سقوط کردیم اما نگذاشتیم پرسپولیس قهرمان بشود
عبدی: دو بازیکن میخواستند قطبی را فراری بدهند
آن زمان پرسپولیس قهرمان میشد، استقلال تبریک میگفت و بالعکس اما اتفاقاتی که پیشکسوتان در فضای مجازی رقم میزنند مردم را از هم متنفر میکند.
* یحیی بهترین بازیکنان ایران را از دست داد
* حبیب کاشانی نگذاشت تیم ما از هم بپاشد
* بازیکنان فیکس در حق قطبی بی معرفتی کردند
* کسر امتیاز به آن شکل در تاریخ تکرار نشده است
* به هدفم نرسیدم چون در پست خودم نبودم
* بازی با راه آهن تنها روزی بود که هوادار پرسپولیس نبودم
* با سقوط راه آهن پایگاه پرورش بازیکن لیگ از بین رفت
* فوت پدر و مادرم باعث خداحافظیام شد
* کار برخی از پیشکسوتان نفرت انگیز است
به گزارش ورزش سه، بهادر عبدی که در لیگ هفتم و قهرمانی دراماتیک تیم افشین قطبی در پرسپولیس حضور داشت، در گفتوگوی مفصل با خبرنگار ما ضمن تمجید از پرسپولیس و حمایت از یحیی گلمحمدی درباره زمان حضورش در جمع سرخپوشان و حواشی تیم تحت هدایت قطبی صحبت کرد.
او که معتقد است حبیب کاشانی مدیرعامل وقت پرسپولیس نقش پررنگی در کنترل حواشی آن تیم داشت، بار دیگر در مورد ماجرای شکستن لپ تاپ قطبی صحبت هایی را مطرح کرد و اشاره کرد مقصر این اتفاقات چند نفر از بازیکنان فیکس پرسپولیس بودند. همچنین در آستانه بازی با سپاهان از عبدی در مورد حال و هوای بازی دو تیم در لیگ هفتم نیز سوال کردیم.
عبدی که در بازی هفته پایانی لیگ پانزدهم هم با راه آهن مقابل پرسپولیس حضور داشت در خصوص حال و هوای آن بازی و انگیزه بالایش صحبت کرد و در پایان نیز به تاثیر از دست دادن پدر و مادرش در پایان فوتبالش اشاره کرد.
این گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
* در ابتدا درباره شرایط فعلی پرسپولیس و رویارویی این تیم برابر ذوب آهن صحبت کن.
شرایط تیمی پرسپولیس بد نبود و موقعیت گل های زیادی هم ایجاد کرد. در این بازی چند بازیکن تاثیرگذار پرسپولیس مثل وحید امیری و سیامک نعمتی شرایط آرمانی نداشتند و امید عالیشاه هم محروم بود. تیم ذوب آهن هم یکی از تیم های خوب امسال است؛ درست است که نتایج خوبی نگرفته اما مقابل تیم های بزرگی مثل فولاد و سپاهان عملکرد خوبی داشته است. پرسپولیس یکی از فینال های بزرگش را از دست داد و الان شرایط جدول طوری شد که قهرمانی خیلی سخت شد. در مجموع شکل تیمی پرسپولیس بد نبود و موقعیت های خیلی خوبی ایجاد کردند ولی متاسفانه نتوانستند آنها را تبدیل به گل کنند و دو امتیاز فوقالعاده حساس را از دست دادند. امیدوارم در ادامه به شرایط بهتری برسند.
