خالد: از روی ناچاری به بنگلادش رفته بودم
اعتراف لژیونر تنومند فوتبال ایران
فوتبال بنگلادش هیچ دستاوردی برای بازیکنی که در تیم و لیگهای بزرگ بازی کرده، ندارد.
به گزارش ورزش سه، خالد شفیعی مدافع سابق تیمهای فجرسپاسی، ذوب آهن، سپاهان و بازیکن محبوب هواداران تراکتور تبریز، پس از دو سال حضور در تیم باشوندارا از این تیم بنگلادشی جدا شد.
او که در این مدت، بارها در مصاحبههایش درباره کیفیت پایین لیگ بنگلادش صحبت کرده بود، حالا پس از جدایی از باشوندارا در گفتوگو با خبرنگار ما ضمن صحبت در مورد شرایط تیم سابق خود، از علت این انتخاب پرده برداشت و گفت اتفاقاتی رخ داد که ناچار به حضور در بنگلادش شد.
شفیعی که این روزها در ایران حضور دارد و تمرینات خود را به صورت اختصاصی دنبال میکند، در بخشی از این مصاحبه درباره امکانات تیمها در لیگ بنگلادش و همچنین برنامههای آیندهاش صحبت کرد که در ادامه میخوانیم:
* دو سال در تیم باشوندارا حضور داشتی. شرایط برایت چطور پیش رفت؟
من دو سال بنگلادش بودم و در این مدت هم سه جام با تیمم کسب کردم و یک کارنامه خوب از خودم به یادگار گذاشتم. همچنین با عملکردی که از خودم داشتم، بنگلادشیها به دفاع ایرانی علاقمند شدند و این یک نقطه عطف در کارنامهام بود که برایم راضیکننده است.
* چرا از این تیم جدا شدی؟
در فوتبال رفتوآمد هست. مهمترین دلیل قطع همکاری من با باشوندارا دانشگاه همسرم بود؛ همسرم در ایران دانشگاه قبول شده بود و نمیتوانست با من به آنجا بیاید و این برایم مشکل بود. دومین علت این بود که پیشنهادهای جدیدی به دستم رسید و دوست داشتم فوتبالم را در لیگ قویتری ادامه بدهم.
* به عقبتر برگردیم؛ به هر حال بنگلادش لیگ ضعیفتری نسبت به ایران داشت. چه شد که این کشور را برای فوتبالت انتخاب کردی؟
من بارها در مصاحبههایم گفتهام واقعا ناچار بودم و از روی ناچاری به آنجا رفتم. قبلا هم خطاب به دوستان گفتهام لیگ بنگلادش را برای فوتبال خود انتخاب نکنید. سطح فوتبال بازیکن ایرانی از تمام کشورهای آسیا بالاتر است. من در کره جنوبی بودم و در لیگ قهرمانان آسیا هم با تیمهای مختلفی بازی کردهام؛ بازیکن ایرانی در آسیا، حرف زیادی برای گفتن دارد و اگر نمیتوانیم با کشورهای پیشرفته آسیایی رقابت کنیم، به خاطر امکانات و کمبود آدمهای با جنم و کاربلد در فوتبال است. در فوتبال ما آدمهایی هستند که برای مثال پرورش مرغ داشتند اما به او پست مدیریتی دادهاند؛ به همین دلیل است که اغلب بازیکن ایرانی نمیتواند پیشرفت کند.
* محمدرضا خانزاده به لیگ بنگلادش رفت؛ او پیش از این تصمیم با تو مشورت کرد؟
محمدرضا [خانزاده] هم به من زنگ زد و مشورت خواست و من تمام مسائلی را که نیاز بود به او گفتم و حالا هم باید به تصمیم او احترام بگذاریم. شاید محمدرضا هم مثل من در شرایط خوبی نبوده است. امیدوارم که روزهای خوبی برایش رقم بخورد.
* گفتی که از روی ناچاری بنگلادش را انتخاب کردی. چه اتفاقی افتاد که این تصمیم را گرفتی؟
زمانیکه بازیکن ذوب آهن بودم، در بازیهای آسیایی مقابل استقلال، پیش از بازی دچار مصدومیت شدم و کشالهام پاره شد که متاسفانه آن دیدار را هم از دست دادم. با آن مصدومیت، امیرخان قلعهنویی هم به من لطف داشتند و با سپاهان قرارداد بستم اما ناخواسته اتفاقاتی رخ داد و شیطنتهایی از سوی برخی شد که رابطه من را با امیرخان به هم زد. من همیشه گفتهام امیر قلعهنویی مثل برادر من است و خیلی او را دوست دارم و هیچوقت هم دوست نداشتم از دستم ناراحت بشود اما مسائلی که باعث جدایی من از سپاهان شد، به زندگی فوتبالی من لطمه زیادی زد. من در نیم فصل اول در اکثر بازیها با سپاهان حضور داشتم اما در نیم فصل دوم بازی نکردم و از شرایط بازی دور شدم که باعث شد سال بعد کسانی که مدام با من تماس میگرفتند، جواب تلفنم را هم ندهند.
