به ياد بازيكني فوق العاده و دوست داشتني
"زندگی در -سیاه و سفید- بهتر بود"
تقديم به حسن حسن زاده، يوونتوسي ناب و برادرم، حميد رضا جان صدر كه دل پیرو را دوست داشت.
به گزارش ورزش سه دل پیرو از دسته بازيكناني بود كه هميشه تماشايش در ميدان با لذتي همراه بود. در ميان نسل جديد ستارگان ايتاليايي با برادرانم هميشه جر و بحثي جدي در اين باره داشتيم. انتخاب ميان روبرتو باجيو و آلساندرو دل پيرو. هيچگاه به نتيجه هم نمي رسيديم، كداميك؟ هر دو كلاس خاصي داشتند و بسيار استايليش بودند. حميد رضا، باجيو را نفرين شده مي دانست. لعنت طرفداران فيورنتينا بعد از پيوستن به يوونتوس. حكايت جدايي دارد ولي گويي نفرين ابدي با او باقي ماند. از اينرو و با نگاه به افتخارات، وزنه هميشه به سوي دل پيرو سنگيني مي كرد.
بعدها دل پيرو را چندين بار در استاديوم ديدم. حقا، هر بار معركه بود. بعدها حميد ديدار كوتاه و گرمی با او در كاليفرنيا داشت. پيش از آن در يكي از به ياد ماندني ترین خاطرات فوتبالي با برادرانم، حميد و شاهين، شاهد هنرنمايي دل پيرو در يورو ٢٠٠٠ در فيليپس استاديوم بوديم.
شايد اصلا مقايسه مثل هميشه بي مورد و بي اهميت باشد. روبرتو باجيو، مردي با موي دم اسبي در يك قدمي كسب جام جهاني بود. در جايگاه او در فوتبال جهان شكي نيست. وليكن الساندرو دل پيرو تا پايان خط رفت و جام جهاني را لمس كرد و در آغوش گرفت. رتبه او در فوتبال و تاريخ آن نيز براي هميشه گارانتي است.
دل پیرو، اکنون ٤٧ سال دارد و با رضايت از دوران بازنشستگی خود لذت می برد. در ميان ستارگان بزرگ دنياي فوتبال او تنها كسي است كه دو ماه پس از قهرمانی در جام جهانی، پيشامدي واقعي و بسيار سورئال را تجربه کرد. نهم سپتامبر بود و یوونتوس قدرتمند به تازگی مقابل ریمینی ١٠ نفره، مقابل تنها ١٠هزار هوادار در ساحل آدریاتیک به تساوی ١-١ رسیده بود. دل پیرو ٣١ ساله تا آن زمان موفق به کسب هفت جام مهم از جمله لیگ قهرمانان اروپا شده بود. با شروع فصل جدید در دسته دوم فوتبال ایتالیا روزگار مي گذراند. تصور حضور دل پيرو و يوونتوس در دنیا و فضايي متفاوت غير ممكن بود. جايگزيني و رويارويي با آن شرايط هنوز هم محال به نظر مي رسد. در عرض چند ماه، یکی از بزرگترین رسوایی های تاریخ فوتبال، دنياي فوتبال را تا حد زیادی تکان داد، ایتالیا قهرمان جهان شد و یووه محبوب دل پیرو به سقوط به سری B محکوم شد. غير قابل باورترين دستاورد، بهترين و بدترين در آن واحد. به طرز عجيب و متناقضي بدترين واقعه زندگي ورزشي او با كسب با ارزش ترين جايزه ممكن در دنياي فوتبال در طول ٥ روز شكل گرفت.
"مطمئناً از آنچه روي داده بود در حیرت و ناباوری بسر مي برديم. اما جام جهانی از همان روزهاي اوليه تمرينات با تيم ملي در Coverciano، هر چيز ديگري را به باد فراموشي سپرد. من و هم تیمی هایم تنها يك هدف داشتيم. هیچ چیز ديگري نمی توانست تمركز و خواسته من را تحت الشعاع قرار دهد"
بدون هيچ تعارف و اغراق بي مورد، انعطاف پذیری و عزم فولادین، هميشه در طول دوران فعاليت ورزشي دل پيرو به چشم مي خورد. مشكل قد، درد و رنج مصدومیت، و سقوط. به اندازه کافی موانع بسياري در راه خود داشت، ولي هر بار خنده پاياني با او همراه بود.
دل پیرو "نمادي" در فوتبال اواخر دهه ٩٠ در بهترين ليگ جهان بود. سپس در تابستان آتشين ٢٠٠٦، قهرماني ليگ را به دست اورد و سپس جام جهانی را. او از دوران پرمخاطره، مسيرهاي ناهموار و پر دست انداز مي گويد. بارديگر خاطرات شكست و پيروزي ها را زنده می کند: رسوایی ها را، افتخارات را، همه چيز را.