* درباره عملکرد یحیی گلمحمدی در پرسپولیس هم صحبت کن؛ آیا از نظر تو نتایج این سرمربی با پرسپولیس قابل قبول بوده است؟
عملکرد آقا یحیی با جام هایی که به دست آورده، مشخص است. ایشان تیمی را تحویل گرفتند که در گروه بندی آسیا تقریبا شانس صعودش را از دست داده بود اما توانست تیم را تا فینال ببرد و کاری کرد که در سال های اخیر تیمی به جز پرسپولیس نتوانسته انجام بدهد. آقا یحیی هر جا بوده، تیم هایش هجومی و با طراوت بازی میکردند. از نظر شرایط تیمی همین الان هم که پرسپولیس روزهای خوبی را نمیگذراند، بهترین تیم ایران است. آقا یحیی کسی است که باید به او احترام گذاشت و برای سال بعد منتظر باشیم، البته امسال هم هنوز تمام نشده اما سال بعد باید خریدهایی که سرمربی لازم دارد انجام شود. نباید فراموش کنیم آقا یحیی بهترین بازیکنان ایران را از دست داد؛ همین الان اگر به تیم ملی نگاه کنید در خط دفاع کنعانی، در خط هافبک نوراللهی را داشت اما پرسپولیس این بازیکنان را از دست داد. این اتفاق برای هر تیمی میافتاد بدتر از اینها نتیجه میگرفت اما آقا یحیی با از دست دادن بهترین بازیکنان ایران تا حد زیادی توانست تیم را در کورس نگه دارد اما پرسپولیس به جز قهرمانی هر نتیجه ای بگیرد، یعنی نتیجه بدی بوده است. من به آقا یحیی احترام میگذارم و قبول دارم این کادر، بهترین کادر ایران است. انشاالله ماندگار شوند و سال بعد بتوانند یک کار خوب را رقم بزنند.
* اما الان فشارها به ایشان و تیم به اوج رسیده است.
مشکلی نیست. به هر حال وقتی یک تیم همیشه قهرمان بوده، هوادارانش هم فقط انتظار قهرمانی دارند و توقعشان هم نابجا نیست. آنها عاشق تیمشان هستند و سالها است صدر جدول هستند و اصلا چیزی جز این بلد نیستند. پرسپولیس در این سالها بدون رقیب قهرمان شده، به حدی قوی بوده که از لحاظ امتیازی هیچ رقیبی نداشتند و به حق توقع مردم را بالا بردند. مردم هم انتظار دارند تیمشان همیشه بالا باشد اما میبینند که هم بازیکنان و هم مربیان زحمت میکشند و بالاخره بعد از سالها باید به آنها هم حق داد که یک تیم همیشه نمیتواند قهرمان شود و حتی اگر دوم هم شوند کار بزرگی کردهاند. بازیکنانی در این سالها از پرسپولیس جدا شدهاند که مثل آنها را در لیگ نمیتوانیم پیدا کنیم؛ مثل علی علیپور، مهدی طارمی، شجاع خلیلزاده، حسین کنعانیزادگان، احمد نوراللهی و حتی در دوره ای مهدی ترابی بازیکنان بزرگی بودهاند که جایگزین آنها در هیچ تیمی پیدا نمیشود تا وقتی که خودشان برگردند. اما این تیم هنوز با تمام ناملایمات سرپا ایستاده است. من از کادر و بازیکنان بابت زحماتی که کشیدهاند ممنونم و به آنها احترام میگذارم. انشاالله اگر امسال نشد، سال بعد بتوانند مردم را با قهرمانی شاد کنند.
* به دوران حضور خودت در پرسپولیس برگردیم؛ تیمی با هدایت افشین قطبی که حواشی زیادی هم داشت. درباره جو آن تیم صحبت کن.
آن تیم از نظر من و حتی مردم با تمام نقص هایی که داشت، یکی از دوست داشتنی ترین تیم های تاریخ پرسپولیس بود. تیمی که شش امتیاز در هفته های آخر از آن کسر شد. الان میبینید بخاطر یکی دو امتیاز ماه ها است چه جنگ و دعوایی راه افتاده است؛ آن زمان در هفته های پایانی یکباره از تیم امتیاز کسر شد ولی تیم از هم نپاشید و بعد از نتیجه بدی که در اهواز آوردیم و چهار گل خوردیم، بازیکنان، مربیان و مخصوصا آقای حبیب کاشانی کار بزرگی کردند. فکر میکنم اگر شخص دیگری به جز آقای کاشانی در باشگاه بود در نیم فصل اتفاقات بدی برای تیم میافتاد ولی آن سال سنگ تمام گذاشتند و هم نقش مدیر و هم نقش پدر و برادر بزرگتر را بازی کردند. حاشیه زیاد بود و آن هم بخاطر این بود که در کادرفنی جدای آقای قطبی با آقای مرزبان و آقای استیلی به چالش هایی خوردند و چند بازیکن با آقای مرزبان و آقای استیلی رابطه خوبی داشتند و چند بازیکن با آقای قطبی. اما کسی که باعث شد چیزی جلوی آن قهرمانی را نگیرد آقای حبیب کاشانی بود که تمام حاشیه ها را با کمترین جریمه و توبیخ انضباطی مدیریت کرد.
