خداحافظی من با مرگ تفاوت زیادی نداشت
صحبتهای کامل سیدجلال؛ وقتی بچهها گریه میکردند
سید جلال حسینی در مصاحبهای مفصل با محمدحسین میثاقی درباره دوران فوتبالش صحبت کرد.
به گزارش ورزش سه، سیدجلال حسینی کاپیتان پیشین و مربی کنونی پرسپولیس، اولین گفتوگوی تلویزیونی خود پس از خداحافظی از فوتبال را در حالی انجام داد که پس از اعلام بازنشستگی، با سیل پیامهای محبت آمیز از سوی اهالی فوتبال روبرو شده بود.
او در این گفتوگو به تمجید از مربیان و همبازیانش در دورههای مختلف فوتبال خود پرداخت و به سوالات مجری برنامه پاسخ داد.
این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* تصمیم به خداحافظی یکی از سخت ترین تصمیماتم بود
تصمیم برای خداحافظی از فوتبال بعد از بیشتر از ۲۰ سال، یکی از سخت ترین تصمیمات زندگی ام بود. آخرین بازی لیگ که تمام شد خیلی به این موضوع فکر میکردم و هر روز با همسرم صحبت میکردیم که باید چه کار کنم. برای من خیلی سخت بود که خداحافظی کنم و بعد از آن میخواهم چه کار کنم. طی صحبتی که با باشگاه و آقای گلمحمدی داشتم این تصمیم را گرفتم که در کادرفنی باشم و امیدوارم که بتوانم روز به روز بهتر بشوم.
* خداحافظی با مرگ تفاوتی نداشت
احساس میکنم اینکه میگویند فوتبالیستها دو بار میمیرند حقیقت دارد چون بعد از اینکه لیگ به پایان رسید خداحافظی ام با مرگ تفاوت زیادی نداشت و حس خیلی بدی داشتم؛ حتی نمیتوانستم با همسر و بچه هایم صحبت کنم چون استرس زیاد و حس بدی داشتم. تصمیم خیلی سخت و تاثیرگذاری در روحیه خودم بود اما این تصمیم را گرفتم که در کادرفنی باشم و بتوانم کنار پرسپولیس ادامه بدهم. امیدوارم که بتوانم با این شرایط کنار بیایم.
* نمیتوانستم از فوتبال دور باشم
خیلی به بعد از خداحافظی فکر کردم و در طول فصل هم هر روز فکر میکردم چون وقتی خداحافظی میکنید تصمیم گیرنده خودتان هستید؛ هر روز فکر میکردم که اگر خداحافظی کردم دو سال استراحت کنم یا فکر دیگری داشته باشم و از فوتبال به دور باشم اما نتوانستم این کار را کنم و برایم سخت بود. پس از آن هم تصمیم گرفتم کنار پرسپولیس باشم؛ شرایط سختی را طی میکنم و انشاالله با آن کنار میآیم.
* آقا یحیی گفت هر تصمیمی بگیری احترام میگذاریم
اواخر لیگ آقا یحیی چند بار با من صحبت کرد و گفت هر تصمیمی بگیری احترام میگذارم و همان کار را انجام میدهم. حتی بعد از پایان لیگ هم با هم تلفنی صحبت کردیم و گفت هر تصمیمی بگیری من به باشگاه میگویم همان را انجام بدهد ولی تصمیم گرفتم که به عنوان کادرفنی ادامه بدهم و آقا یحیی هم پذیرفت. خدا را شکر کنار هم هستیم.
