نمیخواستم در آبادان درگیر تلاش بیهوده بشوم
پرکاس:حتی دلبوسکه، آنچلوتی و اسکولاری را اخراج کردهاند
رضا پرکاس معتقد است که تغییرات در مدیریت باشگاه صنعت نفت هیچ نقشی در جدایی او نداشته و به دلیل فراهم نبودن بسترها، دو طرف به صورت توافقی به همکاری با هم پایان دادند.
به گزارش "ورزش سه"، رضا پرکاس نخستین سرمربی لیگ بیست و دوم است که جایگاهش را در این تیم از دست داد. پس از یک پیروزی، یک تساوی و چهار شکست، او در توافق با مدیران صنعت نفت، از این تیم جدا شد تا هیئت مدیره آبادانی ها به دنبال انتخاب سرمربی جدید باشد.
آنها فصل را خوب آغاز کردند و پس از تساوی خارج از خانه برابر فولاد و پیروزی در زمین هوادار، سه هفته نخست را با چهار امتیاز پشت سر گذاشتند اما سه شکست متوالی برابر پرسپولیس، نفت مسجدسلیمان و تراکتور باعث شد تا اولین تغییر روی نیمکت تیم های لیگ برتری صورت گرفته و پرکاس و صنعت نفت به همکاری با یکدیگر پایان دهند.
پرکاس که سابقه مربیگری در آلمان، امارات و عمان را در کارنامه دارد، در گفتوگو با خبرنگار ورزش سه، درباره دلایل جدایی از صنعت نفت سخن گفته است که در زیر می خوانیم:
* علت اصلی جدایی شما از صنعت نفت چه بود؟
من به صورت تفاهمی از صنعت نفت جدا شدم و علت اصلی هم فراهم نبودن بستر کار بود. یعنی شرایط و محیط کاری، برای ادامه همکاری مناسب نبود.
* عملکرد خودتان به عنوان سرمربی در شش هفته اول فصل چگونه ارزیابی می کنید ؟
من نمی توانم خودم، عملکردم را ارزیابی کنم و به خودم نمره دهم. بهتر است که ورزشینویسان و کسانی که فوتبال را نقد و کارشناسی می کنند یا مربی و آنالیزور هستند، نظرات خود را بیان کنند. چون دیدگاه ها متفاوت است و باید دید کسی که از بیرون به این مجموعه نگاه کرده و تمام زوایای یک باشگاه را زیر نظر دارد، چه نمره ای می دهد. نباید تنها به نتیجه بسنده کرد. نحوه برخورد، جو تیمی، مدیریت، نحوه تعامل با بازیکن، برخورد با رسانه ها، داوری، خود مردم و... می تواند نقد، بررسی و ارزیابی شود. ولی از نظر خود من، ما سیستمی را در تیم پیاده کردیم و پیشرفت را در همه زمینه ها خواستیم شروع کنیم، حتی در نحوه برخورد بازیکنان با یکدیگر، کادرفنی، رسانه، مردم، تیم داوری و... سپس در کنار آن، سیستمی که پیاده کردیم، قطعا برای رسیدن به تفکراتی که من دارم، با مربیان دیگر فرق دارد. بعضی از بازیکنان بعضا پنج سال در لیگ برتر بوده اند و با شرایط دیگری رشد کردهاند، حتی تمرینات، نکات، آنالیزها، سبک ها و سیستم ها جدید بود که اینها به زمان نیاز داشت. من می دیدم که روی ریل پیشرفت افتاده ایم. تغییر تفکر بازیکنی که 10 سال با آن زندگی کرده، زمان بر است و حداقل به 6 ماه تا یک سال فرصت نیاز است. ضمن اینکه بازیکنان جدیدی جذب شده اند. از نظر من پیشرفت شروع شده بود. ما نباید فقط به نتیجه نگاه کنیم و هر چند نسبت به سال های قبل، نتایج به دست آمده، خیلی ضعیف نبوده و اختلافات نزدیک است. کیفیت، به نتیجه نیست. باید به بازی های رو به رشد تیم نگاه کرد. از نظر من، ما در آن ریل افتاده بودیم، ولی زمان می خواست. اما بهتر است که ارزیابی کار من در این مدت به وسیله افراد خارج از مجموعه بررسی شود.