* تیم پر ستاره و بزرگی هم داشتید...
تیم ما تیمی بود که سال قبل کاپیتان های تیم های دیگر را گرفته بود؛ بازیکنان بزرگ تیم های ذوب آهن، سایپا، پاس، ابومسلم و ... دور هم جمع شده بودند. همه مربیان و بازیکنان واقعا زحمت کشیدند اما نقش آقای کاشانی در جمع کردن حواشی آن تیم پررنگ بود. ما از لحاظ نفرات یکی از بزرگترین تیم ها بودیم و بازیکنان خوب زیادی در تیم ما بودند اما حاج حبیب کاری کرد که کار کادرفنی راحت تر شد. شش امتیازی هم که کسر شد بچه ها را همدل تر کرد. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد بچه ها در هفته های آخر آن میزان همبستگی نداشتند. آن شرایط برای هیچ تیمی در تاریخ فوتبال به وجود نیامده که ۵-۶ هفته تا پایان لیگ بدون اینکه چیزی در رسانه ها عنوان شود، یکباره از تیم امتیاز کسر شود اما خدا را شکر توانستیم خودمان را جمع و جور کنیم و یکی از بیاد ماندنیترین قهرمانی های تاریخ پرسپولیس را کسب کنیم.
* یکی از حواشی پررنگ آن تیم هم شکستن لپ تاپ آقای قطبی بود.
درباره این موضوع خیلی صحبت شده است. اتفاق بدی بود و همه بچه ها را متاثر کرد. آقای قطبی با تمام وجود برای آن تیم زحمت میکشید اما یکی دو نفر از بازیکنان در حق او بی معرفتی کردند؛ بازیکنانی هم بودند که حتی بازی هم به آنها میرسید و اینطور نبود که از نیمکت نشینی ناراحت باشند اما از جایی خط گرفته بودند که آقای قطبی را از تیم فراری بدهند و اگر قهرمانی هم قرار بود به دست بیاید به اسم آقای قطبی نوشته نشود اما ایشان حرفهای رفتار کرد. یکی از بدترین روزهای زندگی ورزشی خیلی از بازیکنان دیدن چهره آقای قطبی بعد از آن اتفاقات بود که تقریبا اشک ریخت. نه فقط بخاطر لپ تاپ، بخاطر بی احترامی که به ایشان شده بود خیلی ناراحت بودند اما خدا را شکر توانستند با رفتار حرفهای آن حادثه را هم پشت سر بگذارند و توانستیم یک سال خوب را رقم بزنیم.
* کدام بازیکنان بودند که این کار را کردند؟
سال های زیادی از این اتفاق گذشته و بهتر است عنوان نشود.
* پرسپولیس بازی با سپاهان را پیش رو دارد و حیف است از حس و حال بازی با سپاهان در آن سال صحبت نکنی.