* بازیکنان جدید بدانند پیراهن چه تیمی را پوشیدهاند
در این چند سال خیلی از بازیکنان ما جدا میشدند؛ ما در بهترین شرایط بودیم و حتی دو بار به فینال آسیا رفتیم که اگر به فینالها هم نگاه کنید ما پیش از آن چند بازیکن خوبمان را از دست میدادیم. پارسال هم واقعا سه تا از بهترینها را از دست داده بودیم و باشگاه نتوانست بازیکن بگیرد. امسال شرایط بهتر بود ولی چند روز است که احساس میکنم باشگاه نتوانسته فوروارد بگیرد و باید حتما این کار را انجام بدهند. بازیکنانی که آمدهاند بازیکنان خوبی هستند اما باید بدانند پیراهن چه تیمی را پوشیدهاند؛ اینطور نیست که فکر کنند فقط فوتبال بازی میکنند و میروند. اینجا شرایط خاص خودش را دارد و فشار زیادی هست. بازیکنانی که اضافه شدهاند فوقالعاده هستند اما بازی در پرسپولیس شرایط خاص خودش را دارد. هر چیز و هر کسی بودند برای خودشان بودهاند؛ از امروز که میخواهند برای پرسپولیس شروع کنند باید تمام تمرکزشان را بگذارند و کار و رفتار درست داشته باشند که هم خودشان و هم تیم موفق باشند.
* اجازه نمیدادند کاری برای پرسپولیس انجام شود
برخی از بازیکنان برای پول به تیمی میروند اما برخی هم واقعا دوست دارند. سال گذشته تیم ما ضعیف بسته شده بود و متاسفانه مدیران کاری نمیکردند؛ اصلا اجازه نمیدادند که برای پرسپولیس کاری انجام شود اما بازیکنانی که اضافه شدند دل و جرات زیادی داشتند. شاید از نظر فنی ضعیف بودند اما دل و جرات زیادی داشتند و در بدترین و سخت ترین شرایط دوم شدیم. اما بازیکنانی که الان اضافه شدهاند خیلی خوب هستند؛ در تیم ملی بودهاند و سابقه خیلی خوبی دارند و میتوانند به تیم خیلی کمک کنند. من در این چند سال در پرسپولیس زندگی کردهام و میدانم که هر بار بهترین بازیکنانمان را از دست دادیم و نتوانستیم بازیکنان خیلی خوبی جذب کنیم. امسال آقای گلمحمدی لیستی داشتند و هنوز آن لیست کامل نشده است. امیدوارم که مدیریت باشگاه تلاشش را بکند؛ پرسپولیس نیاز دارد بر خلاف سال قبل بازیکن جذب کند و امیدوارم که خواسته های سرمربی برآورده شود.
* تمام فکرم فوتبال بود
ما بیشتر موفقیت ها را میبینیم اما من خیلی مواقع شکست خوردم. شاید اگر شکست هایم را ببینید با موفقیت ها برابری کند اما همیشه توانستم خودم را به شرایطی برگردانم که مناسب قهرمانی باشد. قهرمانی هایم با هر تیمی، زحمت بچه های آن تیم و مربی ها بوده است. واقعا از آنها تشکر میکنم. سال های سختی داشتم؛ اگر بخواهم به روزها و ساعت های آن فکر کنم خیلی چیزها یادم است و خیلی چیزها هم نه، ولی میدانم خیلی سخت بوده است. یک زندگی کاملا سخت؛ در شرایطی که شما برای قهرمانی میجنگید کل سال را باید آماده باشید. اینطور نیست که شما ۵ بازی را ببرید و ۲ بازی را مساوی کنید؛ شما هر بازی که به زمین میروید باید آماده باشید و این تفکر خیلی سختی برای بازیکنان ایرانی است. در این چند سال تمام تفکرم این بود که به فوتبالم فکر کنم و این مسئله هر روز کارم را سختتر میکرد اما الان موفقیت ها را که میبینم باعث خوشحالیام است.