مطلبي كه خواهيد خواند، مصاحبه او با "فور فور تو" تحت عنوان Life was better in Balck and White در شماره July 2022 است.
جالب است پيش از آن، آنچه حميد در آن زمان درباره دل پيرو در اينستاگرام خود نوشت؛ مرور كنيد. تمامي آنچه حميد به آن اشاره داشته در مصاحبه او مستتر است. حميد به همراه اين عكس نوشته بود:
"رستوران ایتالیایی در قلب لوس انجلس دارد به نام "ده". با اشاره به شماره پیراهن دیرآشنایش. طی تماشای دیدار اینتر - یووه در آن، فرصت ملاقات با او مهیا شد، با یکی از بازیکنان محبوبم: آلساندرو دل پیرو.
متواضع تر از آن چه تصور می کردم بود، بی پیرایه تر. مرد اهل خانواده ای کنار همسر، مثل خودش بسیار ساده و بی ادا، و سه فرزندش که ولی یادش نمی رفت پاسخ منتظرانی که با اشتیاق به ملاقاتش شتافته اند؛ بدهد، بسیار صمیمی، بسیار دوستانه. با آلساندرو به راز محبوبیت از ته دل، ورای توپ و میدان، دست می یافتیم: زمینی بودن!"
دل پیرو در تابستان پرالتهاب ٢٠٠٦ تنها نبود. جانلوئیجی بوفون و مائورو کامورانسی، همراهان یوونتوسي دل پيرو با آرزوي هاي خوشبینانه برای جام جهانی به آلمان می رفتند. در ماه مه، رسوايي داوري، معروف به کالچوپولی Calciopoli، يووه، بانوی پیر را در کنار میلان، لاتزیو، فیورنتینا و رجینا بارديگر بدنام كرد. آبروريزي و بدنامي در عين ناباوري به نزديك شدن تنگاتنگ تيم كمك شاياني كرد.
"از همان ابتدا باور داشتیم شانس بردن داریم. بدون آنكه چيزي بگوييم، زيرا با رادار پرواز مي كرديم. راستش را بگویم، بازی به بازی، اعتقاد بيشتر و بیشتری پیدا کردیم. اعتماد به نفس ما روز به روز افزایش می یافت. یک تیم متحد و جمع و جور بودیم، همه آماده بودند تا با جان ودل هرآنچه دارند؛ به كل گروه تقديم كنند. در نهایت احساس کردیم شکست ناپذیریم. و شكست ناپذير هم بودیم…
چنین اعتماد به نفسي بی اساس نبود: ایتالیا از اکتبر ٢٠٠٤ شکست نخورده بود و تنها سه ماه قبل از اولین بازی خود در تورنمنت، آلمان را ٤-١ شکست داده بود. دو پیروزی در گروه E و یک تساوی ١-١، ايتاليا را به مرحله یک شانزدهم نهایی رساند، سپس با پیروزی مقابل استرالیا و اوکراین، دیدار نیمه نهایی با میزبان مسابقات تجديد شد. فقط این بار اهميت بازي صدچندان بود. باز هم ایتالیا بهتر از آلماني ها عمل كرد. پس از ٩٠ دقیقه بدون گل، فابيو گروسو گل ديرهنگامي زد و بعد از آن دل پیرو شبح وار مانند ارواح در محوطه جریمه ظاهر شد و با یک ضربه تماشايي توپ را فراتر از دستان "ینس لمان" به تور دوخت. بعد از ١٦ سال با پوزخندي در باره آن گل مي گويد؛
"هیچ چیز شبیه او نیست. شما نمی توانيد به هیچ چیز ديگري فکر کنید، خوابیدن تقریبا غیرممکن است، شما روياي چنين گلي را در ذهن دارید. با وجود تنش بسیار زياد بازي، ارزش اين انتظار لذت بخش را داشت، دو گل در دقایق ١١٩ و ١٢٠. باز هم می گویم: ما احساس می کردیم شکست ناپذیر هستیم و مصرانه قصد داشتيم آن را ثابت کنیم.»
یورو ۲۰۰۰
دل پیرو چیزهای زیادی برای اثبات داشت. زمانی که ایتالیا در یک تورنمنت بزرگ حضور داشت به حریف خود، فرانسه باخت.
