سعید شاید تا 45 سالگی پاسوری کند
واکنش معروف به بازی در یک تیم ملی دیگر
شاید عنوان آقای خاص ورزش ایران در دهه اخیر برازنده سعید معروف باشد. والیبالیستی که مثل همه نابغهها رگههایی از سرکشی، غرور و البته محبوبیت را دارد.
به گزارش "ورزش سه" کاپیتان سابق تیم ملی و پرچمدار نسل پرافتخار والیبال ایران در کنفرانس مطبوعاتی توضیحات کاملی در خصوص تصمیمش بر خداحافظی از تیم ملی، نسل آینده تیم ملی و احتمال بازگشتش به بازیهای ملی ارائه کرد.
کاپیتان سابق تیم ملی والیبال ایران که موفقیتهای فردی و تیمی کمنظیری را در تاریخ والیبال ایران به نام خودش ثبت کرد، بعد از دوری چند ماهه از فضای والیبال کشورمان برای همراهی پیکان در مسابقات جام باشگاههای آسیا به تهران برگشت و مثل همیشه پاسهایی داد که همتیمیهایش برای تبدیل نکردن آنها به امتیاز عذری نداشته باشند.
کاپیتان معروف که محبوبیت فوقالعادهای در نزد والیبالدوستان دارد و امشب هم مثل همیشه بیشترین توجه در بین حاضرین در استادیوم آزادی را به خودش معطوف کرده بود، پس از قهرمانی پیکان در یک نشست خبری نسبتا مفصل به سئوالات خبرنگاران پاسخ داد که صحبتهایش را در ادامه خواهید خواند؛
* از تیم ملی خداحافظی کردم نه از ایران!
اصلا قهر و آشتی نبوده و من سعی کردهام که از فضای رسانهای دور باشم؛ یکسری اتفاقات افتاد و در یکسری از کنفرانسهای خبری که خوشبختانه دوربین هم بود و تصویربرداری هم میشد، همکاران عزیزتان لطف کردند و جور دیگری حرفهای من را منتقل کردند؛ بحث خداحافظی از تیم ملی بود که من خداحافظی کردم و در صفحه اینستاگرامیام هم گفتم اما معنایش خداحافظی از والیبال و والیبال ایران نیست. من فقط و فقط اعلام کردم که تصمیمی از قبل گرفتهام و از والیبال ملی خداحافظی کردم و اینکه بخواهم تا 45 سالگی هم بازی کنم، میتواند در هر کجای دنیا باشد و ایران هم جزوی از آن است.
* تیم ملی به یک اندازه دوست و دشمن دارد
راجع به گذشته شرایط خودم هم توضیح دادم، همیشه از والیبال توقع است و یک بخش عمدهای که از این توقعات و فشارهایی که بود، روی دوش بازیکنانی بود که چند سال در تیم ملی بودند و طولانیمدت فعالیت کردند و من هم به عنوان کاپیتان تیم ملی مجبور بودم که خیلی جاها پاسخگو باشم. شرایطی پیش آمد که خیلی فشار روی تیم ملی احساس میشد، خودم هم میدانم که به اندازهای که دوست و طرفدار تیم ملی دارد، به همان اندازه هم دشمن دارد، اما فضایی ایجاد شده بود که مردم خیلی حمایت میکردند و برای بازیهای ملی اشتیاق داشتند.
* به خاطر دوری از حواشی مصاحبه نمیکردم
بعضی وقتها شرایطی پیش میآمد که رسانهها کاری میکردند که ما فاصله بگیریم، یعنی حرفهای ما خوب انتقال داده نمیشد؛ اگر دلیلی هم داشتم که دور بایستم فقط و فقط دلیل آن این بود که حاشیهای وارد تیم ملی نشود و حاشیهای ذهن من را درگیر نکند چون اگر من میخواستم با همه درگیر شوم یا مصاحبهای کنم و بعد از آن چهار بیانیه بدهم که این صحبتها را نکردم و سه بار دیگر عنوان کنم که موضوع اینگونه نبوده و جور دیگری برداشت شده است، از کار خودم میماندم و ترجیح دادم که در این چند سال کمی دور باشم و حرفی نزنم که بخواهد درست یا اشتباه باشد.
