غم و شادی نبود، فقط اشک بود و افسوس و حسرت؛
در کرمان معنای فوتبال عوض شد
تماشای اتفاقاتی که پس از سوت اشکان خورشیدی در ورزشگاه باهنر کرمان در حال رقم خوردن بود، چیزی نبود که کسی دوست داشته باشد، ببیند.
به گزارش "ورزشسه"، ظهر بازی هوای کرمان گرم بود و در شهر خبری از هیاهوی دیوانهکننده لیگ برتر که قرار بود از 3 ساعت دیگر در شهرهای مختلف کشور به نقطه جوش برسد، دیده نمیشد. کرمانیها انگار خیلی توجهی به مس کرمان و مخمصهای که در آن گیر افتاده بود، نداشتند و این را میشد پس از گفتوگویی کوتاه با چند نفر از مردم به راحتی متوجه شد.
محل اقامت سپاهانیها هم سوت و کور بود. البته از ساعت 3 بعدازظهر 4،5 نفری مقابل ورودی هتل در انتظار عکس یادگاری بودند و تعدادشان هنگامی که کادر فنی و بازیکنان در حال سوار شدن به اتوبوس برای رفتن به استادیوم بودند، بیشتر شد. در میان آنها حضور یک کرمانی که با نمایشهای سپاهان در اوایل دهه 80 به این تیم علاقهمند شده بود، جلب توجه میکرد.
به استادیوم که رسیدیم باز هم خبری از هیاهوی داغ لیگ نبود. ابتدا سپاهانیها و سپس مسیها به ورزشگاه باهنر رسیدند و پس از بازدیدی از چمن به رختکن رفتند، تا آماده برگزاری مسابقه شوند.
این مسابقه خاصترین دیدار لیگ برتر در هفته پایانی بود؛ چرا که هم امکان شادی اعضای هر دو تیم تا سر حد دیوانگی وجود داشت و هم عکس آن؛ اینکه غم و ناراحتی عمیقی استادیوم را فرابگیرد. یک تیم در آستانه قهرمانی بود و یک تیم در لبه پرتگاهِ سقوط. مسیها برخلاف سپاهانیها اما سرنوشت در دستان خودشان بود، اما از قبل هم مشخص بود آنها ماموریت بسیار سختی برای کسب امتیاز از تیم آماده مورایس در مقایسه با رقیب یعنی نفت آبادان در سیرجان مقابل گلگهر بحران زده دارند.
نیچه امید را آخرین بلای بشریت تعریف میکند، زیرا معتقد است عذاب را طولانی میکند، اما برای اکثریت انسانها، امید تنها روزنه زندگیبخش برای ادامه دادن است. تمام اعضای مس و سپاهان هم با معنای دوم امید پا به ورزشگاه باهنر کرمان گذاشته بودند، اما خیلی زود رویای سپاهانیها با اقدام عجیب بلندگوی ورزشگاه که در دقیقه 2 اعلام کرد پرسپولیس در قائمشهر به گل رسیده، به یاس و ناامیدی تبدیل شد و وقتی گلهای بعدی پرسپولیس هم از راه رسیدند، مورایس و شاگردانش در شرایطی با تساوی بدون گل به رختکن رفتند، که دیگر با توجه به اخراج مهرداد عبدی بازیکن نساجی در دقیقه 15 امیدی به رخ دادن معجزه هم نداشتند.
نیمه دوم که آغاز شد خیلی زود این حس و حال در میان اعضای مس هم پدیدار شد. سپاهان با ضربه میلاد زکیپور به گل اول مسابقه دست پیدا کرد، تا با تساوی بدون گل در سیرجان همه چیز برای فرزاد حسینخانی مثل چند مرتبهای که مشخص نبود به چه دلیل برق استادیوم قطع میشد، تیره و تار شود.
