هر نسل «قهرمان» خودش را دارد!
تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت
روزی روزگاری پله، کرویف، مارادونا، مسی و رونالدوها….تاریخ را نوشتند، و امروز ارلینگ هالند تاجگذاری کرد تا تاریخ را ورق بزند.
با تکرار مکررات و توضیح واضحات میانهای ندارم. این روزها صحبت و حرف و حدیث بسیار است. روزانه اخبار چند خطی، یکایک ما را لحظه به لحظه در جریان هر آنچه و هر آن کس که مایلیم میگذارد. پیش از این در همین صفحات بهطور مشروح به بهانههای مختلف از او گفتهایم. عنوان آخرین آن «شیری که میخواهد سلطان باشد» بود. با شروع فصل جدید بعد از فقط پنج بازی در لیگ برتر، قطراتی از موجهای اقیانوس زلال و پرطراوت او، چشمهایمان را شستوشو داده است.
اگر در دوران پیش از من «پله» بالاتر از همه بود یا کرایف جایگاه خاصی یافت. در نسل ما، «مارادونا» سمبل بلامنازع فوتبالدوستان جهان شد. سپس نوبت زیدان و رونالدوی برزیلی فرارسید. در دوران اخیر دو ستاره بی همتای فوتبال، معرف حضور همه هستند، لیونل مسی و کریستیانو رونالدو، از ایام جوانی تا دوران پاییز فوتبال خود، چنان جایگاه خود را در تاریخچه فوتبال تثبیت کردند که تا دنیا دنیاست همه آنچه بهجای گذاردند باقی خواهد ماند. معیارها را بهطور کل زیر و رو کردند. با پخش بی امان فوتبال در تلویزیون، این نسل خوشبخت بود آنچه را که باید و نباید را از این دو دید. با گسترش رسانههای متعدد، بحث بی پایان و بی فایده طرفداران این دو بازیگرِ اعجوبه و استثنایی، چنان بالا گرفت که هنوز در «غروب دوران» آنها نیز بی فایده و بی ثمر و به غلط، با توهین و خشم و ناسزا ادامه دارد.
اما امروز صفحات ورق خورده است و برخی باید زبانشان را گاز بگیرند. با طلوع دوباره خورشید، بچههای نوجوان این نسل از بت دیگری حرف خواهند زد. معبود آنها کس دیگری خواهد بود. جبر تاریخ و زمانه است، تعصب و مقایسه بیهوده است. در و دیوار زدن جایز نیست. و جر و بحث باطل است.
هرکس اگر فقط یکی، دو بغل پا زده باشد، یا دو، سه روپایی و چند شوت، به سادگی و به عین میبیند گوهری است خالص با عیار بالا. یادمان باشد و هرگز فراموش نکنیم؛ «هر نسل قهرمان خودش را جستجو میکند»، قهرمان نوجوانان کم سن و سال این نسل ظهور کرده است.
به گزارش ورزش سه،این آخرین مطلب و مصاحبه با پسر ۲۲ ساله، ارلینگ هالند نروژی، ستاره بی چون و چرای امروز دنیای فوتبال، در مجله معتبر فور فور تو در ماه سپتامبر است. این مجله همچنان در روزگاری که کسی حاضر به خواندن مطالبی بیش از سه خط نیست؛ خوشبختانه به بقای خود ادامه داده است. در این مطلب و مصاحبه خواندنی با عنوان «اولین گالکتیکو»، هالند در عین جدیت و فوکوس برای فتح و شکوه، ساده و خودمانی است. از خانوادهای فوتبالی است و آگاهانه در باره همهچیز صحبت میکند. با سن کم دلبستگی به شهر کوچک خود و آدمهایش دارد. اهل افاده و جنجال نیست و نگاه ساده و بی غرضی به فوتبال و رقابتهای بی پایان آن دارد. نگاهش به آدمها قابل احترام است. از همه مهمتر خودِ خودِ خودشه و نقش بازی نمیکند. بی اغراق باید گفت؛ معجزهای است.
چشمانتان را هرگز به روی زیباییها نبندید، هرگز.
پس پلک نزنید، شیر جوان غران برای تار و مار وارد شده است. منچسترسیتی در دوران پپ گواردیولا بازیکنان بزرگ زیادی داشته است، اما هیچکدام با شأن و جايگاهی مشابه با ارلینگ هالند وارد نشدهاند. وظیفه او؟
کسب قهرماني سيتي در لیگ قهرمانان اروپا است. بیشتر، بیشتر و بیشتر از او خواهید شنید.
قول میدهم دیگر از قهرمان نسل امروز تا مدتها حرفی به میان نیاورم، ولی مگر ممکن است؟
آن روز، آن لحظه!
در بعدازظهر یکشنبه ماه مه ٢٠١٢، پسری ١١ ساله در اتاق نشیمن به تماشای تيم محبوبش نشسته است. اگر تيم او به پيروزی دست پيدا كند، برای اولینبار در ٤٤ سال گذشته، عنوان پرشكوه قهرمانی انگلستان را تصاحب خواهد كرد. با نزدیک شدن پایان بازی نتيجه بر وفق مراد نيست. پسر بی قراری میکند، مضطرب است. به پشتی مبل تکیه داده و به چشمان پدرش نگاه میکند تا اطمینان حاصل کند همه چيز درست خواهد شد.
این دقيقا همان صحنهای است که در همان روز و در همان لحظات، در سراسر منچستر بزرگ و فراتر از آن در تمامی جهان ديده ميشد. با رنگ سراسر آبي آسمان، پسران و دختران، پدران و مادران، زنان و مردان همه خیره نشستهاند. اميدوارند، و ناخن دستهایشان تنها مُسكن است!
