کد خبر : 1829249 | 25 خرداد 1401 ساعت 12:28 | 60.6K بازدید | 6 دیدگاه

سعید سهم خود از وزنه‌برداری را می‌گیرد؟

مورد جالب سرمربی تیم‌ملی؛ از گور برخاسته

شهرک کارشناسان نزدیکی استادیوم حسین رضازاده در شهر اردبیل محل زندگی وزنه برداری است که می توانید به عنوان یک الگوی ورزشی که نابود می شود ولی ناامید نشده و کامبک می زند، برای معرفی به فرزندان خود معرفی کنید.

مورد جالب سرمربی تیم‌ملی؛ از گور برخاسته

به گزارش "ورزش سه"، این داستان درباره سعید علی حسینی، شکارچی وزنه‌های سنگین است که در حین تلاش برای رسیدن به رویاهای بزرگ به یکباره از سوی وادا (آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ) از شرکت در تمامی مسابقات وزنه‌برداری محروم می شود. علی حسینی 21ساله درست در همان دوره ای که هر شب با رویای آویخته شدن مدال المپیک به گردنش شب ها را صبح می کرد تنها می ماند، دنیا دور سرش می چرخد و همه تنهایش می گذارند. ولی یک مرد (پدر) و دو زن (مادر و بعدها همسر) مثل بقیه تنهایش نمی گذارند و او را نیمه جان رها نمی کنند؛ سعید از این فاجعه شوم جان سالم به در ‌می برد و چندین سال را در دنیای پر از خوف و خطر وزنه برداری می پیماید تا از اتفاق ناگهانی که (شما بخوانید هماهنگ شده) برایش افتاده بود، سربلند بیرون بیاید.

مثل دی‌کاپریو ولی در دنیای واقعی
همه این رویاهای سرکوب شده، از دست دادن طلایی ترین دوران ورزشی و بازگشت و ممارستی که هیچکس انتظارش را نداشت، سعید علی حسینی را به شخصیت اصلی فیلم از گور برخاسته (The Revenant) شبیه کرده که نمادی برای تلاش و مبارزه، البته در دنیایی کاملا واقعی و بدون دوربین و سناریو است.

سعید در یک خانواده ورزشی پرورش یافت و می توان عنوان کرد که خانواده علی حسینی یکی از قطب های اصلی وزنه برداری در شهر اردبیل محسوب می شود. پدر سعید، که همین پارسال فوت کرد، نایب قهرمان آسیا بود و بسیاری از وزنه یرادران اردبیلی هم زیر نظر او رشد کردند. علی حسینی بعد از محرومیت به سمت دوومیدانی و رشته پرتاب وزنه رفت و از ورزش دور نشد. 

1721498
چهره سعید را بعد قبل و بعد از محرومیت مقایسه کنید تا آن چه که نوشته شده را بیشتر درک کنید؛ او  بعد از دروی مدال های نوجوانان و جوانان، با 20 سال سن مدال طلای بزرگسالان آسیا 2008 را به دست آورد تا نوید ظهور یک ستاره را بدهد؛ ستاره ای که رسیدن به طلای المپیک با رکوردهایی که می زد خیلی سخت نبود اما...

الان که این مطلب را می خوانید سعید علی حسینی دانشجوی ترم آخر دکتری تربیت بدنی و همچنین کارمند اداره تربیت بدنی دانشگاه محقق اردبیلی است. او به تازگی به عنوان سرمربی تیم ملی وزنه برداری جمهوری اسلامی ایران نیز انتخاب شده است؛ مورد آخر، بهانه ای برای فلش بک به زندگی پر فراز و نشیب علی حسینی است که به عنوان ورزشکار به آن چه که می خواست نرسید ولی همان ها را می خواهد در قامت سرمربی به دست آورد؛ یا شاید سعیدهایی را تربیت کند که مصمم تر از او طلاهایی را درو کنند که این مربی جوان در اوج آمادگی از کسب آنها بازماند.

