یادداشت امیرحسین صدر درباره یونایتد نفرین شده
هیچ کس گول هت تریک رونالدو را نمیخورد
"اين يك ننگ مطلق است"؛ هواداران منچستریونایتد هم از بازیکنان و هم از مالکان دست شسته اند.
"من هرگز در عمرم هواداران منچستریونایتد را ندیده ام که تا این حد از بازیکنان خودی منزجر باشند. ما در گذشته بازیکنان آشغال زیادی را تحمل کردهایم، اما این دسته در لیگ دیگری قرار دارند. ترسوهای پردرآمدی که تلاش نمیکنند، اهمیتی نمیدهند و مطلقا مایه شرمساری هستند".اين جملات يكي از ميليون ها طرفدار منچستر يونايتد در سراسر جهان است و بيانگر شرايط وخيم و اوضاع نابسامان تيمي كه در دوران طلايي فرگوسن تمامي قله ها را فتح كرد. اينك همه چيز تغيير كرده است.
دوراني بود كه فرگوسن جمله معروفي را بيان كرد؛ هدف من به عنوان سرمربی منچستریونایتد این است که به سلطه لیورپول به عنوان تیم برتر انگلیس پايان دهم. اينك “Liver Bird” و رقيب منفور ديرين به جايگاه خود بازگشته است و "همسايه پر سر و صدا"، نقل قول مشهور ديگري از فرگوسن، حاكم مطلق شهر است. حتي چلسي و تاتنهام و آرسنال كه با مشكلات عديده ايي مواجه هستند شرايط بهتري در مقايسه با يونايتد دارند.
گردهمایی بزرگ ضد گلیزرها در سال 2005
ناراحتی و غصه و درد بعد از شکست ۰-۱ مقابل اورتون در منچستر عمیق تر شده است. امید شیاطین سرخ برای قرار گرفتن در جمع چهار تیم برتر این فصل، اکنون دور از ذهن به نظر می رسد و تیره روزی و فلاکت از سر و روی این فصل می بارد. فصلی که یونایتد باز هم موفق به کسب هیچ جامی نشد.
نارضایتی داخل زمین با رویدادها و اتفاقات بد خارج از آن همراه شده تا هواداران در آستانه بازی شنبه در لیگ برتر مقابل نوریچ سیتی اعتراض جدي و سراسري به مالکیت خانواده گلیزر را برنامه ریزی کنند و روز گذشته این اعتراض را اجرایی هم کردند.
با این همه آشفتگی در باشگاه، اسکات پترسون، از وبلاگ جمهوری مانکنیا، Republik of Mancunia blog دیدگاه خود را در مورد وقایع اسف بار در اولدترافورد ارائه می دهد.
از دید یک تماشاگر دلسوز ولی واقع بین که بطور حتم برای طرفداران فوتبال بویژه هواداران ایرانی یونایتد/Mancunian خواندنی و بطور حتم، با نزول هرچه بیشتر تیم بعد از دوران طلایی فرگوسن، تلخ و درد اور خواهد بود. در دوراني كه ليورپول و سيتي براي كسب تمامي عناوين با يكديگر نبرد مي كنند؛ مثل امروز ١٦ اپريل ٢٠٢٢ در نيمه نهايي جام حذفي در ومبلي.
این تیمی است پرستاره که نشانی از بزرگی و قدرت دوران فرگوسن ندارد
متن در پيش دقيقا گفته هاي اسكات پترسون است:
*دورههای زیادی در طول تاریخ منچستریونایتد وجود داشته است که هواداران از آنچه باشگاهشان به آنها عرضه میکرد ناراضی بودند. بیش از ۲۵ سال، بدون تصاحب عنوان قهرمانی پس از آخرین پیروزی با سر مت بازبی در لیگ سپری شد، در این مدت افرادی مانند فرانک اوفارل و دیو سکستون دوران مصيبت بار و وحشتناکی را به عنوان سرمربی سپري كردند، و حتی در اوایل سلطنت "سر الکس فرگوسن " طرفدارانی خواهان بركناري او بودند.
