تراکتور شبیه به ماشین و گسترش؛
گزارش: تیمی که از DNA خود فاصله گرفته است
تراکتور تنها یک تیم مختص شهر تبریز و خطه آذربایجان نیست. همان گونه که نه تنها فقط انزلی بلکه کل کشور از صعود احتمالی ملوان به لیگ برتر استقبال می کند، یک تراکتور مدعی هم خواست همه فوتبال ایران است.
به گزارش "ورزش سه"، سوای همه کری های معمول، افت هر تیم پر هوادار و مدعی لیگ در نهایت از جذابیت های همان لیگ کم می کند. حضور تراکتور در رتبه سیزدهم و شرایطی که این تیم را به یکی از چهار ضلع سقوط تبدیل کرده، قطعا نمی تواند به نفع فوتبال ایران باشد. هر چه قدر هم تیم های جدید وارد فوتبال یک کشور شوند، همیشه قدیمی ها و پرطرفدارها از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند، همان گونه که بسیاری از تیم های پرهوادار و مدعی دیگر نیستند و حسرتشان فقط برای اهالی فوتبال باقی مانده است.
مدعی همیشگی و آشنا با فوبیای سقوط!
تاریخ ثابت کرده که بعد از هر سقوطی به چند سال زمان برای بازگشت به زمان اولیه نیاز است؛ این وضعیت را تراکتور حدود دو دهه پیش تجربه کرد اما زمانی که برگشت، حسابی تراشیده شده و به تیمی با پشتوانه هواداری قابل توجه تبدیل شده بود؛ تیمی که دیگر برای بقا نمی جنگید بلکه به دنبال قهرمانی بود. این شرایط به جز دو فصل (لیگ هفدهم و لیگ بیست و یکم) تا همین لحظه پابرجا بوده است.
طی ده سال اخیر به جز این دو فصل، پایین ترین رتبه تراکتور، پنجمی بوده که این تیم را تبدیل به یک مدعی همیشگی در لیگ برتر کرده است. هواداران تراکتور که طعم تلخ انتظار پشت لیگ برتر را به مدت هفت سال چشیدند، به خوبی می دانند که جدا شدن از سطح اول فوتبال و رقابت برای برگشت به آن در لیگی (لیگ یک) که هر سال یک سوم آن مدعی صعود هستند و تنها دو تیم شانس کسب سهمیه دارند، بسیار سخت و طاقت فرساست.
تراکتور روز 19 خرداد 1388 روی دوش هوادارانش صعود به لیگ برتر را بعد از یک انتظار طولانی جشن گرفت. در این تیم بازیکنانی چون مهدی کیانی (کاپیتان فعلی تراکتور) و مسعود ابراهیم زاده (کایپتان فعلی ذوب آهن) حضور داشتند.
این پایان را هیچکس دوست ندارد
تراکتور در مدتی که به لیگ برتر برگشته، طی یازده فصل اخیر موفق به کسب دو عنوان قهرمانی جام حذفی شده و شش بار سهمیه لیگ قهرمانان آسیا کسب کرده است. یکی از مهمترین نکاتی که این تیم را به یک مورد جذاب در فوتبال ایران تبدیل کرده، هوادارانش است. هوادارانی که حذف شان از روی سکوها طی این چند وقت اخیر، حسابی به ضرر پرشورها تمام شده است. سرمایه گذاری کلان مالک باشگاه که به پشتوانه بی پایان هوادار، یکی از نقاط اتکای آن بود، با همه گیری کووید – 19 و سو مدیریت هایی که در این مدت همراه شده تراکتور را در مسیری نا آشنا قرار داده است؛ مسیری که انتهای ترسناک آن نه تنها مطلوب فوتبالدوستان خطه آذربایجان بلکه کل لیگ برتر ایران نیست.
تراکتور در سومین سال بازگشت به لیگ برتر، سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را کسب کرد. اولین بازی آسیایی این تیم مقابل الجزیره یکی از به یادماندنیترین روزهای تاریخ باشگاه بود؛ جایی که سکوهای یادگار امام لبریز از تماشاگر بازیکنان حریف را به خوف انداخته بود. تراکتور در آن دیدار با سه گل پیروز شد.
تراکتور باید پر سر و صدا باشد!
