آرزوها در فوتبال کار نمیکنند
چرا ما و اسکوچیچ به این شکست نیاز داشتیم؟
داشتههای فوتبال ایران همین است. بیاد بیاورید که همین یک قلم محرومیت طارمی در بازی مقابل ژاپن چه بلایی سر تیم کیروش آورد.
به گزارش ورزش سه، تیمملی ایران در مقابل کره جنوبی هم شکست خورد، هم نمایش انتقاد برانگیزی را ارائه داد.
از بازیکنان دعوت شده به اردو تا ترکیب اصلی، از آرایش اولیه تا مدیریت حین بازی کادرفنی و به طور کلی از حال و مومنتوم تیم در طول مسابقه میتوان نقدهای فراوانی مطرح کرد. اما واقعیت این است که شکست در مقابل کره با توجه به غیبت طارمی و جهانبخش در جلوی زمین، و عزتاللهی در میانه میدان محتمل بود.
اگر بخواهیم واقعیت موجود تیمملی را بررسی کنیم و تعارف را کنار بگذاریم تیمملی ما تشکیل شده از ۴ الی ۵ بازیکن تاثیرگذار، با کیفیتی متفاوت از بقیه اسکواد است که با عدم حضور هر یک از آنها روند تیمی ما دچار اختلال جدی میشود. فقط کافیست به تعداد گلهایی که مهدی طارمی، سردار آزمون و جهانبخش در یک سال اخیر ساخته یا زدهاند دقت کنیم. نداشتن هر یک از این بازیکنان درصد قابل توجهی از زهر تیمملی را خواهد گرفت.
داشتههای فوتبال ایران همین است. بیاد بیاورید که همین یک قلم محرومیت طارمی در بازی مقابل ژاپن چه بلایی سر تیم کیروش آورد.
اصلا فرض بگیریم که احمد نوراللهی و وحید امیری فرم چند ماه پیش خود را حفظ میکردند و در مقابل کره هم کار را برایمان در میآوردند. یا حاجصفی تک به تک دقایق اول را ته تور تحویلمان میداد. آیا با فرض پیروزی در مقابل کره دیگر نباید هراسی از آینده تیمملی با اسکوچیچ داشته باشیم؟
بازی مقابل کره و بازیهای گذشته اسکوچیچ در مرحله مقدماتی که اتفاقا نتایج خوبی در پی داشته و در زمان خود شگفتزدهمان کرده، همچنان یک سوال ترسناک علاقهمندان تیمملی را بی پاسخ گذاشته است. سوال اصلی این است که کادر فنی تیمملی ظرفیت فوتبال ایران را به درستی درک کردهاند یا نه.
فوتبال ایران در آسیا چند حریف جدی و سنتی دارد که در یک دهه اخیر به وضوح توانایی اجرای فوتبال متنوعتری را نسبت به ما دارند. دلایل این مزیت مفصل و خارج از بحث این یادداشت است.
تیم اول رنکینگ آسیا بودن، شکست ناپذیری طولانی مدت تیم کیروش، به فینال رسیدن پرسپولیس در آسیا و اتفاقات از این دست بر یک اصل اساسی استوار بوده است. درک درست این محدودیت و طراحی بازی بر اساس آن. ما در مقابل رقبای اصلی باید خوب و منظم دفاع کنیم. در فوتبال روز دنیا هم رویکرد اصلی همین است، مگر معدودی از تیمهای متمول باشگاهی و قدرتهای سنتی فوتبال ملی. با توجه به این واقعیت اصلیترین توقع و خواسته از اسکوچیچ باید ساختن دفاعی مستحکم باشد.
*ما مالک توپ نخواهیم بود!
با نزدیک شدن جامجهانی عبارات حالا دیگر لوث شدهی فوتبال هجومی، فوتبال مالکانه و... که سنخیتی با ابزار ما ندارد و ارتباطش با واقعیت موجود قطع است حتی کارکرد شعاری خود را از دست خواهند داد. ما باید بتوانیم در مقابل تیمهای گردن کلفت ایستادگی کنیم. واضح است که آلمان و برزیل و اسپانیا که هیچ، تیمهای سید سوم هم به ما اجازه بازیسازی از عقب زمین نخواهند داد. ما نیاز به دفاع فشرده و منظم و انتقالهای سریع داریم. تمام جلسات تمرینی تیمملی باید حول ایدههای دفاع و انتقال سریع طراحی شوند.
اسکوچیچ که هیچ، گواردیولا و کلوپ هم نمیتوانند برای ما در دو سه سال مدافعان و هافبکهایی بسازند که توانایی خارج کردن تیم از زیر پرس تیمهای سطح اول را داشته باشد.
با توجه به اینکه در دوران اسکوچیچ تیمملی به جز کره با حریف قلدری روبرو نشده است، نگرانی اصلی بیش از باخت در یک مسابقه که امری عادی و محتمل در فوتبال است، در مورد رویکرد سرمربی و درکش از واقعیتهای موجود و همینطور توانایی او در ساختن تیمی منظم در دفاع است.
اسکوچیچ در تمام سالهایی که در فوتبال باشگاهی ایران مربیگری کرده است علاقهمند به حفظ توپ و بازی باز بوده است. احتمالا هم در طراحی تمرینات چنین فوتبالی، تجربه و تخصص بیشتری دارد. و در ساخت بازی فشرده و منظم دفاعی، دارای تبحر کمتری است.
ولی در حال حاضر اسکوچیچ قرار است به جامجهانی برود با تیمی که بنگاههای شرطبندی کمترین شانس را برای قهرمانیاش قائل خواهند بود. قرار هم نیست قهرمان تورنمنت باشد، قرار است خوب دفاع کند، ایستادگی کند و در پس رویکرد درست و منطبق بر واقعیتش، معجزه هم شاید بیاید و یاریمان کند.
کاش فقط در زمان کم باقیمانده این درایت از سوی فدراسیون و کادرفنی وجود داشته باشد که چند بار این موقعیت را در بازیهای دوستانه امتحان کنیم. و کاش دوباره اسکوچیچ مانند مرحله مقدماتی شگفتزدهمان کند. و کاش هراسمان بی جهت بوده باشد.
احسان صدری