پایان‌بندی حرف‌های تند یک ستاره آبی: من نیستم

به گزارش"ورزش سه" حرفهای حسن روشن همیشه داغ و پر نکته است. او همانطور که خودش می گوید همیشه صریح و بی پرده حرف می زند:" من اصلا دروغ بلد نیستم. من فقط به زنم دروغ می گویم."  
ستاره استقلال و تیم ملی ایران در دهه پنجاه، در جلسه پیشکسوتان هم مثل همیشه تند و آتشین صحبت می کند. او از اینکه علی خطیر مدیرعامل باشگاه و اعضای تیم در جلسه حضور ندارند عصبانی است. نه بهتر است بگوییم بسیار عصبانی است. نه فقط از مدیرعامل جدید که توپخانه مهاجم سرعتی و گلزن استقلال مثل رگبار خیلی ها را هدف قرار می دهد:" خطیر باید می آمد اینجا نه اینکه ما برویم سر تمرین!" او حتی حرف اولیایی که می گوید خطیر زنگ زده و گفته باید بین تمرین و جلسه پیشکسوتان یکی را انتخاب کند را هم نمی پذیرد:" نباید زنگ می زد، باید می آمد." 
او از اولیایی می خواهد که اجازه بدهد حرفش را بزند. اول از خانی عضو هیات مدیره که در جلسه حضور دارد تشکر می کند و سپس می گوید:" زماانی یک (.....) مدیرعامل باشگاه ما بود  که وقتی غلامحسین مظلومی حال خوبی نداشت و پلیس برایش یک بازی در ورزشگاه دستگردی گذاشته بود، به جای حضور آنجا رفته بود دنبال زمین بازی تیم. آن زمان شش هفت بازی گذشته بود و خوب امتیاز گرفته بودند و می خواستند اول بشوند. در حالی‌که آن‌روز مال غلامحسین مظلومی بود که حال خوبی نداشت. سردارها و پاسی ها همه آمده بودند؛ همه بودند غیر از استقلالی‌ها. وقتی هم آمدند دو دقیقه نشستند و رفتند." 

روشن ادامه می دهد:" به فتحی گفتم، به افشارزاده (.....) هم گفتم. این حرفهای من را پخش کنید. گفتم چرا وقتی بیکار می شوید یاد ما می افتید. وقتی سرکار هستند مارا نمی شناسند. پیشکسوت را به باشگاه راه نمی دهند یا حق رفتن سر تمرین ندارد. یک ساک به بچه های ما ندادند. من سی سال پیش الاهلی امارات بازی کردم هربار که می آیند بازی کنیم یک ساک می آورند داخلش پر از لباس است. چطوری است که  کسانی علی جباری کاپیتان تیم، نصی عبداللهی و جواد قراب و خیلی های دیگر هستند اما یک نفر کوچکترین قدمی برایشان بر نمی دارد." 
او همچنین گفت:" نه، ما پیشکسوت نخواهیم داشت. همه این‌ها را میلیاردی می خریدند و نرفته اند. آقای اولیایی درست می گوید. پیراهن ما(استقلال) ده میلیارد می ارزد. اگر بازیکنی پانزده میلیارد می خواهد باید 5 میلیارد بگیر چون ده میلیارد پول پیراهنی است که می پوشد. اگر آقای خطیر می خواهد پیشکسوتان کمک کنند او باید بیاید علی جباری را ببرد. ما که نباید برایش دسته گل بخریم ببریم. من نه شغلی می خواهم نه حوصله اش را دارم." 
ستاره سابق فوتبال ایران گفت:" یک اتاق کمیته پیشکسوتان در باشگاه هست که سه نفر نمی توانند در آن بنشینند و باید بایستند حرف بزنند. ما سی، چهل پیشکسوت هستیم. من اگر بخواهم جواد قراب را ببینم باید بیایم باشگاه." 
و آخرین حرف حسن روشن این بود:" پیشکسوت احترام خاصی باید در باشگاه داشته باشد. اما متاسفانه آقایان نمی دانند پیشکسوت کیست؟چه مشکلی دارد؟ آن وقت توقع دارند ما پیشکسوتان برویم ایشان را ببریم بالا.... من نیستم."