با قانون بی مورد و برچیده شده «گل طلایی». از داوید ترزگه، هم تیمی دل پیرو در یووه، دل بسیاری در بازی تاریخی یورو ۲۰۰۰ را شکست. 6 سال بعد، این دو نیروی مخرب و منهدم کننده یک بار دیگر به مصاف یکدیگر رفتند. این بار در طول ۱۲۰ دقیقه موازنه میان این دو بازیکن و دو تیم برقرار بود. اینبار در ضربات پنالتی، ترزگه به جای شکستن دل آلساندرو برای بار دوم، ضربه پنالتی خود را به تیرک زد. دل پیرو پنالتی چهارم ایتالیا را به ثمر رساند و پنالتی سرنوشت ساز گروسو، پایان دراماتیک یورو ۲۰۰۰ به یادماندنی را به نفع ایتالیا پایان داد.
«گام های من از دایره مرکزی زمین تا نقطه پنالتی طولانی ترین مسیر تمام زندگی من بود. این اولین باری نبود که مسئولیت زدن پنالتی در یک فینال را به عهده می گرفتم، اما این یکی خیلی متفاوت بود. اینجا تمامی داستانم را بر دوش داشتم، تمام دنیا به من خیره بود، مخصوصا در وطنم. آیا برای ترزگه متاسف شدم؟ راستش نه، خوشحال شدم. مطمئناً، ترجیح می دادم، اشتباه بازیکن دیگری باشد و نه داوید، اما در آن لحظه، زمان زیادی برای متاثر شدن وجود ندارد.»
روی صحنه با رولینگ استونز
سه روز بعد از پیروزی در یورو ۲۰۰۰ تابستان گرم و طولانی عجیب تر شد. دل پیرویِ شیفته موسیقی در میلان با یکی از بهترین گروه های تمام دوران ها به روی صحنه آمد. رولینگ استونز ترانه محبوب استادیوم های فوتبال بعد از We are the Champions کویین، Seven Nations Army ساخته White Stripes را با شعري متفاوت براي ايتاليايي هاي پيروز اجرا كرد.
"میک جگر و استونز در سن سیرو كنسرت داشتند و ناگهان من را روی صحنه صدا زدند. واقعا نمی دانم چگونه این اتفاق روي داد، اما مطمئناً یک پیوند خاص وجود داشت. جَگِر طرفدار بزرگ ایتالیا و فوتبال ما است"
نوجواني با يوونتوس در سري ب
قهرمانی در جام جهانی ۲۰۰۶ ممکن است بزرگترین قهرمانی در دوران حرفه ای او باشد، اما نمی توان از دل پیرو نام برد و فوراً به یوونتوس اشاره نکرد. بهترین گلزن تاریخ باشگاه، ١٩ سال لباس سیاه و سفید معروف را بر تن کرد و در ٧٠٥ بازی ٢٩٠ گل به ثمر رساند. اما به جای یک صعود قهرمانانه در دوره جوانی، سفر او به سمت ستاره شدن به عنوان یک نوجوان ١٣ ساله در سری B با "پادووا" آغاز شد.
"وقتی فوتبال را شروع کردم، خجالتی ترین و کوچکترین بازیکن بودم. سالها چنين بود. قبل از آن همه جا بازی می کردم، آنقدر با برادرم استفانو فوتبال بازي می کرديم که پدرم یک سیستم نورپردازی اختراع کرد تا به ما اجازه دهد تا آخر شب ادامه دهيم!
از زمان بچگي هميشه اشتیاق داشتم. مشکل این بود که برای اولین بار مجبور بودم در ١٣ سالگی خانه را ترک کنم، اگرچه در آن روزها به دنبال موفقیت نبودم، فقط عشق به بازی کردن و تحقق رویایم بود. در آغاز فقط فوتبال بود و شوق بسيار"
روياي سفيد و سياه
پادووا شایسته تقدیر است كه مسئوليت دل پیروی کوچک و بی ادعا را به عهده گرفت. به این امید كه رشد بدنی آلساندرو نوجوان با پیشرفت او به عنوان یک بازیکن مطابقت داشته باشد. اما بازيكن با استعداد در نقش سخت ترکوارتیستا Trequartista، پست مشكلي است ميان هافبک های مياني و مهاجمان كه در هر بازي تغيير مي کنند، هرگز از ٥ فوت و ٩ اینچ (١٧٥.٢٦سانتيمتر) عبور نکرد. اما آنچه شايد از نظر اندازه فاقد آن بود، با مهارت، اراده و خلاقيت، كاملا جبران مي شد. دل پیرو فقط چند بازی برای پادووا انجام داد، همین کافی بود تا جیامپیرو بونیپرتی، رئیس افتخاری یووه را متقاعد کند تا چند میلیارد لیره را هزينه كند. بونیپرتی خود یک مهاجم افسانهای سابق يووه بود و بعدها شاهد سقوط بسیاری از رکوردهای خود براي یوونتوس، توسط دل پیرو زيرك و هوشمند بود. پسري كه سن كافي براي رانندگي نداشت، قبل از تولد ١٨ سالگی خود، از یک بازیکن درجه دوم چنان جهشي داشت كه با بازيكنان مستعد در سطح و کلاس جهانی ترکیب شد.