به اتاق نشيمن در نروژ بازميگرديم. نود دقيقه پايان يافته و در وقت كشته شده هستیم. رسما در قاب تلویزیون! منچسترسیتی با نتیجه ٢-١ از کوئینز پارک رنجرز در ورزشگاه اتحاد عقب است. رقيب، همشهري سيتي، قرمز پوشان يونايتدي هستند، و بازي خود را ١-٠ با پيروزي برابر ساندرلند پايان دادهاند. سیتی "بايد" دو گل بزند! در غیر اینصورت یونایتد باردیگر جام قهرمانی را تصاحب خواهد کرد.
پسرِ بيقرار و مضطرب، ارلینگ هالند است، پدرش آلفی است، بازیکن سابق سیتی، مردی که از گذشته باشگاه چیزهای زیادی ميداند و گفتنيهاي زيادي دارد. اما اکنون پدر نيز هیچ سخنی برای دلجويي از پسر ندارد. ثانیهها به سرعت ميگذرد. تیک تاک، تيک تاک….
«آن روز را بهخوبی به یاد دارم. مثل اینکه دیروز بود. دیوانه کننده بود. آن روز همه چیز در "پيروزي" خلاصه شده بود. «لحظه» ما بود، روزی که باشگاه قهرمان لیگ شد. یادم می آید به تماشا نشستیم، پدرم هم مثل من هیجان زده بود، همه چیز دیوانه وار پیش رفت. سیتی مقابل کیو پی آر QPR، 10 نفره، در دم دماي شکست بود. تيم ما به گمان همه بخت اول قهرماني بود، ولي در يك قدمي باخت بوديم. یونایتد بازي خود را با پيروزي تمام كرده بود. مايوس، درمانده. ناگهان در دقيقه ٩١ بود، اگر اشتباه نكنم، «ادین ژکو» گل تساوی را زد. امیدوار شديم، اما زمان بسیار کمی باقي مانده بود»
چشمان هالند برق ميزند، درخششي مانند هر هوادار سیتی، زمانيكه درباره آن بعدازظهر و دقايق اضافي پاياني صحبت ميكند. به دقيقه ٩٣ ميرسيم. يونايتدیها با فرگوسن در انتظار پايان بازي سيتي در زمين ايستادهاند تا جشن قهرماني را آغاز كنند. بعد از گل تساوي بخش، ثانيهها با سرعت بيشتري ميگذرد و تيك تاك ساعت آواي كوبندهتري دارد.
«گل پیروزی خیلی عجیب بود. ماریو بالوتلی روي زمین افتاده بود اما يک جورايي توپ را به سرخيو آگوئرو رساند. سرجيو چشمانش را بست و با قدرت هرچه تمامتر به توپ ضربه زد. مغزهایمان ترکید. من و پدرم، از صندلیهایمان به پرواز در آمديم، و جيغ زنان دور اتاق میدویدیم. به حقيقت پيوسته بود، سرگيجه داشتيم. خاص بود و استثنايي. چه لحظهاي!»
ورود اجتناب ناپذیر
10 سال گذشت و در اين ميان لحظات خاص بيشتري در منچسترسیتی رقم خورد. پنج قهرمانی لیگ برتر. جامهای بسيار داخلی، تیمهای بزرگ، بازیکنان بزرگ با ستايششدهترين مربیای که این نسل میشناسد، همگی از دروازههای اتحاد عبور کردهاند. شادی و موفقيت آبي آسمانی ديگر امری عادی شده است.
در بعدازظهر ماه جون تابستان امسال، زمانی که سيتي از گلزن جدید خود با استقبالي حيرت آور، در داخل و خارج از استاديوم، رونمایی کرد، احساس میشد لحظه عظیم دیگري در تاریخ اخیر سیتی در شرف وقوع است.
فوتبالیستهای شگفت انگیزی طي ١٥ سال گذشته به باشگاه آمدهاند، اما این یکی بهراستي متفاوت است. ارلینگ هالند بهراستی تفاوت چشمگیری دارد، و مطمئناً متفاوت هم به چشم میرسد. با قد يك متر و تقريبا ٩٦ سانتيمتري، لاغر است، اما قدرتمند. هالند، مسلماً بهترين و خواستنيترين بازیکن روی زمین، به گونهای در سيتي معرفی شد؛ گویی یک جام بي نظير است و سیتی آن را تصاحب کرده است.
شاید برای اولینبار، منچسترسیتی به جای بازیکنی که به مرور به بازيكني نخبه و ستاره تبدیل ميشود، مستقيما يكي از نخبگان و ستارگان را از آن خود کرده است.
هزاران طرفدار گرد آمده بودند تا به سوپراستار جدید و مو بور جدیدشان نگاهی بیاندازند، با شعلههای آتش، با شور و شوق و هيجان، حس نويي موج ميزد. امري قريب الوقوع و حسي اجتناب ناپذیر.
خرید ٥١ میلیون پوندی سیتی، هنوز فقط ٢٢ سال سن دارد، در مرکز تمرين باشگاه اتاق مصاحبه را هم پر میکند. با عرق گير، كلاه و گرمكن سفید بکر، مودب است و در محیط جدید کاملاً آرام بهنظر ميرسد. علیرغم علاقه و توجه گسترده بسیاری از بزرگترین باشگاههای اروپا، از جمله رئال مادرید، منچستریونایتد و چلسی، آیا این امر اجتناب ناپذیر بهنظر نميرسيد ارلينگ روزی به باشگاهی که در کودکی در آن بازی و غوغا میکرد؛ بپيوندد؟
"این سؤال خوبی است. مطمئن نیستم. البته حدس و گمانهای زیادی وجود داشت، شایعات و صحبتهاي زيادي بود. بهعنوان یک فوتبالیست، فوتبالیستی که بد هم بازی نمیکند، باید عادت كنيد و یاد بگیرید با آن زندگی كنيد. نمیتوانستم هیچ کدام را کنترل کنم. اگر به شایعات فکر میکردم، سرم منفجر میشد و در زمین بازی هم روي كاراييام تاثير ميگذاشت. در مسابقات است که باید بهترین عملکردم را داشته باشم، نمايشي مناسب و قابل قبول. برای این کار باید آرامش داشته باشم. این آرامش خیلی برایم اهميت دارد. شایعات بخشی از فوتبال هستند، درک می کنم، اما خارج از کنترل آدمی است، پس اگر نمیتوانم تغييري در مورد آن انجام دهم، كاملا نادیدهاش میگیرم.