حساسیت هایی که برای بازی پرسپولیس و سپاهان ایجاد شده از همان سالی شروع شد که ما قهرمان شدیم. پیش از آن این میزان حساسیت بین دو تیم نبود؛ تنش ها از بازی در اصفهان و آن اتفاقی که هواداران سپاهان برای آن سرباز رقم زدند شروع شد. اگر شش امتیاز از ما کسر نمیشد اصلا کورس قهرمانی به هفته آخر کشیده نمیشد اما بازی برگشت با سپاهان طوری شد که حتی با نتیجه مساوی هم سپاهان قهرمان بود. آن بازی تا ابد از خاطرات پاک نمیشود؛ من روی نیمکت بودم و میخواستم وارد زمین شوم اما چون گل میخواستیم تعویض عوض شد و یک بازیکن هجومی اضافه کردند. من وقتی به هواداران در استادیوم نگاه میکردم تنها چیزی که نمیدیدم ناامیدی بود. همه سرپا بودند و وقتی صد هزار نفر به آن صورت انرژی مثبت به تیم وارد کردند باعث شد گل دقیقه آخر را بزنیم. کار لیگ نباید به آنجا میرسید و تیم ما به لحاظ کیفیت تفاوت زیادی با تیم های دیگر لیگ داشت اما آن اتفاقات رقم خورد. خدا شاهد بود که ما چقدر زحمت کشیدیم و قهرمانی چقدر حق ما بود. بهترین لحظه ورزشی زندگی من، همان لحظه ای بود که سپهر آن گل را زد.
* در مجموع دوران حضورت در پرسپولیس چطور بود از چه کسی بیشتر یاد گرفتی؟
هر فوتبالیستی در ایران از جوانان و نوجوانان شروع میکند، رویای حضور در پرسپولیس یا استقلال را دارد. من از بچگی طرفدار پرسپولیس بودم و برای دیدن بازی هایش به استادیوم میرفتم و دوست داشتم در این تیم بازی کنم. پرسپولیس یک دنیای دیگر است؛ روزی که من وارد آن شدم باور نمیکردم اینجا هستم. من بازیکن لیگ یکی بودم و روز اولی که به اردوی تیم رفتم کریم باقری، نیکبخت واحدی و ... را در رختکن دیدم و واقعا باورنکردنی بود. من فقط عکس های این بازیکنان را دیده بودم و خاطرات خوبی داشتم اما یکباره با آنها همبازی شدم. لحظه به لحظه آن دوره برایم لذت بخش بود و افتخار میکنم که توانستم پیراهن این تیم را بپوشم. از همه هم یاد گرفتم؛ هم مربیان خوبی که داشتم و هم بازیکنان بزرگی که در تیم بودند. نمیتوانم اسم یک شخص را ببرم اما واقعا قدردان این تیم و مربیانی که اجازه دادند لباس پرسپولیس را بپوشم و بتوانم با آنها قهرمان لیگ برتر شوم هستم. تا آخر عمر این اتفاق را فراموش نمیکنم.
* در پرسپولیس به موفقیتی که میخواستی رسیدی؟
مسلما به چیزی که خودم میخواستم نرسیدم و این مسئله هم دلایل زیادی داشت اما مهم ترینش این بود که من در دو سالی که در پرسپولیس حضور داشتم یک بازی هم در پست خودم بازی نکردم. آقای قطبی به من علاقمند بود چون در تمرین تمام وجودم را میگذاشتم. تمرین و بازی های من مثل هم بود و کسانی که با من تمرین میکردند میتوانند شهادت بدهند و ایشان هم دوست داشت به نحوی از زحماتی که من در تمرین میکشم در بازی ها هم استفاده کند اما بدشانسی من این بود که همپستی های من در خط جلو بازیکنانی بودند که بهترین های تیم بودند؛ آقای عباس آقایی، کریم باقری، محسن خلیلی و نیکبخت واحدی بودند و واقعا اینکه من جایگزین این بازیکنان شوم برای من سخت بود و بنابراین ۹۵ درصد بازی های این دو سال را در دفاع و هافبک دفاعی بازی کردم. فقط هم در آن دو سال در آن پستها بازی کردم؛ نه قبل از آن در لیگ یک و نه بعد از آن در لیگ برتر در دفاع و هافبک دفاعی بازی نکردم و خودم هم دوست نداشتم بازی کنم. اما پرسپولیس متفاوت است و وظیفهات است که هر جایی بخواهند بازی کنی. من بخاطر اینکه این پیراهن را بپوشم حاضر بودم به عنوان دروازهبان و حتی دفاع وسط هم بازی کنم. ناراحت نیستم و به آرزوی کودکی ام رسیده بودم اما از لحاظ فوتبالی به ۲۰-۳۰ درصد از چیزی که دوست داشتم هم نرسیدم.