* نتایج نشان میدهد راه درستی رفتم
فکر میکنم از این کار نتیجه مثبتی گرفتم و تیم ملی همیشه در شرایط عالی خود کارش را انجام داده و تورنمنتهایی که رفتیم و شرکت کردیم، فکر میکنم نشان داد که ما راه درستی را میرفتیم. الان هم که فشار گذشته نیست و نسبت به قبل احساس سبکی میکنم و قطعا من پاسخگوی اتفاقات تیم ملی نیستم. برای همه بازیکنان تیم ملی و فدراسیون آرزوی موفقیت میکنم و انشالله اتفاقات خوبی برای نسل بعدی والیبال بیفتد.
* خداحافظیام بعد از المپیک توکیو برنامهریزیشده بود
معمولا در زندگیام تصمیم احساسی خیلی نگرفتهام و تصمیمی اگر میگیرم، قبل از آن مدتها به آن فکر کردهام؛ برای خداحافظی از تیم ملی هم قبلا گفته بودم که کاملاً تصمیم منطقی بوده و روی آن فکر شده بوده و اینگونه نبوده که بازی تمام شود و بعد از بازی به رختکن بروم و بگویم که از تیم ملی خداحافظی کردهام. پروندهاش را از قبل بسته بودم و گفته بودم که بعد از المپیک 2020 از تیم ملی خواهم رفت اما به خاطر شرایط کرونا یکسال المپیک به تعویق افتاد.
* باید از نسل بعدی والیبال حمایت کنیم
من فکر میکنم زیاد درباره این موضوع صحبت نکنیم بهتر است، چون نسل بعدی هم بازیکنان خیلی خوبی هستند، بازیکنان جوان خیلی خوبی داریم که باید به سمت حمایت از آنها برویم و انشالله با نسل جدید بتوانیم شرایط بهتری را داشته باشیم و در مقدماتی المپیک شرکت کنیم و سهمیه المپیک را هم بگیریم.
* ناراحتیام از این بود که میخواستند برای من تصمیم بگیرند
همه نگاه به نسل جدید است که بعد از این نسل قدیمی میخواهد فعالیت کند؛ شاید در بخشی از صحبتهایم قبلا شرایط نبوده که بگویم اما ناراحتیام از این بود که در این داستان صحبتهایی شد که دیگران میخواستند برای ما تصمیم بگیرند در شرایطی که من تصمیم خودم را گرفته بودم.
* بخواهند میآیم ولی نسل بعد به معروف نیاز ندارد!
بحث نیاز ملی فرق دارد، یک زمانی شما میگویید که به یک بازیکن نیاز داریم و قطعا باید بیاید، آن زمان سعید معروفی که 19 سال بازی کرده، قطعا برای آن یکسال هم میآید. اینگونه نیستم که بگویم نه بازی نمیکنم، اما خودم شرایط را میدانم که بازیکنان خوبی هستند و میدانم که نسل جدیدی که میآیند خیلی بهتر از نسلهای قبلی نتیجه خواهند گرفت. قطعا دورههای بعدی دیگر نیاز به سعید معروف نخواهد بود.
* تا وقتی مغز و بدنم جواب بدهد بازی میکنم
واقعا محدودیتی نگذاشتم که بخواهم بگویم در این سن میخواهم از باشگاهی خداحافظی کنم و وارد عرصه مربیگری شوم؛ آن داستانی هم که در آمریکا رخ داد برای این بود که دو سال شرایط کرونا بود و من هم از والیبال نمیتوانم دور باشم و باید در زمینههای مختلف چه در زمین مسابقه و چه در مربیگری و ... فعال باشم. پلن خاصی برای مربیگری در چند سال آینده ندارم و تا جایی که بدن و مغزم جواب بدهد، بازی خواهم کرد. حتی اگر بخواهم که مربی شوم، شاید بقیه پیشنهادهایی به من ندهند که دوباره بخواهم در زمینه مربیگری فعالیت کنم. باید چند سال بایستیم تا آن زمان که بازی من تمام شود و آن زمان باید دید آیا شرایط برای مربی شدن من وجود دارد یا خیر. قلباً علاقه دارم که این اتفاق بیفتد.
