کد خبر : 1822223 | 11 اردیبهشت 1401 ساعت 12:04 | 59.5K بازدید | 4 دیدگاه

مرگ پادشاه ایجنت‌ها چه تاثیری بر آینده فوتبال دارد؟

مینو رایولا، مدیر برنامه بزرگ و افسانه‌ای دنیای فوتبال، روز گذشته در سن 54 سالگی درگذشت.

مرگ پادشاه ایجنت‌ها چه تاثیری بر آینده فوتبال دارد؟

به گزارش "ورزش سه"، رایولا شرکت حسابداری‌ای به نام شرکت Maguire Tax & Legal داشت که نامش را از یکی از فیلم‌های برنده جایزه اسکار با درخشش تام کروز الهام گرفته بود. 
بسیاری از رقبای او در فوتبال از زیرکی بیش از حد او شکایت داشتند که شباهت بسیاری به جری مگوایر، مدیر برنامه ورزشی تخیلی، که برای برتری عشق بر طمع تلاش می‌کند داشت.
با این حال موکلان او همیشه به شما می‌گویند که این مقایسه تنها به این دلیل صورت می‌گرفت که او رابطه بسیار خاصی را با تک تک آنها شکل می‌داد. 
این عقاید که کاملا در دو جهت مختلف قرار دارد و به دو شکل مختلف ابراز می‌شوند به خوبی نشان می‌دهند که رایولا به چه شکلی دنیای فوتبال را به دو نیم تقسیم کرده بود. 
او تا همیشه به عنوان یکی از جنجالی‌ترین اما جذاب‌ترین چهره‌ها به خاطر آورده خواهد شد که بسیاری علاقه زیادی به او داشتند. مدیر برنامه بزرگی که کارهایش به خوبی از سوی موکلانش درک می‌شد اما باشگاه‌ها با او زاویه داشتند. 
رایولا پیش از آن که اولین قدم‌هایش را برای تبدیل شدن به پادشاه ایجنت‌های جهان بردارد، کارش را در آکادمی‌های هلند آغاز کرد. او بازیکنی با استعداد در دوران جوانی بود و پیش از آن که در سن 18 سالگی از دنیای فوتبال خداحافظی کند در تیم جوانان باشگاه شهرش نیز به میدان می‌رفت. 
با این حال، وقتی که تحصیل در رشته حقوق را آغاز کرد هم علاقه‌اش به فوتبال را از دست نداد و تصمیم گرفت که هدایت تیم جوانان هارلم را برعهده بگیرد. 

 

1710116


رایولا حتی در همان سن پایین هم جسارت و سرسختی زیادی داشت و هیچ احترامی برای هیچ شخصیت و قدرتی به جز پدر رستوران‌دارش قائل نبود. 
او در گفتگو با Secolo XlX در سال 2011 اظهار داشت:«رییس هارلم هر جمعه می‌آمد تا با ما غذا بخورد. من همیشه به او می‌گفتم که هیچ چیز درباره فوتبال نمی‌داند. یک روز من را کنار کشید و گفت گوش کن، بیا و امتحانش کن. او من را به عنوان مدیر ورزشی استخدام کرد.»
هرچند رایولا از این موضوع ناامید شد که نتوانست کارهایی را که باور داشت برای بهبود شرایط این باشگاه لازم است، به دلیل کمبود بودجه انجام دهد؛ با این حال با توجه به این که بازیکنان هلندی در اواسط دهه 1980 میلادی بسیار محبوب بودند، او متوجه شد که می‌تواند از فروش استعدادهای فوتبالی درخشان این کشور و انتقال آنها به ایتالیا که در آن زمان مرکز دنیای فوتبال بود کسب درآمد کند. 
رایولا توانایی‌هایش را به عنوان یک دلال بهبود بخشید و همان زمان به عنوان بروکر برای تاجران هلندی که منافع تجاری در ایتالیا داشتند کار می‌کرد. او همچنین در حال مذاکره بر سر قراردادی با اتحادیه بازیکنان در هلند بود که به او اجازه می‌داد وکالت تمامی فوتبالیست‌های این کشور را برعهده داشته باشد. 
هدف او در این مقطع این بود که رابطه کاری خاصی را با ناپولی «باشگاه محبوبش» شکل دهد. هرچند این قرارداد به نتیجه نرسید. 
او بعدتر توضیح داد:«من با فرلاینو، رییس وقت ناپولی، تماس گرفتم و ما این همکاری را آغاز کردیم. من دنیس برگکمپ را با 362 هزار یورو به او پیشنهاد کردم. او نپذیرفت. او دو سال بعد (1993) برای جذب این بازیکن 14 میلیون یورو پیشنهاد کرد اما من دنیس را به اینتر دادم.»
با انتقال برگکمپ بود که رایولا خودش را به عنوان نقشی تعیین کننده در سری A مطرح کرد. در این مقطع به وضوح مشخص بود که رایولا به همان اندازه که در خوشحال کردن موکلانش تبحر دارد، در ناراحت کردن باشگاه‌ها هم مهارت دارد. 