و اما در مورد سیتی! نمیدانم، حق با شماست، از ابتدا چیزی وجود داشت. باشگاه را خیلی دوست دارم، البته همیشه دوست داشتم. از دوران بازيِ پدرم در اینجا چیزهای زیادی در مورد اينجا، شهر و تيم میدانم. در عين حال و به همان اندازه مهم، شيوه بازي سيتي را از زمانيكه پپ گواردیولا، كنترل تيم را بهدست گرفت، ميپسندم.
از این نقطه نظر هميشه چشمم به باشگاه و تيم بود، اجتناب ناپذیر؟ نمیدانم، اما بله، بهطور حتم، همیشه علاقه برای ملحق شدن به سيتي وجود داشته است.»
قدم به قدم، با آرامش در حضور ديگران
عدهای معتقدند دوران حرفهای هالند از قبل ترسیم شده است، هر قدم آن، از باشگاهی به باشگاه دیگر، برای کمک به پیشرفت او برنامه ریزی شده و هیچ کاری عجولانه صورت نگرفته است.
در "برين Bryne" باشگاه دوران کودکیاش در نروژ، به او پیشنهاد شد در هوفنهایم تست و آزمایشی داشته باشد، اما پدر و مشاوران دیگر به او توصیه کردند در وطنش بماند و او به “مولده Molde" پیوست.
از آنجا، بي صبري غالب شد و انتقال به یک باشگاه بزرگ در اروپا در راس برنامه قرار گرفت. ظاهرا لیدز پیشنهاد جدي و خوبي ارائه کرده بود، اما زود بود. در عوض شكوفايي او در ردبول سالزبورگ در اتریش آغاز شد. سپس، با وجود ارتباط با یونایتد و مادرید، گام بعدی هالند، آلمان و بوروسیا دورتموند بود، جایی که پرورش و آموزش بازیکنان، مانند پیراهن زرد آنها، پرطراوت و پر جنب و جوش و عالی است.
با پيشرفت او، گلهاي فراوان با نظمی دائمي و خیره کننده همراه شد، چنانچه بلوغ او بهعنوان بازيگري يگانه. تمایل به بازی برای تیم و نه فقط نمودار و تعداد گل. بزرگترین باشگاهها همه با بي صبري فقط نگاه میکردند، منتظر فرصت بودند. به همینترتیب، بار ديگر، تصمیم ساده بود. برای تغيير و قدمي دیگر به جلو. همه چیز با آرامش مطلق و ملاحظه و سنجش دقيق انجام شد. زمان صرف شد. درسها آموخته شد. مهارت بیشتر در کار يافت. و پله پله از نردبان بالا رفت.
«اين بخشی از کار شماست. رد ميشوي و ادامه میدهي، دوست دارم خارج از منطقه امن خود باشم، این کاری است که چندین بار انجام دادهام و بله، حقيقتا از آن لذت میبرم. حضور در منچسترسیتی و کار کردن در اينجا عالي است. با ادمهاي جدید آشنا ميشوید، کشور جدید و عادات آن. تا به حال، چندین بار با رفتن به تیمهای مختلف، يك آدم جديد ديگری شدهام. این تغییرات و چالشها، چیزی است که از آن نهايت لذت را میبرم."
آدمي جدید شاید، اما این بار شباهتهايي وجود دارد. مشاور و مربی اصلی او، پدرش، يكي از آن موارد است. ممكن است دوران حرفهای آلفی هالند در منچسترسیتی تنها به ٤٧ بازی در طول سه سال خلاصه شده باشد، اما مرد ميانه ميدان، كسي است كه ميان گروه خاصي از مردم محبوبيت بسياري پيدا كرده است؛ يك "كالت فيگر" به تمام معنا.
بازیهای معروف با روی کین، تكل و كارت قرمز و خرد شدن پا بدون شك بي تاثير نبوده است. اما تماشای مسابقه خارج از خانه وستهم بهعنوان یک هوادار، یا برخورد با گروهی از هواداران سیتی در پمپ بنزین پس از باخت ٤-٠ در اولین بازی خود برابر چارلتون در سال ٢٠٠٠، جاييكه با پرداخت هزینه سوخت اتوموبيل هواداران، به عملکرد بد خود و تیم اعتراف كرد.
«پدر و پسر»
طرفداران جوان سیتی با حضور یک ستاره واقعی در بازیهای فیفا در تيم خود هیجان زده شدهاند، در حالیکه دیگران گرمای یک دوست قدیمی را احساس میکنند. ارلینگ، یک ماه پس از نقل مکان پدرش از الاند رود ليدز يونايتد به مین رود (نام سابق استاديوم سيتي) به دنیا آمد. آیا اين ارتباط به انتقال او به سيتي تاثیر داشته است؟
«احساس خوبيه چنين زنجيره و حلقه محكمي وجود داره، فکر نمیکنم سابقه پدرم مستقیماً تاثیری در موقعیت فعلی من داشته باشد. با این حال، داشتن اين پیوند حس خوبي ايجاد ميكند. میدانيد، یادم میآید جوان بودم و میدیدم پدرم مشغول كار خاصی در یک باشگاه فوتبال است. او به الگوی من تبدیل شد، پدرم همیشه در زندگيم نقش مهمي بازي كرده است. من با علم به اینکه او یک فوتباليست حرفهای بوده بزرگ شدم و میخواستم دقيقا همین راه را دنبال كنم. محركهاي بود و این فوق العاده است.»