"در تورین، نه تنها بهترین آیندهای را که می توانستم به عنوان يك جوان آرزو کنم، بلکه در حال پیوستن به تیم محبوبم بودم. همیشه از رئیس بونیپرتی که متأسفانه دیگر در بین ما نیست قلبا سپاسگزار هستم. او من را به تورین برد و داستان سیاه و سفید من آغاز شد، فکر نمی کنم بتوانم آنچه را در آن زمان احساس می کردم با کلمات بیان کنم. برای شهرت آماده نبودم، اما به خاطر آن رنج هم نكشيدم. عمدتاً به این دلیل که همیشه فوتبال را بالاتر از هر چیز دیگری قرار دادم.
در آن سال های اولیه، پس از چند گل اول یا حتی كسب اولین اسکودتو، تحت تأثیر محبوبیت قرار نگرفتم. بايد بگویم هميشه ساده لوح بودم و زیاد نگران اين حرف ها نبودم. به بازی، گلزنی و بردن فکر می کردم. بقیه چيزها هرگز روی من تأثیری نداشتند. من تنها رویای خودم را زندگی می کردم.
نقاش كوچك؛ هديه الهي
طولی نکشید تا واقعیت براي همه آشكار شود. گل اول دوران حرفه ای دل پیرو در یوونتوس در دومین بازی زماني كه به عنوان بازيكن تعويضي به زمين آمد برای "بانوي پیر" به ثمر رسید. در سپتامبر ١٩٩٣ در پيروزي ٤-٠ در برابر رجينا در دقیقه ٨٠ به جای فابریزیو راوانلی به زمين آمد و در عرض ٦٠ ثانيه به گل دست يافت. 6 ماه بعد، در سومین حضور خود در تيم اصلي برابر پارما با داشتن بازيكناني چون جيانفرانكو زولا، آسپریلاي كلمبيايي و توماس برولین سوئدي به هت تريك دست يافت.
با حضور اساتيدي چون روبرتو باجيو، جيانلوكا ویالی و راوانلی، تبدیل شدن به یک بازیکن ثابت در تیم اول در "دل آلپي"، هرگز برای دل پیرو ١٩ ساله آسان نبود.
تابستان ٩٤ نقطه عطفی بود. زندگی این نوجوان براي حضور در تیم اصلی در سال های آینده آغاز شده بود.
او جام جهاني را از خانه تماشا کرد. و شاهد شكسته شدن قلب ایتالیایی ها در فینال جام جهانی ١٩٩٤ برابر برزيل بود. زماني كه هم تیمی او "روبرتو باجيو" ضربه پنالتي خود را به بالاي جو فرستاد و برزيل بارديگر به عنوان قهرماني جهان دست يافت. دل پیرو در فصل ٩٥-١٩٩٤ در تیم اول یووه زیر نظر سرمربی جدید مارچلو لیپی و با صدمه ديدگي طولاني باجيو، به سرعت مسئولیت های بزرگتری را برعهده گرفت. نو آموز ناامید نكرد، مانند نقاش معروف دوران رنسانس، برناردينو دي بتو، طرفداران نام مستعار پینتوریکیو Pinturicchio به معنی نقاش کوچک را به دلیل جثه کوچکش به ستاره نوظهور خود دادند. پينتوريكيو نقشی اساسی در قهرمانی دوگانه یووه در لیگ و جام حذفی داشت. اگر آنها در فینال جام یوفا در برابر پارما شكست نمي خوردند، عملا يووه یک فصل سه گانه داشت.
فينال ليگ قهرمانان ١٩٩٦
دوازده ماه بعد در ٢٢ مي ١٩٩٦، دل پیرو در کنار ویالی و راوانلی در رم به میدان رفت. حريف، قهرمان اروپا آژاكس آمستردام بود. یووه در ضربات پنالتي، ليگ قهرمانان را براي دومین بار از آن خود كرد. هنوز آخرین آن هم باقی مانده است.
"این همیشه یک لحظه فراموش نشدنی در دوران حرفه ای من خواهد بود، آن جام برای ما همه چیز داشت. فینال در ورزشگاه المپیک رم، تنها رنگ یوونتوس در سکوها به چشم مي خورد و خوشبختانه در نهایت بار دیگر قهرمان اروپا شديم. یک سواری فوق العاده در اولین فصل من در لیگ قهرمانان اروپا."