*در مورد "فرگی" نيز همه چیز درخشان نبود، حتی پس از به دست آوردن مدال ها و جام هاي فراوان و بي شمار. در فصل ٢٠٠٥-٢٠٠٤ مقام سومی در ليگ و شکست در فينال جام حذفی از آرسنال را در كارنامه دارد، در اوضاع و احوال فعلي تيم احتمالا با دستاوردي مشابه مي توانست فصل نسبتا موفقي تلقی شود. خصوصا با گند كاري و افتضاحي که در دوران پس از فرگوسن، از دیوید مویس، لوئیس فن خال، ژوزه مورینیو، اوله گونار سولسشر و اخیراً رالف رانگنیک دیده ایم.
اما چیزی كه بيش از هر چيز فصل ٠٥-٢٠٠٤ را بسیار دلخراش کرد، واگذاری مالکیت به گلیزرها بود. باورکردنی نيست که چگونه Glazers آزمون مالي را با ارائه مدارك خود پشت سر گذاشتند و با تصاحب بخش اعظم يونايتد باشگاه را در بدهی تقریباً یک میلیارد پوندی فرو بردند. قابل توجه و اشاره است که حتي "ليگ برتر" FA/ فدراسيون فوتبال انگلستان اجازه چنین معامله ايي را داد.
*در حالی که مغز كما بيش توانايي آن را دارد ما را در برابر وحشت و مصيبت محافظت کند و ما را ياري دهد تا تاريك ترين دوره ها را پشت سر بگذاريم و فراموش کنیم، ولي در حال حاضر به سختی میتوان بخاطر داشت، يا هواداران یونایتدي را پیدا کرد كه از وضعیت فعلی تیمش به اين اندازه مأیوس، عصبانی و ناراحت باشد.
در جریان تساوی خانگی اخیر ١-١ مقابل لستر، پس از اینکه فرصت و شانس دیگری در محوطه ١٨ قدم ناکام ماند، با شكايت و غرغرهای اطرافیانم همراه شدم. مردی در نزدیکی به من گفت: "اگر کمتر اهمیت بدي، تماشاي بازي آسون تره. وقتي براي آنها (بازيكنان) اهميتي نداره، چرا براي تو داشته باشه؟"
دیروز هم در حاشیه بازی مقابل نوریچ سروصداهای تندی علیه گلیزرها درگرفت و حتی شعارها به سمت آرزوی مرگ برای آنها رفت!
این چیزی است که من از آن روز به آن فکر میكنم و ذهنم را مشغول كرده است، با نمایش مفتضحانه در گودیسون پارک، حتي تیم ضعيف و بدحال اورتون، همه جوره در کار کردن، جنگیدن و عملکرد بهتر از منچستریونایتد بود.
ما پيش از اين نيز بازیکنان بدی داشتهایم، مربیان بد، بازي هاي بد، نتایج بد، اما نمیتوانم زمانی را به یاد بیاورم که بخش عظیمی از هواداران چنين احساس مشابه ايي داشته باشند؛ عدم ارتباط با بازيكنان و مجموعه ايي كه تيم را تشکیل مي دهد.
*سرمربی غالبا اولين فردي است كه هواداران نشانه مي گيرند، با یکی دو بازیكن که با عملکرد ضعیف، ناراحتی های ما را تشديد می کنند. اما اکنون هواداران برای نام بردن حتی تعداد انگشت شماری از بازیکنانی که دوست دارند يا خواهان ماندن آنها در باشگاه هستند، مشکل دارند.
حتی منطقيترين و پرشورترين هوادارانی که براي تماشای بازي هاي تیم سفر کردهاند، معتقدند باید از شر تعداد زیادی از آنها خلاص شویم.
يونايتد رها شده است، اجازه داده شد تا بپوسد و بگندد. حالا حتی بازيكني وجود ندارد که با ما ارتباط برقرار كند و اميدوار مان نگه دارد به آينده!
هت تریک رونالدو ممکن است برای دقایقی شما را به وجد بیاورد اما این یک وضعیت موقتی است.
*يونايتد فعلي از نظر توانایی به هيچ وجهي با منچسترسیتی، لیورپول یا چلسی برابری نمی کند، اما از نظر دستمزد و پرداخت حقوق مالي با همه آنها قابل مقایسه است. یونایتد بازیکنان زیادی دارد که پول لعنتي هنگفتی به دست میآورند اما هيچكدام ذره ايي تلاش به خرج نمي دهند تا جامی را به کابینه جامهای اولدترافورد اضافه كنند.