* هر چقدر قوی باشید فوتبال شما را کنار میزند
اینکه چطور تا ۴۰ سالگی بازی کردم سوال سختی است؛ به این سوال خیلی فکر کردم و خیلی مواقع مخصوصا در این چند سال در پرسپولیس به بازیکنانی که در کنارم بودند این تذکر را میدادم که نمیشود با فوتبال شوخی کنید؛ این تنها چیزی است که خیلی راحت یک بازیکن را کنار میزند. شما هر چقدر قوی باشید فوتبال شما را کنار میزند؛ اگر درست زندگی نکنید و درست فکر نکنید. اینها مسائلی است که بازیکنان باید درک کنند. متاسفانه الان شرایطی شده که خود بازیکنان تصمیم گیرنده نیستند و اطرافیان در مورد بازیکنان تصمیم میگیرند، به آنها صحبت کردن بد را یاد میدهند. من صد در صد با طرز صحبت کردن برخی بازیکنان مخالف هستم. گاهی بازیکنانی میبینم که شاید در آن حد و اندازه نباشند اما رفتار بدی دارند و شرایط خاصی دارند. من احساس میکنم فوتبالمان به راه بدی میرود ولی تنها چیزی که من به آن توجه میکردم صحبت هایی است که همه مربی ها با بازیکنان انجام میدهند که شما برای فوتبال خوب، باید زندگی خوب داشته باشی. من همیشه این کار را میکردم و بیشتر به زندگی بیرونم توجه داشتم؛ در فوتبال شما به تمرین و مسابقه میروی اما زندگی بیرون خیلی مهم است.
* روی که از تیم ملی خط خوردم تنها روزی بود که آرزوی قهرمانی کردم
سالی که از تیم ملی خط خوردم برایم لذت بخش ترین است. ما بازیکن نداشتیم و یکی از سال هایی بود که آرزو میکردم قهرمان بشوم. قهرمانی های زیادی داشتم، بازیکن نداشتیم و از تیم ملی هم خط خورده بودم و روحیه خیلی بدی داشتم اما تنها روزی هم بود که آرزو کردم امسال قهرمان بشوم و سه جام هم گرفتیم؛ هم حذفی، هم لیگ و هم سوپرجام. آن سال خودم فکر میکردم که دیگر فوتبال بازی کردن برایم سخت است. وقتی سن بالا میرود شما هر روز تحت فشار هستید و هر کسی مصاحبه میکند و حرفی میزند ولی آن روز که خط خوردم و به خانه برگشتم شرایط بدی داشتم و بچه ها هم گریه میکردند و شرایط خاصی بود؛ تنها روزی بود که آرزو کردم قهرمان بشوم. گاهی لیگ که شروع میشد دوست داشتم خوب شروع کنم اما آن سال فرق میکرد. بازیکن هم نداشتیم و پنجره بسته بود و چند بازیکن خوب هم جدا شده بودند و مدام با خودم میگفتم امسال باید قهرمان شویم. حتی آقای برانکو هم که آن سال صحبت میکرد میگفت قهرمان میشویم.
* درباره حضورم در ملوان صحبتی نشد
من با پژمان و مازیار در تماس هستم و دوستان خیلی صمیمی هستیم و با هم زندگی کردیم؛ پژمان از من بزرگتر است و مازیار از من کوچکتر ولی با آنها صحبت کردم. آنطور که خیلی ها میگفتند درست نبود؛ مازیار تیم خیلی خوبی بسته و من در این سال ها هیچوقت نخواستم با کسی در مورد اینکه بیایم و در تیمی بازی کنم صحبت کنم. حتی مازیار هر وقت قهرمان میشدیم یا شرایط خوبی داشتم به من تبریک میگفت و با پژمان هم در تماس هستیم اما درباره اینکه سال بعد در ملوان بازی کنم صحبتی نشد و تصمیم گرفتم خداحافظی کنم.
* فقط احترام را یاد میگرفتیم
من از بچگی در ملوان رشد کردم و خدا را شکر میکنم زیر نظر کسانی کار کردم که همه از بزرگان فوتبال بودند؛ بهمن خان صالحنیا، آقای نصرت ایراندوست، محمد احمدزاده، منوچهر درجزی، برادران اسپندار، آقای رضا ویشکایی کسانی بودند که برای ملوان افتخار بودند و هر روز به من یک چیز خیلی خوب یاد میدادند. چون فوتبال تغییر کرده نمیتوانیم خیلی درباره گذشته صحبت کنیم که شرایط آن دوره و برخورد مربیان با بازیکنان چطور بود. الان همه چیز تغییر کرده است. ما فقط احترام را یاد میگرفتیم؛ بهمن خان صالحنیا یکی از بزرگ ترین مربی ها بود و همه شمال مدیون ایشان هستند. من زیر نظر مربیان خوبی بازی کردم که خیلی چیزها یادم دادند و خیلی هم رشد کردم و مدیونشان هستم. انزلی شهر خودم است و تمام خاطراتم در این شهر است.