دل پیرو پیراهن شماره ١٠ روبرتو باجيوي هميشه مهاجر را به ارث برده بود. ارثيه اي كه به شايستگي از آن مراقبت كرد. 6 گل در راه رسیدن به فینال، از جمله یک ضربه آزاد مهم در مرحله یک چهارم نهایی برابر رئال مادرید. سپس بانوی پیر با نفس گرم جوانان در نیمه نهایی تيم شگفتی ساز نانت فرانسه را شکست داد، فینال پس از تساوی مقابل آژاکس به ضربات پنالتی کشیده شد. دل پیرو خود را به عنوان بازیکن پنجم انتخاب كرد، اما نتيجه بازي با پنالتي هاي بد آژاكس پيش از آن تعيين شده بود.
«اگر نوبتم مي رسيد مثل همیشه پنالتي را مي زدم، اما خوشحال بودم پيش از آن تمام انرژي خودم را وقف جشن و شادي كنم!
در دوران حضور من در یوونتوس، ما چندین نمایش درخشان در اروپا داشتیم. اگر فینال جام یوفا را در سال ١٩٩٤ حساب کنیم، به چهار فینال متوالی رسیدیم و سپس به یک فینال در سال ٢٠٠٣. با وجود اين فينال ها، حتي آنهايي را كه از دست داديم، نمی توانم از تمامي آنچه كه به وقوع پيوست ذره اي شكايت كنم. شاید تقدیر این بود»
سقوط و ظهور
سال ١٩٩٨، بالا و پايين عاطفي و حسي بسياري برای دل پیرو به همراه داشت. تقویم سال را می توان به دو بخش متمایز و متضاد تقسیم کرد، این بازیکن ٢٣ ساله فصل ٩٨-١٩٩٧ را با مجموع ٣٢ گل در تمام رقابت ها به همراه كسب اسکودتو و جایزه بهترین بازیکن سال ایتالیا در سری آ به پایان رساند. با یک فینال دیگر در لیگ قهرمانان اروپا و اولین جام جهانی كه مشتاقانه و بي صبرانه منتظر آن در تابستان بود، اگر همه چیز طبق برنامه پیش می رفت، یکی از برگزیدگان توپ طلا بود.
یووه به سومين فينال پياپي ليگ قهرمانان رسيد. سال پيش از آن در مونيخ از دورتموند شكست خورد و اين در حالي بود که دل پيرو به عنوان یار تعویضی با پاشنه پا گل زيبايي زد. پس از آن در يوهان كرايف آرنا استاديوم در آمستردام ١-٠ در مقابل رئال مادرید شكست ديگري متحمل شد، و متعاقب آن ایتالیا در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی در برابر فرانسه میزبان شکست خورد.
در نوامبر آن سال، مصدومیت شديد زانو در پایان فصل مقابل اودینزه به معنای نبرد روحی و جسمی طاقت فرسایی در بهبودي طولاني و طاقت فرساي ١٠ ماهه بود.
سرعت، تیزبینی و چابکی که برای نمايش فوتبال او ضروری بود به خطر افتاده بود و همه چيز در هاله اي از ابهام قرار گرفته بود.
"پیش بینی آن محال بود، اصلا تصور چنين پاياني را نداشتم. در هر صورت، شما با فکر کردن به عواقب منفی احتمالی تلاش به خرج نمي دهيد، در غیر این صورت از نظر ذهنی بسته و مسدود خواهید شد.اين یک مرحله دیگر در جاده پر پيچ و خم زندگي ورزشي من بود. شاید اینطوری زیباتر هم بود. در آن زمان، بدیهی است، خيلي پریشان بودم، اما بلافاصله از جایم بلند شدم و به این فکر مي كردم، چگونه بازگردم؟، چگونه با استفاده از آن همه خشم و عصبانیت، واکنش مثبت نشان دهم تا حتی قوی تر از پيش شوم؟
امروز می توانم بگویم؛ در آن لحظه بزرگ شدم، تقریباً مانند يك دگرديسي كامل، يك پسر، ديگر مَرد شد. نمی خواستم بی حرکت بایستم. همیشه سعی می کردم تکامل پیدا کنم، زیرا هرگز فکر نمی کردم استعدادی که به من تقديم شده کافی باشد. من از خودم متوقع بودم، این یکی از اصول کلي و حياتي در زندگی من بود"
تصرف قلمرو و تكنيك شكار
دل پیروی جدیدی ظهور کرد. بسيار بالغ تر و با تفکر تاکتیکی بيشتر، تا کمبود سرعت خود را با مهارتي چشم گير و تاثير بر تيم و هم تیمی های خود جبران کند.