ولی گذشته پدر، باعث ایجاد پیوندی فوری با کارفرمایان جدید شده است، و احتمالا ارلینگ برای آن نیازی به تلاش و دست و پا زدن نداشته است.
«من از حال و هوای اینجا خوشم میآید. رختکن فضاي خوبی دارد. انچه شما را تحت تاثیر قرار میدهد این است؛ همه گرسنه موفقيت هستند. از حضور مردم در اين اطراف لذت ميبرم و پيش از اين از بسياري از مردم شهر و ديگر نقاط دنیا پيامهاي محبت آميز زیادی دریافت کردهام، اين کارم را کمی آسانتر میکند.»
رابطه با هواداران
هالند از دورتموند آمده است، جاییکه رابطه بازیکن و هوادار در ذات و "دي ان اي DNA" باشگاه است، ظاهرا او هیچ شکی در مورد همکاری و همياري و تلاش، با و برای هواداران ندارد.
"من عاشق رابطه نزدیک با هواداران هستم. خيلي مهم است. همه ما انسانهای معمولی هستیم. بايد با همه یکسان رفتار کنیم و بدانیم افرادی که برای تماشای مسابقه ميآیند يا افرادی که هر هفته بدون توجه به هر اتفاقی و حادثهاي از من حمایت می کنند، دقیقاً مانند من هستند. به اینترتیب شما بی اختیار پیوند برقرار میکنید و حس ایجاد شده را در پس ذهن خود نگه میدارید. من با آنها فرقی ندارم، من بازی میکنم، آنها حمایت میکنند. ما مثل هم هستیم.
آگاهم، خوش شانس هستم توانایی بازی کردن را دارم، از اينرو هميشه سعی دارم از هواداران، با گل و كسب پيروزي و موفقيت تشکر کنم."
ما مثل هم هستیم. کلماتی که طرفداران مشتاق شنيدن آن هستند، پیوند بین بازیکن و هواداران در اینجا بدونشک قوی است. دیوید مونی، طرفدار معروف سیتی، در پادکست «ماه آبی» میگوید:
"چیز خاصی در مورد هالند وجود دارد. از نقطه نظر فوتبالی، فکر نمیکنم هیچیک از خریدهایی که سیتی پیش از این انجام داده است، از جمله یایا توره، حتي کوین دی بروین، يا داوید سیلوا و سرخیو آگوئرو، همه فوق ستارههایی بودند كه متقاضيان بزرگي در بازار نداشتند. اگر خاطرتان باشد يكي از روزنامهها دی بروین را، مرد ٥٧ میلیون پوندی طرد و رد شده چلسی خواند. آن بازیکنان باید میآمدند و خودشان را ثابت میکردند، و بهطور یک به یک اثبات هم كردند. در حالیکه هالند، هرچند با توجه به سن، باید خيلي چيزها را ثابت کند، اما اولين کسی است که میتوان او را آسماني خواند، يك گالاكتيكو واقعي. میتوانید تصور کنید رئال مادرید فقط براي معرفي او، بهراحتی قادر بود برنابئو را مملو از جمعيت کند.
هواداران فوراً در اينجا به او دل دادند. شاید این شور و احساس يك طرفدار فوتبالي مانند من باشد، اما با تأثیر پدرش، همیشه نسبت به این معامله احساس خوبي داشتم. حدس میزدم او این تابستان پیش ما بیاید."
قرمز و آبی؛ زیاد جدی نگیرید!
هالند در مراسم معرفي، خود را بيشتر در دل هوادران آبیهای آسمانی جاي داد، وقتي ابراز كرد؛ حتي گفتن كلمه "منچستر یونایتد" برایش دشوار است و شديدا مشتاق و منتظر دربی محلی منچستر در ماه اکتبر خواهد بود.
مونی می خندد: "وقتی اینطور صحبت میکند دوست داشتن او بسیار آسان است"
هالند نيز با یادآوری اين جمله پوزخند شیطنتآمیزي میزند. حالا دوست و همبازی سابق و بزرگترش، سانچو با لباس قرمز شهر بازی میکند، همیشه حرفهاي زيادي در حوزه بازی اين دو تيم و نقش همسایه پر سر و صدا وجود داشته باشد.
"من و سانچو در دورتموند در داخل و خارج از زمین ارتباط بسیار خوبی داشتیم. او در حال حاضر برای اون يكي تيم شهر بازی میکند، بنابراین شاید بهتر باشه مخفیانه همدیگر را ببینیم!، البته اگر راستش را بخواهید، همه چیز در مورد كنايه و شوخی است و من بهراستی در این مورد نهايت لذت را میبرم. قبلاً در شهر با هواداران یونایتد ملاقات کردهام، همیشه با هم شوخی میکنیم. نبايد همه چيز را جدي گرفت. در شهرم در نروژ هواداران یونایتد زیادی وجود دارند، من همیشه مجبور بودم با اونها سر و كله بزنم. به این کرکریها عادت كردم و با اين کل کلها حال ميكنم. مسائل را خیلی جدی نگیرید. هميشه میخوام كمي مثل طرفداران باشم، مانند آنها رفتار كنم و شبیه آنها حرف بزنم، وگرنه کمی خستهکننده و ملال آور میشه، اینطور نیست؟»
اندیشه و تعمق؛ خاموشی آگاهانه!
با همه تمرکز و توجه براي رسيدن به اهداف و موفقیت، هالند شخصيت شوخ و سرگرم کنندهای دارد، به رفاقت و دوستي اهمیت میدهد و هميشه درحال مزاح و شوخی با بازيكنان و همتيميها است. مربیان هالند در دوران کودکی او در برن، به رفتار خوب و مناسب و اهمیت آن در زمين بازی و ايجاد و حفظ روابط دوستانه با همتیمیها تاكيد میکردند. آموزش و آنچه او آموخته است آرامش خاصي به هالند بخشيده است، سكوت و سكون. خاموشي آگاهانه.
