مایک آهنین با گربهسانان بزرگ زندگی میکرد
رابطه عجیب تایسون با حیوانات خانگیاش؛ سه ببر
رابطه عجیب مایک تایسون با ببرها یکی از ویژگیهای خبرساز زندگی این اسطوره دنیای بوکس است.
به گزارش "ورزش سه"، مایک تایسون در روزهای اوج شهرتش رفتارهایی داشت که او را به یکی از نوکیسهترین ورزشکاران ثروتمند دنیا تبدیل کرده بود. مایک آهنین مبالغ هنگفتی برای هر چه بیشتر دیده شدن خرج میکرد اما یکی از عجیبترین اقدامات او خرید سه تولهببر بنگال بود که در عمارت وسیع او در لاسوگاس در کنارش زندگی میکردند.
سه ببر بنگال به نامهای کنیا، استورم و بوریس. مایک تایسون زمانی تصمیم به خرید این سه تولهببر کرد که در زندان به سر میبرد. بوکسور افسانهای به دلیل تجاوز به دختری 18ساله به زندان محکوم شده بود. تایسون در این باره گفته بود:" وقتی زندان بودم یک روز با دوستی که از او ماشینهای لوکس میخریدم صحبت میکردم که به من گفت یکی از دوستانش به او بدهکار است و قصد دارد به جای بدهی از او حیوان بگیرد. پرسیدم چه جور حیوانی؟ گفت مایک، طرف ببر و شیر هم دارد! گفتم خیلی هم عالی"
مایک آهنین سالها بعد متوجه میشود زندگی کردن با حیواناتی وحشی و درنده یکی از اشتباهات بزرگ زندگیاش بوده و حتی چند بار جانش را به خطر انداخته است. تایسون با ارائه توضیحاتی عجیب از دوران زندگی با ببرهای بنگال میگوید حتی مدتی با آنها روی یک تخت میخوابید.
تایسون در این باره گفت:" آن روزها خیلی احمق بودم. رام کردن ببرها امکان نداشت. به هیچ وجه. خیلی راحت ممکن بود تصادفی آدم را بکشند. نه اینکه بخواهند، کاملا تصادفی".
بوکسور جنجالی اما به جای سپردن ببرها به باغ وحش به سراغ گربهسانان دیگر هم میرود و چند پوما و شیر هم به عمارتش منتقل میکند. او درباره رژیم غذایی این گربهسانان بزرگ گفت:" به آنها مرغ و گوشت اسب میدادیم. آنها خیلی آرام غذا میخورند و اصلا اهل پرخوری نیستند. وزنشان را خیلی دقیق در بهترین عدد ممکن حفظ میکنند".
تهدید جانی
با وجود همه احتیاطها، تایسون قبول دارد صرف حضور در کنار آنها میتواند جان انسان را به خطر بیندازد. مایک آهنین در این باره گفت:" یک بار که سعی کردم به یکی از آنها واکسن بزنم گازم گرفت. خیلی ترسیدم. شش هفت بخیه خوردم و دیگر تمام شد. حتی سگم هم یک بار من را گاز گرفت".
اما اطرافیان مایک تایسون هم از خطر ببرهای بنگال او در امان نبودند. شلی فینکل، مدیر برنامههای سابق تایسون، میگوید او مجبور شد یکی از ببرها را واگذار کند چرا که ببر مورد اشاره سعی کرده بود سگ خانگی یکی از همسایهها را بخورد!