* اگر تیم ملی فاسد بود مردم عاشق والیبال نمیشدند
در این چند ساله خیلی صحبتها راجع به تیم ملی والیبال و اختلافات درون تیمی و رفیق بازی زیاد انجام شده است اما تیم ملی در این چند سال مسیری را رفت که کاملاً موفق بود؛ چیزی که ما به دنبالش بودیم به آن رسیدیم. آخرین باری که با FIVB مصاحبه کردم، گفتم که مهمترین دستاورد والیبال آن اشتیاقی بود که در مردم ایجاد شد تا بیایند و والیبال را نگاه کنند. بچه 5 ساله میآید و میگوید من بازی لهستان را دیدم، یا اینکه یک آقا یا خانم هشتاد ساله نمیداند که پوئنها چگونه جا به جا میشود اما مینشیند پای تلویزیون و بازی را نگاه میکند. سلامت تیم ملی را من در این چیزها میبینم، اگر تیم ملی فاسد بود و باندبازی در آن اتفاق میافتاد، قطعا این اشتیاق برای مردم هم ایجاد نمیشد.
* مافیا داشتن یک بازیکن خندهدار است!
آدمی که قلبش درست نباشد، شما در صورتش میتوانید این مشکل را متوجه شوید؛ من فکر میکنم تیم ملی والیبال آنقدر سالم فعالیت کرد که همه این سلامت بودن، این اشتیاق بازیکنان به بازی کردن و فداکاری بازیکنان برای تیم ملی از پشت تلویزیون به مردم منتقل میشد. اگر این اتفاق نمیافتاد، مطمئنا آنقدر محبوبیت هم نبود. خیلی خیلی موضوع خندهداری است که بخواهد مطرح شود که یک بازیکن آنقدر قدرت دارد که بخواهد باندبازی کند و مافیا داشته باشد. اصلا خندهدار است.
* تنها تیم ملی بودیم که حقوق ماهانه و روزانه نداشتیم!
فکر میکنم تمام بازیکنانی که در این چند سال فعالیت کردند، از خانوادهشان گذشتند و خودشان دوست داشتند که به اردوی تیم ملی بیایند؛ شاید بقیه ملیپوشان در کشورهای دیگر گلایه کنند که ما 6 ماه است در اردو هستیم و 7 ماه از خانواده دور بودیم و ... اما یکبار از زبان بازیکنان تیم ملی ایران این موضوع مطرح نشده است. صحبتی که داشت میشد که اینها برای پول این کار را میکنند در حالیکه تیم ملی ایران تنها تیم ملی است که بازیکنان آن برای حضور در تیم ملی مبلغی دریافت نمیکنند، بقیه بازیکنان در سراسر دنیا حقوق روزانه و ماهیانه دارند.
* سالمترین تیم ملی تاریخ بودیم
هیچوقت چنین صحبتهایی در تیم ملی نشده و این مسئله نشان میدهد که ما در کمال آرامش و سلامت کامل فعالیت کردیم؛ آن آدمها را میسپارم به خدایی که بالای سر هست و شاهد و ناظر فعالیت این گروه چند نفره در تیم ملی بود که من فکر میکنم سالمترین تیم ملی تاریخ را داشتیم و آدمهایی که کنارمان بودند همه از نزدیک این مسئله را دیدند.
* تمام آدمهایی که برای کشور دیگر بازی کردند پشیمان شدند!
من از طرف کسی نمیتوانم نظر بدهم و نمیدانم چه چیزی باعث میشود که این اتفاق بیفتد ولی من هم مثل شما این موضوعات را میشنوم و شنیدهام که تمامی آدمهایی که این تصمیم را گرفتهاند در نهایت پشیمان شدهاند و خودشان ادعا کردهاند که تصمیم درستی نبوده است؛ یکی از سختترین کارهای دنیا من فکر میکنم در هر کشوری برای بازیکنان، بازی کردن برای یک پرچم دیگر است. هیچکس این موضوع را دوست ندارد و حتی بازیکنان کوبایی که برای کشورهای دیگر بازی میکنند، دوست دارند که برای کشور خودشان بازی کنند.
* کسانی که رفتند هم دوست داشتند برای کشور خودشان بازی کنند
آنقدر تعدادشان زیاد نیست که خیلی ما مهم جلوهاش بدهیم؛ چون شاید کمتر از تعداد انگشتان دست باشند اما قطعا آن آدمها هم دوست دارند که برای کشور خودشان بازی کنند در شرایط و زندگی بهتر اما باید قبول کنیم که الان مشکلاتی در کشور وجود دارد که شاید مردم از لحاظ اقتصادی و زندگی در سختی باشند و این سختیها شامل همه صنفهاست و ورزشکاران هم جزوی از مردم هستند و این سختیها شامل آنها هم میشود. اینکه چه چیزهایی باعث میشود که این تصمیمات را بگیرند، باید از خودشان بپرسید و من نمیتوانم از طرف آنها نظری بدهم.
