دکتر شهاب: نباید میگذاشتم او به زمین برود
حلالیت از هاشم بیگ زاده پس از 9 سال!
دکتر علیرضا شهاب، پزشک و فیزیوتراپ باسابقه تیم ملی، در یک ستون هفتگی در روزنامه اعتماد خاطرات خود را منتشر میکند.
به گزارش ورزش سه، او در جدیدترین ستون خود درباره مصدومیت هاشم بیگزاده پیش از جام جهانی ۲۰۱۴ نوشته است؛ اتفاقی که به طور ناگهانی و پس از کشیدگی عضله این مدافع چپ و راست استقلالی در هفته پیش از جام جهانی در برزیل رخ داد.
شهاب در این مصدومیت خود را مقصر میداند و میگوید اگر جلوی هاشم را میگرفت، این بازیکن در جام جهانی ۲۰۱۴ به میدان میرفت و حضور در این تورنمنت تبدیل به حسرتی برای او نمیشد.
علیرضا شهاب در این ستون نوشته است: «يک هفته مانده تا اعلام ليست بازيكنان ايران به فيفا برای حضور در جام جهانی برزيل. با مصدوميتی كه هاشم بيگزاده دارد فكر نمیكنم بتواند در مسابقه تداركاتی كه با مونتهنگرو برگزار میشود بازی كند و اگر در تركيب بازی دوستانه نباشد شانسش را برای تركيب ثابت تيم ملی از دست میدهد. خودش هم اين را میداند، مسابقات منتهی به جام جهانی برای سرمربيان فوقالعاده اهميت دارد، آنها بهترين و آمادهترينها را با خودشان میبرند، ريسک نمیكنند و ليست نهايی جای آزمون و خطا نيست.
تستهای عملكردی نتيجه مطلوبی نشان نمیدهند، از طرفی نتايج سونوگرافی هم نشانی از هماتوم يا حتی التهاب در عضله سولئوس ندارند. وضعيت پيچيدهای است، اينجور مواقع صادر كردن حكم نهايی بسيار سخت است.
حين صبحانه خوردن در هتلی در حومه گراتس اتريش، ميز من كنار پنجرهای رو به شيب كوهی قرار دارد كه محلی برای تمرين پاراگلايدر است. همينطور كه به غوطهور شدن يكی از ورزشكارها در آسمان خيره شدهام، نگاهم با نگاه «كارلوس كیروش» تلاقي پيدا كرد كه ميز كنار من نشسته بود و در حالی كه داشت قهوهاش را مینوشيد، نظارت دقيقی هم به تمام شرايط تيم داشت. چشمكی زد كه معنیاش را خوب میدانستم.
هاشم با شخصيت خاص خودش آمد و كنار صندلی من ايستاد و بیمقدمه گفت: خوب خوبم! خودم حالم رو ميدونم.
بعد رو به كیروش كرد و با خنده گفت: كوچ ... اوكی!
جلسه پزشكی قبل از تصميم نهايي تشكيل شد و علیرغم اينكه تستهای عملكردی نامطلوب بود با اصرار بازيكن و دلخوشی به نتايج سونوگرافی رای مثبت برای حضور در بازی دوستانه صادر شد.
دقيقه ١٩ نيمه اول هاشم يک استارت ناگهانی لب خط زد و لنگان لنگان سرعتش را كم كرد و روی زمين نشست... اين يعنی خبر بد براي او و تيم. نشانهها به قطعيت رسيد: هاشم بيگزاده به جام جهانی نمیرسد.
ناراحتی عميقی وجودم را فرا گرفته بود، به خودم لعنت میفرستادم كه چرا با بازی كردنش موافقت كردم، كاش اجازه نمیدادم به زمين برود، حتی به قيمت ناراحت شدن هاشم كه دوستداشتنی است.
نگاهم را چرخاندم به سمت كیروش. صورتش قرمز شده بود و با تكان دادن سرش رفت لب خط تا كارش را ادامه بدهد. خط خوردن يک بازيكن يعنی بههم ريختن بسياری از پازلهای تاكتيكی تيم.
وقتی فيزيوتراپيست تيم ملی باشی، تصميماتت فقط بين خودت و بيمارت نيست، اينجا مثل يک اتاق شيشهای است و همه آنچه رخ میدهد را میبينند و قضاوت میكنند و ممكن است يک اشتباه تمام اعتبار و تلاش ساليانت را بر باد بدهد. وقتی فيزيوتراپيست يك تيم ورزشی باشي در مصدوميتهای داخل زمين فرصت اشتباه نداری، بايد از روی نيمكت تصميمت را بگيری، فرصت شرح حال گرفتن و معاينه دقيق نداری، در كمتر از يكی، دو دقيقه وقتی همه نگاهها به بازيكن مصدوم است و تو به سمت او میدوی، وقتی دوربينها روي او زوم كردهاند كه آيا به زمين برمیگردد؟ وقتی سرمربی دوست دارد او سالم باشد و در تركيب بماند، وقتی هوادار به ادامه بازی فكر میکند و... تو بايد رای صادر كنی، رای دشواری كه خيلي وقتها بازيكنان آن را نمیپسندند، بازيكن میخواهد به هر قيمت شده بازی كند، آن هم در تورنمنت بیمانندی مثل جام جهانی.
مصدوميت هاشم بيگزاده برای من تلخ بود، نمیدانم اگر به او اجازه نمیدادم در آن مسابقه شركت كند آيا سرنوشت او جور ديگری رقم میخورد؟ اگر كیروش با تشخيص تيم پزشكی او را خط میزد، هاشم تا ابد من را مقصر نمیدانست كه مانع حضورش در جام جهانی شدهام و او مشكل جدی نداشت؟ من و تيم پزشكی تا چه اندازه تحت تاثير احساساتمان قرار گرفتيم و چقدر به تجربهمان تكيه كرديم؟
نزديک به 10 سال از آن روز میگذرد اما رنج آن لحظه با من است، پرسشهايی كه جواب قطعی ندارند ولی دست از سر آدم برنمیدارند، اين يعنی دشواری وظيفه، دشواری مسئوليت و...»