زادگاه او در جنوب غربی نروژ، ١٢هزار نفر جمعیت دارد. محیطي روستایی در كناره ساحل. هنوز دائما به مزرعه خانوادگی سر ميزند. بهراحتي ميتواند جت شخصی را در آن اطراف پارک کند. اما با سادگي خوشحال و راضي است. كار در مزرعه، رسيدگي به خوكها در آن غوغا يا جمع آوري سيب زميني کافی است تا بوی زننده و فشار بی اندازه فوتبال مدرن را از بين ببرد. در آن محيط ارامش بخش، مدیتیشن نقش معنی در آسودگیِ او بازی میکند. پالايش ذهنی!
«برایم بسيار اهميت دارد، دوست دارم آرام باشم و ذهنم را پاک و خالي کنم."
سیتی امروز و گواردیولا
اينروزها منچسترسیتیِ هالندِ ارلینگ، تفاوت بسیاري با منچسترسیتی هالندِ پدر، زمانيكه در سال ٢٠٠٣ به آن ملحق شد؛ دارد.
"بزرگ است. امکانات، کارکنان، همه دست اندركاران باشگاه، یک سازمان بزرگ و بسیار حرفهای. همه چیز طوري انجام میشود تا بهترين سرويس ممكن را در اختيار بازيكنان قرار دهند. چه كسي از اين امکانات و سرویس میتواند شکایت کند»
امکانات باورنکردنی، بازیکنان درجه یکی كه اكنون، هالند آنها را همتیمی مینامد. شهرت جهانی باشگاه. اشتياق بي پايان براي تصاحب جامهاي نقرهاي و مدال، تمامی این چیزهایی هستند كه منچسترسیتی مدرن را به مکانی جدید و مطلوب برای بازي و کار و پيشرفت تبدیل كرده است. و صد البته "پپ گواردیولا" هم هست.!، چشمان هالند با اشاره به گوارديولا به رقص در ميآيد.
«خب، او یک مربی بسیار خاصی است و حضور او در سيتي برايم بسيار پراهميت بود. همه ما میدانیم که او نهتنها برای باشگاه، بلکه برای بازیکنان و بهطور کلی برای فوتبال امروز چهها کرده است. این همان چیزی است که میخواهم بخشی از آن باشم. فکر میکنم میتوانیم با هم دوران خیلی خوشي داشته باشيم.»
نوک حمله؛ شماره ۹ واقعی
ناظرانی که از سنین جوانی به هالند علاقهمند شدند با اصطلاحی مانند "مهاجم کامل" از او ياد ميكنند. بهراحتی میتوانید دلیل آن را متوجه شوید. به فیزیک بدن، غریزه ورزش و رقابت، و میلِ سيري ناپذير و حرص بي پايان براي گشودن دروازهها و به ثمر رساندن گل اشاره دارند، آيا هالند فوتباليست كاملي است؟ يا هنوز در مسير يادگيري است؟
«بله، البته. نمیدانم چه اتفاقی روي خواهد داد، اما خط پاياني براي یادگیری وجود ندارد. براي جلو رفتن و بهتر شدن. شما هرگز نمیتوانید از جستجوی راههای جدید، هر چه كه هست، برای بهتر شدن دست بردارید. به کریم بنزما در رئال مادرید نگاه کنید. او اکنون ٣٤ سال دارد و ناگهان در چند سال گذشته به بازیکنی حتی بهتر از قبل تبدیل شده است، این حقيقتا بهت آور و دیوانه کننده است.
مگر میشود، مطمئن باشید هيچگاه از يادگيري دست نخواهم کشید.»
مقایسه با بنزما اجتناب ناپذیر است. مرد موفق فرانسوی اخیراً برخلاف عرف مهاجمين نوك امروزي عمل كرده است. در واقع ابداعی دو باره از آنچه ما از نوك حملههاي سنتي با شماره ٩ به ياد داريم. با قدرت، غول پيكر، باهوش و گلزن. بنزما بههمراه هالند بارديگر شماره ٩ و موقعیت مرکزی و مسئوليت اصلي يك نوك حمله واقعي را به فرم امروزي آن زنده كردهاند. شماره ٩هاي كاذب امروزي بايد مراقب باشند.
"قبل از اینکه به اینجا بيام، خیلی لیگ برتر را تماشا میکردم، فکر میکنم در چند سال گذشته كمبود مهاجم نوك محسوس است و حضور شماره ٩ بزرگ و قوي هيكل در حوالي هجده قدم كمتر و كمتر شده است، به همین دلیل الآن خیلی خوب است يكي از آن مهاجمان باشي!،این پست و مکان نهایی در زمين فوتبال است، همیشه میخواستم يك مهاجم باشم. عاشق پست خود در زمين فوتبال هستم"
طرفداران فوتبال نیز شیفته پستی هستند که هالند در آن فعالیت دارد. با وجود تمام تغييرات و تفاوتهای فوتبال مدرن، هواداران یک گلزن تمام عيار را میپسندند. شايد كنترل شماره 9های کاذب امروزي دشوار باشد، اما بهسختی میتوان از آنها بت ساخت و به پرستش آنها پرداخت.
موني بهعنوان طرفدار در اينباره چنين توضيح ميدهد:
"درست است. بیایید صادق باشیم، دلیل اینکه ما هواداران سیتی آگوئرو را دوست داشتیم همين بود. او گلهای زیادی به ثمر رساند. يک حس خاص در مورد داشتن یک شماره ٩ فوق العاده در خط حمله وجود دارد، کسی که با قلدري و گردن كلفتي، رقبا و مدافعين را آزار ميدهد، با گلهاي بسيار زياد خود حريفان را زجر كش ميكند و میترساند و بالآخره مردم و هواداران را هیجان زده و خوشحال میکند.