طي سال هاي پس از صدمه ديدگي، یووه و دوستداران فوتبال، از مزایای دومین بازگشت مرد حالا بالغ خود و پاس ها و اسيست هاي او بيشترين بهره و لذت را برد.. با این حال، یک بخش از بازی دل پيرو در تمامي دوران بازيگري او ثابت ماند. «Zona Del Piero» توسط رسانه های ایتالیایی نامگذاری شد. هنر نفوذ از جناح چپ و شليك با پاي راست. قلمرو ثابتي كه ترس و وحشت در حريفان و مدافعين ايجاد مي كرد. همراه با رکورد مرگبار در ضربات ایستگاهی. این ویژگی بي بديل مترادف شد با پیراهن شماره ١٠ راه راه سياه و سفيد گور خري. با عذرخواهی از آرین روبن هلندي!، بايد گفت الکس زودتر به آنجا رسیده بود. اين ويژگي خاص آفريده او بود. دل پيرو نه تنها قلمرو خود را تعيين كرده بود بلكه گرداگرد آن حصار هم كشيده بود.
"غریزي است، ضمن اينكه نياز به تمرینات زیادی دارد. نقشي كه در حملات یوونتوس ایفا مي کردم، اغلب باعث مي شد در آن موقعیت قرار بگیرم، در لبه محوطه جریمه. گل به گل، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم و "آن حركت" را کامل و كامل تر کردم. حتی در تمرينات طول هفته دائما تکرارش مي کردم. خوشحالم به یک نشان و علامت و امضاي تجاری تبدیل شده است"
رسوایی و فریب
بازیکنان فوتبال در نهایت مسئول نحوه نمایش بازی در زمین هستند.
اما خارج از ميدان، در اعماق اتاق های هیئت مدیره است كه اسرار بزرگ فوتبال زمزمه و محافظت می شود، جايي كه عمدتا خود خواهي، خودپسندي و خود بزرگ بینی حاکم است، فقط منيت و باد سر.
در حالی که دل پیرو و بقيه در پي کسب جام هاي مختلف بودند، ضبط هاي مخفي تلفني، زماني كه اتهامات دوپینگ در یووه را بررسی می کرد، جزئیات غیرمنتظره و انفجاری یک رسوایی کاملاً متفاوتي را کشف کرد.
در سال ٢٠٠٦، مکالمات كارگزاران باشگاه ها در برخی از تیم های برتر ایتالیا و مسئولان قضاوت و داوري مسابقات، جزئیاتی از احتمال وقوع گاوبندي در پشت صحنه را فاش کرد. فشار و خريد داوران به نفع تیم های خاص، زد و بند و كثافت گسترده اي را در سری آ آشکار کرد. تحقیقات سال ها ادامه داشت و منجر به محکومیت، برائت و چندین ممنوعیت طولانی مدت شد.
نتيجه آن برای یوونتوس فاجعه آميز بود. کالچوپولی، فدراسيون فوتبال ايتاليا، قهرمانی سال های ٢٠٠٥ و ٢٠٠٦ را از يووه سلب کرد. مستقيما بانوي پير در هم شكسته را با ٩ امتياز منفي به سری B فرستاد. از بین تمامي باشگاه هاي در گير اين رسوايي و تحریم هاي متعدد، حكم گورخر پوشان شدیدترین مجازات بود. در آن تابستان جهنمي مهاجرتی اجتناب ناپذیر صورت گرفت. فابیو کاناوارو، زلاتان ابراهیموویچ، پاتریک ویرا، امرسون، جانلوکا زامبروتا، لیلیان تورام و آدرین موتو همگی تورين را ترك کردند. اما هواداران از يك چيز اطمينان داشتند، آن ها می دانستند در اين شرايط اسف بار و ننگ آور، می توانند به کاپیتان خود تکیه کنند.
"از روز اول از وظیفه ام آگاه بودم، صحبت نکنم، بلکه انجام دهم. برایم، انجام دادن، به معنای ماندن و بازگرداندن يووه به اوج بود، جایی که لیاقتش را داشت. این چیزی بود که مهم بود، فقط همین. هرگز به رفتن به جای دیگری فکر نکردم، هرگز. هيچگاه به پيشنهاداتي که دائما مي آمد نگاه نکردم. هیچ شکی نداشتم، حتی یک لحظه. اين را با قاطعیت كامل بيان مي كنم"
پيراهن آبي
در این مرحله، دل پیرو به اوج رسیده بود. روياي هميشگي نوجواني و قهرماني جهان تحقق يافته بود و هرگونه بدگماني و طلسم هاي گذشته در سطح بین المللی آرام گرفته بود.