* خدا را شکر زود به پرسپولیس نیامدم
سالی که به سایپا آمدم علی آقا [پروین] گفته بود سید جلال را میخواهم و تغییراتی ایجاد شد و به سایپا و زیر نظر دکتر ذوالفقارنسب رفتم. ما سال اول که با دکتر بودیم سوم شدیم و پس از آن با آقای دایی قهرمان شدیم. من مسیر خوبی را انتخاب کردم؛ هیچوقت عجله ای نداشتم. خدا را شکر آن زمان به پرسپولیس نیامدم چون کسی که میخواهد در پرسپولیس بازی کند باید خیلی پخته و از نظر فنی و ذهنی آماده باشد.
* قهرمانی سخت و خوبی با سپاهان به دست آوردیم
سالی که به سپاهان رفتم این تیم برنامهریزی خوبی داشت. خود آقای قلعهنویی بودند که با هم صحبت کردیم و به سپاهان رفتم؛ تیم کامل و خوبی داشتیم. دو سال قهرمان شدیم و سپس تغییراتی به وجود آمد. سال سوم که قهرمان شدیم خیلی از بازیکنان از ما جدا شدند و فقط من مانده بودم. خدا را شکر آقای ساکت هستند و میتوانند صحبت کنند؛ من در اردوی تیم ملی بودم و آقای ساکت به هتل آمدند و با من صحبت کردند که خیلی از بازیکنان جدا شدند و در شرایط خاصی هستیم. من به ایشان گفتم وقتی این همه بازیکن جدا شدند برای سپاهان سخت میشود، گفت تو بمان که بازیکنان دیگری هم جذب کنیم و تیم خوبی داشته باشیم. وقتی این صحبت ها را کردیم به من گفتند هر چقدر قرارداد بخواهی... من گفتم نه؛ همان قراردادی که سال قبل با من بسته بودید میبندم. الان چون شرایط شما سخت است دوست ندارم قراردادم را تغییر بدهم. آن سال هم ماندم و یکی از سال هایی بود که قهرمانی سخت و خوبی به دست آوردیم.
* نتوانستم در پرسپولیس به چیزی که میخواستم برسم
من وقتی در تیم های دیگر بودم دوست داشتم در پرسپولیس بازی کنم و فکر میکردم خیلی قوی هستم که میتوانم همان کارهایی را که در تیم های دیگر کردهام در پرسپولیس هم در اولین حضورم انجام بدهم. وقتی من را خواستند گفتم شرایط خوب است و میتوانیم بیاییم و شرایط پرسپولیس مثل الان باشد؛ دوست داشتم بتوانم کمک کنم که پرسپولیس نتایج خیلی خوبی بگیرد و چیزی باشد که هواداران میخواهند. وقتی آمدم دیدم متاسفانه تصمیماتی گرفته میشود که اکثرا اشتباه است. در واقع خود آقای رویانیان بودند که تیم را میبستند و پس از آن مربی میآمد که آقای ژوزه بود. سال بعد شرایط بهتر شد. من در صحبت هایم گفتم که شکست هایم را ندیدید؛ ما همان سال فینال جام حذفی را باختیم، سال بعد که آقای دایی آمدند نایب قهرمان لیگ شدیم و هفته آخر لیگ برتر را باختیم. اینها شکست هایی بود که میتوانست در موفقیت ها باشد که نشد. دو سال سختی بود و نتوانستم چیزی که میخواستم در پرسپولیس به دست بیاورم.