بودن یک تیم با ویژگی های تراکتور به جذابیت های لیگ برتر ایران می افزاید. قطعا باز شدن در ورزشگاهها به روی تماشاگران می تواند این جذابیت را دوباره به نمایش بگذارد. هواداران تراکتور که حسابی از وضعیت تیم عاصی شده اند، روزها را می شمارند تا بالاخره مجوز ورود به ورزشگاهها صادر شود. آن گاه بار دیگر تراکتور رنگ و بوی همیشه را به خود خواهد گرفت؛ تیمی که مثل نامش اگر پر سر و صدا نباشد، ترسناک نخواهد بود. سرخ پوشان فوتبال تبریز طی این دو سال به قدری از این سکوت آزار دیدند که حتی به ورزشگاهی کوچک تر منتقل شدند چرا که بازی در مکانی که زمانی با هفتاد هزار نفر به جهنم حریفان تبدیل می شد در وضعیت کنونی حسابی روی اعصاب رژه میرفت.
دو سال بعد از فتح جام حذفی برای دومین بار در تاریخ باشگاه، تراکتوری ها در سراشیبی قرار گرفته اند که می تواند به سقوط منجر شود.
با انتقال به ورزشگاه شهید سلیمانی (بنیان دیزل سابق) تراکتور شبیه تیم هایی شد که خیلی وجه مشترک با آنها نداشت. تیمی که تماشاگر، هیاهو و پیروزی مقابل رقبای بزرگ جزئی جدا نشدنی از سبک زندگی اش محسوب می شد، در ایام کرونا راهی ورزشگاهی شد که در زمان حضور تماشاگران و با وجود ظرفیت بسیار پایین، به اندازه انگشتان دو دست هم پر نشد چرا که میزبان تیم هایی چون گسترش فولاد و ماشین سازی بود. تیم اول تازه تاسیس، پر امکانات و کم هوادار بود، تیم دوم قدیمی و پرنوسان بود که رفته رفته هوادارانش را از دست داده بود. انس گرفتن با این سکوتِ منجر به سقوط، آن چیزی نیست که در DNA تراکتورِ پر هوادار وجود دارد و یک برزخ ناشناخته به حساب می آید؛ برزخی که خروج از آن هدف نه، بلکه وظیفه تراکتور در قبال هوادارانی است که اگر پایشان به ورزشگاه باز شود، قدرت تراکتور قطعا بیش از این خواهد شد.
نماد تراکتور قطعا این هواداران هستند؛ آنهایی که به عشق تیم در سرمای زیر صفر تبریز با پای پیاده به دل کوههایی می زدند که به ورزشگاه یادگار امام ختم می شد؛ طی مسیر چند کیلومتری با پای پیاده و تشویق تیم تا پای جان، آنها را به یار دوازدهم به معنای واقعی کلمه تبدیل کرده بود. این مقطع دو ساله و تراکتور بدون تی تی ها نشان داد که آنها تا چه اندازه برای تیم مهم بودند؛ البته نه در صحنه مجازی بلکه روی سکوها به واقعی ترین شکل ممکن.
مثل ملوان که همه صعودش را دوست دارند
اگر بحث را محدود به تراکتورِ خصوصی کنیم و در مورد این چهار سال فقط صحبت کنیم باید از تیمی بگوییم که با کاپیتان های تیم ملی و مربیان سرشناس و البته خارجی های گرانقیمت که بعضی واقعا خوب بودند طی سه سال نخست رتبه دهمی لیگ هفدهم را به رتبه های پنجم و چهارم (دوبار) تبدیل و قهرمانی فصل 93-92 در جام حذفی را هم یک بار دیگر تکرار کرد. در فصل جاری اما سقوط آغاز شد و تیمی که برای دومین سال متوالی از پشتیبان های اصلی اش دور مانده بود تحت فشار فضای مجازی، سومدیریت های بی پایان و رفت و آمدهای پرشمار در مسیری قرار گرفت که آن را به گزینه سقوط تبدیل کرده است. همان طور که قبلا اشاره شد، تیم هایی چون تراکتور در کنار دیگر تیم های مشابه جزو جذابیت های فوتبال ایران به شمار می روند و همان گونه که کل کشور نه فقط انزلی از صعود احتمالی ملوان به لیگ برتر استقبال می کند، حضور تراکتور و هوادارانش هم یک ضرورت دوست داشتنی است که مدیران این باشگاه باید با در نظر گرفتن آن تصمیماتی هوشمندانه اتخاذ کنند تا هیچ اتفاق تلخی رخ ندهد.
سعید عبدی