در این بین در ورزشگاه باهنر کرمان چند رفتار عجیب دیگر هم دیده شد؛ از شعار هواداران عصبانی سپاهان علیه فتاحی که تمام فکر و ذهنشان فحاشی به پرسپولیس بود، تا خوشحالی هواداران مس روی سکوها پس از گل سوم شاگردان گلمحمدی در قائمشهر که بازیکنان و اعضای مس را برای چند دقیقهای به ابهام برد. آنها فکر میکردند فریاد شادی روی سکوها به خاطر گلزنی گلگهر مقابل نفت آبادان است، اما پس از چند ثانیه ماجرا برای نیمکت نشینان و بازیکنانی که در حال گرم کردن بودند، مشخص شد و آنها چند دقیقهای تمام تلاششان را به کار گرفتند، تا بازیکنان داخل زمین به اشتباه نیفتند و با تمام وجود برای گلزنی مقابل سپاهان حملات را ادامه بدهند.
چند دقیقه بعد خبر تلخ و کشنده از راه رسید. آبادانیها در سیرجان دروازه گلگهر را باز کرده بودند و این اتفاق به همراه گل دوم سپاهان که توسط شهریار مغانلو به ثمر رساند، یعنی سقوط مس کرمان در اولین سال پس از بازگشت به لیگ برتر. آن هم در شرایطی که تا چند هفته پیش 7 امتیاز اختلاف با آبادانیها داشتند و سالها برای رسیدن به لیگ برتر تلاش کرده بودند. آنها دوباره به اول خط برگشتند...
سوت پایان مسابقه که به صدا درآمد، ورزشگاه باهنر کرمان حس و حال عجیبی داشت. سپاهان قهرمان نشد و مس سقوط کرد. ابتدا سیاوش یزدانی و بعد رامین رضاییان سمت نیمکت مس آمدند و به آنها دلداری دادند. روی نیمکت مس فرزاد حسینخانی آرامتر از همیشه در کنار چند بازیکن و دستیارانش نشسته بود و انگار تازه فهمیده که چه اتفاقی افتاده، دستانش را روی چشمانش گذاشت و صورتش را فشار میداد. چند متر اینطرفتر محمد قاسمینژاد در حال شیون و فریاد بود.
اوضاع در اردوی سپاهان هم غمانگیز بود. بازیکنان به آرامی در حال دلداری دادن به هم بودند و اشک از چشمان علیمحمدی کاپیتان سپاهان که فصل فوقالعادهای را تمام کرده بود، جاری شد. حتی شهریار مغانلو که با گل دقیقه 90 آقای گلی را از قایدی گرفته بود هم نشانی از شادی در صورتش دیده نمیشد. در حالی که هواداران سپاهان در حال تشویق بازیکنان بودند، مورایس پس از چند دقیقه که بهت زده از پایان رویای قهرمانی اطمینان پیدا کرده بود، سرش را پایین انداخت و با غمی عمیق به رختکن رفت تا آماده نشست خبریای شود که در آن دیگر بدون نیش و کنایه قهرمانی واقعی این فصل را پرسپولیس معرفی کرد.
در حین رفتن مورایس به رختکن، فرزاد حسینخانی هم تصمیم گرفت نزد هواداران عصبانی مس کرمان برود که از سقوط شاکی بودند. هر چه به سمت سکوها نزدیک میشد، صدای فحاشی تماشاگران بلندتر به گوش میرسید. سرمربی مس عذرخواهی و تعظیم میکرد و در مقابلش فحش و صندلی نثار او میشد. چند نفر از همراهانش از دیدن این صحنهها عصبانی شدند و ضمن تلاش برای بردن حسینخانی به رختکن با یک نفر هم درگیری فیزیکی پیدا کردند. خشم حسینخانی در نشست خبری اما فوران کرد و او کنفرانسی جنجالی را رقم زد و از ادامه حضور در تیم کنارهگیری کرد.
فوتبال را تقابل شادی و غم میگویند، اما در کرمان خبری از این تقابل نبود و هر جا را که نگاه میکردی، فضایی غمزده و هیاهویی مرگبار شکل گرفته بود. بله اینطور به نظر میآمد که پنج شنبه شب 28 اردیبهشت 1402 معنای فوتبال در کرمان رنگ باخته بود...
عکسها: وحید مومن زاده