 

1710119


در واقع آژاکس که از قراردادهای و انتقال‌ بازیکنان توسط رایولا در طول دهه 1990 میلادی سود کلانی برده بود هم از نحوه جدایی زلاتان ابراهیموویچ و پیوستن او به یوونتوس در سال 2004 رضایت نداشت. 
این ناراحتی و خشم دو سال بعد شدت بیشتری پیدا کرد چراکه رسوایی کالچوپولی باعث انتشار مکالمات تلفنی ضبط شده‌ای شد که صحبت‌های بین لوچانو موجی، مدیر وقت بیانکونری، و رایولا را نشان می‌داد. 
موجی:« تو و زلاتان باید به ایجاد دردسر ادامه دهید. اجازه نده او به تمرینات برود...»
رایولا:« این بازیکن را فردا در تمام طول روز در خانه نگه خواهم داشت. او به تمرین نخواهد رفت. پس از آن قراری با مدیران آژاکس در حوالی ظهر دارم اما من هم ساعت دو خواهم رفت...»
تاثیر رایولا روی بازیکنان از سوی سر الکس فرگوسن، سرمربی سابق منچستریونایتد، هم زیر سوال رفته بود. این اتفاق زمانی رخ داد که یونایتد نهایت تلاشش را برای متقاعد کردن پل پوگبا، هافبک فرانسوی، برای ادامه حضور در اولدترافورد در سال 2012 به کار گرفت. 
این مربی اسکاتلندی پس از آن تایید کرد که او و رایولا چندان رابطه خوب و علاقه‌ای به یکدیگر ندارند، رابطه خودشان را به «آب و روغن» تشبیه کرد.

رابطه رایولا با پپ گواردیولا از این هم بدتر بود، چرا که این مدیر برنامه با واژه‌هایی چون «بزدل» و «سگ» این مربی کاتالان را خطاب کرده و حتی مدعی شده بود که این سرمربی سابق بارسلونا باید به خطر استفاده نکردن از ابراهیموویچ به بیمارستان روانی فرستاده شود. 
رایولا همچنین مدعی شده بود که پس از فینال لیگ قهرمانان 2011 در ومبلی با خشم به سمت گواردیولا حمله‌ور شده اما آدریانو گالیانی، مدیر اجرایی وقت میلان، جلوی او را گرفته است. رایولا گفت:« گواردیولا خوش شانس بود!»
اشتیاق او به جنگیدن برای موکلانش از نگاه او نشاگر تعهدی بود که به آنها داشت، در حالی که همیشه تاکید می‌کرد که هرگز انتقال‌ها را مهندسی نکرده، بلکه صرفا آنها را تسهیل کرده است. 
او اظهار داشت:«فکر می‌کنم وقتی بازیکنی تصمیم می‌گیرد تیمی را ترک کند، باید این کار را انجام دهد. من هرگز مصالحه نمی‌کنم چون منحصرا برای منافع موکلم کار می‌کنم. این بازیکنان سرمایه من هستند و من مسئولیت زیادی در قبال آنها دارم. با این حال، هرگز اقداماتی نامناسب یا کارهایی که از نظر شخصی فکر کنم درست نیستند انجام نداده‌ام. مدیر برنامه‌های قدیمی منافع باشگاهی را ترجیح می‌دادند. بازیکنان برای من در اولویت هستند.»

 

1589830


به همین دلیل بود که بسیاری از بازیکنان به صورت جمعی نزد او می‌آمدند. از ابراهیموویچ تا پوگبا تا ارلینگ هالند و جی‌جی دوناروما، رایولا تا همین حالا که در سن 54 سالگی از دنیا برود، بدون شک موثرترین مدیر برنامه در دنیای فوتبال بود. 
همیشه سوالاتی درباره میزان دستمزدهای او مطرح می‌شد اما این بخشی از بحث‌های گسترده‌تری است که در فوتبال پیرامون شغل و نقش مدیربرنامه‌ها وجود دارد. 
هرکس هر نظری که درباره نقش رایولا در نقل و انتقالات داشته باشد، نمی‌توان این موضوع را انکار کرد که او مردی با سبکی خاص و کلماتی مختص به خودش بود که نه تنها با نحوه فروش خودش، بلکه با نحوه فروش بازیکنانش نیز به خوبی آشنا بود. 
او به هشت زبان صحبت می‌کرد (ایتالیایی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، پرتغالی و البته زبان ناپل) و استعداد خاصی در اغراق کردن داشت. 
او در اظهارنظری به یاد ماندنی پوگبا را با نقاشی سالوادور دالی مقایسه کرده و مدعی شده بود که انتقال ابراهیموویچ به پاری سن ژرمن باعث می‌شود که مسافرانی که به پایتخت فرانسه می‌آیند، بالاخره چیزی جز مونالیزا هم برای تماشا کردن داشته باشند. 
هرچند، او به شکلی فروتنانه با تمامی این اتقاقات برخورد کرده و توانایی‌های زبانی درخشان‌اش را به «آماده‌سازی و نه هوشمندی» مربوط می‌دانست. 
در نهایت تضاد مشهودی در هسته اصلی کار رایولا و شخصیت او وجود داشت. او می‌گفت که مشکلات را حل می‌کند اما رقبا و مخالفانش معتقد بودند که او ایجادکننده این مشکلات است. 
شاید واقعیت چیزی بین این دو نظر باشد و شاید تمام این اظهارات بیهوده باشند چون در آخر واقعیت این است که رایولا در حال کسب درآمد بود، هم برای موکلانش و هم برای خودش. 
همانطور که دیکی فاکس در جری مگوایر می‌گوید:«ما در دنیایی پر از کینه و خودخواهی زندگی می‌کنیم و در کاری مشغول هستیم که رقبای بسیاری در آن حضور دارند.»
رایولا بدون شک یکی از سرسخت‌ترین رقبا در حیطه کاری مختص به خودش بود که احتمالا باعث شده بود او بهترین هم باشد.

مارک دویل / گل
ترجمه مژده لاریجانی

دیدگاه‌ها