* برای آینده هم پاسورهای خوبی مثل کریمی و وادی داریم
خوشبختانه در این چند ساله پاسور دومهای تیم ملی عوض میشد و یک دورهای یادم میآید که بعد از اینکه آقای مهدوی رفت، آقای صالح افزون آمد و بعد از آن آقای وادی آمد، آقای کریمی آمد و اگر اشتباه نکنم جز آنها کسی دیگر نبود. اما هستند پاسورهای خیلی خوبی که در آینده حرفی برای گفتن خواهند داشت و الان هم خیلی صحبت روی آقای کریمی است. آقای وادی هم چندین سال است که در تیم ملی حضور دارد، بازیکنان جوانی که در لیگ بازی کردهاند را من بازیشان را ندیدهام اما شنیدم که پاسورهای خوبی در لیگ آمدهاند.
* نسل بعدی فیزیکی و استعدادی بهتر خواهند بود
من معمولا در تمامی مصاحبههایم گفتهام که نسل بعدی والیبال ایران از لحاظ فیزیکی و از لحاظ استعدادی ما خیلی نسل قوی داریم که قطعا در آینده حرفی برای گفتن خواهند داشت اما اینکه ما چه استفادهای از آنها کنیم و فدراسیون چه برنامهای داشته باشد و مربیانی که کنار تیم ملی میآیند چه برنامههایی برای این آدمها دارند، به نظر من خیلی تعیینکننده است. همه چیز را نمیتوانم از بازیکن انتظار داشته باشیم که بیاید از روی استعداد ذاتی و زوری که خودش دارد بخواهد همه چیز را جلو ببرد.
* برنامهریزی باشد با این بازیکنان نتیجه میگیریم
من فکر میکنم شرایط هست و ابزار وجود دارد و استعدادهای خوبی هستند، اما اینکه ما چگونه اینها را کنار هم قرار بدهیم و بهترین نمایش را از آنها بگیریم، چیزی است که به برنامهریزی ربط دارد و فکر میکنم اگر درست باشد، با این بازیکنان که وجود دارد نتایج درستی خواهیم گرفت.
* مدیر پیکان به بهترین شکل هماهنگیها را انجام داد
من فکر میکنم 10 سال پیش بود که با خدابیامرز حسین معدنی عزیز در تیم ملی باهم بودیم؛ دو سال هم در بازیهای باشگاهی مقابل هم بازی کرده بودیم. راجع به برنامهریزی که امسال پیکان انجام داد، من اصلا هیچ اطلاعی نداشتم و روزی که آقای عطابخش تماس گرفت، من اصلا شناختی از ایشان نداشتم و اولینبار بود که تلفنی باهم صحبت میکردیم. اینجا باید از ایشان تشکر مخصوص کنم که به بهترین شکل ممکن ما را به تیم اضافه کرد و بازیکنان خارجی را دعوت کرد.
* معمولا این تقدیرها در ایران انجام نمیشود!
ما بدون کوچکترین مشکلی همراه تیم آمدیم و خیلی زود هماهنگ شدیم و قولهایی که ایشان دادند، عملی شد. من تا 2 روز مانده به بازی آخر نمیدانستم که برنامهای برای قدردانی از من بعد از بازی فینال دارند؛ برای خودم اتفاق جالبی بود، معمولاً این اتفاق در ایران نمیافتد، بازیکنانی که میآیند بازی میکنند خیلی راحت کنار گذاشته میشوند اما همه چیز دست به دست هم داد و آنقدر خدا من را دوست داشت که در سالن آزادی و همان جوی که ما بازیهای جهانی را برگزار میکردیم و سالن پر میشد، با برد و مدال همراه شد و آن زحماتی که آقای عطابخش به نمایندگی از باشگاه پیکان کشیده بود، همه آن به ثمر نشست.
* خدا آنقدر دوستم دارد که بهترینها را برایم رقم میزند
چند سالی بود که در ایران بازی نکرده بودم و دوباره آمدم بازی کردم و این حس را دوباره گرفتم؛ همهاش برای من اتفاق جذابی بود که قابلوصف نیست و فقط خوشحالم و ممنونم از همه کسانی که این قدردانی را از من کردند و این فضا را فراهم کردند که دوباره بتوانم در این بازیها حضور داشته باشم. در نهایت باید بگویم که کار خدا بود و خدا آنقدر من را دوست دارد که بهترینها را برای من رقم میزند.