پرسپولیس برای حضور در خط حمله بوده، در مذاکرات از عدد ۸۰۰ هزار دلار صحبت کرده و امکان ندارد با تخفیفی ۵۰۰ هزارتایی به لیگ فوتبال ایران آمده باشد. آنها همچنین باشگاه استقلال را در مواردی دیگر به ارائه سندهای غیرواقعی متهم میکنند و عقیده دارند این باشگاه به طور قطع از سقف قرارداد عبور کرده است.
در نقطه مقابل باشگاه استقلال با وجود سکوت در مقابل اتهامات پرسپولیس، در جریانهای هواداری خود روی دو نکته تاکید میکند: موضوع هوادار متمول و بحث علیرضا بیرانوند. به اعتقاد هواداران و البته اعضای باشگاه، وقتی بیرانوند با پیشنهاد ۹۰ میلیارد تومانی در فصل نقل و انتقالات مواجه شده، محال است که با پرسپولیس قرارداد ۱۵ میلیارد تومانی منعقد کرده باشد. همچنین آنها خواستار شفافسازی درباره بحث هوادار متمولی هستند که بخشی از مخارج باشگاه پرسپولیس را تقبل میکند و به صورت زیرمیزی بخشی از عدد قرارداد سالیانه بازیکنان پرسپولیس را قبول میکند. هواداران و مدیران باشگاه استقلال میگویند ارقام پرداختی توسط هوادار متمول باشگاه پرسپولیس نیز باید در حساب و کتاب باشگاه ثبت شود و در گزارشهای ارسالی به سازمان لیگ مورد بررسی قرار بگیرد.
سمت دیگر ماجرا باشگاه سپاهان است که چهار امتیاز بابت رعایت نکردن سقف قرارداد جریمه شده است. آنها در این فصل بازیکنان پرشمار و گرانقیمتی را به خدمت گرفته و طبعا از سقف مدنظر سازمان لیگ عبور کردهاند و امکان ندارد که تیمشان با اعداد مدنظر (۳۲۵ میلیارد) بسته شود. با این حال بعد از دوره کسر قرارداد در نهایت سپاهان موفق شد قرارداد دابو، بازیکن خارجی و عیسی آلکثیر، مهاجم سابق پرسپولیس را ثبت کند و از خدمات آنها بهرهمند بشود، در حالی که پرسپولیسیها و همچنین استقلالیها سوال میکنند که چه تغییری اتفاق افتاده که سپاهان توانسته نام این دو بازیکن را به نفراتش اضافه کند و ضمنا اگر جریمهای بابت ثبت قرارداد اتفاق افتاده، چرا این رقم چهار امتیاز است.
نکته اینجاست که همه باشگاهها در رویکرد تهاجمی خود نسبت به رقبا تقریبا حق دارند، اما به عنوان باشگاه متخلف نیز از حقوق طبیعی خود استفاده کردهاند. به عنوان مثال سپاهان در این فصل با سودای قهرمانی و رقابت در لیگ قهرمانان آسیا وارد صحنه شده و با خریدهایی که کرده، تیم خود را ارتقا داده است. این اتفاقی است که درباره تیم تراکتور نیز به عنوان مثال افتاده و همچنین تیمهای دیگری مثل مس رفسنجان، ذوبآهن و گلگهر که دیگر تیمهای خوب این فصل فوتبال ایران هستند.
سوال اصلی اینجاست که آیا وظیفه سازمان لیگ و فدراسیون محدود کردن مخارج است یا در ابتدا کشف درآمدهای تازه برای فوتبال ایران و چرخیدن چرخ رقابتهای باشگاهی و رونق مالی در این عرصه؟ چگونه است که فوتبال ایران با گذشت چند دهه هنوز قادر به حل مسائل اولیه در جهت درآمدسازی نیست و چگونه است که سازمان بازرسی و نهادهای نظارتی روی مخارج، ورود محکمی دارد اما در زمینه کسب درآمد به عنوان مثال به صداوسیما فشار نمیآورند که حقوق حقه فوتبال را پرداخت کند؟ این لابی و مذاکره منجر به نتیجهگیری باید از سوی چه نهادی انجام بشود؟ آیا به غیر از فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ، کسی متولی آن است؟
نکته دیگر حضور علی خطیر، مدیرعامل استقلال، به عنوان موثرترین چهره کارگروه نقل و انتقالات و وضع قوانینی از سوی او است که از سوی اغلب فوتبالیها مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. امروز خطیر به عنوان مدیرعامل استقلال با توجه به اینکه خود، قانونگذار بوده است، نمیتواند علیه قوانینی که خود در تدوین آن نقش داشته، دست به حرکت اعتراضی بزند. با این حال ترفندهایی را در دستورکار گذاشته تا از کنار این قوانین عبور کند. طبیعی است که موضوع قراردادهای ۱۰۰ و ۱۶۰ میلیون تومانی و همچنین ادعای کاهش قراردادها در کل تیم، نکاتی است که احتیاج به بررسی کامل و حقوقی دارد تا هرگونه شبههای در این باره از بین برود.
در نهایت مدیران فوتبال ایران امروز باید به این مسئله پاسخ بدهند که چرا قوانینی وضع میکنند که از اجرای کامل آن ناتوان هستند؟ آیا آنها پیش از تصمیمگیریهای این چنینی باخبر نیستند که به عنوان مثال کاهش چهار امتیازی از باشگاهی مثل سپاهان ممکن است چه فشاری را از سوی نهادهای مختلف (نمایندگان مجلس و...) بر فدراسیون وارد کند؟ یا با توجه به اینکه قراردادهای باشگاه استقلال در فصل گذشته عددی به مراتب بسیار بالاتر از سقف قرارداد امسال بوده، آنها چگونه میخواهند این رقم را برای امسال بالانس کنند؟ یا اینکه تیمهای حاضر در لیگ قهرمانان آسیا که پرچمدار ایران در این مسابقات هستند و باید با رقبای منطقهای قدرتمند و گرانقیمت عربستانی بجنگند، چگونه میتوانند با بودجهای در حد ۶ میلیون دلار در سال با تیمهای بزرگ عربی بجنگند، در حالی که شاید هزینه جاری ماهیانه باشگاههای حاضر در این رقابتها بیش از بودجه سالیان یک باشگاه عریض و طویل در فوتبال ایران باشد؟
امروز رئیس فدراسیون فوتبال ایران موظف است به این سوالات پاسخ داده و از تنشهای ایجادشده در فوتبال ایران بکاهد و اگر قوانین اشتباهی مورد تصویب قرار گرفته، آنها را لغو و اقدام به قانونگذاری تازه در این عرصه کند. البته متاسفانه گوش فوتبال ایران به شنیدن نکات منفی عادت کرده و بدنه مدیریتی نوعی از لمسی و کرختی را در مقابل این انتقادات به نمایش میگذارد. همانطور که گفتیم گوش اگر گوش تو، ناله اگر ناله ماست، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.