* سالها بعد از جدایی از پرسپولیس در لیگ پانزدهم با راه آهن برابر پرسپولیس قرار گرفتی؛ بازی که هم برای شما حیاتی بود و هم برای پرسپولیس. درباره آن بازی صحبت کن.
تلخترین روز زندگی ورزشی من همان روز بود. تیمی که من از بچگی عاشقش بودم روبرویم بود و من در تیمی حضور داشتم که حدود ۷ سال در آن بازی کرده و بازوبند کاپیتانی اش را بسته بودم. ما در راه آهن واقعا مثل یک خانواده خوب بودیم؛ شاید یک باشگاه درجه یک از لحاظ مالی نبودیم اما واقعا برای همه بازیکنان مثل خانواده بود و هنوز هم بهترین دوستان من، کسانی هستند که در آن تیم با آنها هم بازی بودم. روز خیلی بدی بود و وقتی سوت پایان زده شد نه پرسپولیس به نتیجه ای که میخواست رسید و نه ما، سقوط ما به لیگ یک قطعی شد. همین الان هم از بین بهترین بازیکنان لیگ برتر و تیم ملی و لژیونر ها میتوانم ۱۰-۱۵ بازیکن نام ببرم که با وجود گذشت ۶-۷ سال از سقوط راه آهن هنوز میدرخشند. متاسفانه بدترین روز زندگی ام بود؛ از یک هفته قبل از آن بازی در فضای مجازی و کوچه و خیابان من با هر کسی برخورد میکردم از من خواستند با جان و دل مقابلشان بازی کنم و خدایی نکرده کم کاری نکنم؛ همین مسائل باعث شد بعد از آن بیشتر هم عاشق پرسپولیس شوم. من هم همه تلاشم را کردم و حتی در بعضی صحنه ها زیادهروی هم کردم اما بخاطر این بود که تیمم را از سقوط نجات بدهم اما متاسفانه این نتیجه رقم نخورد. نکته مثبت این بود که پرسپولیس از آن روز تا الان بهترین تیم لیگ برتر بوده و افتخار میکنم که الان هوادار این تیم هستم.
* ته دلت دوست نداشتی پرسپولیس ببرد و طلسم قهرمان نشدن را بشکند؟
اگر بخواهم واقعیت را بگویم نه؛ من الان تک تک بازی های پرسپولیس را با استرس نگاه میکنم اما آن زمان حتی یک درصد هم اینطور نبود. من کاپیتان تیمی بودم که روبروی پرسپولیس قرار گرفته بودیم و برای ماندن در لیگ برتر باید سه امتیاز بازی را میگرفتیم نه حتی یک امتیاز. تنها روزی که من هوادار پرسپولیس نبودم همان روز بود و همه دیدند تمام تلاشم را کردم و حتی یک لحظه هم پا پس نکشیدم اما متاسفانه نتیجه ای که میخواستیم رقم نخورد. از فردای آن روز دوباره من هوادار پرسپولیس بودم و هنوز هم مثل یک هوادار بازی هایش را دنبال میکنم.
* پس انگیزه خیلی بالایی برای آن بازی داشتی.
بالاخره فقط هم شرایط فوتبالی نیست. به هر حال فوتبالیست ها بازی میکنند که خرج زندگیشان تامین شود و آن تیم هم تیمی بود که سالها خرج خانوادهمان را از آنجا تامین میکردیم و مطمئنا باید با تعصب زیادی بازی میکردیم. بعد از آن اتفاق هم با سقوط این تیم از لحاظ مالی ضربه زیادی خوردیم و خیلی از طلبهایمان از بین رفت. مجموعا ما از لحاظ فوتبالی و مالی ضربه زیادی خوردیم. خیلی از ما در راه آهن پیشنهادات زیاد دیگری داشتیم اما وفادار بودیم. متاسفانه در آخر آن اتفاقات رقم خورد و تیم سقوط کرد.