"در یورو ٩٦، دعوت به تيم بزرگسالان ايتاليا اولین رویداد مهم بین المللی من با تیم بود. همه بازيكنان در صورت امكان مايلند بیشتر بازی کنند، حتی در آن زمان هم اين ميل شديد همیشه با من باقی مانده است: شما برای بازي با آن پیراهن آبی هر کاری انجام می دهید. با این حال، هر باختی اثری از خود بر جای می گذارد، از آن دسته نیستم که بتوانم باخت را نادیده بگیرم. من همه زجر و درد شكست را با خودم حمل می کنم: ناامیدی ها، پایان های تلخ، حتی اشتباهات. می توانم بگویم؛ من خوش شانس بودم چیزهای زیادی را در دوران حرفه ای خود به دست آوردم، اما برخی از آن ها به طور حتم به این دلیل بود که "معناي شکست" را می دانستم. من همیشه فکر می کردم بعد از هر شكست، فرصتي دیگر و مسابقه دیگري برای بلند شدن دوباره با قدرت بیشتر وجود دارد.
باخت به کره جنوبی در جام جهانی ٢٠٠٢ خاطرات بدی را به یادگار گذاشت، ما تیم بسیار قدرتمندی داشتيم، نه چندان متفاوت با تیمی که چهار سال بعد در آلمان قهرمان جام جهانی شد. در مورد آن تورنمنت تاسف زيادي وجود دارد، جایی که ما هیچ وقت خوب بازی نکردیم. از اين حرف برداشت غلط نكنيد، داوری در مقابل ميزبان مسابقات، کره جنوبي در حد قبولي هم نبود؛ پنالتي ميزبان، عدم پذيرش گل طلایی ایتالیا و اخراج فرانچسکو توتی. ولي به هر حال و به هر شكل باید برنده می شدیم.
رهبري مقتدر در دوراني دشوار
دل پیرو از تمام تجربیات و رهبری خود برای بیرون کشیدن یووه از رکود و رسوايي سال ٢٠٠٦ استفاده کرد. پيامد آن قهرمانی در سری B و كسب عنوان بهترین گلزن لیگ بود. متعاقب آن، او این موفقیت را با کسب جایزه Capocannoniere، یا بهترین گلزن سری A دنبال کرد و بانوی پیر اولین سال بازگشت را با کسب رتبه سوم تمام کرد.
«چیزی برای اثبات نداشتم، اگرچه به طور حتم انگیزه و میل به انتقام وجود داشت و همین من را برای تمام سال های پس از ۲۰۰۶ سوق می داد و جلو می برد. مثل همیشه روی تمرینات، روی جزئیات و نقشم در تیم تمرکز داشتم. می دانستم هنوز چیزهای زیادی برای عرضه دارم و آن را هم ثابت کردم. باور کنید، هر روز پس از سقوط به سری B با فکر بردن و پیروزی زندگی کردم تا دوباره یک جام دیگر ببرم»
انتظاري طولاني
این انتظار بیش از حد طول کشید. کسب مکان دوم و دو بار قرار گرفتن در مقام هفتم. جدول همه امیدهای یووه را حتی برای قهرمانی در لیگ اروپا از بین برد.
در فصل ۱۰-۲۰۰۹ در یکی از سخت ترین تجارب دل پیرو در برابر باشگاه های بریتانیایی که از آیبروکس به آنفیلد می رفت، در مرحله یک هشتم نهایی پس از پيروزي ١-٣ در خانه، در ديدار برگشت ۱-۴ برابر فولهام در كراوان كاتج شكست خورد. گل فوق العاده كلينت دمپسي كه توپ را از بالاي سر دروازه بان به تور چسباند در تاريخ فولهام جايگاه ويژه اي دارد.
"شکست در كراوان كاتيج، یک استادیوم فوق العاده، بزرگترین شكست در لیگ اروپا بود، ما در دور بعدی بوديم و همه چيز تحت كنترل بود. بهترین خاطرات من در مقابل باشگاه های بریتانیایی به اولدترافورد بازمي گردد، رقابت با آن تیم فوق العاده منچستریونایتد در دهه ٩٠، برای گل هایی که در آن زمین به ثمر رساندم، و برای تشویق ایستاده تماشاگران در یک بازی دوستانه.
