به بهانهی خداحافظی گرت بیل
پایان داستان پادشاه مغرور ولز
چقدر خوب است یک نفر بداند وقت رفتنش فرا رسیده تا خودش از مواهب جایگاهی که دارد دل بکند و محترمانه برود.
به گزارش "ورزش سه"، بازی فیفا ۰۸ که به بازار آمد تقریبا فضای گیم را قبضه کرده بود. با گرافیکی خاص، جزئیاتی جذاب و فوتبالی که بیشتر از قبل به یک بازی واقعی شبیه بود. خوره های گیم می دانند چقدر چهره ها درین گیم واقعی تر شده بود و همین مساله همذات پنداری و حس واقعی بودن بوجود می آورد.
از ویژگی های بارز بازی فیفا، بخش manager بود که می شد صفر تا صد تیمی را برعهده گرفت و در یک بازه (خیالی) ۱۵ ساله فعالیت داشت. بازیکنان تاپ آن زمان مثل رونالدینیو، وین رونی و بقیه فصل به فصل از کیفیتشان کاسته می شد و به همین علت گیمرها علاوه بر تسلط در بازی، باید برای حفظ قدرت تیمشان استعدادیاب های خوبی می بودند و جوانان آینده دار را جایگزین ستاره ها می کردند.
یکی از معضلات پیدا کردن بازیکن مستعد در پست مدافع چپ بود. جایی که تعداد نفرات مدنظر به نسبت سایر نقاط کمتر بود. همان جایی که سر و کله گرت بیل با موهایی بلند و چانه ای کشیده پیدا شد. جوانی که زیر ۲۰ سن داشت، چپ پا و سرعتی بود، شوت های خوبی می زد و باوجود آنکه تازه به ترکیب اصلی تاتنهام راه یافته بود اما به سختی قابل خریدن بود. آن هم به شرط پیشنهادی نجومی!
هرچند وقتی پروژه چند ساله manager را پیش می بردی ستاره ی ولزی همیشه با رسیدن به average بالای ۹۰ قیمت بالایش را توجیه می کرد و یکه تاز سمت چپ بازی فیفا بود و می توانست بازی را درآورد.
هرچند در دنیای واقعی هیچوقت نمی شد متوجه دستاورد ویژه ی بیل که قیمت نجومی اش را توجیه کند شد اما همگروهی با ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ تا حدود زیادی توانست به این سوال پاسخ دهد. هرچند کاپیتان ولزی ها چیز خاصی در قطر به نمایش نگذاشت اما نحوه ی مواجهه با او که بسیار عجیب و نقطه تمایز او بود نشان از نگاهی فرافوتبالی به این ستاره بود.
فوتبالیستی که گویی دغدغه اش فوتبال نبود! سر و گوشش می جنبید، بسیار شوخ طبع و مورد علاقه ی رسانه ها بود. بازیکنی که یک تنه از تمام نفرات ولز سرتر بود و چنان جایگاهی داشت که در تمرینات، توپ را (به مانند جفت کردن کفش میهمان) جلوی پایش قرار می دادند و او هم بدون بروز هیچ واکنش خاصی با تکبر و غرور ازین وضعیت منحصربفرد استقبال می کرد. انگار امری عادی و حتی اجباریست.
خبرنگار جوان sky که اختصاصی روی تیم ولز کار می کرد اعتقاد داشت ولزی ها همواره در پی یافتن فوتبالیستی بودند تا با وجود آن از زیر سایه نام فوق ستاره های انگلیسی خارج شوند و به همین علت از سال ها قبل و وقتی بیل با سرعت خارق العاده اش خود را تافته جدابافته معرفی کرد مورد توجه زیادی قرار گرفت.
البته بیل که روزگاری نه چندان دور عنوان گران قیمت ترین فوتبالیست تاریخ را نیز یدک می کشید به قدری زود به همه ی آنچه یک جوان می خواست دست پیدا کرد که خودش هم جایگاهی که در آن قرار گرفته بود را خیلی خوب نمی شناخت. او که علایق فردی خاصی هم دارد با مصدومیت های طولانی پرشمار بیشتر به فکر تفریح و خوشگذرانی بود تا برجای گذاشتن تاثیرات بزرگتر در مستطیل سبز. چیزی که توانایی و استعدادش را داشت اما هیچگاه به اندازه ی لازم برایش انرژی و انگیزه به خرج نداد.
با این حال بیل که به عقیده تماشاگران ولزی به تنهایی از پس کاری فوق العاده تر از صعود به جام جهانی فوتبال برای کشورش برنمی آمد و در عرصه باشگاهی به لطف پوشیدن پیراهن رئال مادرید به تمام افتخارات ممکن دست یافت بدون هیچ جار و جنجالی تصمیم به بازنشستگی گرفت تا ثابت کند یک حرفه ای تمام عیار است که پس از عدم توفیق در جام جهانی چون دیگر انگیزه ای برای ادامه دادن ندارد کفش هایش را می آویزد.
بیل حالا و در ۳۳ سالگی به فوتبالش پایان داد تا نسل گیمرهای دو دهه قبل حساب کار (عمر) دستشان بیاید و متوجه شوند دوران بودن در کانون توجهات و گذراندن اوقات به تفریحات سر آمده است. پس بهتر است آنها که هنوز هم دسته ها (ی بازی) را زمین نگذاشته اند مثل بیل تا قبل از شنیده شدن صدای اعتراضات همه جانبه، با یک خداحافظی به موقع درواقع عاقبت اندیشی کنند تا بلکه عاقبت به خیر هم بشوند.