* درباره جو استادیوم در آن بازی هم صحبت کن.
دست تک تک هواداران را میبوسم و فراموش نمیکنم از زمانی که برای گرم کردن وارد زمین شدیم چطور من را تشویق کردند. من در آن سال ها در بین بازیکنانی که از پرسپولیس جدا شدند با شش گل بیشترین گل را به پرسپولیس زدم و هواداران با اینکه میدانستند قرار است تمام توانم را برای راه آهن بگذارم من را تشویق کردند و واقعا سنگ تمام گذاشتند و من را شرمنده کردند. بعد از اینکه آن تیم هم نتیجه نگرفت من خودم هم شرایط روحی خوبی نداشتم اما خاطرم هست که یک نفر هم در بین صد هزار نفر اعتراض نکرد و همه تشویق کردند. فکر میکنم یکی از کلیدهای پنج قهرمانی متوالی پرسپولیس همان تشویق های ایستاده بعد از آن باخت بود. هواداران واقعا یک فرهنگ خوب را به بقیه تیم های فوتبال کشور یاد دادند که در باخت هم میشود حمایت کرد. من هم واقعا از آنها ممنونم که کوچکترین بی احترامی به من نکردند و تشویقم کردند. با اینکه از لحاظ فوتبالی روز بدی برایم بود اما از جهاتی هم خاطره انگیز بود.
* شایعاتی هم وجود داشت که برای اینکه آن بازی شبیه به بازی پرسپولیس-سپاهان نشود، راه آهن زرد نپوشید.
اینطور نیست. در آن سال یکی از مالک های باشگاه شرکت لوازم بهداشتی یا آرایشی داشت و برندشان سفید بود. ما در آن سال در اکثر بازی های خارج از خانه سفید پوشیدیم و این شایعه بود. حرف پشت آن بازی زیاد است اما چیزی که مشخص است این است که ما مرد و مردانه جنگیدیم. درست است که به نتیجه دلخواه نرسیدیم اما وجدان تمام بازیکنان راحت بود که تمام توانشان را در آن بازی گذاشتند.
* فکر میکنی سقوط یک تیم چقدر میتواند روی آینده فوتبالی بازیکنانش تاثیرگذار باشد.
در تیم ۲۴ نفر حضور دارند و شاید ۷-۸ نفر از لحاظ فنی طوری باشند که حتی اگر تیمشان سقوط کند، باز هم پیشنهادات خوبی دارند. خدا را شکر من هم جزو آن بازیکنان بودم و توانستم بعد از آن به تیم خوب پیکان بپیوندم ولی مشکل فقط آن سال نیست. الان دیگر راه آهنی وجود ندارد که بازیکنانی مثل مهرداد و میلاد محمدی، امیر عابدزاده، رامین رضاییان، بهنام برزای، مهدی مهدیپور، علی علیپور و خیلی بازیکنان دیگر که نام بردن از آنها زمان زیادی میبرد، بسازد. بازیکنانی از این دست میتوانستند در راه آهن خودشان را نشان بدهند و بالا بروند. شما فقط نباید یک سال را ببینید که ما ضرر کردیم؛ مشکل اصلی این است که یک پایگاه بزرگ برای اینکه بازیکنان این چنینی خودشان را به فوتبال ایران نشان بدهند از بین رفت و این غم انگیز است.