من این شانس را داشتم هم در انگلیس و هم در اسکاتلند بازی کنم. برای سال ها، تا زمان افتتاح استادیوم یوونتوس، فقط باید به آنجا می رفتید تا آن فضا استثنايي استاديوم فوتبال را پیدا کنید. در ايتاليا، شاید فقط ورزشگاه لوئیجی فراریس جنوا چنين اتمسفري داشت"
مردم و هواداران
تا فصل ١٢-٢٠١١ طول کشید تا یووه به سلطه اینتر پایان دهد. به لطف یک فصل شکست ناپذیر تحت هدایت آنتونیو کونته - در آخرین حضور دل پیرو در يوونتوس.
«قبل از اینکه رسماً اسکودتو را ببریم، به چیزی غیر از این فکر نمی کردم. ما بد جوري می خواستیم جام را بالای سر ببریم. شاید بیشتر از همه من. چون از سال هاي پيشين می دانستم چه تجربه ای خواهد بود و اين را هم خوب می دانستم بعد از آن خواهم رفت. بعدها به شرايط و وضعیت خودم نگاه کردم، اما در آن لحظات واقعاً نمی دانستم چطور پیش خواهد رفت، نمی خواستم به آن فکر کنم. بي اغراق روز به روز در یک حباب در انتظار آخرین بازی، روزگار می گذراندم. در نهایت همه چیز عالی بود. در اعماق وجودم احساس كردم آن لحظه تنها مال من نيست،
متعلق به همه مردم است. این هواداران بودند که یک روز فراموش نشدنی را برای من رقم زدند."
در جستجوي دنيايي متفاوت
دل پیرو برای دو سال و نیم دیگر بازی کرد. ابتدا، ماجراجویی در Down Under با سیدنی اف سي، قبل از اقامت در هند، پرده عالي دوران حرفه اي بازيگري فوق العاده را براي هميشه کشید.
"در پایان سؤال این بود، کجا می توانم متفاوت از جایی که تقریباً دو دهه از زندگی ام را تقریباً به طور کامل با یک پیراهن گذرانده ام، زندگي كنم؟، بهتر یا بدتر اهميت نداشت، چيزي كاملا متفاوت مهم بود. و اين قرعه به استرالیا افتاد. امروز هم اگر امكان تكرار بود، انتخاب دوباره مشابه بود، حقيقتا تجربه عالي در زندگيم بود و تا هنوز هم با لذت فراوان از آن ياد مي كنم.
بازنشستگی تصمیمی طبیعی و به همان اندازه پیچیده بود. شکی نیست که این لحظه بسیار آزار دهنده و زجر آور است، دست کشیدن از انجام کاری که تمامي زندگي شما را در بر گرفته بود و به آن عشق دارید. فکر نمی کنم فقط برای ما بازیکنان فوتبال صدق مي کند. هميشه زمانی می رسد که می فهمی باید ورق را برگردانی و صفحه تازه اي را باز كني"
تغيير همه چيز
دل پيرو یکی از بهترین بازیکنانی است كه هرگز در لیگ برتر حضور نداشته است.
دل پیرو خاطرات خوبی از مسابقات خود در بریتانیا دارد. این بدان معنا نیست او تقاضايي نداشته است. پس از افشاي تصميم براي ترك ايتاليا، سلتیک و چندین باشگاه ديگر امیدوار بودند او را به خدمت بگيرند.
"دوست داشتم این فرصت را پيدا مي كردم که به یک باشگاه انگلیسی بپیوندم، اما هیچ چیز قوی تر از تمایل به ماندن در یوونتوس نبود. پس از ترک یووه، احتمال ملحق شدن به سلتیک وجود داشت، اما من قبلاً تصمیم را گرفته بودم فوتبال و زندگي ام را تغيير دهم، همه چیز را، بنابراین به استرالیا رفتم"
آخرين سوال
تنها يك سوال باقي مي ماند. پشيماني، تاسف يا افسوسي داري؟ پاسخ دل پیرو با لحني ملموس، با ظرافت و فروتنی، دقيقا همانطور كه به مدت ٢٣ سال در زمین از خود نشان داد، بيان مي شود.
"اگر در مسابقه تلویزیونی با موضوع -گل های الساندرو دل پیرو- شرکت می کردم، فکر می کنم برنده می شدم!
من يكايك آن ها را به یاد دارم، با تمامي جزئیات. من برای همه آن چیزهایی که تجربه کردم بسیار قدردان و سپاسگزارم. حق نيست، صادقانه بگویم، اصلا عادلانه نيست اظهار پشیمانی كنم يا افسوسي داشته باشم.
به غير از اينكه قلبا همچنان دوست دارم دوباره فوتبال بازی كنم"
اميرحسين صدر
دوم جولاي ٢٠٢٢
آمستردام