حداقل خواسته ما "تلاش" در زمین است. این كمترين چیزی است که هر هواداری حق مطالبه آن را دارد، از بازیکنانی كه اصلا براي همين دستمزدهاي ميليوني دريافت مي كنند.
در باشگاهی مانند یونایتد، جایی که ظاهراً تنها چهار باشگاه ديگر در جهان درآمد بیشتری از آن تولید میکنند، حداقل باید فوتبالیستهايي كه در سطح جهانی قرار دارند، با قلب خود بازی کنند و عزم داشته باشند، كيفيت و تعصب مثال زدني از خود نشان دهند و زیر نظر یک مربی مشهور جهان، استانداردها را تعیین کنند. بايد در لیگ برای قهرمانی چالش و مبارزه كنند، برای تصاحب جام ها و افتخارات بزرگ رقابت کنند و برای هر تیمی در لیگ قهرمانان اروپا قرعهای ترسناک به نظر برسند.
*یونایتد میلیون ها مایل با این نقاط اشاره شده فاصله دارد. این دیگر درباره قربانی کردن يكي دو بازيكن براي فرار از واقعيت نیست، چرا كه حتي به سختی می توان بیش از یک یا دو بازیکن را نام برد که به نظر برسد واقعاً نگران سرنوشت فعلی يونايتد باشند.
نمايش بی تفاوتي به امري عادي و معمولي تبديل شده است، اگرچه هنوز وقتي جمعيت حاضر در استاديوم يا هواداران برابر صفحه تلويزيون با ديدن تابلوی زمان باقيمانده با غرش خود، تيم را ترغيب و تشويق به حمله و مبارزه مي كنند تا شايد امتیاز بيشتري كسب كنند، بازیکنان در این لحظات حساس، همچنان با همان رویکرد ضعیفی که در طول ٩٠ دقیقه قبل ارائه داده اند به بازي ادامه میدهند. "این یک ننگ مطلق است".
پل پوگبا سمبلی از بازیکنان فعلی یونایتد؛ بااستعداد و گرانقمیت اما ناکارآمد و بدون جام.
*اعتراضات ضد گلیزر قرار است دو باره از روز شنبه ١٦ اپريل با قدرت کامل آغاز شود، زمانيكه یونایتد در اولدترافورد به مصاف نوریچ خواهد رفت. یک گروه هوادار به نام The 1958 در شبکه های اجتماعی تظاهراتي را برای هواداران مسابقه به راه انداخته تا قبل از شروع بازی از كافه Toll Gate به سمت اولدترافورد راهپیمایی کنند و ١٧ دقیقه اول بازی را از دست بدهند، یک دقیقه برای هر سالي كه گلیزرها منچستر يونايتد را در دست داشته اند. حتي اگر تاکنون، اعتصابها و ورود دیرهنگام به استاديوم هرگز مورد استقبال قرار نگرفته است، پیشبینی میشود که راهپیمایی با حضور گسترده ايي از طرفداران همراه باشد.
برخلاف واکنش منفي شديد به تشكيل سوپر ليگ در سال گذشته که صدها هوادار به زمین ریختند و ديدار برابر لیورپول را به تعويق انداختند، اين تظاهرات كاملا قانونی و صلح آمیز خواهد بود. با این همه خشم و نارضايتي در تمامي سطوح. باورنکردنی است که گلیزرها برای آرام کردن و راضي نگه داشتن هواداران اینقدر غفلت به خرج داده باشند.
*بعد از اعتراضات مارچ گذشته، جوئل گلیزر پس از شکستن سکوت خود، اشتباهات مرتکب شده را تصدیق کرد و مدعی شد تغییراتی اساسي انجام خواهد شد، بعد از آن، سكوت تنها چيزي است كه جنبه واقعيت به خود گرفته است.
