این روزها داشت فراموش میشد
یک بازگشت مهم؛ آدووا قوربان تیراختور!
تراکتور با کسب پیروزی ارزشمند مقابل پرسپولیس در تهران هم یک طلسم سنگین را شکست، هم وارد جمع مدعیان شد و مهمتر از همه هوادارانش را دوباره امیدوار کرد.
به گزارش "ورزش سه"، پروسه تبدیل تراکتور به یک قطب جدید در اوایل دهه نود با سرعتی قابل توجه رقم خورد. برخورداری از پشتوانه عظیم هوادارانی که برای تیم خود جان می دادند در کنار نتایج خوب، پای ستارههای سرشناس را به تبریز باز کرد و این تیم دو سال بعد از بازگشت به لیگ برتر، طی چهار فصل، سه بار عنوان نایب قهرمانی را به دست آورد. این تراکتور بود که برای اولین بار، استقلال و پرسپولیس را در تهران به میهمان تبدیل و شکستهای سنگینی به آنها تحمیل کرد. اینجا بود که همه نماینده جدید خطه آذربایجان را جدی گرفتند و داستان متفاوت شد. روزهای خوب اما در میانه های دهه نود جای خود را به نوساناتی خطرناک داد و روزهای سخت فرا رسید.
از پای ثابت ACL تا رد 2 خطر سقوط در 4 سال
در این دوران سخت بود که تراکتور طی چهار سال، دو بار تا آستانه سقوط پیش رفت. تیمی که پای ثابت لیگ قهرمانان آسیا از سال 91 تا 94 بود در سال 97 دهم شد و در پایان همان فصل به بخش خصوصی واگذار شد. با انتقال مالکیت تراکتور به زنوزی همه امیدوار بودند تا این سرمایهدار سرشناس زمینه را برای احیای تیم فراهم کند. خریدهای جذاب شروع کار زنوزی بود ولی فقط اول داستان خوش بود و طی چهار فصل، رتبه چهارم، بهترین رتبه تراکتور بود. این تیم فصل گذشته در حالی با رتبه سیزدهم به کار خود پایان داد که اگر بازگشت هوادارانش با روزهای سخت پایان فصل توام نشده و بردهای حساس آن مقطع به دست نمیآمد، در مسیری قرار گرفته بود که میرفت به سقوطی ناباورانه بیانجامد.
وقتی فقط یک نام و یک رنگ باقی مانده بود
تراکتور برای دومین بار با کمک سائلام از سقوط فرار کرد ولی دل هوادارانش حسابی شکسته بود. از تیم محبوب آنها دیگر هیچ اثری جز یک نام و رنگ سرخ باقی نمانده بود. آنها که زمانی پز بردهای متوالی و پرگل خود مقابل حریفان بزرگ را می دادند، از کسب برد در سادهترین بازیها ناکام بودند و از آخرین پیروزیشان مقابل سرخابیهای پایتخت سال ها گذشته بود! همین بازی شب گذشته با پرسپولیس در شرایطی برگزار شد که شش بازی قبلی را پرسپولیس برده بود و آخرین برد تراکتور به سال 98 بر می گشت. این در حالی بود که از آذر 89 تا اسفند 93، تراکتور 8 بار مقابل پرسپولیس پیروز و تنها یک بار شکست خورده بود.
این تیم قرار بود و هست که متفاوت باشد
تیم امسال اما زمانی که بسته شد و با قربان بردیف کار خود را شروع کرد، قرار بود متفاوتتر از چهار سال قبل عمل کرده و تراکتور را به همان تیمِ مدعی که هوادارانش دوست دارند تبدیل کند؛ تیمی که همه فوتبال ایران دوستش داشت چون با آمدن و قدرت گرفتنش، هیجان زیادی به فوتبال ایران تزریق شده بود و یک پای ثابت کورس قهرمانی بهشمار میرفت. شروع کار اما به همان اندازه فصل گذشته بد بود. هواداران تراکتور که در این چند سال حسابی حرصوجوش خورده و دیگر اعصابی برایشان باقی نمانده بود، در ته دل خود نگران بودند که نکند این بار هم داستان تکراری سالهای پیش تکرار شود، تغییر پشت تغییر، بدتر شدن اوضاع با گذشت زمان و پایان فصل با رتبهای که حتی فکر کردن به آن هم آزار دهنده باشد!
همه چیز بستگی به یک برد بزرگ داشت
تجربه چند فصل اخیر اما به تراکتوریها یاد داده بود که برای موفقیت، اولا نیاز مبرمی به هواداران خود که بخش قابلتوجهی از هویت باشگاه هستند، دارند و دوما به جای دو سه خرید صرفا از نظر اسم بزرگ و گران، نیاز به خریدهایی متعادل و در یک سطح دارند تا تیمی یکدست و با انگیزه در طول فصل داشته باشند. حفظ نفراتی از تیم سال گذشته که به درد تراکتور می خوردند، سه خارجی که با وسواس زیاد جذب شدند، چند گزینه داخلی کارآمد و خداحافظی با تعدادی از نفرات که به کار تیم نمیآمدند، تراکتور مدل 02-1401 را تشکیل داد؛ تیمی که اگر چه بعد از نتایج ضعیف در هفتههای ابتدایی، دو برد متوالی در هفته های پنجم و ششم کسب کرده بود اما هنوز در چشم هوادارانش آن تیمی که باید نبود.
هر بار رویارویی با پرسپولیس و سنگینتر شدن طلسم نبردن مقابل این تیم از یک طرف و هر بار متحمل شدن شکستی دیگر، فشار زیادی را به تراکتوریها وارد کرده بود ولی آنها به خوبی می دانستند که برد پرسپولیس قطعا مثل بقیه بازیها بیشتر از سه امتیاز ندارد ولی از خیلی جهات دیگر، ارزشی دارد که قابل مقایسه با دیگر بازیها نیست. آنها در ورزشگاه خالی از تماشاگر آزادی به آن چه که از 8 شهریور 98 تا همین دیروز در انجامش ناموفق بودند، دست پیدا کردند تا به هواداران و فوتبال ایران رسما اعلام کنند که دوباره به پاخاسته و قصد دارند، در بالای جدول و بین مدعیان به کار خود ادامه دهند.
دیشب هواداران تراکتور بعد از کلی حرصوجوش و روزهایی که فقط حسرت نصیبشان شده بود، از ته دل شادی کردند و فریاد زدند: آدووا قوربان تیراختور (قربان اسمت تراکتور)...