* پس از آن چه اتفاقی افتاد؟
بعد از آن با ماشینسازی قرارداد بستیم و گروکشیهایی کردند که گفتن هم ندارد؛ من میتوانستم تا ریال آخر قراردادم را هم از آنها بگیرم اما چنین آدمی نبودم. نیم فصل بیرون بودم و سپس به سایپا اضافه شدم که کارنامهام هم در این تیم مشخص بود. دلیل اینکه بعد از سایپا به بنگلادش رفتم، این بود که پس از جدایی از سپاهان مورد لطف آدمهای اطرافم نبودم، به من ظلم کردند و زندگی فوتبالی و زندگی شخصیام را تحتالشعاع قرار دادند. مجموع اینها باعث شد که من از مسیر خودم دور شوم اما خدا را شکر دو سال خوب را در بنگلادش سپری کردم. هیچوقت در فوتبال سرم را جلوی کسی خم نکردم و به کسی زنگ نزدم که بگویم میخواهم به تیمت بیایم.
* شرایط فوتبال بنگلادش از نظر سختافزاری و امکانات چطور بود؟
امکانات فوتبال بنگلادش خوب نیست ولی تیم باشوندارا کینگز به خاطر مالک پولداری که دارد، شرایط متفاوتی دارد؛ این تیم استادیوم اختصاصی دارد و از نظر مالی هم در وضعیت خوبی است. در واقع بازیکنی که بخواهد به آنجا برود، به خاطر شرایط مالی این تیم را انتخاب میکند وگرنه فوتبال بنگلادش هیچ دستاوردی برای بازیکنی که در تیم و لیگهای بزرگ بازی کرده، ندارد. من هم دو سال آنجا بودم و دستاوردی برایم نداشت و تنها دستاوردش قهرمانی بود.
* اهالی فوتبال در بنگلادش چه نگاهی به بازیکنان ایرانی دارند؟
آنجا مرحوم ناصر خان حجازی را میپرستند و آقای بیژن طاهری را میشناسند اما زمانی که من به بنگلادش رفتم با توجه به اینکه مدافعی به لیگ این کشور نرفته بود و شرایط برای حضور بازیکنان ایرانی مهیا نبود، شناختی نداشتند اما بعدها دیدند که بازیکن ایران با جنم است و علاقهمند شدند و تا الان چند بازیکن ایرانی به آنجا رفتهاند.
* تو با باشوندارا در AFC کاپ هم شرکت کردی؛ درباره سطح این مسابقات هم صحبت کن.
ما دو سال در AFC کاپ شرکت کردیم؛ دو تیم از هند و یک تیم از مالدیو در این تورنمنت بودند که ما با دو برد و یک باخت، نتوانستیم به مرحله بعد صعود کنیم. هر سال قهرمان لیگ بنگلادش مستقیم به این تورنمنت میرود و قهرمان جام حذفی به پلیآف. سطح مسابقات AFC خیلی بالاست؛ تیمهای سوپرلیگ هند در این تورنمنت شرکت میکنند که هر کدام چهار سهمیه دارند و بازیکنان قوی جذب میکنند. در این مسابقات تفاوت فوتبال کشورها با یکدیگر نمایان میشود.
* اگر لیگ ایران و بنگلادش را در سایر ابعاد و جدا از مسائل فنی مقایسه کنی، کدام لیگ شرایط بهتری دارد؟
اگر بخواهیم نمره بدهیم، قطعا ما با وجود شرایط موجود، حواشی، داوریها و ... باز هم بسیار بالاتر از بنگلادش هستیم.
* نگاه مردم بنگلادش به فوتبال چطور است؟
نگاه مردم بنگلادش، نگاه درجه دو است چون ورزش ملی بنگلادش کریکت است اما با توجه به اینکه جمعیت این کشور حدود ۱۸۰ میلیون نفر است، طرفداران فوتبال هم زیاد هستند و باشوندارا کینگز هم طرفداران زیادی دارد.
* در این سالها شنیده میشد که از تیمهای ایرانی پیشنهاد داری اما انتقال صورت نگرفت. این اخبار درست بود یا در حد شایعه بود؟
دو سه باشگاه پارسال با من تماس گرفتند اما متاسفانه قرارداد دو ساله داشتم و نمیتواستم جدا بشوم. من همان زمان هم در مصاحبهای تشکر کردم.
* پس اگر بندی در قراردادت وجود داشت جدا میشدی و به ایران برمیگشتی؟
بله؛ صددرصد جدا میشدم.
* برای آیندهات چه برنامهای داری؟
در حال حاضر که با وضعیت موجود، دل و دماغی برای فوتبال نیست اما یک پیشنهاد از لیگ ازبکستان دارم که به زودی لیگشان جمعوجور میشود. یکی دو پیشنهاد هم از ایران دارم که فعلا در حد حرف است. باید ببینیم در هفتههای آینده چه پیش میآید.
* صحبت پایانی؟
میخواهم از طریق رسانه شما و در کشور خودم از مردم خوب بنگلادش و افرادی که در این دو سال برای من و خانوادهام زحمت کشیدند و به ما احترام گذاشتند تشکر کنم؛ قطعا مردم بنگلادش و مسئولان باشوندارا همیشه در قلب من هستند.