* سیاسی حرف هایی زد که جدا شدم
دوست داشتم بمانم و کار کنم اما متاسفانه تصمیماتی که آقای رویانیان گرفت و سپس هم آقای سیاسی آمدند و حرف هایی زدند که تصمیم گرفتم جدا بشوم. خیلی حرف ها زده شد و من چیزی نگفتم. خیلی وقت ها هم دوست نداشتم درباره خیلی از مسائل صحبت کنم؛ الان هم دوست نداشتم این را بگویم؛ آن مسئله این بود که من خودم پولی به آقای رویانیان کمک کرده بودم و ایشان این پول را به من برگرداند اما جزو حساب خودم زد. ما شرایط خاصی داشتیم باشگاه به مشکلات زیادی برخورده بود و متاسفانه خیلی شرایط بدی بود. من آن زمان این کار را کردم و مسئله ای هم نبود اما مصاحبه هایی انجام میشد که فقط دروغ بود و من هم از دروغ خیلی بدم میآمد. جدا شدم و بعد از دو سال برگشتم.
* دو سال اول من را ترساند
من واقعا دلی دوست داشتم در پرسپولیس بازی کنم. اصلا اینطور نیست که بخواهم مثل بقیه صحبت کنم و همه من را میشناسند ولی حسی داشتم که میخواستم در پرسپولیس بازی کنم. مثل بسیاری نمیخواهم فریب بدهم ولی واقعا حس قوی و خوبی داشتم که دوست دارم در پرسپولیس بازی کنم اما دو سال اول سخت گذشت و من را ترساند.
* مربیگری سخت و متفاوت است
شرایط مربیگری خیلی متفاوت است. من تا دو ماه پیش کنارشان بودم و چند تا از بازیکنان را هم خیلی زیاد دوست دارم و خودشان میدانند. برای من که تا دو ماه پیش در رختکن و همه جا کنار هم بودیم خیلی سخت است. روز اولی که آمدم سیامک و امید حالت خاصی نگاهم میکردند و گفتم همان حسی که شما دارید من هم دارم. کمال گاهی زنگ میزند و میفهمد اشتباه شده چون من دیگر بازی نمیکنم ولی این شرایطی است که به وجود آمده است. علی بیرانوند خیلی پیشرفت کرده و امیدوارم امسال بتواند به پرسپولیس خیلی کمک کند. بیشتر روزهایی که میترسد غذا نمیخورد و استرس بدی دارد؛ من به او میگویم علی اوکی باش و خیالت راحت باشد اما گاهی حالت خاصی میشود و همه میتوانند متوجه شوند که مثلا امروز تمرکز بالایی دارد. بازیکنان دیگری هم هستند وحید امیری، کمال، امید، سیامک... .
* بازیکن باید بیشتر از ۸ سال خوب باشد
گاهی بازیکنی میآید و ۲-۳ سال خوب بازی میکند و همه صحبت میکنند اما اعتقاد من این است یک بازیکن باید بالای ۷-۸ سال بازی کند تا بشود در مورد او صحبت کرد. وقتی اینطور میشود کار فوتبال هم سخت میشود؛ هر بازیکنی که یک سال چند گل میزند همه جا درباره او صحبت میکنند و این برای یک بازیکن سخت است که این فشار را تحمل کند و خودش را جمع جور کند و خیلی زود هم محو میشود. شاید برخی محو نشوند اما بسیاری میشوند.
* پرسپولیس من را نخواست و این یک شکست بود
سالی که از سپاهان به پرسپولیس آمدم دوست داشتم یک پرسپولیس موفق را بیینم و وقتی در پرسپولیس نتوانستیم قهرمان بشویم به قطر رفتم و وقتی برگشتم باشگاه من را نخواست. همه اینها شکست هایی است که شاید خیلی از بازیکنان نتوانند با آن کنار بیایند؛ وقتی از قطر برگشتم با پرسپولیس صحبت کردم و گفتند من را نمیخواهند. این هم برای یک بازیکن شکست است. به نفت رفتم و با علی آقا منصوریان صحبت کردم. سال خوبی بود اما شرایطی بود که وزارت نمیخواست تیمداری کند. همان سال مقابل پرسپولیس ۲-۰ بردیم که اگر پرسپولیس میبرد قهرمان میشد.
