اینجا زمین نیست، ارزشش را دارد بمانم؟
حرفهای خمس تراکتور را نگران میکند
صحبتهای پاکو خمس در نشست خبری پیش از بازی با شمسآذر، نارضایتی عمیق او از امکانات فوتبال ایران را نمایان میکند.
به گزارش "ورزش سه"، پاکو خمس سال گذشته قراردادی پنج ساله با مدیران باشگاه تراکتور امضا کرد تا تکلیف نیمکت این تیم را برای سالهای طولانی روشن کند اما صحبتهای او امروز رنگ و بوی خاصی میداد.
ماجرا از زمانی آغاز شد که یکی از خبرنگاران پرسید: شما سرمربی دنیادیده و بزرگی هستید، آیا شما هم ژوزه مورایس به وضعیت امکانات فوتبال ایران معترض هستید؟
اینجا خمس با تغییر صورت و اخمهای درهمرفته گفت که همگی باید سعی کنیم وضعیت فوتبال ایران را بهتر کنیم، حتی با مربیان خارجی.
اما در ادامه با طرح سوالی پیرامون کیفیت زمین چمن ورزشگاه یادگار، او رسما شایعه جدایی خود را به زبان آورد و گفت که با خودش میپرسد آیا ارزشش را داشت که به ایران بیاید؟
حرفهای او را ادامه میخوانید:
همه ما میخواهیم که لیگ ایران هر بار بهتر باشد. من فکر میکنم لیگ ایران ظرفیت پیشرفت زیادی دارد و میتواند سال به سال بهتر شود.
مثلا در قضیه زمینهای بازی، کیفیت میتواند خیلی بهتر شود و خیلی کمک کند تا بازیهای تماشاگرپسندتری انجام شود و فوتبال جذابتری ارائه شود و تماشاگران بیشتری برای دیدن مسابقات جذب شوند.
نه فقط فدراسیون یا افرادی که ایرانی هستند و بلکه حتی همه ما خارجیهایی که میآییم باید کمک کنیم تا این پیشرفت حاصل شود و سال به سال شرایط را بهتر کنیم و لیگ ایران حرفهایتر شود.
همه ما باید کار کنیم؛ بازیکنان، رسانه، فدراسیون و مسئولان باید تلاش کنیم تا این اتفاق رخ بدهد.
نظر من همان چیزی است که پارسال گفتم. ما چهارشنبه تمرین کردیم و هنوز سرما آنقدر شدید نشده، اما احساس کردم که زمین نرم شده و همان مشکل پارسال را دارد.
چند بار که بازی کنید، چمن بلند میشود و دیگر آن کیفیت را ندارد. من پارسال هم گفته بودم که باید این زمین زیر کشت برود و چمن عوض شود اما این اتفاق نیفتاده و هیچ تغییری در زمین ایجاد نکردهاند.
فکر میکنم این مشکل پابرجا خواهد بود و این چیزی است که گاهی من را عصبی میکند و بعضی وقتها فکر میکنم آیا ارزشش را دارد که من اینجا بمانم و کار کنم؟
البته امکانات باشگاه تراکتور به چه شکلی است که رضایت خمس را به همراه داشته اما وضعیت ورزشگاه یادگار و سایر استادیومهای ایران او را به مرز نارضایتی عمیق رسانده تا او با خودش این سوال تلخ را مدام بپرسد.