* آیا این توافق دوجانبه به نفع شما و تیم صنعت نفت خواهد بود؟
بعضی اوقات می بینید که محیط و شرایط کاری برای پیشرفت و موفقیت فراهم نیست. نه اینکه دست از تلاش بکشید، خیر. بعضی اوقات ایجاب می کند که قطع همکاری، می تواند برای هر دو طرف مثمر ثمر باشد. به خاطر اینکه شما پلن های بعدیتان را اکتیو می کنید و باشگاه، راه های دیگری را بررسی می کند. عواملی هستند که می خواهند این کار به نتیجه نرسد و شما می خواهید مقاومت دوچندان کنید. که این باعث میشود هم زمان را از دست دهید و هم انرژی مضاعف از شما گرفته می شود. این به معنای تلاش نکردن نیست، ولی تلاش بیهوده یک چیزی است که انسان نباید خیلی روی آن پافشاری کند. بهتر است در این مواقع، جدایی صورت گیرد و بهترین کار این بود که ما در یک محیط کاملا دوستانه، به تفاهم رسیدیم و این به سود دو طرف خواهد بود. اگر بعد از قطع همکاری، از سوی هر طرف تصمیمات خوب و سنجیدهای اتخاذ شود، آنوقت این جدایی بازدهی داشته و نتیجه خوبی بوده است.
* چرا هیچ سرمربی در صنعت نفت احساس امنیت شغلی ندارد و ثبات در نیمکت نفت وجود ندارد؟
به نظر من اینطوری نیست. بستگی دارد که یک مربی بخواهد چقدر برای ماندن، خودش را با شرایط وفق دهد. به صورت استاندارد، در مربیگری حرفه ای هیچ محدودیت هایی نیست. مربیانی بوده اند که نتایج بسیار خوبی گرفته اند. به عنوان مثال اسکولاری در سال 2002 قهرمان جهان می شود و همین مربی در تیم ازبکستانی، به دلیل نتایج ضعیف برکنار می شود. مثلا آنچلوتی در بوندس لیگا با بایرن، نتایج خوبی گرفت ولی در لیگ قهرمانان ضعیف کار کرد و با او قطع همکاری شد و همین آنچلوتی در تیم های دیگر قهرمانی می آورد. پس نمی توانیم بگوییم او امنیت شغلی ندارد. مربیگری حرفه ای همیشه همین است، هیچ تضمینی برای شغل شما نیست. من به یاد دارم که دلبوسکه با رئال مادرید قهرمان لالیگا شد ولی باشگاه با او قطع همکاری کرد. در آبادان، اگر مربی بخواهد به یک سری قواعد تن دهد، می تواند به راحتی فصل را به پایان برساند. این به نوع تفکرات مربی بستگی دارد که آیا حاضر است برای ماندن تن به هر کاری دهد یا خیر.
* آیا قطع همکاری شما و صنعت نفت به دلیل تغییر مدیرعامل این باشگاه بود؟
خیر، تأثیر صددرصدی نداشته است. چون آقای پارو پیش از این نیز عضوی از هیئت مدیره بودند و حتی آقای کی شمس هم در هیئت مدیره باقی ماندند. تا جایی که من اطلاع دارم، در هیئت مدیره نفت آبادان، روال بر این است که به تصمیمات جمعی برسند نه اینکه تعداد آرا مهم باشد. اینکه بگوییم تغییر مدیرعامل در این اتفاقات دخیل بوده، فکر نمی کنم چنین باشد.
* آینده فوتبال صنعت نفت را با این تفاسیر چگونه ارزیابی میکنید؟
این مسئله، به عملکرد، تصمیمات و راهکارهای مدیران، کادرفنی، بازیکنان و در کنار آن، هواداران اصیل و واقعی صنعت نفت بستگی دارد. کسانی که صنعت نفت را بخاطر شهر آبادان دوست دارند و نه بخاطر مسائل شخصی یا افراد بخصوص. بنابراین، من برای صنعت نفت و فوتبال آبادان، علل الخصوص باشگاه صنعت نفت، آرزوی بهترینها را دارم و امیدوارم که بتوانند پلههای پیشرفت و ترقی را در لیگ برتر طی کنند.
* نکته پایانی؟
در رابطه با نکته پایانی همانطوری که در ورزشگاه تختی آبادان تندیسی از استاد اخلاق فوتبال ایران مرحوم پرویز دهداری نصب شده، میبینید که فوتبال با اخلاق عجین شده است. از طرفی من دانشآموخته فوتبال و مکتب آلمان هستم. با این تفاسیر، برای من و حتی برای فوتبال آبادان که خودشان را مرتبط با مکتب دهداری میدانند، بازیکنسالاری و اینکه بازیکن خودش را فراتر از حیطه مستطیل سبز بخواهد عرض اندام کند، اصلا پذیرفتنی نیست. این باعث میشود شما برای ماندن به هرکار و عملی متوسل نشوی. بعضی وقتها رفتن بسیار ارزشمندتر از ماندن به هرشیوهای میتواند باشد. امیدوارم هرکس در فوتبال آبادان میآید، به احترام آن تندیس و فرهنگ آبادان که آن را به مهرجوییها و به دریاقلی سورانی که سقوط آبادان به دست رژیم بعث را ناممکن کرد، باید گره بزنیم. در این شهر مقاومت، اصلا باندبازی و بازیکنسالاری نباید جایی داشته باشد. به امید پیشرفت فوتبال آبادان و صنعت نفت.