سیتی تیم عجیبی است، ما گلهای زیادی میزنیم، اما همه احساس میکنند ما به اندازه کافی گل نمیزنیم. حالا کسی را داریم که در طول بازي عمدتا در محوطه هجده قدم مشغول است، چیزی که دو سالي است در تيم ما وجود خارجي نداشته است. طي اين دوران بارها شاهد بوديم دی بروین با پاسهاي عالي خود توپ را به سمت دروازه حريف ميفرستد و میگوید: "اوه، کسی آنجا نیست". اما اکنون كسي خواهد بود. یکی از بهترين و پرطرفدارترین بازیکنان اروپا. ما همگي حقیقتا هیجان زدهایم.»
هالند نیز هيجان زده و مشتاق است تا خود را به شرايط جديد تطبیق دهد و خود را نشان دهد.
«در فوتبال مدرن، بازی پشت بازي، بازي پشت بازي داریم، مسابقات زیاد است و این خيلي خوب است، و من اين مورد را دوست دارم. میتوانم همکاری و مشارکت و کمک خود را عرضه کنم. البته باید بگویم عاشق مردان گوش هم هستم که از جناحین نفوذ میکنند، توپ را روی دروازه می فرستند و من گل میزنم. باور کنید گاهی اوقات به همین راحتی است. فکر می کنم یک مرد شماره ۹ امروزی باید بتواند هر دو کار را انجام دهد و از انجام هر دو مسئولیت لذت ببرد. امیدوارم بتوانم این کار را انجام دهم»
مطلقا دلیلی برای نگرانی نیست
هالند از بازی، بازی و بازی و آنچه در زمین فوتبال دوست دارد میگوید. ولی هرگز در تیمهای پپ گواردیولا شاهد آنچه او میگوید؛ نبودهایم. از زمان ورود هالند، تحلیلهای زیادی در مورد اینکه او، سرمربی و تیم چگونه با یکدیگر تطبیق میشوند، انجام شده است.
«من به این حرفها گوش نمیدهم. وقتی اینجا هستم، تمرین میکنم، سخت کار میکنم، سپس به خانه میروم و بعد خاموش میشوم. مجبورم. آنچه در ذهن من میگذرد بسیار مهم است، فکر و ذهنم باید در جای مناسبی باشد تا بتوانم بهترین خودم را ارائه کنم، تمام سر و صدای بیرون، آنالیزها و سیستمها و این حرفها توی کَتَم نمیرود و برایم هیچ معنایی ندارد. من با مربیام کار میکنم، با تيم و براي تيمم کار میکنم، همین.»
اما یک چیزی این وسط مطرح است. منچسترسیتی فصل گذشته ۹۹ گل در مسیر قهرمانی لیگ برتر به ثمر رساند و ۱۵۰ گل در مجموع رقابتها. در پنج لیگ برتر اروپا هیچ تیمی به آنها نزدیک نشد. با این حال، تماشاگران و بعضی کارشناسان، هرگز از اظهار نظر مبنی بر اینکه یک چیزی در تیم لنگ میزند؛ دست برنداشتند. آنها معتقدند سیتی، حساب حریفان بزرگ را تمام و کمال نمیرسد. در آن دوران گواردیولا پس از تساوی ۲-۲ مقابل لیورپول در آوریل، گفت: "حریفان را در بازی زنده نگه میداریم. "، اگرچه احتمالا در آن دوران اشاره به دیدارهای لیگ قهرمانان داشته است.
در این شرایط آیا گلهای هالند مانند کپسول مرگبار «سیانید cyanide» عمل خواهد کرد تا شکار جامها، بهویژه لیگ قهرمانان، آسانتر شود؟،هالند بهخوبی همه چیز را در زمین تمرین انجام میدهد، اما چگونه و کجا میتوان بهترین را از او گرفت.
نیکلاس جنسن، بازیکن سابق دانمارک قبل از پیوستن به فولام در کنار آلفی هالند در منچسترسیتی بازی کرد، او با زیر نظر گرفتن پسر همتیمی خود در طول سالیان تصدیق میکند جای زیادی برای پیشرفت وجود دارد.
«ارلینگ بازیکن بسیار باهوشی است. اما اولین لمس و کنترل توپ و بازی در فضاهای تنگ و بسته، زمینههایی هستند که او میتواند قطعا بهتر عمل کند. یقین دارم او چیزهای زیادی از پپ خواهد آموخت و بهزودی یک مهاجم کامل خواهد شد. از آن طرف، مطمئنم تیم هم یاد خواهد گرفت از نقاط قوت هالند استفاده کند."
یکی دیگر از همتیمیهای سابق آلفی، نیکی ویور، دروازهبان سابق سیتی است. ضربات پنالتی او در فینال پلیآف دسته دوم در سال ۱۹۹۹ به شکلی به یاد ماندنی باعث تغییر سرنوشت باشگاه شد، و مسلماً به سیتی کمک کرد تا به نقطهای برسند که امروز قرار دارند. ویور ورود هالند را بهعنوان «No Brainer چیزی که آنقدر واضح است که نیاز به فکر کردن ندارد» توصیف میکند و مطلقاً دلیلی برای نگرانی در مورد سیستمها و تاکتیکها نمیبیند.