تماشای المپیک با چشمان اشکبار
برای درک بیشتر آن چه که طی این یک دهه گذشت، مصاحبه ای را مرور می کنیم؛ چند سال پیش و بعد از اولین مسابقه سعید در پایان آن محرومیت طولانی برای تهیه گزارش به خانه پدری علی حسینی رفته بودیم و گفتگوی شیرینی با پدر و مادر علی حسینی انجام دادیم که خواندن بخشی از آن نمی تواند خالی از لطف باشد:

اولین جمله ای که آقا عزیز، پدر سعید علی حسینی بر زبان آورد این بود که امشب بعد از 9 سال می توانم بدون هیچ دغدغه ای بخوابم.

1721499
وقتی از پدر علی حسینی در مورد واکنش سعید،زمانی که محروم شد، پرسیدیم گفت:
   سعید از نظر روحی واقعا به هم ریخته بود ولی به یکباره تصمیم گرفت تا ادامه تحصیل دهد و به همین خاطر هم در دانشگاه سراسری محقق اردبیلی در رشته تربیت بدنی مشغول به تحصیل شد و الان هم در مقطع دکتری همین دانشگاه ادامه تحصیل می دهد.

1721500

مادر سعید که در مدت محرومیت فرزندش متحمل فشارهای روحی زیادی شده بود از لحظاتی که سعید جلوی تلویزیون می نشست و مسابقات المپیک را می دید برایمان گفت:
   بدترین روزهایی که از سعید دیدم روزهایی بود که بازی های المپیک برگزار می شد و پسرم مسابقات وزنه برداری را تماشا می کرد و گریه می کرد. با اشک ریختن های سعید من هم اشک می ریختم.
چشمان مادر سعید وقتی که این حرف ها را می گفت پر از اشک بودند اشک هایی که نشان از فشارهای روحی نه تنها یک فرد بلکه یک خانواده در طول 9 سال دوری ستاره جوانی بود که طی این یک دهه بیش از آن چه که معمول بود پیر شد!
مادر سعید با چشمانی که هنوز اشک آلود بود ادامه داد: من دیگر از سعید چیزی نمی خواهم فقط می خواستم او را یکبار دیگر بر روی تخته ببینم که دیدم و تا آخر عمرم شکرگزار خدا خواهم بود.

1721501
کاش عزیز آقا هم بود که ببیند
بازگشت سعید به عنوان ورزشگاه به دنیای وزنه برداری بعد از گذشت سال های طولانی و با توجه به شرایط روحی، روانی و جسمانی او خیلی موفقیت آمیز نبود؛ البته بهتر است بگوییم، موفقیت های این مقطع (نقره جهان و بازی های آسیایی) او را قانع نکرد چون رویاهایش بزرگتر بود. این طبیعی بود چرا که یک محرومیت عجیب که هیچ گاه در موردش کاملا و جامع توضیح داده نشد، سعید را از بهره گیری کامل از قوای جوانی و استعدادی که داشت محروم ساخت. همین که علی حسینی بعد از پایان محرومیت به وزنه برداری برگشت، نشان از عشق بالای او به این رشته دارد.
این نشان داد که وزنه برداری در خون سعید است و این خون دوباره به جوش آمده؛ عزیز آقا کاش زنده بودی و می دیدی که پسرت ققنوس وار از آتشی که دیگران برایش درست کردند، سوخت و دوباره متولد شد تا در مسئولیتی بزرگتر، به آن چه که تو دوست داشتی برسد و شاید سعیدهای دیگری را به جامعه ورزش کشور تحویل دهد. البته نباید فراموش کنیم کار علی حسینی به عنوان سرمربی قطعا سخت و با آن چه که او تا پیش از این تجربه کرده بودند متفاوت است و نیاز است که او با همان پشتکاری که ثابتش کرده، برای این مسئولیت مهم و خطیر آماده شود.

منوچهر محمدیان

دیدگاه‌ها