* یکی از اتفاقات تلخ زندگی تو، از دست دادن پدر و مادرت بود. این مسئله چقدر در زندگی و فوتبالت تاثیر داشت؟
اتفاقی بود که فکر میکنم در بین صد میلیون آدم برای یک نفر هم به آن شکل اتفاق نیفتد. این اتفاق برای من افتاد و بزرگترین ضربه ای که یک آدم میتواند در زندگی بخورد همین است. نمیتوانم دروغ بگویم؛ همان زمانی که این اتفاق افتاد من در تیم پیکان بودم و تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتم اما آقای جلالی و خانواده ام اصرار داشتند که ادامه بدهم. اما همان موقع میدانستم دیگر فوتبال به هیچ درد من نمیخورد. من فوتبال را بازی میکردم که آنها را خوشحال کنم؛ مخصوصا پدرم که یک پرسپولیسی قدیمی بود و عاشق فوتبال بود اما بعد از آن انرژی و انگیزه ای برای ادامه نداشتم. یکی دو سال کجدار و مریز ادامه دادم و به صنعت نفت هم رفتم و به درخواست دوستان برای اینکه خداحافظی نکنم یکی دو سال لیگ یک بازی کردم اما سر جمع یک بازی خوب هم در آن سالها نداشتم. فقط بخاطر خواهر و برادرانم بود که به تمرین میرفتم و برمیگشتم اما در آخر با خودم فکر کردم و گفتم وقتی انرژی و انگیزه وجود ندارد همان بهتر که زودتر تمام کنم و بزرگترین دلیلی که نتوانستم ادامه بدهم همین بود. با وجود اینکه از لحاظ بدنی شرایط خوبی داشتم و از لحاظ دوندگی همیشه جزو بازیکنان سرحال تیممان بودم اما انگیزه ای وجود نداشت که بخاطر آن بجنگم و سعی کردم فوتبال را زودتر کنار بگذارم تا ذهنیت بدی هم از من نماند.
* پس دلیل خداحافظی ات هم همین بود.
دقیقا بخاطر همین بود وگرنه من از لحاظ شیوه زندگی و تمرین شرایط خوبی داشتم و مربیانی مثل آقای فرهاد کاظمی، علی دایی، مهدی تارتار میتوانند شهادت بدهند که من میتوانستم سالهای بیشتری بازی کنم اما فارغ از بدن و فن و تکنیک، مهم ترین چیز انگیزه است و من آن را از دست دادم و فکر میکنم بهترین کار را کردم که ادامه ندادم.
* حرف پایانی؟
میخواهم درباره اتفاقاتی که در فضای مجازی رخ میدهد صحبت کنم که واقعا خجالت آور است. البته هواداران حق دارند؛ آنها از دید خودشان نگاه میکنند و عاشق تیمشان هستند و سعی میکنند در باختها و بردها خودشان را به نحوی توجیه کنند ولی کار زشت را در حال حاضر بعضی از پیشکسوتان عزیز انجام میدهند که از آب گل آلود ماهی میگیرند و برای گرفتن دنبال کننده بیشتر دست به هر کاری میزنند. به نظر من یکی از نفرت انگیزترین کارها است که چیزهایی که مردم دوست دارند را به دروغ به آنها بخورانند تا دو فالوور بگیرند و دو مصاحبه کنند. من اسم تیمی را نمیبرم و منظورم همه تیم ها هستند. شما که پیشکسوت هستید یک روز فوتبال بازی کردهاید؛ انقدر به هم تهمت نزنید و دروغ پشت هم نگویید و بخاطر اینکه با دروغ دل مردم را به دست بیاورید حرف هایی که خودتان میدانید درست نیست، نزنید. یکی از دلایلی که باعث شده تا این حد در لیگ جنجال و چالش و اتفاقات بد رقم بخورد و نفرت پراکنی شود همین است. قبلا بین تیم ها نفرت نبود اما الان این اتفاق افتاده و دلیل اصلی اش هم پیشکسوتانی هستند که به هر رنگی این کارها را میکنند. کمی از امثال آقای علی دایی، کریم باقری، وحید طالبلو، پیروز قربانی و محرم نویدکیا یاد بگیریم. هنوز هم پیشکسوتانی هستند که بشود از آنها یاد گرفت ولی متاسفانه عده ای راهی را میروند که کاملا اشتباه است و کار تمیزی نیست. امیدوارم دست از این کارها بردارند و اجازه بدهند فوتبال مثل ۱۰-۲۰ سال قبل شود. آن زمان پرسپولیس قهرمان میشد، استقلال تبریک میگفت و بالعکس اما اتفاقاتی که پیشکسوتان در فضای مجازی رقم میزنند مردم را از هم متنفر میکند. امیدوارم برخوردی با این اتفاقات شود تا فوتبال به تمیزی و پاکی گذشته برگردد.