"بازیکنان بزرگ و تاپ خودشان را هميشه با شرايط جديد وفق میدهند. او تقریباً در هر بازی میان یازده مرد میدان قرار دارد، مطمئناً در بازیهای مهم حضور خواهد داشت. بسیار شگفت زده نشوید اگر حداقل ۲۰ گل به ثمر برساند. به نظر من عهدی در بهشت است، او مهاجمی است که انواع و اقسام گلها را به ثمر میرساند، يك Poacher واقعي. شكارچي كه از موقعيتهاي نزديك به دروازه و شش قدم، گلهاي زيادي ميزند، در هوا عالی است، سر زني قابل. در كل یک تمام كننده درجه يك است. و فراموش نكنيد از سیتی ميگوييم، تيمي که میتواند موقعيتهاي متفاوتي را براي او خلق کند. فوتبالدوستان سيتي را تیمي پیچیده میبينند، كه بعضي مواقع هستند، اما بازيكناني چون بروین و فودن با پاسهاي خود بهويژه در بازيهاي بسته و فشرده، از حضور هالند در مركز محوطه جريمه لذت خواهند برد"
رقابتی درون رقابت؛ لیورپول با سیتی، هالند با ویرجیل فن دایک
در بالاترین سطح فوتبال، مدافعان با کیفیت و با قدرت بسیار زیادی در مرکز خط دفاع وجود دارند تا فشردگي بازي را كاهش دهند و مهاجمان خبره را تحت كنترل قرار دهند.
هجده ماه پیش از اين، هالند به ٣ تن از بهترین مدافعان مياني جهان در يكي از مصاحبههاي خود اشاره كرد: سرخیو راموس، ویرجیل فن دایک، کالیدو کولیبالی. در این فصل، او با دو نفر از آنها در لیگ برتر و شايد سومي در ليگ قهرمانان روبهرو شود.
مطمئن نيستيم كداميك ساعت بيشتري را برای امادگی برخورد با هالند در سالن بدنسازي صرف خواهد كرد، اما بهطور حتم کشمکشهای هالند با فن دایک از لیورپول و کولیبالی از چلسی تا حد زیادی نتايج آن مسابقات را تعيين خواهد كرد. خصوصا با فن دایک، مردی که پيش از اين در لیگ قهرمانان اروپا با ردبول سالزبورگ ملاقات کرده است، به جرات ميتوان گفت؛ رقابتي درون رقابت خواهد بود؛ رویارویی ليورپول و سيتي، فان دايك و هالند!
"در این مورد مطمئن نیستم. من مقابل ورجیل. اين دوئلي يك به يك نيست. جدالي است ميان يازده در برابر يازده. میدانم در مقابل هم قرار خواهيم گرفت، اما در مقابل آلیسون و بقیه مدافعان نیز خواهم بود. در فوتبال مدرن، در بالاترين سطح ممكن، مسابقات چیزی فراتر از بازيكنان خوب است. ما باید همگي بهعنوان تیم، عالی باشیم، با هم کار کنیم و نتيجه بگيريم. بهتر است بیش از حد معمول به نبردهای فردی نگاه نکنیم."
با اين حال زمانيكه ارلينگ با اصرار، تحت فشار قرار ميگيرد تا بيشتر از فن دايك صحبت كند؛ در عين شيطنت، پاسخ او بسيارحرفهاي است.
"روبهرو شدن با بهترینها همیشه معركه است؛ من چند بار مقابل او بازی کردهام، واقعاً مرد خوبی است و همچنین یک فوتبالیست استثنایی. دوست دارم مقابل او بازی کنم چرا كه شايد بهترین در جهان باشد."
سپس لبخند ظاهر ميشود؛ "راستی، من در آنفیلد گل زدهام، براي نروژ مقابل هلند..."
برخورد با سنگینوزنان
اضافه کردن چاشنی اضافه، به آش دهن سوز اخیر بین سیتی و لیورپول دشوار است، اما شاید اصلا این قرارداد برای رتق و فتق و فيصله این رقابت بي همتا باشد. هالند هميشه پيش از اين، عاشق تماشای درگیری و رقابتهاي گذشته سنگینوزنها بوده است، و حالا صبري ندارد، و نمیتواند منتظر بماند تا بخشی از قبیله "آبیپوش" براي درگیریهای "بكش يا بمير" لیگ برتر و اروپا باشد.
"از بیرون که نگاه میکنید، سطح اين ديدارها هميشه بسیار بالا بود. بازیهای زیادی را بین تیمهاي بزرگ در ليگهاي مختلف تماشا کردهام و فکر میکنم، ليگ برتر احتمالاً بالاترين سطح ممكن را در تمامي جهان داشته است. سيتي و ليورپول تا حد و مرز مطلق به يكديگر فشار ميآوردند و تا آخرین بازی، هر یک از دو تيم میتوانست عنوان قهرمانی را کسب کند: پشت هم، فقط برد، برد و برد. پاياپاي. منظورم این است که، بعد از ٦٠ دقیقه، اگر لیورپول به ولوز گل میزد، ممکن بود به مقام قهرماني دست يابد. این بسيار خاص است. خیلی خوب است که الآن درگیر چنين رقابتي هستم، و به همين علت، طبیعتا بسيار هيجان زدهام."
منتقدین، فلورنتینو پرز و …
شنيدهايم؛ ٨٦ گل در ٨٩ بازی برای دورتموند. ٢٣ گل در ١٩ بازی در لیگ قهرمانان اروپا؛ ٢٠ گل تنها در ٢١ بازی ملی برای کشورش، نروژ، (و تا الآن ۹ گل در ۵ بازي در ليگ برتر)
میل مسحورکننده و خيالي هالند برای آشنايي و بوسه نهايي توپ به تورهاي دروازه ترسناک و دلهره آور است. با هر گل، هالند در خط آتش و تيرهاي منتقدان و متعصبان قرار خواهد گرفت، حتي كساني كه در عمر خود کفش ميخ دار فوتبال به پا نكردهاند.
در ماه جون، فلورنتینو پرز، مالک رئال مادرید با حماقت و غرور هميشگي گفت؛
"اگر هالند، در صورتیکه تابستان امسال، برنابئو را به جای اتحاد انتخاب میکرد احتمالا فقط روی نیمکت ذخيرهها مینشست"
هالند یک بار دیگر پوزخند میزند.