* برانکو یک تیم کامل و عاشق ساخت
همان سال آقای برانکو من را خواست؛ وقتی برگشتم شرایط متفاوت بود. اگر بخواهم در مورد برانکو بگویم یک تیم کامل و یک تیم عاشق ساخته بود که بازیکنان عاشق فوتبال بازی کردن بودند. یک تیم کامل و بازیکنان فوقالعادهای داشتیم که هرروز پیشرفت میکردند. تمرینات سختی داشتیم و بازیکنان هم هر روز پیشرفت میکردند. مسیر، مسیر خوبی بود و خود آقای طاهری مدیریت خوبی میکرد؛ مشکلاتی اطراف او بود اما خودش کارهایش را درست انجام میداد و مطمئن بودم که میتوانیم سال های خوبی داشته باشیم. بعد از اینکه از تیم ملی خط خوردم هم خودم آرزو میکردم بتوانم موفق باشم و فوتبال بازی کنم.
* دوست نداشتم برای تیمم ادا دربیاروم
من از چند ماه قبل از جام جهانی صبح ها به تمرین میرفتم و سپس به کمپ میرفتم و زیر نظر مربی های تیم ملی کار میکردم. بعد از ظهر ها هم خودم تمرین میکردم. تصمیمی بود که گرفته بودم. شما الان گفتید که ما با نفت پرسپولیس را بردیم و پرسپولیس قهرمان نشد؛ من هیچوقت دوست نداشتم در تیمی که بازی میکنم ادا دربیاورم. در تیم ملی و پرسپولیس هم تمام تلاشم را کردم. من چند ماه سخت تمرین میکردم و در زندگی ام شرایط خیلی سختی داشتم. شاید خیلی ها از زندگی ام خبر ندارند؛ از همسرم، نورا و نیلا تشکر میکنم که همه چیز را تحمل کردند. خیلی ها موفقیت ها را میبینند و برای من هم خوشحال کننده است اما اینکه پدر و مادرم یا همسر و بچه ها شکست هایم را میدیدند برایشان خیلی سخت بود؛ اکثر مواقع من عصبی بودم.
* هواداران و خانواده ام کمک زیادی کردند
روزی هم که از تیم ملی خط خوردم خیالم راحت بود که همه تلاشم را کردم و همه کارهایم را درست انجام داده بودم و این تصمیمی بود که سرمربی تیم ملی گرفت و خدا را شکر هوادارانمان در پرسپولیس خیلی کمک کردند؛ یک بازیکن نیاز به خیلی چیزها دارد که بعد از این شکست های سنگین خودش را جمع کند؛ هواداران و خانواده من کنارم بودند. خودم هم احساس کردم میتوانم کار بزرگی انجام بدهم و خدا را شکر میکنم. دلیل این اتفاق شاید برای من روشن باشد و اگر قرار بود صحبت کنم باید همان موقع صحبت میکردم. الان فایده ای ندارد. دلیلش را خودم میدانم اما خیلی برایم مهم نیست. مسیری که داشتم خیلی خوب بود و خدا را شکر میکنم و الان هم مربی هستم.
* گل سایپا به استقلال؟
این یکی از گل های خیلی خوب بود. مانند این گل ها که از سمت راست سانتر میشود زده بودم اما این خیلی سخت بود.
* علی دایی؟
سالی که ما قهرمان شدیم علی آقا به عنوان بازیکن و آقای لورانت مربی بودند و تمرینات پرفشاری هم میگذاشتند. پس از آن هم که آقای لورانت برکنار شدند آقای دایی سرمربی شدند و چند بازی قرار بود آقای دایی سرمربی باشند که اگر نتیجه میگرفتیم ادامه میدادند که خدا را شکر طوری شد که هر سه بازی را نتیجه گرفتیم که علی آقا ماند و آن سال توانستیم قهرمان شویم. پس از آن هم علی آقا به تیم ملی آمدند. حسی که علی آقا دارد این است که استرس را در شرایط مسابقه از بازیکن دور میکند و برایش مهم نیست شما امروز قرار است با چه تیمی بازی کنید. میگفت بروید و ببرید و این حس خوبی بود که به بازیکنان نشان میداد باید چه کار کنند.