در ماه دسامبر، باشگاه اعلام کرد؛ هیئت مشورتی هواداران با هدف تقویت گفتگو بین يونايتد و طرفداران با انتصاب هفت هوادار ایجاد شده است. یک ماه قبل از آن، MUST سازمان طرفدران منچستر يونايتد بیانیهای منتشر کرد که نشان میداد بحثهایی با مالکان بر سر طرح اشتراک طرفداران داشته است و جوئل گلیزر شخصا در ژوئن سال گذشته متعهد شد اين امر صورت خواهد گرفت. این سازمان گفت که بحثها اکنون «بهخوبی پیشرفت کردهاند» و با اطمينان خاطر نشان ساخت سهام حاميان يونايتد از حقوق و رای مشابه سهام گلیزرها برخوردار خواهد شد.
*همانطور که مشخص است، هیچ طرحی در کار نیست، باشگاه با خواسته های مطرح شده توسط MUST به توافق نرسیده است، و گروه هواداران ناامیدی خود را از تاخیرهای ممتد ابراز کردند. شاید اعتراضات بیشتر و بيشتر، روند را تسریع کند. شاید گلیزرها هرگز قصد واقعی برای واگذاری هیچ قدرتی به طرفداران نداشته اند و شايد هنوز شدت و وخامت اوضاع را درک نكرده اند، شايد دوباره با اقدام طرفداران، خطر را بیش از پيش در بيخ گوش خود احساس کنند.
پيش از اين بخاطر نبوغ فرگوسن، هواداران یونایتد عميقا باور كرده بودند برنده شدن و كسب عنوان قهرمانی حق مسلم و هميشگي آنهاست. بدیهی است که قهرمانی در لیگ چیزی است که باید به سختي به چنگ آورد. بازیکنان و سرمربی باید برای آن تلاش کنند، باور داشته باشند که می توانند آن را انجام دهند، ساختاري براي آن داشته باشند، بپذيرند شدني خواهد بود و تحقق خواهد يافت.
آن روزها خاطره ای دور است.
هواداران ما به این بازیکنان اعتماد ندارند. آنها نه تنها به گردانندگان و مديران برای گرفتن تصمیم درست و صحيح اعتماد ندارند بلكه به صاحبان باشگاه هم اعتماد ندارند. همگي در فكر پر كردن جیب هاي خودشان هستند.
*در حالی که اریک تن هاگ مربي آژاكس امستردام محبوبترین گزینه در میان هواداران برای پست مربيگري منچستر است، ولي خبر اينکه معامله کم و بیش انجام شده، واکنشهای شدیدی را به همراه داشته است. باور چندانی ميان هواداران وجود ندارد که هر کسی بتواند وضعیت كنوني باشگاه را تغییر دهد، نه با این بازیکنان و بطور مسلم نه با اين اربابان امريكايي.
بدون شك گليزرها ريشه اصلي و عامل سقوط يونايتد هستند ولي بايد تاكيد كرد بازیکنان دیگر نمی توانند بزدلانه پشت مالكان یا مربيان پنهان شوند. اين بازيكنان در خدمت هر تيمي هم كه بودند، هواداران چنين نمایش های شرم آوري را نمی پذیرفتند، چه رسد به باشگاهی مانند یونایتد که استانداردها تماما در سطح بالايي قرار دارد.
*به هر مصاحبه ای با هر بازیکن یونایتد در دو دهه اخیر گوش دهید، مانند يك فيلمنامه از پيش نوشته شده، به نظر می رسد که همگي در مورد توقعاتي که از یکدیگر دارند صحبت می کنند. هميشه بنری/پرچمي در اولدترافورد مي بينيد با چهره های اریک کانتونا، روی کین و برایان رابسون كه زیر آن نوشته شده است:"استانداردها" تا به تیم و بازيكنان یادآوری کند که ما هواداران از آنها چه انتظاری داریم.
در حال حاضر ميل و شوق و حرفه ايي بودن و ماندن، در رختكن فعلي وجود ندارد.
تا زمانی که گلیزرها در اين اطراف هستند، هیچ راه حلی وجود ندارد. هواداران باید مبارزه بيشتر و سخت تري را در خارج از زمین پي بگيرند.
دیگر در اولدترافورد هیچ احساس غرور یا عزت نفسی وجود ندارد و اين نابخشودنی است که به این نقطه رسيده ايم.
زمان رو به اتمام است. وقت رسيدن "تغيير" است، باید بيايد.
امیرحسین صدر