در یک مسابقه بینالمللی مقابل سوئد در همان ماه، هالند مدعي شد، الکساندر میلوسویچ، تهديد به شکستن پاهایش کرده. پسر نروژی از فرصت خود استفاده کرد، دو گل زد و ثابت كرد کت تن کیست!
"اين چيزها در فوتبال اتفاق میافتد. خودم بهش ميخندم. زیاد به صحبتهاي به اين شكل فکر نمیکنم. نمیتوانم فكر كنم، وگرنه نميتوانم تمرکز كنم و خودم باشم. با این حال، خوبه گاهي کمی سرگرم شوید. صحبتهاي حين بازي عادی است ولي در پايان دوباره رفيق هستیم. مقداری كركري در زمین خوب است و از آن لذت میبرم. اما بعد از بازي، همه دوباره مثل هم هستیم، و همه میتوانيم دوست بمانيم.»
جوایز و لیگ قهرمانان
رقابتهای شخصی و تيمي میآیند و میروند، ظاهرا هالند قصد ندارد خود را در آنها غرق كند و مطمئناً اجازه نخواهد داد این وقایع و حرفها، سد راهی برای تصاحب جوایزی مانند کفش و توپ طلا باشد.
"جوایز فردی به سوي شما ميآيد اگر نمايش خوبي با تيم داشته باشيد. تمام تمرکزم روی تیم است. با تیم خوب بازی کنید و منتظر بمانيد بعد از آن چه خواهد شد"
هالند احتمالا اهدافی برای فصل جاري تعيين كرده است.
«اگر تصميم و هدفي هم داشتم به شما نمیگفتم، اما پوست كنده و رو راست بگویم به این چیزها فكر نكردم. ولي حتم داشته باشید در حالیکه میخواهم تا جایی که میشود گل بزنم، ولي اگر مثلا ریاض محرز در موقعیت بهتری باشد، حتم داشته باشيد به او پاس خواهم داد و اين براي من امري بسيارعادی است.»
آیا همه چیز عادی خواهد ماند؟ برای باشگاه و هواداران؟، همگي امیدوارند این خرید نهتنها آنها را در صدر فوتبال انگلستان نگه دارد، بلکه اولین جام پر شکوه لیگ قهرمانان را به ارمغان آورد. این رقابتی است که هالند شيفته آن است. زمانيكه در سالزبورگ بود، با ماشينش شهر را دور ميزد و به نواي آشناي ليگ قهرمانان گوش ميداد.
"عاشق لیگ قهرمانان هستم. حتي سرود آن را دوست دارم، تمامي مناسبت و مراسم آن را، اميدوارم بتوانم به تیم، هواداران و مربيام کمک کنم تا با منچسترسیتی اين جام را تصاحب كنيم"
فراموش نميكنم از كجا آمدهام
صحبت کردن با هالند در یک بعدازظهر آرام پيش از شروع فصل ٢٣-٢٠٢٢ جذاب بود. در سالهای اخیر هالند بهواسطه پاسخهای سریع و کوتاه و سرگرم کننده خود شهرت پیدا کرده است، به خصوص برابر گزارشگران و خبرنگاراني كه بلافاصله بعد از مسابقه میکروفون را به دهان او میچسبانند. ظاهرا بعد از اين، تمامي گزارشگران بايد با ورود هالند و شرایط جدید كنار بيايند.
"سوال احمقانه، جواب احمقانه در پي خواهد داشت، نمیدانم رسانههای بریتانیا مشتاقانه منتظر من هستند یا خیر؟ جالب خواهد بود. خواهیم دید چگونه پيش خواهد رفت."
روزنامه نگاران انگليسي باید مانند مدافعان تیمهای رقیب مراقب باشند. با صحبت از رسانهها، شانس زيادي وجود دارد؛ هالند با دشمن و رقيب پدرش "روی کین" در Sky Sport برخورد کند. لبخند به چهره او باز ميگردد. احساس میکنید هالند از آن دسته بازيكناني است كه ميتواند همه فشار و شهرت امروزه در دنياي فوتبال را به دوش بكشد. بلندپروازي درلیگ غولپیکر برتر" زانوهاي بسیاری را خم كرده است. تاكنون مسیر حرفهای فوتبال، شهرت زيادي برای او به هم زده است، و موفقيت در ليگ برتر بهطور قابلتوجهی معروفيت و شهرت او را در سراسر جهان گسترش خواهد داد. بهزودي پسر جوان و مستعد نروژي نميتواند به سادگي در كوچه وخيابان با جمعیت قاطي شود.
"درست است یک مرد معمولی در خیابان نخواهم بود. با قد بلند، موهای بور و طلايي، توی چشمم و همه مرا میبینند، متفاوت است، اما اصلاً از آن شکایت ندارم. پدرم خوب میداند، او چیزهای زیادی در مورد فوتبال و فوتبالیستها برایم گفته است و نصايح او کمک زيادي کرده به من کرده است، اما شک نکنید همه آنچه با شهرت ميآيد؛ به جان میخرم. اما اگر در طول راه، زمانی تغییر کردم، نه فقط پدرم خواهد گفت بلکه به اندازه کافی آدم دور و برم هستند تا به من گوشزد كنند. مردم شهرم حقيقتا برایم مهم هستند و من همیشه به یاد خواهم داشت از کجا آمدهام. هرگز تغییر نخواهم کرد و هرگز شخصيت یا رفتارم را تغییر نخواهم داد.»
پانوشت؛
نوشته بودیم؛
زوج، سيتي و هالند برای هم ساخته شدهاند. عروسي مجللي خواهد بود. حالا باید گفت؛ عظیمتر از آنچه تصورش را میکردیم.
روزی روزگاری پله، کرایف، مارادونا، مسی و رونالدوها….تاریخ را نوشتند، و امروز ارلینگ هالند تاجگذاری کرد تا تاریخ را ورق بزند. اینک نسل جدید فوتبال سمبل خود را دارد.