* دربی ها و درگیری با رحمتی؟
دربی واقعا بازی حساس و سختی است. من در دو سال اولی که بودم چهار دربی بود که هر چهارتا مساوی شد. در دربی که آقای منصوریان هم سرمربی استقلال بودند و درگیری با سید مهدی داشتم. خانه مادرخانمم کنار خانه سید مهدی بود و همان شب هم تماس میگرفت که بیا و گفتم من نمیآیم. خیلی عصبانی بودم.
* گل به الدحیل؟
این یکی از حساس ترین و بهترین بازی هایمان بود. دحیل تیم قدرتمندی بود و روز قبل از بازی هم اتفاقی در فوتبال ما افتاده بود و ما آنجا ۱-۰ باختیم. به تهران برگشتیم. متاسفانه گل خوردیم و استادیوم ساکت شد. همه حس بدی داشتیم. خدا را شکر گل را که زدم بچه ها انرژی گرفتند و حس خیلی خوبی به بازیکنان برگشت. ما بازیکنانی داشتیم که استثنا بودند و هر لحظه دوست داشتند مسابقه بدهند، بازی کنند، بجنگند و خیلی در آن مسیر کمک کردند.
* گل به الجزیره؟
جلو رفته بودم و توپ هم جلو افتاد. زدن این توپ ها هم سخت است اما خدا را شکر زدم. چه خوب که به منشا نزدم!
* نجات دروازه در بازی قهرمانی؟
به ما یاد دادند تا آخرین لحظه کارمان را انجام بدهیم. بازی قهرمانی بود و استادیوم هم پر بود.
* تصمیم گیرنده فوتبال چه کسی است؟
من چند سوال دارم؛ تصمیم گیرنده برای تیم ملی چه کسی است؟ ما از فوتبال تیم ملی چه میخواهیم؟ بازیکنان تیم ملی هستند که باید در زمین بازی کنند. همین الان رئیس فدراسیون و وزارت هم در حال از دست دادن بازیکنان به خاطر تصمیمات خود بازیکنان و استوری ها هستند. تصمیم گیرنده چه کسی است؟ اعتقاد خود من مربی داخلی است. ما در بدترین شرایط تیم را به آقای اسکوچیچ دادیم، همه تلاشش را کرد و با کمترین هزینه بهترین نتیجه را هم گرفت و کارش را درست انجام داد. ما بیشتر از این چیزی نمیخواستیم. تیم در بهترین حالت ممکن به جام جهانی رفت. مسئولینی که خودشان هم نمیدانند کی هستند و باید چه تصمیمی بگیرند و چه کار کنند، کاری برای تیم ملی نکردند و فکر میکنند با تغییر مربی میتوانند در شرایطی باشند که تیم ملی موفق باشد.
* باید به اسکوچیچ احترام بگذاریم
متاسفانه در مدیریت فوتبال یا جاهای دیگر آدم های ضعیف و ترسویی داریم چون هیچکدام مسئولیت را قبول نمیکنند و هیچکدام نمیآیند دقیق و درست صحبت کنند و بگویند تصمیم فدراسیون چیست. چند ماه دیگر بازی های ملی شروع میشود و همه در حال تصمیم و صحبت هستند در صورتی که فقط فدراسیون باید جوابگو باشند. اینها اصلا فکر نمیکنند؛ فکر میکنند یک ماه مانده یک مربی میآورند و گردن او میاندازند. آقای اسکوچیچ تمام تلاشش را کرد و باید به او احترام بگذاریم. بازیکنان هم بهتر است کار خودشان را بکنند چون وقتی آدم های ضعیف در راس کار باشند بازیکنان را هم خراب میکند. در حال حاضر بازیکنان نباید خیلی با يکديگر درگیر شوند؛ باید کارشان را درست انجام بدهند و دل مردم را شاد کنند.
