کد خبر : 1831227 | 08 تیر 1401 ساعت 10:09 | 60K بازدید | 29 دیدگاه

یادداشت: تیم سال دوم قطبی هم کهکشانی بود

در میان تیمهایی که ناکامی عجیبی داشتند باید به گروهی اشاره کرد که برای دفاع از عنوان قهرمانی در لیگ هشتم کنار هم جمع شدند.

یادداشت: تیم سال دوم قطبی هم کهکشانی بود

به گزارش ورزش سه، پرسپولیس تا الان در نقل و انتقالات هر چه می‌خواسته انجام داده و مثل تانک جلو رفته است تا بلکه ناکامی‌اش در راه رسیدن به قهرمانی و تداوم افتخارات قبلی فقط یک فصل باشد. پرسپولیس با ورود پرقدرت در نقل و انتقالات هوادارانش را خوشحال کرد و هر چند روز یک بار اتفاقاتی را رقم زد تا هوادارانش با امیدواری بیشتر به فصل آینده نگاه کنند و در مقایسه با تیم‌های رقیب تیم محبوب خودشان را از هر نظر پیش بدانند.
پرسپولیس تا اینجا فقط یک ناکامی برای جذب سجاد شهباززاده داشت و در یک مورد هم (میلاد زکی‌پور) فشار هواداران در خصوص سابقه استقلالی این بازیکن و مصاحبه‌هایی که علیه پرسپولیس انجام داده باعث شد تا باشگاه از جذب این گزینه صرف نظر کند وگرنه این مدافع چپ هم به سپاهان نمی‌رسید.
با چنین عملکردی حتی اگر به دو سه مهره مد نظر خود در خط حمله و خط میانی دست یابد و تیمش کهکشانی‌تر شود باز هم نگرانی‌ها و خطرات بزرگی یحیی و تیمش را تهدید خواهند کرد.
همیشه گفته‌اند داشتن تیم پرستاره و بهره‌مندی از ویترینی پرزرق و برق نمی‌تواند متضمن موفقیت باشد و برای قهرمانی و رسیدن به کامیابی در فوتبال ایران تجمیع یکسری از عوامل فنی و غیر فنی منتج به قهرمانی خواهد شد پس حتی اگر یحیی مهاجم برزیلی مد نظر خود را جذب کند و مثلاً منشا و محبی را هم به چنگ بیاورد باید ابتدا قدرت مدیریت چنین تیم پرستاره‌ای را هم داشته باشد.
یحیی برای آگاهی از کار سختی که در پیش دارد باید به سوابق باشگاه‌های پرستاره فوتبال‌مان نگاه کند و بداند که چه عواملی باعث ناکارآمدی آن مجموعه‌های پرستاره شد.
پرسپولیس بعد از قهرمانی لیگ هفتم با سرمربیگری افشین قطبی در بدنه مدیریتی و کادر فنی دچار تغییرات عمده‌ای شد. حبیب کاشانی رفت و افشین قطبی هم بعد از افتخار بزرگی که کسب کرد اعلام کرد نمی‌ماند. در ادامه داریوش مصطفوی به مدیرعاملی آن باشگاه رسید و همه کار کرد تا افشین قطبی را برگرداند اما قطبی که حالا نازش خریدار داشت دستیاران خارجی مد نظر خودش را جای استیلی، عزیزیان و دیگر مربیان کادر قبلی به کار گرفت. در آن مقطع داریوش مصطفوی بدون اینکه قطبی و دستیارانش نیاز تیم‌شان را بشناسند با ورود ظاهراً پرقدرت در عرصه نقل و انتقالات، خارجی‌های شاخصی مثل ابراهیم توره، ایوان پتروویچ، اشپیتیم آرفی و فرانک آتسو را که فصل قبل در تیم‌های کوچکتر درخشیده بودند به چنگ آورد. غیر از آن برخی مهره‌های شاخص داخلی مثل مازیار زارع، علیرضا محمد، محمد منصوری، میثاق معمارزاده و هادی نوروزی هم به این تیم پیوستند اما تیم قطبی هرگز شبیه فصل قبل از خودش نشد. تیم قهرمانی که 14 مهره خود را با 14 مهره دیگر جابه‌جا کرده بود با وجود خریدهای نامی به جایی نرسید و قطبی خیلی زود از کارش کنار رفت تا افشین پیروانی به‌صورت موقت جای او را بگیرد و بعد از سه بازی نلو وینگادا سرمربی شود.
آن فصل باشگاه پرسپولیس در میانه راه دچار تغییرات مدیریتی هم شد و عباس انصاری‌فرد جای مصطفوی را گرفت و در ادامه بازیکنان شاخص دیگری مثل رحمان رضایی و علی کریمی هم جذب شدند. ولخرجی‌ها در مورد جذب بازیکن خارجی در مورد پائولو دی‌کارمو هم ادامه داشت اما آن تیم در لیگ برتر پایین‌تر از تمام رقبایش در رده پنجم قرار گرفت، در جام حذفی بالاتر از یک چهارم نرفت و در لیگ قهرمانان در اولین مرحله حذفی در یک بازی صدهزار نفری به بنیادکار ریوالدو باخت و حذف شد.
این تیم پرستاره‌ای بود که با وجود جذب مهره‌های شاخص ساختار موفق فصل قبلش را تغییر داد و سودای تکرار قهرمانی داشت اما در عمل همه چیز را خراب کرد. غیر از این مدیریت مجموعه‌ای که پر از بازیکن شاخص باشد همیشه دشوار خواهد بود و خطر تبدیل شدن تیم به جزیره‌های چند نفره مدام سرمربی را تهدید می‌کند. در چنین تیم‌هایی نیمکت نشین کردن بازیکنان بزرگ و راضی نگه داشتن‌شان فوق‌العاده دشوار به نظر می‌رسد و چنانچه مربی اقتدار لازم را نداشته باشد سرکشی و تخلف به جایی می‌رسد که هرج و مرج کل تیم را در برخواهد گرفت و بی‌انضباطی بر نتایج تیم سایه می‌اندازد.
تجربه پرسپولیس فصل هشتم احتمالاً بهترین نمونه برای یحیی گل‌محمدی خواهد بود که بداند چه بلایی سر تیم قهرمان قطبی آمد و چطور فصل بعد آن همه تغییرات ظاهراً جذاب جواب نداد و تیم در سراشیبی سقوط قرار گرفت. یحیی که امروز کادرش را تغییر داده و قرار است با مربیان خارجی کار کند قطعاً کار دشوارتری برای جمع و جور کردن ستاره‌هایش خواهد داشت. او طی دو و نیم فصل گذشته بخش عمده‌ای از سر و کله زدن با بازیکنان در امور مهمی مثل نارضایتی‌های مالی و ... را به کادر ایرانی و معتمد خود می‌سپرد و خیالش بابت هماهنگی و همکاری با آنها راحت بود اما حالا غیر از اینکه استراکچر تیم را تا حدود زیادی تغییر داده باید تک و تنها در کنار مربیان غریبه تیم پرستاره‌ای را مدیریت و کنترل کرده و به سوی موفقیت بکشاند. آیا یحیی توانایی چنین کار بزرگی را دارد؟

 

محمد قراگزلو

دیدگاه‌ها