نساجی مازندران؛ آهسته ولی پیوسته
اولین نمونه موفق مالکیت خصوصی در فوتبال ایران
شمالیها در ۷ اردیبهشت برای تعیین برنده جام حذفی مقابل آلومینیوم اراک قرار خواهند گرفت.
به گزارش "ورزش سه'' ، در روزی منحصر بهفرد، تیمی غیر از تیمهای پایتخت، ورزشگاه آزادی را با توجه به ظرفیت مجازش به یک رنگ درآورد.
مسیر رسیدن به این لحظه خاص اما دشوار و طولانی بوده. افراد بسیاری در آن نقش داشتهاند و اثرات مثبت و بعضا منفی خود را به سهم خودشان تا رسیدن به این نقطه گذاشتهاند. صعود نساجی به فینال یکی از دو جام معتبر کشور و جایگاه میانه جدولی امن در جام دیگر، اتفاقی یا برحسب حادثه نبوده است. بهویژه وقتی بدانیم نساجی تنها در اردیبهشت سال ۹۷ و بعد از ۲۴ سال به سطح اول فوتبال کشور بازگشته.
مازرونیها در این سالها بین سطوح مختلف فوتبال ایران، مالکیت کارخانه، اداره ورزش و مالکین خصوصی، دست به دست شدند و چرخیدند. سه مالک آخر نساجی یعنی مهدی پرهام، فرهاد صنیعیفر و رضا حدادیان برنامهها و هدفهای مشخصی در راستای حرفهای شدن این باشگاه داشتند و دارند. تلاشهای مناسبی هم انجام شد اما همیشه یک اشکال کوچک اداری یا شخصی، چه از سوی مسئولان و یا بعضا مالکین، اجازه پایه گذاری باشگاهی حرفهای در مازندران را نداد.
نساجی در کنار ورزشگاه اختصاصی مناسب که حالا بعد از سالها با دستور رئیس جمهور در حال بازسازی است نیاز به زیرساختهای دیگری هم دارد. سالها قبل چندین هکتار زمین در ماهفروجک برای احداث کمپ و مجموعه اقتصادی با اخذ مجوزهای مختلف به کمک هواداران در اختیار مهدی پرهام قرار گرفت. نقشهها تهیه شدند و همه چیز آماده احداث کمپ بود اما با حضور سه مالک و چندین دستور تحویل زمین بعد، همچنان نساجی سهمی از زمینهای همیشه سبز زادگاهش ندارد.
البته بعد از تحویل باشگاه به یک مالک یعنی رضا حدادیان، نساجی تلاش میکند تا بتواند چه در ساختار باشگاه و چه در عملکرد تیمی، مجموعهای نزدیک به استانداردهای حرفهای و وضعیتی در خور تنها نماینده لیگ برتری شمال کشور داشته باشد. حالا و با وجود مالک بومی بهترین موقعیت برای برداشتن قدمهای بلندتر و هدفمند است؛ احداث آکادمی برای پرورش و فروش جواهرات محلی در بازارهای داخلی و خارجی، تنها یک راه درآمدزایی و کمک به گسترش این باشگاه است. بهویژه وقتی توجه کنیم راههای درآمدزایی در فوتبال کشور محدود است.
او تنها مالک بخش خصوصی واقعی در فوتبال ایران است که با واقعگرایی کامل، و با احتساب ریال به ریال مخارج، باشگاهش را متحول کرده است؛ نساجی در این مدت بدهیهای انباشته شده از گذشته را پاک کرده و حالا حداقل با پنجرههای کاملا باز به سراغ نقل و انتقالات میرود. در کنار این خدمات و سرویسهای اختصاص داده شده به این تیم بعضا از تیمهای پایتخت هم بهتر بوده. نساجی با توجه به تعویض چمن وطنی حالا در تهران مستقر است. خوشبختانه شمالیها در همانجا هم از کمپ اختصاصی بهره میبرند و هم رقابتهای خود را در بهترین ورزشگاههای کشور میزبانی کردهاند. در کنار این، نساجی تا بهحال هفتاد درصد قراردادهای خود را پرداخت کرده و 10 درصد دیگر هم بهعنوان پاداش پیروزی به اعضای تیم پرداخت شده. اینها عوامل تأثیرگذار و تعیین کنندهای در فوتبال نهچندان خصوصی و نهچندان حرفهای ما هستند. این را هم در نظر داشته باشید که برخلاف دیگران خدادیان هرگز دست به ایجاد هزینه بی دلیل و هیاهو در فوتبال نزده و ضمنا از مصاحبه و نمایش هم گریزان است.
در شرایطی که تیمهای ریشهدار و پر هوادار در همین فصل لیگ برتر با مشکلات مختلف سخت افزاری اولیه از جمله پرداخت به موقع قرارداد یا زمین تمرینی مناسب دست و پنجه نرم میکنند، نساجی کوچکترین کمبودی از این جهات احساس نمیکند.
نساجی البته یکشبه مشکلات مالی چند سال اخیر خود را حل نکرده و این ثبات در مسیر برطرف کردن مشکلات از طرف مالکیت این تیم، اثر ویژهای در موفقیت شمالیها داشته. ببرها حالا در آرامش تمام تمرکز خود را روی فوتبال و زمین مسابقه میگذارند زیرا از حل شدن مشکلات خارج از زمین، مطمئن هستند.
بخشی از نقش فنی این قضیه در کنار رضا حدادیان بر عهده مدیرعامل این باشگاه بوده و ایزد سیفاللهپور تابهحال و از زمان قائم مقامی نشان داده توانایی غلبه بر مشکلات متفاوتی را داشته.
البته که هیچکس کامل نیست. انتظار بدون نقص بودن هم واقعگرایانه نخواهد بود. تفاوت تنها در تلاش برای درس گرفتن از اشتباه و جلوگیری از اتفاق دوباره آن است. همین ثبات در مسیر برنامهریزی و رفع معضلات یکی از نشانههای مثبت تیم مالکیت و مدیریت نساجی است.
اشکالات وجود دارد اما تلاش برای رفع آن هم دیده میشود. حذف استقلال و حضور در فینال جام حذفی یکشبه نیست و حاصل سالها تلاش مالکین و مدیران و حمایت همیشگی هوادارانش بوده. امیدواریم این حمایت همیشه پایدار باشد و مسئولین هم دستشان را برای کمک به سمت خانواده بزرگ نساجی، دراز کنند.
بابک شیرآقایی