* کاندیداهای ریاست به فوتبال فکر نمیکنند
آقای دکتر سجادی باید سرپرست فدراسیون را صدا کند و بپرسد که چه کار میخواهند بکنند. هیچ برنامه ای برای تیم ملی ندارند؛ مگر میشود؟ تیم ملی قرار است در جام جهانی بازی کند و شما هیچ برنامه ای ندارید؟ فقط دنبال این هستید که چه کسی رئیس میشود؟ خودتان میدانید کسانی که میخواهند رئیس فدراسیون شوند همه تمرکزشان جاهای دیگر است که رای جمع کنند و اصلا به فوتبال فکر نمیکنند. امیدوارم کسانی که باید نظارت داشته باشند درست نظارت کنند.
* در اولین بازی در پرسپولیس کاپیتان بودم
اولین بازی ام با پرسپولیس، بازی با نفت آبادان بود که خود علی آقا و آقای مهدویکیا نبودند و بازوبند را به من دادند.
* امید و کمال برای کاپیتانی کامل هستند
امید یا کمال بازیکنانی هستند که هم تجربه کافی دارند و هم خیلی تلاش کردهاند و چندین سال است در پرسپولیس هستند و همه چیز هم میدانند. درک بالایی از شرایط پرسپولیس دارند و میتوانند خیلی کمک کنند. ما همیشه با هم صحبت میکردیم و الان برای بستن بازوبند کامل هستند.
* صخره یا سوپرمن؟
همه لقب ها خوب بودهاند. در این سال ها به قدری به من لطف داشتهاند که نمیدانم درباره هواداران چه بگویم.
* بهترین مدافع تاریخ فوتبال ایران؟
ما بهترین خیلی زیاد داریم. نمیشود اسم ببرم چون مدافع های بزرگ زیادی داشتهایم؛ چه از قدیم که خیلی ها تعریف میکنند و چه زمانی که خودم دیدیم.
* پشیمانی؟
فکر نمیکنم از انتخابی پشیمان باشم. دو تصمیم به خاطر شرایط بد بود اما خدا را شکر شرایط هم خوب درآمد.
* استفاده زیاد از کلمه "سخت"؟
خانمم همیشه میگوید چرا انقدر میگویی سخت است؟ کاپیتان تیم هستی و باید به بچه ها انرژی بدهی ولی خودش متوجه شده که من شکست های زیادی داشتهام. همیشه به بازیکنان گفتهام اگر فکر میکنید شما تصمیم گيرنده برای فوتبال هستید، اشتباه میکنید؛ هر لحظه غفلت کنید فوتبالتان نابود میشود. من همیشه این حس بد را داشتم و در بهترین شرایط همیشه شکست خوردم؛ همان سالی که به پرسپولیس آمدم یا از تیم ملی خط خوردم. در ملوان سال اولی که پرسپولیس قهرمان شد ما استقلال را بردیم؛ پس از آن گفتم شرایط خیلی خوب شد. سال دوم که میخواستم اوج داشته باشم و قوی شروع کنم که به لیگ یک رفتیم. اینها همه شکست بود و بعد از آن توانستیم شرایط را جمع و جور کنیم.
* بهترین گل برای پرسپولیس؟
گل به الدحیل.
* بهترین گل برای تیم ملی؟
ازبکستان در دوره آقای قلعهنویی.
* بازی کردن سخت تر است یا مربیگری؟
بستگی دارد که شما چه بخواهید. میشود بازی بکنید و ششم و هفتم یا دوم و سوم شوید اما اینکه بخواهید برای قهرمانی بجنگید یکی از سخت ترین کارها است. وقتی به قهرمانی فکر میکنید و شروع میکنید کار خیلی سختی است. الان هم به کادرفنی و مربیگری آمدهام احساس میکنم کار خیلی سختی است.